و به راستى فتح الهى نزدیک است.
نوشته شده توسطرحیمی 29ام آذر, 1398
رسول خدا صلی الله علیه و آله: مَعاشِرَ النّاسِ: اَبْشِرُوا بِالْفَرَجِ، فَاِنَّ وَعْدَ اللّه ِ لایُخْلَفْ، وَ قَضاءَهُ لایُرَدُّ وَ هُوَ الْحَکیمُ الْخَبیرُ، وَ اِنَّ فَتْحَ اللّه ِ قَریبٌ. مردم! بشارت باد بر شما فرج مهدى (عج)؛ چون وعده خدا تخلّف پذیر نیست و حکم او برگشت ندارد و او حکیم و آگاه است و به راستى فتح الهى نزدیک است. یوم الخلاص، ص ۲۲۶ |
فرم در حال بارگذاری ...
تلاوت سوره الرحمن امور سخت را آسان می کند+ صوت آیات
نوشته شده توسطرحیمی 29ام آذر, 1398
سوره الرحمن ملقب به عروس قرآن، پنجاه و پنجمین سوره جزء بیست و هفتم قرآن است .
آیه ۶۴ این سوره کوتاهترین آیه قرآن است. درباره مکی یا مدنی بودن این سوره اختلاف است.
سوره الرحمن درباره موضوعاتی مانند مجموعهای از نعمتهای خدا در دنیا و آخرت، برپایی قیامت و ویژگیهای آن و چگونگی حسابرسی اعمال سخن میگوید.
خداوند در این سوره پس از ذکر هر نعمتی، از بندگان خود با آیه فَبأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ: پس کدام یک از نعمتهاى پروردگارتان را منکرید؟ اقرار میگیرد. این آیه ۳۱ مرتبه در سوره تکرار شده است. خواندن جمله پر فضیلت «لا بِشَیْءٍ مِنْ الائِکَ رَبِّ اُکَذِّبُ: پروردگارا هیچ یک از نعمتهای تو را انکار نمیکنم» بعد از این خوانده میشود و فضیلت زیادی دارد.
در روایات درباره فضیلت سوره الرحمن آمده است؛ اگر کسی سوره الرحمن را بخواند خداوند به ضعف و ناتوانی او رحم میکند و موجب میشود آن فرد توفیق شکرگزاری نعمتهای الهی را پیدا کند.
هر کسی پس از آیه «فبای الاء ربکما تکذبان» عبارت «لابشیء من الائک رب اکذب» را بگوید اگر در آن روز یا شب از دنیا برود شهید محسوب میشود.
در نماز پس از زیارت امام رضا علیه السلام خواندن سوره الرحمن در رکعت دوم پس از سوره حمد توصیه شده است
آسان شدن امور سخت، درمان درد چشم و محافظت از انسان از خواص سوره الرحمن است.
تلاوت مجلسی آیات1-28 سوره الرحمن توسط مصطفی اسماعيل
تلاوت مجلسی سوره الرحمن آیات ۳۳-۴۵ با صدای شحات محمد انور
تلاوت مجلسی آیاتی از سوره الرحمن با صدای استاد محمد صدیق منشاوی
فایل صوتی تلاوت سوره الرحمن با صدای عبدالباسط محمد عبدالصمد
پخش و دانلود ترتیل سوره (پرهیزگار)
پخش و دانلود ترتیل سوره( منشاوی)
پخش و دانلود ترتیل سوره( مشاری العفاسی)
پخش و دانلود ترتیل سوره( سعدالغامدی)
فضیلت و خواص سوره الرحمن
الرحمن و نام دیگرش «آلاء» (1) پنجاه و پنجمین سوره قرآن است که مکی و 78 آیه دارد.
در فضیلت این سوره از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلم روایت شده که فرمودند هر چیزی عروسی دارد و عروس قرآن سوره الرحمن است (2)
و در رویات دیگری آمده : هرکسی سوره الرحمن را قرائت کند خداوند به ضعف و ناتوانی او رحم می اورد و او توانایی ادای شکر نعمت های خدادادی را پیدا می کند(3)
...
امام صادق علیه السلام فرمودند: از قرائت سوره الرحمن و عمل به آن غافل نباشید زیرا این سوره در دل منافقان استقرار نمی یابد. در روز قیامت خداوند این سوره را به شکل انسانی در بهترین شکل و خوشترین بو وارد می کند تا اینکه در جایگاهی که نزدیکتر از آن وجود ندارد نزد خداوند می ایستد آنگاه خداوند می فرماید چه کسی در دنیا همواره تو را قرائت می کرد؟ سوره الرحمن در جواب می گوید ای پروردگارم فلان و فلان پس از آن چهره ایشان سفید و نورانی می شود خداوند به این گروه می فرماید هر کس را که دوست دارید شفاعت کنید آن گاه خداوند می فرماید به بهشت وارد شوید و هرجایی که دوست دارید سکونت گزینید(4)
از امام صادق علیه السلام نقل شده: هر کس سوره الرحمن را قرائت کند و همه جا پس از آیه «فبای الاء ربکما تکذبان» بگوید: «لابشیء من الائک رب اکذب» اگر در آن روز یا شب از دنیا برود شهید محسوب می شود(5)
از حضرت زهرا سلام الله علیها روایت شده است: قرائت کننده سوره الرحمن در ملکوت آسمانها و زمینها ساکن در بهشت فردوس خوانده می شود. (6)
آثار و برکات سوره
1)آسان شدن امور
از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم نقل شده: هر کس این سوره را بنویسد و به خود همراه داشته باشد خداوند هر کار سختی را برای او آسان می کند. (7)
2) درمان درد چشم
امام صادق علیه السلام فرمودند: اگر سوره الرحمن را بنویسند و همراه کسی که درد چشم دارد باشد، بهبود می یابد.(8)
3) بهبود بیماری طحال، قلب و…
مرحوم کفعمی در کتاب المصباح آورده است : اگر سوره الرحمن را بنویسند و بشویند و از آب آن بیاشامند برای بیماری طحال و دردها و بیماری های قلب مفید است و اگر نوشته آن را برای درد چشم و بیماری صرع به همراه داشته باشند بهبود میبخشد. (9)
4)آسان شدن وضع حمل
برای تسهیل وضع حمل آیه «سنفرغ لکم ایها الثقلان فبای الاء ربکما تکذبان» را بنویسند و بر پشت حامله ببندند بعد که فارغ شد آن را باز کنند. (10)
_______________
پی نوشت:
(1)درمان با قرآن، ص106
(2) مستدرک الوسائل، ج4، ص351
(3) مجمع البیان، ج9،ص326
(4)ثواب الاعمال، ص116
(5) همان
(6)کنزالعمال، ج2، ص264
(7)تفسیرالبرهان، ج5، ص238
(8) همان
(9)المصباح کفعمی، ص458
(10)درمان با قرآن، ص108
«قرآن درمانی روحی و جسمی، محسن آشتیانی، سید محسن موسوی»
متن و ترجمه:
سوره 55 قرآن کریم: الرحمن
تعداد آیه: 78
جزء : 27
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
الرَّحْمَنُ ﴿۱﴾
[خداى] رحمان (۱)
عَلَّمَ الْقُرْآنَ ﴿۲﴾
قرآن را ياد داد (۲)
خَلَقَ الْإِنْسَانَ ﴿۳﴾
انسان را آفريد (۳)
عَلَّمَهُ الْبَيَانَ ﴿۴﴾
به او بيان آموخت (۴)
الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ بِحُسْبَانٍ ﴿۵﴾
خورشيد و ماه بر حسابى [روان]اند (۵)
وَالنَّجْمُ وَالشَّجَرُ يَسْجُدَانِ ﴿۶﴾
و بوته و درخت چهره سايانند (۶)
وَالسَّمَاءَ رَفَعَهَا وَوَضَعَ الْمِيزَانَ ﴿۷﴾
و آسمان را برافراشت و ترازو را گذاشت (۷)
أَلَّا تَطْغَوْا فِي الْمِيزَانِ ﴿۸﴾
تا مبادا از اندازه درگذريد (۸)
وَأَقِيمُوا الْوَزْنَ بِالْقِسْطِ وَلَا تُخْسِرُوا الْمِيزَانَ ﴿۹﴾
و وزن را به انصاف برپا داريد و در سنجش مكاهيد (۹)
وَالْأَرْضَ وَضَعَهَا لِلْأَنَامِ ﴿۱۰﴾
و زمين را براى مردم نهاد (۱۰)
فِيهَا فَاكِهَةٌ وَالنَّخْلُ ذَاتُ الْأَكْمَامِ ﴿۱۱﴾
در آن ميوه [ها] و نخلها با خوشه هاى غلاف دار (۱۱)
وَالْحَبُّ ذُو الْعَصْفِ وَالرَّيْحَانُ ﴿۱۲﴾
و دانه هاى پوست دار و گياهان خوشبوست (۱۲)
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۱۳﴾
پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد (۱۳)
خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ صَلْصَالٍ كَالْفَخَّارِ ﴿۱۴﴾
انسان را از گل خشكيده اى سفال مانند آفريد (۱۴)
وَخَلَقَ الْجَانَّ مِنْ مَارِجٍ مِنْ نَارٍ ﴿۱۵﴾
و جن را از تشعشعى از آتش خلق كرد (۱۵)
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۱۶﴾
پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد (۱۶)
رَبُّ الْمَشْرِقَيْنِ وَرَبُّ الْمَغْرِبَيْنِ ﴿۱۷﴾
پروردگار دو خاور و پروردگار دو باختر (۱۷)
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۱۸﴾
پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد (۱۸)
مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيَانِ ﴿۱۹﴾
دو دريا را [به گونه اى] روان كرد [كه] با هم برخورد كنند (۱۹)
بَيْنَهُمَا بَرْزَخٌ لَا يَبْغِيَانِ ﴿۲۰﴾
ميان آن دو حد فاصلى است كه به هم تجاوز نمى كنند (۲۰)
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۲۱﴾
پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد (۲۱)
يَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَالْمَرْجَانُ ﴿۲۲﴾
از هر دو [دريا] مرواريد و مرجان برآيد (۲۲)
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۲۳﴾
پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد (۲۳)
وَلَهُ الْجَوَارِ الْمُنْشَآتُ فِي الْبَحْرِ كَالْأَعْلَامِ ﴿۲۴﴾
و او راست در دريا سفينه هاى بادباندار بلند همچون كوهها (۲۴)
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۲۵﴾
پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد (۲۵)
كُلُّ مَنْ عَلَيْهَا فَانٍ ﴿۲۶﴾
هر چه بر [زمين] است فانيشونده است (۲۶)
وَيَبْقَى وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلَالِ وَالْإِكْرَامِ ﴿۲۷﴾
و ذات باشكوه و ارجمند پروردگارت باقى خواهد ماند (۲۷)
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۲۸﴾
پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد (۲۸)
يَسْأَلُهُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ ﴿۲۹﴾
هر كه در آسمانها و زمين است از او درخواست مى كند هر زمان او در كارى است (۲۹)
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۳۰﴾
پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد (۳۰)
سَنَفْرُغُ لَكُمْ أَيُّهَ الثَّقَلَانِ ﴿۳۱﴾
اى جن و انس زودا كه به شما بپردازيم (۳۱)
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۳۲﴾
پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد (۳۲)
يَا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ إِنِ اسْتَطَعْتُمْ أَنْ تَنْفُذُوا مِنْ أَقْطَارِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ فَانْفُذُوا لَا تَنْفُذُونَ إِلَّا بِسُلْطَانٍ ﴿۳۳﴾
اى گروه جنيان و انسيان اگر مى توانيد از كرانه هاى آسمانها و زمين به بيرون رخنه كنيد پس رخنه كنيد [ولى] جز با [به دست آوردن] تسلطى رخنه نمى كنيد (۳۳)
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۳۴﴾
پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد (۳۴)
يُرْسَلُ عَلَيْكُمَا شُوَاظٌ مِنْ نَارٍ وَنُحَاسٌ فَلَا تَنْتَصِرَانِ ﴿۳۵﴾
بر سر شما شراره هايى از [نوع] تفته آهن و مس فرو فرستاده خواهد شد و [از كسى] يارى نتوانيد طلبيد (۳۵)
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۳۶﴾
پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد (۳۶)
فَإِذَا انْشَقَّتِ السَّمَاءُ فَكَانَتْ وَرْدَةً كَالدِّهَانِ ﴿۳۷﴾
پس آنگاه كه آسمان از هم شكافد و چون چرم گلگون گردد (۳۷)
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۳۸﴾
پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد (۳۸)
فَيَوْمَئِذٍ لَا يُسْأَلُ عَنْ ذَنْبِهِ إِنْسٌ وَلَا جَانٌّ ﴿۳۹﴾
در آن روز هيچ انس و جنى از گناهش پرسيده نشود (۳۹)
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۴۰﴾
پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد (۴۰)
يُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِيمَاهُمْ فَيُؤْخَذُ بِالنَّوَاصِي وَالْأَقْدَامِ ﴿۴۱﴾
تبهكاران از سيمايشان شناخته مى شوند و از پيشانى و پايشان بگيرند (۴۱)
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۴۲﴾
پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد (۴۲)
هَذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِي يُكَذِّبُ بِهَا الْمُجْرِمُونَ ﴿۴۳﴾
اين است همان جهنمى كه تبهكاران آن را دروغ مى خواندند (۴۳)
يَطُوفُونَ بَيْنَهَا وَبَيْنَ حَمِيمٍ آنٍ ﴿۴۴﴾
ميان [آتش] و ميان آب جوشان سرگردان باشند (۴۴)
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۴۵﴾
پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد (۴۵)
وَلِمَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ جَنَّتَانِ ﴿۴۶﴾
و هر كس را كه از مقام پروردگارش بترسد دو باغ است (۴۶)
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۴۷﴾
پس كداميك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد (۴۷)
ذَوَاتَا أَفْنَانٍ ﴿۴۸﴾
كه داراى شاخسارانند (۴۸)
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۴۹﴾
پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد (۴۹)
فِيهِمَا عَيْنَانِ تَجْرِيَانِ ﴿۵۰﴾
در آن دو [باغ] دو چشمه روان است (۵۰)
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۵۱﴾
پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد (۵۱)
فِيهِمَا مِنْ كُلِّ فَاكِهَةٍ زَوْجَانِ ﴿۵۲﴾
در آن دو [باغ] از هر ميوه اى دو گونه است (۵۲)
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۵۳﴾
پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد (۵۳)
مُتَّكِئِينَ عَلَى فُرُشٍ بَطَائِنُهَا مِنْ إِسْتَبْرَقٍ وَجَنَى الْجَنَّتَيْنِ دَانٍ ﴿۵۴﴾
بر بسترهايى كه آستر آنها از ابريشم درشتبافت است تكيه آنند و چيدن ميوه [از] آن دو باغ [به آسانى] در دسترس است (۵۴)
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۵۵﴾
پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد (۵۵)
فِيهِنَّ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَلَا جَانٌّ ﴿۵۶﴾
در آن [باغها دلبرانى] فروهشته نگاهند كه دست هيچ انس و جنى پيش از ايشان به آنها نرسيده است (۵۶)
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۵۷﴾
پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد (۵۷)
كَأَنَّهُنَّ الْيَاقُوتُ وَالْمَرْجَانُ ﴿۵۸﴾
گويى كه آنها ياقوت و مرجانند (۵۸)
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۵۹﴾
پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد (۵۹)
هَلْ جَزَاءُ الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ ﴿۶۰﴾
مگر پاداش احسان جز احسان است (۶۰)
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۶۱﴾
پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد (۶۱)
وَمِنْ دُونِهِمَا جَنَّتَانِ ﴿۶۲﴾
و غير از آن دو [باغ] دو باغ [ديگر نيز] هست (۶۲)
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۶۳﴾
پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد (۶۳)
مُدْهَامَّتَانِ ﴿۶۴﴾
كه از [شدت] سبزى سيه گون مى نمايد (۶۴)
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۶۵﴾
پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد (۶۵)
فِيهِمَا عَيْنَانِ نَضَّاخَتَانِ ﴿۶۶﴾
در آن دو [باغ] دو چشمه همواره جوشان است (۶۶)
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۶۷﴾
پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد (۶۷)
فِيهِمَا فَاكِهَةٌ وَنَخْلٌ وَرُمَّانٌ ﴿۶۸﴾
در آن دو ميوه و خرما و انار است (۶۸)
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۶۹﴾
پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد (۶۹)
فِيهِنَّ خَيْرَاتٌ حِسَانٌ ﴿۷۰﴾
در آنجا [زنانى] نكوخوى و نكورويند (۷۰)
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۷۱﴾
پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد (۷۱)
حُورٌ مَقْصُورَاتٌ فِي الْخِيَامِ ﴿۷۲﴾
حورانى پرده نشين در [دل] خيمه ها (۷۲)
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۷۳﴾
پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد (۷۳)
لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَلَا جَانٌّ ﴿۷۴﴾
دست هيچ انس و جنى پيش از ايشان به آنها نرسيده است (۷۴)
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۷۵﴾
پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد (۷۵)
مُتَّكِئِينَ عَلَى رَفْرَفٍ خُضْرٍ وَعَبْقَرِيٍّ حِسَانٍ ﴿۷۶﴾
بر بالش سبز و فرش نيكو تكيه زده اند (۷۶)
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۷۷﴾
پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد (۷۷)
تَبَارَكَ اسْمُ رَبِّكَ ذِي الْجَلَالِ وَالْإِكْرَامِ ﴿۷۸﴾
خجسته باد نام پروردگار شكوهمند و بزرگوارت (۷۸)
فرم در حال بارگذاری ...
ظهور نزدیک است!
نوشته شده توسطرحیمی 28ام آذر, 1398
گزیدهای از خاطرات حجتالاسلام و المسلمین علی بهجت
این اواخر بهنوعی احساس میکرد که
ظهور نزدیک است
و امکان دارد طول نکشد و واقع شود و
بایدکاری کرد که به تأخیر نیفتد.
باید آمادگی باشد.
خیلی حالت انتظار در ایشان مشهود بود.
حدود یک ماه، چهل روز قبل از وفات، این دستش را روی دست دیگرش میساباند و میفرمود:
«خروج سفیانی یکی از علامات حتمیه است. بعضی از علایم ظهور ممکن است که یک مرتبه ظاهر بشود و یکروزه تمام شود و بعضی هم حذف و کنسل شود، ولی سفیانی دیگر از علامات حتمیه است. آن را باید چگونه تحمل کرد؟! خدا رحم کند!». |
محدوده زمانی برای ظهور معرفی نمیکرد، ولی میفرمود که ما باید دعا کنیم که به تأخیر نیفتد.
دعا کنیم که نزدیکتر بشود.
دعاها مؤثر است.
آیا نباید در فکر دعا باشیم؟
دانلود و مشاهده دعای فرج
فرم در حال بارگذاری ...
میگن نمیدونی چقدر قشنگه بین الحرمین
نوشته شده توسطرحیمی 28ام آذر, 1398
دانلود نوحه میگن نمیدونی چقدر قشنگه بین الحرمین
متن نوحه :
از تو چه پنهون آقاجون دیگه امیدی ندارم…
عمرم کفاف بده بیام سر رو ضریحت بذارم
حسرت به دل تو این دیار زندگی سخت شده برام…
چند وقته که تو خلوتم فقط حسین و کربلام
چه حالی داره ای خدا سینه زدن تو کربلا…
غسل زیارت از فرات نگاه به گنبد طلا
الهی یه شبی بیاد تو حرم اعتکاف کنیم…
با پرچم هیئتمون دور ضریح طواف کنیم
دم دمای سحر که شد از توی بین الحرمین…
بریم به سمت حرم عباس علمدار حسین
با ذکر یاام البنین پا توی صحنش بذاریم…
از بارگاه با صفاش سوغاتی تربت بیاریم
غصه ی کربلات آقا عقده توی گلوم شده…
یه عمریه زیارت حریمت آرزوم شده…
میگن نمیدونی چقدر قشنگه بین الحرمین
دور تا دورش نخلای سبز صفا میدن به عالمین…
همه میگن تو کربلا کبوده رنگ آسمون
انگار یه دنیای دیگه اس که پا میده برا جنون…
قلاده مو رها نکن بذار کنارت بمونم
شب تا سحر به عشق تو روضه ی زینب بخونم…
مهربونی و لطف تو همیشه شاملم بوده
میخوام آقا نگات کنم گناهام حائلم بوده…
سینه دن تو کربلا مایه ی عزت منه
مردن توی روضه هات آخرین حاجت منه…
فرم در حال بارگذاری ...
دلم برای دیدنت مذاب شد نیامدی
نوشته شده توسطرحیمی 28ام آذر, 1398
یا ایها العزیز
دلم برای دیدنت مذاب شد نیآمدی چقدر دوری شما عذاب شد نیآمدی
به شهر وعده داده ام که می رسی به پیششان دوباره نوکر شما خراب شد نیآمدی
صدا زدی حسین را ،صدا زدم حسین شد تمام عمر من پر از جواب شد نیآمدی
یابن الحسن
|
فرم در حال بارگذاری ...
مگر امکان دارد کسی به ما اهلالبیت پناه بیاورد و ما او را پناه ندهیم!
نوشته شده توسطرحیمی 28ام آذر, 1398
![]() بیان خاطرهای از مرحوم آیتالله فِهری و درخواست از آیتالله بهجت رحمهماالله
حجتالاسلام والمسلمین عالی: اگر کسی رابطهاش با اهلبیت قطع شد، هیچ[گونه] رحمت، هدایت، نورانیت و رشد برایش به وجود نخواهد آمد. راه عنایت و رحمت خدا فقط از طریق اینها است. خدا رحمت کند، مرحوم آیتالله آقای فِهری را، آدم بزرگواری بودند. خدمات زیادی داشتند. آقازاده آقای بهجت نقل میکردند حدود پانزده، بیست سال پیش آقای فهری خانه ما آمد. آن موقع تقریباً هشتاد سالش بود. حرفهایی به پدرم گفتند که اشک پدرم را درآورد. بعد به ایشان گفت که آقا اگر الآن بگویید سراغتان بیایم که مثلاً دست من را بگیرید، دیگر برای من فایده ندارد. من دیگر پیر شدهام. حدود هشتاد سالم است. هر چه میخواستم بشوم شدهام. اما الان مهمانتان هستم. از خانهتان نمیروم تا یکی از عنایاتی که اهلبیت به شما کرده است را به من بگویید.
آقای بهجت که منقلب بود گفت چیزی به تو میگویم. ایشان فرمود: من مشهد که رفتم خدمت امام رضا علیهالسلام رسیدم. امام رضا ده چیز به من داد. من یکی از آن ده چیز را به تو میگویم. امام رضا علیهالسلام به من فرمود: «فلانی! مگر امکان دارد کسی به ما اهلبیت پناه بیاورد، [ما] به او پناه ندهیم!» اینها مظهر رحمت خدا بودند. تمام رحمت خدا را جذب کرده بودند و با بندگان خدا بر این اساس برخورد میکردند. اگر کسی رابطهاش با اهلبیت قطع شد، هیچ[گونه] رحمت، هدایت، نورانیت و رشد برایش به وجود نخواهد آمد. راه عنایت و رحمت خدا فقط از طریق اینها است. ابوالقاسم اوست. تقسیم کننده آنها هستند. جای دیگر خبری نیست. مگر امکان دارد کسی به ما اهلبیت پناه بیاورد [ما] به او پناه ندهیم! |
فرم در حال بارگذاری ...
شرح نامه ناخوانده
نوشته شده توسطرحیمی 28ام آذر, 1398
عدهای از علمای اصفهان برای مرحوم میرزای شیرازی بزرگ، نامه نوشته بودند و از اهالی و یا از بعض علمای اصفهان, تردید از گوینده است, گلایه کرده بودند که از فتوای تحریم تنباکو خیلی استقبال نکردهاند.
قاصد درحالیکه نامه در جیبش بود به خدمت مرحوم آخوند ملا فتحعلی مشرف میشود، ایشان نامهای را که در جیب قاصد بود بدون اینکه نگاه کنند، از اول تا به آخر خوانده بودند!
اینهمه علمای صاحب کرامات و مقامات علمیه و عملیه و لاعلیبَدَل (بدون جایگزین) کجا رفتند و رخت بربستند و بساط آنها از میان مردم برچیده شد و جای آنها خالی ماند؟!
فرم در حال بارگذاری ...
روایت همسر امیر سیاوشی از لحظات شیرین دوسال زندگی با این شهید
نوشته شده توسطرحیمی 28ام آذر, 1398
به راستی شهیدانی همچون امیر سیاوشی در چه فضایی زندگی کردند و به دنبال کدامین هدف بودند که اینگونه خداوند آنان را به مقام قرب و شاهد بودن رساند؟ شهیدانی همچون امیر سیاوشی سبک زندگی خود را بر چه اصولی پایهگذاری کردند که توانستند از خانواده، همسر و زندگی راحت خود بگذرند و جان شیرنشان را در راه جهاد فی سبیل الله فدا کنند و مانند پروانه عاشق در نور محبت اهلبیت علیه السلام بسوزند و ستارهای برای هدایت گمشدگان دنیا شوند؟ |
سبک زندگی و رفتارهای شهید مدافع حریم اهلبیت علیه السلام امیر سیاوشی تکاور نیروی دریایی سپاه پاسداران که در تاریخ 1394/9/29 در حلب سوریه آسمانی شد دارای لحظههایی است که با شنیدن و خواندن آنها میتوان مفهوم زندگی بر پایه رضای خداوند و اهلبیت علیه السلام را درک کرد. ریحانه قرقانی همسر شهید که 2 سال در کنار امیر سیاوشی زندگی کرد و حالا نزدیک به 4 سال است با خاطرات همسرش روزگار خود را طی میکند خاطرات خود را بازگو کرد.
اولین خصوصیتی که از همسرم در ذهنم تداعی میشود شرم و حیای خاص و ویژهای بود که در رفتار و گفتار ایشان مشهود بود و همیشه با نگاه عمیق به چشمان ایشان دقیقاً همان گنجی که شاید هر کسی نمیتوانست ببیند دیده میشد، شرمی که زمان راز و نیاز با خدا، سر نمازهای دونفرهمان در مقابل معبود داشت.
شرمی که زمان درد و دل دونفرهمان، آن هنگام که صبر یکساله وی برای رسیدن ماه محرم به پایان میرسید و تکاپوی ایشان برای نوکری امامحسین علیه السلام شروع میشد در صورتش موج میزد. میگفت میترسم حال که امامحسین علیه السلام باز هم مجال نوکری به من داده است برای چایخانه و علم حضرت ابوالفضل علیه السلام کم بگذارم و شرمنده امامحسین علیه السلام بشوم.
خوشا به سعادتش که وقتی یاحسین علیه السلام گفت، با خون خود ثابت کرد که با حسین علیه السلام است. یاد حیایی میافتم که زمان اولین ابراز علاقهاش به من در رفتار و گفتارش موج میزد، حیایی که حتی زمان برخورد با محارم زینت بخش معرفت مردانه او بود. این خصلت باعث میشد تا خصوصیات دیگری که باعث متعالی شدن انسان آزادهای میشود، در ایشان به مرحله ظهور برسد.
آن زمان که برای مداحی اهلبیت علیه السلام دعوت شده بود و به دلیل نبود فرصت، ایشان مجال نوحهسرایی نیافتند و در قبال مبلغی که درون پاکت به ایشان داده بودند گفت «من برای کاری که نکردهام پولی دریافت نمیکنم» این شرم و حیای ایشان بود که موجب خویشتنداری شد. انشاءالله که خداوند این خصلت خویشتنداری و حیاء را میان همه اقشار جامعه اسلامی فراگیر کند تا کسانی که به دنبال سهم خود از سفره انقلاب و این مرز و بوم مزین به خون هزاران شهیدند، به یادآورند افرادی که نهایت ایثار را برای حفظ این خاک مقدس کردهاند، کوچکترین سهمی ازین فداکاری بزرگ خود مطالبه نکردند.
یکی از دلایلی که باعث انتخاب ایشان به عنوان شریک زندگی بود، همین لباس سبز خادمی ایشان بود. زیرا معتقدم لازمه پوشیدن این لباس، امضاء صاحب حرم است. خادمی امامزاده علیاکبر علیه السلام نه تنها دعوت این امام بزرگوار، بلکه انتخاب 500 شهید، به عنوان خادمالشهداء است. شهدایی که سالهاست در امامزاده علیاکبر علیه السلام آرام گرفتهاند.
همسرم چند سالی میشد که این لطف الهی شامل حالش شده و به خادمی امامزاده علیاکبر علیه السلام مشغول بود. همیشه سعی میکرد حضور فعالی در این جایگاه معنوی داشته باشد. ایشان نسبت به وظایف خود بسیار متعهد و مسئولیتپذیر بود. روزی از ایشان سؤال کردم «چرا همیشه جلوی دری و داخل مشغول خادمی نمیشوی؟“ با کلامی که گویی از اعماق قلب و اعتقاد بر میخواست پاسخ داد «برای اهلبیت علیه السلام باید دربان باشی، برای این خاندان هر چه خود را کوچکتر بدانی، بزرگتر خریدارت خواهند بود.»
زمانی که وصیتنامه شهید که دقیقاً لحظاتی قبل از شروع عملیات، روی یک تکه کاغذ از جعبه فشنگ نوشته شده بود به دست ما رسید، یک بند از وصیت این بود: اگر جا برای من حقیر بود، مرا در جوار امامزاده علیاکبر علیه السلام به خاک بسپارید تا هر روز پدر و مادر و همسر عزیزم به دیدارم بیایند و از حاج محمود کریمی خواستند مداحی مراسمشان را به عهده بگیرند. شهید در ماه محرم، زمان حیات جسمانی خود، میاندار هیئت رایهالعباس بود.
دوستان هیئتی همسرم خاطرهای جالب را از ایشان برایم تعریف کردند: در یکی از جلسات هیئت برخی از خادمین ایشان را روی صندلی نشانده و برای شوخی سعی در کوتاه کردن ریش ایشان کردند. اما امیرآقا با سرعت فرار کرده بود، به همسرم گفتم خب! مقداری ریشهایت را کوتاه کن، گفت:
«این ریش باعث میشود من به حرمت این محاسن،
از گناه فاصله بگیرم.»
|
تسنیم
فرم در حال بارگذاری ...
دوست دارم که فقط غرق غمت باشم و بس
نوشته شده توسطرحیمی 28ام آذر, 1398
یاحسین♥️•°
هرکسی سلطنتی یافتـــ بہ خود مینازد
من کنم فخر بہ عالم کہ گدایِ تو شدم
♥️السلامعلیڪیااباعبدلله♥️
|
فرم در حال بارگذاری ...
خلبان نوآموز سعودی ملوانان آمریکایی را به رگبار بست و سه نفر دیگر از او فیلم گرفتند؟
نوشته شده توسطرحیمی 28ام آذر, 1398
خلبان نوآموز سعودی گفته: «من به خاطر آمریکایی بودنتان نیست که دشمن شمایم. من از شما نفرت دارم به خاطر اینکه هر روز جرم و جنایت نه تنها علیه مسلمانان بلکه علیه بشریت را حمایت میکنید، تامین مالی میکنید و مرتکب میشوید». |
ارتش آمریکا خلبانان عربستان سعودی را اینجا در آمریکا آموزش می دهد تا بعدا بتوانند هزاران کیلومتر دورتر غیرنظامیان یمنی را سلاخی کنند.
شوربختانه بخشی از این خشونت به طرف خود ما نیز بازگشت، وقتی که روز 6 دسامبر یک خلبان آموزشی عربستانی سه ملوان آمریکایی را در پایگاه هوایی پنسکولا به قتل رساند.
در واقع حدود شش نفر سعودی در این حادثه دستگیر شده اند. به نظر می رسد سه تن آنها از این صحنه فیلمبرداری می کرده اند و ظاهرا مستقیم آن را در اینترنت قرار می داده اند. با این حال بعد از حادثه پرزیدنت دونالد ترامپ وقت بیشتری را برای توجیه خاندان سلطنتی سعودی صرف کرد تا حمایت از خانواده های قربانیان این حادثه.
...
هر بار که یک تروریست مرتکب قتل و بلوا می شود، آمریکاییان می پرسند چرا؟ مقامات آمریکایی معمولا اصرار دارند که این اتفاقات به این دلیل رخ می دهند که ما خیلی «خوب» هستیم، اگر اصولا خوب باشیم.
اما دلیل این کار تروریست ها نباید یک راز باشد، چرا که خودشان به وضوح دلایل اقداماتشان را به ما می گویند. و هیچ کدام آنها نگفته اند که به این دلیل مرتکب این اقدامات شده اند که ایالات متحده دارای متمم اول قانون اساسی است، انتخابات های دمکراتیکی برگزار می کند یا جهان را محض خاطرخدا و به طور خیریه رهبری می کند.
همین محمد سعید الشمرانی خلبان آموزشی سعودی در پنسکولا را در نظر بگیرید. او در توئیتر اعلام کرده بود :«من دشمن شیطانم و آمریکا در کلیت خود به کشوری شیطانی تبدیل شده است.»
او توضیح داده: «من به خاطر آمریکایی بودنتان نیست که دشمن شمایم. من از شما نفرت دارم به خاطر اینکه هر روز جرم و جنایت نه تنها علیه مسلمانان بلکه علیه بشریت را حمایت می کنید، تامین مالی می کنید و مرتکب می شوید.» شکایت الشمرانی از سیاست خارجی آمریکا است که امروز غالبا به معنای بمباران، حمله و اشغال دیگر کشورها و کشتن مردم آنهاست.
پهبادها به تازه ترین شکل از جنگ آمریکا تبدیل شده اند و در دوره ترامپ به شدت افزایش نیز یافته است. افسوس که به نوشته نیویورک تایمز«تمام تحقیقات مستقل انجام شده در مورد این حملات، تلفات غیرنظامیان را بیشتر از آنچه که مقامات دولتی تایید کرده اند نشان داده اند. در نهایت این نکته روشن شده که وقتی اپراتورهای پهبادها در نوادا موشک ها را به سمت مناطق قبیله ای دورافتاده در سمت دیگر جهان شلیک می کنند، غالبا نمی دانند که در حال کشتن چه کسی هستند، بلکه در بهترین حالت می توانند حدس ناقصی بزنند.» با این حال دولت قضاوت در مورد تاثیر این حملات را حتی دشوارتر کرده است.
تقریبا یک دهه پیش فیصل شهزاد یک شهروند آمریکایی زاده پاکستانی برای منفجر کردن یک اتومبیل بمبگذاری شده در میدان تایمز نیویورک اقدام کرد. خوشبختانه او در تنظیم دقیق تایمر بمب خود ناکام ماند.
آجانی مروات افسر اطلاعاتی از اداره پلیس نیویورک که در مورد شهزاد تحقیق می کرد گفته است: «ساده است. دلیل این کارش سیاست های آمریکا درکشور اوست. همین. آمریکاییان خیلی ذهن بسته ای دارند. آنها هیچ درکی از این ندارند که در بقیه جهان چه می گذرد.» یک سازمان دهنده تروریستی در پاکستان به مروات گفته بود: «ما لازم نیست برای جذب آنها هیچ کاری انجام دهیم. آمریکاییان و دولت پاکستان این کار را برای ما انجام می دهند. با حملات پهبادی که بی گناهانی را هدف خود قرار می دهند که اینجا زندگی می کنند، ما همیشه همدردی بخش عمده ای از مردم کشور را با خود داریم.»
در سپتامبر 2010 شهزاد در جریان محاکمه خود گفت: «من بخشی از پاسخ ترورافکنی های آمریکا درکشورهای مسلمان هستم. من انتقام حملات آنها را می گیرم، چون آمریکایی ها فقط به مردم خودشان اهمیت می دهند، ولی به مردم هیچ جای دیگر جهان اهمیتی نمی دهند که جانشان را از دست می دهند.» او سوگند یاد کرد که «تا ساعتی که آمریکا نیروهایش را از عراق و افغانستان خارج نکرده و حملات پهبادی در سومالی و یمن و پاکستان را متوقف نکرده و به اشغال سرزمین های مسلمانان خاتمه نداده و کشتن مسلمانان را پایان نداده و گزارش دادن وضعیت مسلمانان به دولت خود را خاتمه نداده، ما به آمریکا حمله خواهیم کرد.»
میریام گلدمن سدارباوم قاضی فدرال به او گفت که ولی او غیرنظامیان را هدف قرار داده است. شهزاد پاسخ داد که در یک دمکراسی این غیرنظامیان بوده اند که «دولت را انتخاب کرده اند.» سدارباوم پرسید بچه ها چه؟ شهزاد جواب داد: «خب، پهبادها به افغانستان و عراق حمله می کنند، آنها بچه ها را نمی بینند. آنها هیچ کس را نمی بینند. آنها زنان و کودکان را به قتل می رسانند، همه را به قتل می رسانند. این یک جنگ است و در جنگ مردم را می کشند. آنها تمام مسلمانان را می کشند.»
تروریسم به ابزاری برای بسیاری از گروه های ناسیونالیست و جدایی طلب تبدیل شده است. کشمیری های مسلمان مورد حمایت پاکستان که مخالف حاکمیت هندی های هندو هستند، به طور سازمان یافته ای به تروریسم اتکا دارند. همینطور فلسطینیان در سرزمینی که مدت هاست تحت اشغال اسرائیل قرار دارد. روسیه طعم چندین حمله چچن ها را چشیده است، از جمله حملات «بیوه های سیاهپوش» را که شوهرانشان در تلاش چچنی ها برای استقلال جانشان را از دست داده اند. ببرهای آزادی بخش تامیل هندو مذهب، در سریلانکای بودایی برای مدتی رتبه اول بمبگذاران انتحاری روی زمین را به خود اختصاص دادند و بین سال های 1980 تا 2000 به 168 حمله دست زدند.
به همین ترتیب آمریکا نیز هدف این وحشت قرار گرفته است، هر چند که سیاست گذاران آمریکایی ترجیح می دهند از دلایل تروریسم حرفی نزنند. بمبگذاری های سال 1983 در سفارت آمریکا و پایگاه تفنگداران آمریکایی در لبنان را در نظر بگیرید. دولت ریگان احمقانه در یک جنگ داخلی چند جانبه و در حمایت از دولت «ملی» این کشور که بر بخش کوچکی از کشور جز بیروت حکومت می کرد مداخله کرد. بعد از آنکه واشنگتن دست به حملاتی هوایی و دریایی علیه نیروهای مخالف زد، مسلمانان لبنانی این کار را به چشم تهاجم به خود دیدند نه برای آزادی و مناسب با آن واکنش نشان دادند.
در سال 1993 رمزی یوسف بمبگذار مرکز تجارت جهانی، به استفاده واشنگتن از تحریم ها برای کشتن کودکان عراقی به عنوان انگیزه اقدامات خود اشاره کرد. او به طور غریبی چند سال پیشتر از مادلین آلبرایت سفیر وقت آمریکا در سازمان ملل به این موضوع اشاره کرد. او سه سال بعد وقتی در برنامه 60 دقیقه درباره تحریم هایی که موجب مرگ نیم میلیون کودک عراقی شده بود مورد سئوال قرار گرفت، با خونسردی جواب داد: «به نظر ما این بهایی است که ارزشش را دارد.»
نظرسنجی ها نشان می دهند که اکثرت بزرگی از اعراب و مسلمانان در این انتقادها از سیاست های آمریکا سهیم هستند، هر چند که تاکید دارند ارزش ها و محصولات آمریکایی را تحسین می کنند. رابرت پیپ از دانشگاه شیکاگو دریافته است که تروریست ها تقریبا همیشه با اشغال خارجی مقابله می کنند. او بعد از مطالعه بیشتر از 2100 مورد حمله انتخاری به این نتیجه رسید که «به طور کلی اشغال نظامی خارجی عامل 5/98 درصد – و به کارگیری نیروهای رزمی آمریکا عامل 92 درصد- از کل 1833 حمله تروریستی انتحاری در سطح جهان بین سال 2004 تا 2009 بوده است. راه حل؟ پیپ می گوید: «با خاتمه دادن به این برداشت که ایالات متحده و همپیمانانش اشغالگر هستند، ما می توانیم تهدید تروریسم انتحاری را خنثی کنیم.»
وحشت یازدهم سپتامبر، به پرسش گرفتن این یادداشت رسمی دولت بوش را تقریبا غیرممکن کرده بود که آمریکاییان به این دلیل هدف قرار گرفته اند که «خیلی خوب، با فضیلت و آزاد بوده اند.» اما این حرف اصلا واقعیت ندارد. این بدان معنا نیست که قربانیان «مستحق» کاری که بر سرشان آمده هستند. بلکه گاهی اوقات سیاست های وحشتناک، عواقب دهشتناکی در پی دارند. برخلاف چیزی که واشنگتن از ما می خواست بپذیریم، دلیل بسیار بزرگ تری در کار بود: عاملان حملات تروریستی مداخله نظامی آمریکا را به چشم جنگ با خود می دیدند.
در سال 1996 بن لادن از این شکایت کرد که «امت اسلام از تهاجم، نابرابری و بی عدالتی که اتحاد صهیونست ها- صلیبی ها و همدستانشان بر مسلمانان تحمیل کرده اند در رنج هستند». در چندین مورد او به حمایت آمریکا از اسرائیل، تحریم ها علیه عراق و حضور نظامی آمریکا در عربستان سعودی اشاره کرده بود. او در ویدئویی در اکتبر 2004 از دیدن مسلمانان عرب مرده سخن گفت و بعد از آن چنین به ذهنش رسید که «ما باید سرکوبگر را به نوعی مجازات کنیم- و اینکه ما باید برج ها را در آمریکا نابود کنیم تا آنها طعم آنچه را که به ما چشانده اند بچشانیم و جلوی کشتن زنان و کودکانمان به دست آنها را بگیریم.» بن لادن یک هیولای اخلاقی بود، اما او یک هدف سیاسی منسجم و منطقی داشت، هدفی که پیوند لاینفکی با سیاست های نظامی گرایانه آمریکا داشت.
دست کم برخی از مقامات دولت بوش این حقیقت را درک کرده بودند. بعد از حمله عراق پل ولفویتز معاون وزیر دفاع گفت: «ما اکنون می توانیم تمام نیروهایمان را از عربستان سعودی خارج کنیم. حضور آنها در طول بیش از 12 سال گذشته منبع مشکل بزرگی برای یک دولت دوست بوده است. این کار وسیله ای بزرگ برای یارگیری القاعده بوده است. در واقع اگر شما دنبال بن لادن هستید، یکی از شکایت های اصلی اش حضور به اصطلاح نیروهای صلیبی در سزمین مقدس مکه و مدینه است.»
غم انگیز آنکه جنگ عراق به یک ابزار یارگیری دیگر برای افراط گرایان تبدیل شد. در واقع مطالعاتی که هم در اسرائیل و هم عربستان سعودی انجام شده اند، نشان می دهند که بیشتر تروریست های عراقی نه بخشی از جنبش جهادی قدیمی، بلکه تازه استخدام شده و برای مقابله با حمله آمریکاییان جذب آن شده بودند.
قتل های پنسکولا نیز به همین ترتیب انعکاسی از سیاست خارجی به گمراهی رفته آمریکا محسوب می شوند. سیاستی که اولین ماشه را برای حملات به آمریکاییان می چکاند.
واشنگتن را از عواقب اقدامات خود گریزی نیست. ایالات متحده به طورمنظم در امور دیگر کشورها مداخله می کند. بدتر آنکه به طور مرتب کشورهای دیگر را مورد حمله، بمباران، حملات پهبادی و تحریم قرار می دهد. وقتی هم که خارجی های خشمگین در پاسخ به ما حمله می کنند، آمریکاییان بی گناه هدف قرار می گیرند.
رئیس جمهور همانطور که وعده اش را داده، باید به جنگ های بی پایان ما خاتمه دهد. او باید سیاست هایی را که دشمنانی غیرضرروری برایمان می تراشند مورد بازاندیشی قرار دهد. شعار یک دولتمرد در این عصر جدید باید بقراطی باشد: اول کاری کن که آسیبی در پی نداشته باشد.
نویسنده: داگ بندو (Doug Bandow) نویسنده چندین کتاب از جمله «حماقت های خارجی:امپراتوری جهانی نوین آمریکا»
خبرگزاری فارس
https://b2n.ir/948062
فرم در حال بارگذاری ...