از شیوه‌های دانشگاهی در حوزه پرهیز کنیم

نوشته شده توسطرحیمی 7ام شهریور, 1395

عضو جامعه مدرسین حوزه:

پرهیز از مدرک‌زدگی  در حوزه  باید در سیاست‌گذاری مورد توجه باشد و به این پرسش پاسخ داده شود که «این امر در تحصیل و رسالت طلبه علوم دینی چه نقشی دارد؟» …. 

  • پرهیز از مدرک‌گرایی
  • انقلابی‌گری با نگاه به منویات رهبر معظم انقلاب
  • نظام ناکارآمد الازهر نمی‌تواند الگو باشد

 آیةالله جواد مروی در اجلاسیه مدیران استانی و معاونان ستادی حوزه، به تلاش بزرگان دین در ترویج مذهب شیعه اشاره کرد و گفت: رسالت حوزه‌های علمیه، شناخت، تبیین و ترویج دین و مذهب اهل‌بیت علیهم‌السلام است و سلف صالح حوزه به خوبی این رسالت را انجام داده‌اند.

وی با بیان این‌که باید برای این رسالت بزرگ برنامه‌ریزی کرد، ابراز داشت: شیوه سلف صالح با دقت و تیزبینی سیاست‌گذاری شود و اجرای آن توسط متولیان مورد اهتمام جدی قرار گیرد.

عضو شورای عالی حوزه‌های علمیه با تأکید بر پرهیز از تقلید حوزه از نظام دانشگاهی، خاطرنشان کرد: به تأسی از فرمایشات مراجع عظام و رهبر معظم انقلاب اسلامی باید نسبت به حفظ و احیای روش سنتی حوزه علمیه در تثبیت و فهم علوم حساس بود؛ لذا بایسته است برای شناسایی و بسته شدن منافذی که روش‌های غیر اصولی، تقلیدی و دانشگاهی را وارد حوزه می‌کند، تلاش کرد تا آسیب‌های پرورشی و هویتی در حوزه ایجاد نشود.

...

▪ پرهیز از مدرک‌گرایی

آیةالله مروی، دوری از موازی‌کاری را مورد توجه قرار داد و علاوه بر آن به مدرک‌گرایی نیز اشاره کرد و گفت: پرهیز از مدرک‌زدگی باید در سیاست‌گذاری مورد توجه باشد و به این پرسش پاسخ داده شود که «این امر در تحصیل و رسالت طلبه علوم دینی چه نقشی دارد؟»

استاد حوزه علمیه قم، نسبت به شناخت نیاز مخاطب و ارشاد تحصیلی تأکید و اظهار کرد: بلندی همت، هماوردی با نیاز مخاطبان و معنویت و تهذیب اخلاقی، روش‌هایی از سلف صالح است که باید نسبت به آن در حین هدایت تحصیلی توجه نمود.

انقلابی‌گری با نگاه به منویات رهبر معظم انقلاب

عضو شورای عالی حوزه های علمیه، انقلابی ماندن با تعریف و ویژگی ترسیم‌شده از سوی مقام معظم رهبری را مدنظر قرار داد و خاطرنشان کرد: باید قدردان انقلاب اسلامی بود؛ زیرا مطابق با روایت، اگر قدر نعمت‌ها را ندانیم و زایل شود، دیگر به انسان برنخواهد گشت.

نظام ناکارآمد الازهر نمی‌تواند الگو باشد

آیةالله مروی با انتقاد نسبت به طرح مباحثی مبنی بر الگوگیری از الازهر مصر، تصریح کرد: در شرایطی که ناکارآمدی نظام آموزشی و تبلیغی قدیمی الازهر در دنیا و حتی در داخل مصر ثابت شده و این مرکز کمترین نقشی در بیداری اسلامی مردم منطقه و جهان نداشته است، چگونه می‌توان از الگوگیری حوزه علمیه‌ی پویا و مولد بزرگ‌ترین انقلاب اسلامی، از این نظام آموزشی و تبلیغی ناکارآمد، سخن گفت؟!

منبع: خبرگزاری حوزه از مشهد


فرم در حال بارگذاری ...

وهابیت ، ابن تیمیه را برتر از پیامبراسلام صلی الله علیه و آله می داند؟!

نوشته شده توسطرحیمی 7ام شهریور, 1395
 
وهابیت پاسخ علمای اهل سنت به دو شبهه وهابیت
وهابيون علم غيب ابن تيميه و آگاهي پيدا كردن وي از لوح محفوظ و خبر دادن از باطن مردم را‌ براي او كه به گفته علماي اهل سنت، دشمن اهل ‏بيت(علیهم السلام) بود،‌ قائل هستند؛ اما حتی رسول خدا(صلی الله علیه و آله) نمي ‏تواند با اذن خدا علم غيب داشته باشد، و اگر كسي چنين ادعايي را در مورد آنها داشته باشد، كافر می ‏دانند؟!‌

  حجت الاسلام محمد جواد حاجي ابوالقاسم در نوشته ای پاسخ علمای اهل سنت به دو شبهه وهابیت را تشریح کرد.

* شبهه: آیا حساب و کتاب روز قیامت قابل واگذاری از سوی خداست؟

پرسش: چرا شيعيان اعتقاد دارند كه ائمه در روز قيامت به جای خدا حساب و كتاب مردم را به عهده می ‌گيرند؟

چون در قرآن كريم آمده است: «ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنَا حِسَابَهُمْ»؛[1] «سپس حساب مردم با ما است.» آيا صحيح است كه شيعيان در مقابل صراحت اين آيه ادعا کنند كه ائمه حساب و كتاب مردم و تقسيم بهشت و دوزخ را بر عهده دارند؟

پاسخ: اين اعتقاد در بسياري از روايات معتبر و ادعيه شيعه، به صورتي كه با آيه مذكور هيچ تنافي نداشته باشد، وجود دارد. تمام مسلمانان (شيعه و سني) اعتقاد دارند كه دو مَلك الهي به نام «منكر» و «نكير»[2] در قبر، حساب و كتاب مردم را بر عهده دارند و در قيامت نيز ملائكه مسئول حساب و كتاب و به بهشت و دوزخ بردن مردم هستند.[3] در واقع اين اعتقاد منافاتي با انجام گرفتن حساب و كتاب توسط خداوند ندارد؛ بلكه ملائكه، مأموران الهي براي انجام اين وظيفه هستند. حال اگر كسي اعتقاد داشته باشد كه رسول خدا(صلی الله علیه و آله) چنين وظيفه‌ اي را - همانند ملائكه - برعهده دارند، هيچ ارتباطي با شرك ندارد.‌

«آلوسي» مفسر شهير اهل سنت، در تفسير خود، درباره معني «قسيم النار و الجنة» بودن حضرت علي(علیه السلام) طبق نظر شيعيان مي ‌نويسد: «احتمالاً مقصود شيعيان اين است كه حضرت علي - كرّم الله وجهه - حساب مخلوقات را با دستور خدا به عهده مي ‌گيرد، همان طور كه ساير مسلمانان مي ‌گويند كه ملائكه حساب و كتاب مردم را به دستور خدا به عهده مي‌ گيرند، و اين مطلب با حصر موجود در آيه –كه خدا حساب و كتاب انسان ها را انجام مي ‏دهد - منافاتي ندارد.»[4]

شيعيان نيز با همين منظور اعتقاد دارند كه اهل ‏بيت(علیهم السلام) حساب و كتاب مردم را به دستور خدا بر عهده دارند، لذا در زيارت جامعه كبيره مي ‌خوانند: «وَ حِسابُهُم عَلَيكُم؛[5] حساب مردم بر عهده شما قرار گرفته است.»

...

* وهابیت به این سؤال پاسخ دهند

چرا شما (وهابیون) فضایلي را كه در مورد اهل ‏بيت(علیهم السلام) مورد تأييد بزرگ ‏تر‌ين علماي اهل سنت قرار گرفته‌ است، رد مي‌ كنيد؟!

«محمد بن ابي يعلي»، صاحب كتاب «طبقات الحنابله» با سندي كه تمام رُوات آن از علماي سرشناس اهل سنت و ثقه هستند، از «احمد بن حنبل» چنين روايت مي‌ كند كه گفت: «براي هيچ كس به اندازه فضایل علي بن ابي‏ طالب(علیه السلام) فضيلت نقل نشده است! شخصي به احمد بن حنبل گفت: اي ابا عبدالله! در مورد روايتي كه گفته مي ‌شود علي گفت: من تقسيم كننده دوزخم، چه مي ‌گويي؟ او پاسخ داد: چه اشكالي براي اين روايت سراغ داريد؟! آيا از پيامبر(صلی الله علیه و آله) روايت نشده است كه به علي گفت: جز مؤمن تو را دوست ندارد و جز منافق تو را دشمن نمي ‏دارد؟ گفتيم: چرا! گفت: مؤمن در كجا است؟ گفتيم: در بهشت. گفت: منافق در كجاست؟ گفتيم: در جهنم. گفت: پس علي تقسيم كننده دوزخ است.»[6]

وقتي «احمد بن حنبل» كه تمام سلفي ها و وهابيون ادعا مي‌ كنند پيرو روش او هستند، چنين مقامي را براي حضرت علي(علیه السلام) قبول دارد، ‌آيا انكار چنين فضيلتي نشانگر دشمني با حضرت علي(علیه السلام) و ردّ کلام احمد بن حنبل نيست؟!

* شبهه: چرا شيعيان اعتقاد دارند كه ائمه همانند خدا علم غيب دارند؟

پرسش: چرا شيعيان در بسياري از كتب خويش، علم غيب را كه در بسياري از آيات،‌ تنها به خدا نسبت داده شده[7] و حتي از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) نيز نفي شده است،[8] به ائمه خود نسبت مي‌دهند؟

پاسخ: همانطور كه تمام علماي مسلمان اجماع دارند، بعضي آيات قرآن مفسر و برخي مقيد آيات ديگر هستند. از جمله آياتي كه در قرآن به عنوان مقيد ديگر آيات و توضيح دهنده مقصود از آنها بيان شده است، آيات 26 و 27 سوره جنّ است كه مي ‌فرمايد: «عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا»؛ «داناى نهان است، و كسى را بر غيب خود چيره نمى ‏كند، جز فرستاده‌ اي را كه از او خشنود باشد، كه [در اين صورت] براى او از پيش رو و از پشت سرش نگهبانانى بر خواهد گماشت.»

در اين آيه شريفه، براي بيان اينكه برخي از مأمورين الهي از جانب خدا آگاه به غيب مي ‌گردند، از كلمه «يُظهِرُ» استفاده كرده كه معني آن «چيره گرداندن» است، پس مضمون آيه «…ليُظِهرَهُ عَلي الدِّينِ كُلِّه…»[9]این است: «او كسى است كه پيامبرش را با هدايت و دين درست فرستاد تا آن را بر هرچه دين است، چيره گرداند، هرچند مشركان خوش نداشته باشند.»

اين آيه نه تنها ثابت مي ‌كند كه گروهي از مأمورين الهي (انبيا، ملائكه و ائمه) از جانب خداي متعال داراي علم غيب شده‌ اند؛ بلكه ثابت مي ‌كند كه آنها بر غيب چيره هستند و غيب به اذن الهي در اختيار و تحت سلطه آنان قرار گرفته است، لذا درباره حضرت عيسي(علیه السلام) فرموده است که او گفت: «وَ أُنَبِّئُكُمْ بِمَا تَأْكُلُونَ وَ مَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ»؛[10] «و شما را از آنچه مى ‏خوريد و در خانه ‌هايتان ذخيره مى‏ كنيد، خبر مى ‏دهم.»

جالب اينجاست كه در صحيح ‌ترين كتب اهل سنت، علم غيب به رسول خدا(صلی الله علیه و آله) نسبت داده شده است.

در «صحيح مسلم» يك باب روايت در مورد علم غيب رسول خدا(صلی الله علیه و آله) و آگاهي حضرت به علوم گذشته و آينده مي ‌آورد و مي‌ گويد:

«رسول خدا(صلی الله علیه و آله) روزي از صبح تا به غروب بر منبر رفته، خطبه خواند و تنها براي نماز پايين آمد و در اين سخنراني ها ما را از آنچه بود و آنچه خواهد بود، با خبر ساخت، پس عالم‌ ترين ما كسي است كه از همه بهتر سخنان پيامبر(صلی الله علیه و آله) را حفظ كرده باشد.»[11]

صاحب کتاب تفسیر صنعانی در مورد اميرالمؤمنین علي(علیه السلام)، روايتي با سند صحيح نقل كرده است كه فرمود: «از من (هر آنچه مي ‌خواهيد) بپرسيد. قسم به خدا! اگر در مورد هر چيزي كه تا قيامت باشد از من بپرسيد، براي شما به تفصيل در مورد آن سخن خواهم گفت.‌ از من در مورد كتاب خدا بپرسيد. قسم به خدا! هيچ آيه ‌اي نيست، جز آنكه مي‌ دانم آيا در شب نازل شده يا در روز، در دشت يا در كوه.»[12]

بنابراين، ادعاي اينكه علم غيب در آيات تنها مخصوص خداست و از ديگران نفي شده، در واقع فهم غير صحيح آيات و قبول كردن ظاهر بعضي آيات، بدون مراجعه به آيات مكمل و مفسر آن آيه است. پس نفي علم غيب از پیامبر(صلی الله علیه و آله) علم بالاستقلال (بدون اذن و اراده خدا) است و آياتي كه در آنها به صراحت علم غيب به انبيا و مأمورين الهي نسبت داده شده است، دلالت بر جواز علم غيب با اذن الهي دارند.

* وهابیت به این سؤال پاسخ دهند

چرا سلفيون علم غيب را براي علماي خويش مي ‌پذيرند؛ اما براي انبيا و اولياي الهي قبول ندارند؟

* ابن تیمیه می تواند از غیب خبر دهد اما رسول خدا صلی الله علیه و آله هرگز!!

«محمد بن ايوب زرعي دمشقي»، از شاگردان سرشناس ابن تيميه، در مورد وي كلماتي را به رشته تحرير درآورده است كه شبيه آن را شيعیان در مورد رسول خدا(صلی الله علیه و آله) و اهل ‏بيت او(علیهم السلام) نقل مي ‌كنند. وي مي ‌نويسد: «از تيزبيني شيخ الاسلام، ابن تيميه!!! امور عجيبي را ديدم، و آنچه من نديدم، بزرگ‏ تر و بزرگ ‏تر است، و اگر تنها بخواهيم در مورد پيش ‌بيني هاي وي سخن بگوييم، بايد يك كتاب بزرگ بنويسيم. در سال 699 به يارانش خبر آمدن قوم تاتار را داد و اينكه لشگر مسلمانان شكست خواهد خورد، و اينكه در دمشق قتل عام و به بردگي گرفتن عمومي اتفاق نخواهد افتاد، و اينكه توجه لشگر تاتار به جمع اموال خواهد بود. اين زماني بود كه لشگر تاتار هنوز قصد حمله نكرده بود!‌ سپس در سال 702 وقتي دوباره لشگر تاتار قصد حمله به شام را داشت، گفت: اين بار آنها شكست خواهند خورد و مسلمانان پيروز مي ‌شوند و 70 قسم بر اين سخن خورد. به او گفتند: بگو: ان شاء الله! گفت: ان شاء الله مي ‌گويم؛ اما نه براي بيان احتمال؛ بلكه براي بيان قطعيت اين ماجرا. و از او شنيدم كه مي ‌گفت: وقتي به من اصرار فراوان كردند، گفتم: اصرار نكنيد! خداي متعال در لوح محفوظ نگاشته است كه آنها در اين حمله شكست مي‌ خورند و پيروزي با لشگريان اسلام است‌… و چندين بار به امور دروني من كه تنها به من مرتبط بود و قصد آن را داشتم، خبر داد. با اينكه آن مطلب را بر زبان نياورده بودم. و بعضي از ماجراهاي بزرگ را كه در آينده اتفاق مي ‌افتاد، به من خبر داد؛‌ ولي زمان آن را مشخص نكرد، و من بعضي از آنها را ديدم و منتظر بقيه آنها هستم. و چيزهايي كه بزرگان اصحاب او ديده ‌اند، چند برابر آن چيزي است كه من ديده‌ ام.»[13]

حال چطور سلفيون و وهابيون علم غيب ابن تيميه و آگاهي پيدا كردن وي از لوح محفوظ و خبر دادن از باطن مردم را‌ براي او كه به گفته علماي اهل سنت، دشمن اهل ‏بيت(علیهم السلام) بود،‌ قائل هستند؛ اما حتی رسول خدا(صلی الله علیه و آله) نمي ‏تواند با اذن خدا علم غيب داشته باشد، و اگر كسي چنين ادعايي را در مورد آنها داشته باشد، كافر می ‏دانند؟!‌

 منبع: خبرگزاری «حوزه»

پی نوشت:

[1]. غاشيه/ 26.

[2]. ظلال الجنة، الباني، المکتبة الاسلامیه، بیروت، 1419 ق، ج2، ص‏114: «ثنا المقدمي ثنا يزيد بن زريع ثنا عبد الرحمن بن إسحاق ثنا سعيد بن أبي سعيد عن أبي هريرة أن رسول الله(صلی الله علیه و آله) قال: إذا قبر أحدكم أتاه ملكان أسودان أزرقان يقال لأحدهما منكر والآخر نكير فيقولان ما كنت تقول في هذا الرجل محمد فهو قائل ما كان مؤمنا قال هو عبدالله ورسوله أشهد أن لا إله إلا الله وأشهد أن محمدا عبده ورسوله قال فيقولان إن كنا لنعلم انك تقول ذلك ثم يفسح له في قبره سبعون ذراعا في سبعين ذراعا وينور له فيه فيقال له ثم فيقول دعوني أرجع إلى أهلي أخبرهم فيقال له نم فينام كنومة العروس الذي لا يوقظه إلا أحب أهله إليه حتى يبعثه الله من مضجعه ذلك وإن كان منافقا قال لا أدري كنت أسمع الناس يقولون كذلك فكنت أقول ما يقولون فيلتام عليه حتى يختلف مضجعه فيها أضلاعه فلا يزال فيها معذبا حتى يبعثه الله من مضجعه ذلك.»

[3]. ]إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ ظَالِمِي أَنْفُسِهِمْ قَالُوا فِيمَ كُنْتُمْ قَالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِي الْأَرْضِ قَالُوا أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فِيهَا فَأُولَئِكَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَسَاءَتْ مَصِيرًا[نساء/ 97؛ ]أَلْقِيَا فِي جَهَنَّمَ كُلَّ كَفَّارٍ عَنِيدٍ[قاف/ 24؛ ]النَّارُ يُعْرَضُونَ عَلَيْهَا غُدُوًّا وَعَشِيًّا وَيَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آَلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذَابِ[غافر/ 46.

[4]. «و لعلهم عنوا أن علياً - كرم الله تعالى وجهه - يحاسب الخلائق بأمره عزوجل كما يقول غيرهم بأن الملائكة عليهم السلام يحاسبونهم بأمره جل و علا و هو معنى لا ينافي الحصر الذي تقتضيه الآية.» روح المعاني، أبي الفضل شهاب الدين السيد محمود الألوسي البغدادي، دار إحياء التراث العربي، بيروت، ج‏30، ص‏119.

[5]. تهذيب الأحكام، شيخ طوسي، دار الکتب الاسلامیه، تهران، 1407 ق، ج‏6، ص‏97.

[6]. «و أنبأنا (محمد بن أحمد بن علي) أبو الحسين بن الأبنوسي قال أخبرنا عمر بن إبراهيم الكتاني قال حدثنا أبو الحسين عمر بن الحسن القاضي الأشناني حدثنا إسحاق بن الحسن الحربي قال حدثني محمد بن منصور الطوسي قال سمعت أحمد بن حنبل يقول ما روى لأحد من الفضائل أكثر مما روي لعلي بن أبي طالب قال وسمعت محمد بن منصور يقول كنا عند أحمد بن حنبل فقال له رجل يا أبا عبدالله ما تقول في هذا الحديث الذي يروى أن عليا قال أنا قسيم النار فقال وما تنكرون من ذا أليس روينا أن النبي صلى الله عليه وسلم قال لعلي لا يحبك إلا مؤمن ولا يبغضك إلا منافق قلنا بلى قال فأين المؤمن قلنا في الجنة قال وأين المنافق قلنا في النار قال فعلي قسيم النار.» طبقات الحنابلة، محمد بن أبي يعلى أبو الحسين، تحقيق: محمد حامد الفقي، دار المعرفة، بيروت، ج‏1، ص‏319.

[7]. «قُلْ لَا يَعْلَمُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الْغَيْبَ إِلَّا اللَّهُ وَمَا يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ»نمل/ 65.

[8]. «قُلْ لَا أَقُولُ لَكُمْ عِنْدِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلَا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلَا أَقُولُ لَكُمْ إِنِّي مَلَكٌ إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَى إِلَيَّ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الْأَعْمَى وَالْبَصِيرُ أَفَلَا تَتَفَكَّرُونَ»انعام/ 50.

[9]. توبه/ 33.

[10]. آل عمران/ 49.

[11]. «وحدثني يَعْقُوبُ بن إبراهيم الدَّوْرَقِيُّ وَحَجَّاجُ بن الشَّاعِرِ جميعا عن أبي عَاصِمٍ قال حَجَّاجٌ حدثنا أبو عَاصِمٍ أخبرنا عَزْرَةُ بن ثَابِتٍ أخبرنا عِلْبَاءُ بن أَحْمَرَ حدثني أبو زَيْدٍ يَعْنِي عَمْرَو بن أَخْطَبَ قال صلى بِنَا رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم الْفَجْرَ وَصَعِدَ الْمِنْبَرَ فَخَطَبَنَا حتى حَضَرَتْ الظُّهْرُ فَنَزَلَ فَصَلَّى ثُمَّ صَعِدَ الْمِنْبَرَ فَخَطَبَنَا حتى حَضَرَتْ الْعَصْرُ ثُمَّ نَزَلَ فَصَلَّى ثُمَّ صَعِدَ الْمِنْبَرَ فَخَطَبَنَا حتى غَرَبَتْ الشَّمْسُ فَأَخْبَرَنَا بِمَا كان وَبِمَا هو كَائِنٌ فَأَعْلَمُنَا أَحْفَظُنَا.» صحيح مسلم، ج‏4، ص‏2217.

[12]. «عبد الرزاق عن معمر عن وهب بن عبد الله عن أبي الطفيل قال شهدت عليا وهو يخطب وهو يقول سلوني فوالله لا تسألوني عن شيء يكون إلى يوم القيامة إلا حدثتكم به وسلوني عن كتاب الله فوالله ما من آية إلا وأنا أعلم بليل نزلت أم بنهار أم في سهل أم في جبل.» تفسير الصنعاني، عبد الرزاق بن همام الصنعاني، تحقيق: د. مصطفى مسلم محمد، مكتبة الرشد، رياض، اول، 1410ق،  ج‏3، ص‏241.

[13]. «و لقد شاهدت من فراسة شيخ الإسلام ابن تيمية رحمه الله أمورا عجيبة وما لم أشاهده منها أعظم وأعظم ووقائع فراسته تستدعي سفرا ضخما أخبر أصحابه بدخول التتار الشام سنة تسع وتسعين وستمائة وأن جيوش المسلمين تكسر وأن دمشق لا يكون بها قتل عام ولا سبي عام وأن كلب الجيش وحدته في الأموال : وهذا قبل أن يهم التتار بالحركة ثم أخبر الناس والأمراء سنة اثنتين وسبعمائة لما تحرك التتار وقصدوا الشام : أن الدائرة والهزيمة عليهم وأن الظفر والنصر للمسلمين وأقسم على ذلك أكثر من سبعين يمينا فيقال له : قل إن شاء الله فيقول: إن شاء الله تحقيقا لا تعليقا.

وسمعته يقول ذلك قال : فلما أكثروا علي قلت : لا تكثروا كتب الله تعالى في اللوح المحفوظ: أنهم مهزومون في هذه الكرة وأن النصر لجيوش الإسلام  … وأخبرني غير مرة بأمور باطنة تختص بي مما عزمت عليه ولم ينطق به لساني وأخبرني ببعض حوادث كبار تجري في المستقبل ولم يعين أوقاتها وقد رأيت بعضها وأنا أنتظر بقيتها وما شاهده كبار أصحابه من ذلك أضعاف أضعاف ما شاهدته والله أعلم.» مدارج السالكين، محمد بن أبي بكر أيوب الزرعي، تحقيق: محمد حامد الفقي، دار الكتب العربي، بيروت، دوم، 1393 - 1973، ج‏2، ص489.


فرم در حال بارگذاری ...

زنانی که می خواهند زیبا بمانند این حدیث را بخوانند...

نوشته شده توسطرحیمی 7ام شهریور, 1395
 
 امیرالمؤمنین علی علیه السلام راهکار بادوام تر ماندن زیبایی زنان را بیان فرموده اند:

قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ (علیه السلام):

صِيَانَةُ المَرْأَةِ أَنْعَمُ لِحَالِهَا وَ أَدْوَمُ لِجَمَالِهَا.

حضرت علی علیه السلام فرمودند:

محفوظ بودن زن، براى سلامتى اش مفيدتر است و زيبايى او را با دوام تر مى كند.

عيون الحكم و المواعظ (لليثي)، ص: 303.


فرم در حال بارگذاری ...

پاداش متقین

نوشته شده توسطرحیمی 7ام شهریور, 1395

جَنَّاتُ عَدْنٍ يدْخُلُونَهَا تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ لَهُمْ فِيهَا مَا يشَاءُونَ كَذَلِكَ يجْزِي اللَّهُ الْمُتَّقِينَ(النحل/31)

بهشتهاى عدن كه در آن داخل مى ‏شوند رودها از زير [درختان] آنها روان است در آنجا هر چه بخواهند براى آنان [فراهم] است‏خدا اين گونه پرهيزگاران را پاداش مى‏دهد.

 1- در بهشت، باغها و نهرها تنوع و تعدّد دارند. «جنات، انهار»

2- باغ‏ هاى بهشتى، همیشه سبز است. خزان و خشكسالى ندارد. «جنات عدن»

3- پاداش پرهیز از لذات حرام دنیوى، كامیابى‏ هاى بى‏نهایت اخروى است. «مایشاؤون»

4- «ما یشاؤون» بالاتر از «ماتشتهیه الانفس وتلذ الاعین» است. زیرا گاهى انسان چیزى را مى‏خواهد كه در آن لذت نفس و چشم نیست، مقام عرفان و معنویت است. «لهم ما یشاؤون»

5- سنت خداوند بر پاداش نیكوكاران است. «كذالك یجزى اللَّه المتّقین»

 


فرم در حال بارگذاری ...

تأثیر اینترنت در ناباروری/ عواقب روشن گذاشتن دائمی مودم!

نوشته شده توسطرحیمی 6ام شهریور, 1395
 
عوامل بسیاری در ناباروری افراد تاثیر گذار هستند که با پیشرفت تکنولوژی و وسایل ارتباطی شاهد افزایش زوج های نابارور هستیم.


امروزه پیشرفت تکنولوژی و رواج وسایل ارتباط جمعی چاقویی دولبه است که با وجود دسترسی سریع تر افراد به یکدیگر خطراتی را برای آنها علاوه بر مشکلات روحی و روانی به همراه دارد. با صنعتی شدن و توسعه کشورها استفاده از اینترنت بخشی از زندگی روزمره افراد شده که با پیشرفت گوشی های موبایل و هوشمند شدن آنها این وابستگی بیش از پیش شده و تقریباً تمام زندگی رو در بر گرفته است. 
 
 در این بین با وابستگی به اینترنت و و سایل ارتباطی مشکلات بسیاری از جمله ناباروری برای افراد به وجود می آید. 
معرفت غفاری نوین جنین شناس و عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی درباره عوامل موثر بر ناباروری اظهار کرد: سبک زندگی تاثیر بسیاری بر باروری و ناباروری افراد دارد که با گسترش علم در صنایع مختلف از جمله برق و فناوری های ارتباطی این تکنولوزی ها علاوه بر برخورداری از فواید، خطرات بسیاری نیز برای افراد ایجاد می کنند. 

وی ایجاد میدان های الکترومغنایسی را بخشی از این مضرات دانست و بیان کرد: دکل های فشار قوی، مایکروویو، آنتن های BTS ، موبایل و لب تاپ با ایجاد امواج الکترومغناطیسی می توانند مشکلاتی در باروری فرد ایجاد کنند که آنتن های BTS مخصوص تلفن همراه علاوه بر این مشکل، موجب مشکلات عصبی، سردرد و سرگیجه در افراد می شود.  

...

 
لپ تاپ ها و ناباروری
عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی تصریح کرد: لپ تاپ ها با قرارگیری بر روی پا می توانند از دو طریق گرما و امواج الکترومغناطیس مشکلاتی را در سیستم تولید مثلی فرد ایجاد کنند. 
 
وی با بیان اینکه فاصله افراد با منبع تولید امواج در مشکلات ناشی از آنها موثر است، اظهار داشت: گوشی های موبایل در هنگام صحبت می توانند بر سیستم عصبی فرد تاثیر گذارد که قراردادن در ناحیه کمر به دستگاه تولید مثلی فرد آسیب می زند.
 
غفاری نوین با اعلام اینکه طول مدت استفاده از وسایل ارتباطی نیز بر روی ناباروری افراد تاثیرگذار است، تصریح کرد: در صورتیکه مودم وای فای به طور دائم روشن باشد ،خطرات بیشتری برای دستگاه تولیدمثلی افراد نسبت به استفاده موقت و تنها چند ساعت در روز دارد. 
 
خطر وای فای بر باروری مردان
وی تاکید  کرد: تاثیر امواج اینترنت وای فای بر میزان تولید و کیفیت سلول های جنسی مردان با بررسی محققان به اثبات رسیده است. 
 
این جنین شناس درباره عوامل دیگر موثر بر ناباروری گفت: ازدواج دیرهنگام و تاخیر در فرزندآوری به دلیل برخی مشکلات اقتصادی از موارد موثر بر ناباروری خانم ها با توجه به محدودیت سن باروری آنها است که با افزایش سن از کیفیت سلول های جنسی خانم ها کاسته می شود.  
 
وی شرایط محیط زندگی  از جمله آب و هوا را از موارد موثر بر ناباروری افراد دانست و تصریح کرد: افرادی که در شهرهای بزرگ زندگی می کنند، با مشکلاتی ناشی از آلاینده ها و آلودگی های محیطی وسایل نقلیه مواجه هستند. 
 
محصولات آرایشی هورمونی 
غفاری نوین با بیان اینکه مصرف سیگار و قلیان بر ناباروری افراد تاثیر بسیاری دارند، افزود: محصولات آرایشی مانند استروژن های محیطی عمل می کنند و باعث مختل شدن سیستم غدد درون ریز می شوند.
 
وی با اشاره به تاثیر چاقی و تغذیه نامناسب در ناباروری افراد تاکید کرد: لباس های تنگ به خصوص در آقایان، استفاده از آفت کش ها و سموم برای ضدعفونی کردن سبزیجات می توانند بر دستگاه تناسلی تاثیرگذار باشد که با تغییر سبک زندگی موجب ناباروری در افراد می شوند .
 
استرس های شغلی و مشکلات ترافیکی 
این جنین شناس بیان کرد: استرس ناشی مشکلات ترافیکی و زندگی روزمره را در ناباروری افراد تاثیر بسیاری دارد. 
 
وی با بیان اینکه چاقی در خانم ها و آقایان بر ناباروری موثر است، تصریح کرد: ثابت شده با چاقی افراد کیفیت سلول های جنسی آنها کاهش می یابد هر چه فرد لاغرتر باشد، سلول های جنسی بهتری تولید می کند. 
 
رژیم غذایی متعادل خود را حفظ کنید 
غفاری نوین اظهار کرد: مواد غذایی چرب و با قند فراوان، غذاهای کنسروی به دلیل مصرف مواد نگهدارنده، همچنین قرار دادن ظروف پلاستیکی در مایکروفر می توانند بر  دستگاه تولید مثلی افراد تاثیر منفی بگذارند . 
 
وی افزود: ثابت شده که انجام ورزش با کمک به کاهش وزن و استرس می تواند به بهبود عملکرد باروری افراد کمک کند. 
 
منبع: باشگاه خبرنگاران


فرم در حال بارگذاری ...

حکم شرعی اتانازی مطابق با فتوای مقام معظم رهبری

نوشته شده توسطرحیمی 6ام شهریور, 1395
آیا افراد مبتلا به بیماری های لاعلاج که امیدی به بهبودی آنها نیست و درد بسیاری را تحمل می‌کنند، مجاز به «مرگ خوب» هستند؟
 
«اتانازی» یا «مرگ خوب» شرایطی است که در آن بیماران لاعلاج با رضایت خود از افرادی مانند پزشکان، پرستاران یا افراد خانواده خود می خواهند تا در مردن به آنها کمک کنند تا به صورت طبیعی و آرام بمیرند. انجام این کار در بیشتر نقاط دنیا غیرقانونی تلقی می شود اما برخی کشورها مانند هلند، سوئد و بلژیک آن را مجاز شمرده اند.
در این گزارش پاسخ استفتاء از آیت الله خامنه ای را در خصوص اتانازی یا مرگ شیرین می خوانیم:
 
سؤال:
1- آیا افراد مبتلا به بیماری های لاعلاج که امیدی به بهبودی آنها نیست و درد بسیاری را تحمل می کنند، مجاز به “مرگ خوب” هستند؟ بدین شکل که اطرافیان به مرگ آسان و بدون درد او کمک کنند؟
2- پزشکان در قبال این درخواست چه وظیفه ای دارند؟
 
جواب:
1-مجاز نیستند.

2-نباید درخواست را بپذیرند.
نظر از: سیده فوزیه موسوی [عضو] 

با سلام وخدا قوت
التماس دعا

1395/06/06 @ 19:09


فرم در حال بارگذاری ...

بیشرین سئوالات توریست های خارجی از روحانیون چیست؟

نوشته شده توسطرحیمی 6ام شهریور, 1395
 
   گرداشگران خارجی  - مبلغان اصفهانی
 
بیشرین سئوالات توریست های خارجی از روحانیون چیست؟
برای اغلب توریست های خارجی جالب است که بدون واسطه نظر یک روحانی شیعه را در مورد مسائل روز بدانند، البته حقوق زن، آزادی روابط، حجاب و آزادی بیان و تا چندی پیش که مسئله توافق و برجام بود و همچنین اختلاف نظر مسحیت و اسلام مسئله هایی است که سئوالات زیادی در مورد آن پرسیده می شود.

 به گزارش خبرگزاری «حوزه» از اصفهان، مدرسه ناصریه اصفهان در ضلع جنوبی مسجد امام خمینی (ره) در میدان نقش جهان جهان اصفهان واقع شده؛ پس از ورود به مسجد تاریخی امام(ره) و مشاهده شکوه و عظمت تمدن اسلامی، به مدرسه ناصریه که وارد می شویم، با گردشگران و روحانیون مبلغ این مدرسه  روبرو می شویم که در حال گفتگو هستند.

حجت الاسلام محمد رضا زمانی، مبلغ زبان دان،  از جمله این روحانیون است؛ با او به گفتگو نشسته  و از حال و هوای تبلیغ اسلام و مکتب شیعه  با گردشگران خارجی در مدرسه ناصریه پرسیدیم.

وی در پاسخ به اینکه  چگونه با زبان های خارجی آشنا شده، اظهار کرد: در حال حاضر شاگرد درس خارج آیت الله العظمی مظاهری هستم، کارشناسی ارشد ارتباطات را در سطح دانشگاهی نیز خوانده ام، قبل از ورود به حوزه علمیه، انگلیسی را در سطح اولیه فرا گرفتم، سپس در دفتر تبلیغات اسلامی زبان انگلیسی را در سطوح بالاتر به پایان رساندم، اما احساس کردم باید زبان خارجی دیگری هم بیاموزم، زیرا زبان انگلیسی اشباع شده بود، به همین دلیل به فراگیری زبان فرانسه پرداختم؛ 4 سال فراگیری زبان فرانسوی طول کشید، 3 سال پیش به دلیل علاقه به کار تبلیغی به مسجد امام(ره) آمدم و در این جا مشغول به کار شدم.

...

هم صحبت مردم با روحانی زباندان جالب است

حجت الاسلام زمانی در توضیح این که بیشتر مخاطبین شما در این مدرسه  چه کسانی هستند،گفت: در فضای مسجد امام(ره)  چون بافت تاریخی دارد هم ایرانی و هم خارجی می آید و هر دو قشر به این دلیل که  با طلبه آشنا با زبان خارجی برخورد نکرده اند، هم صحبتی بامن برایشان جالب است و این قابل توجه بوده  که  می تواند با یک روحانی با چند زبان صحبت کنند، خارجی ها از این بابت برایشان جالب است که می تواند که با یک روحانی که در رسانه ها می‌دیدند، صحبت کنند، برای ایرانی ها از آن بابت جالب است که می بینند یک روحانی علاوه بر درس های حوزوی، وارد درس های مدرن از جمله زبان  خارجی هم شده، برای قشر تحصیل کرده و راهنمایان توریست هم جالب است که نیازی نیست برای یک روحانی ترجمه کنند و خودش با گردشگر خارجی صحبت کند.

وی در تشریح اینکه برخورد هموطنان موقع مشاهده شما در زمان تبلیغ و گفتگو با گردشگران چگونه است، بیان داشت: هم برای مردم و هم برای راهنماهای گروه های گردشگری داخلی و خارجی  جالب است، برخی از مردم بعد از صحبت با توریست خارجی به سمت ما آمده و  می پرسند: چه شد آیا قانع شدند، برایشان جالب است که بدانند سوال گردشگران در چه زمینه ای می باشد.

بیشترین سئوالات توریست های خارجی از مبلغان

مبلغ بین المللی حوزه علمیه اصفهان در پاسخ به اینکه خارجی ها بیشتر چه سوال هایی از شما می پرسند، گفت:  برای اغلب توریست های خارجی جالب است که بدون واسطه نظر یک روحانی شیعه را در مورد مسائل روز بدانند، البته حقوق زن، آزادی روابط، حجاب و آزادی بیان و تا چندی پیش که مسئله توافق و برجام بود و همچنین اختلاف نظر مسحیت و اسلام مسئله هایی است که سئوالات زیادی در مورد آن پرسیده می شود.

وی ادامه داد: چندی پیش سوال هایی که یک جوان مکزیکی  می پرسید در باره حجاب بود و مشخص بود که  تحت تاثیر رسانه های غربی قرار گرفته، بعد از اینکه جواب سوال هایش را شنید، گفت من تا امروز از این دریچه به حجاب نگاه نکرده بودم و بسیار برایم جالب است، مطمئن هستم برای دیگر مسائلی که مطرح است هم جوابی متفاوت وجود دارد که من با آن برخورد نکرده ام.

شما پرچم ایران را بالا بردید!

حجت الاسلام زمانی در بیان خاطره ای که باعث افزایش اشتیاق و دلگرمی خود در مسیر تبلیغ اسلام و دین شده بود، افزود: چندی پیش گروهی انگلیسی آمده بودند و من در حال صحبت با این گروه بودم، در همان زمان گروهی فرانسوی زبان هم آمد و من شروع به صحبت با آنها کردم، بعد از آنکه صحبت ما تمام شد، راهنمای تور جلو آمد و گفت خدا خیرت دهد شما پرچم ایران را بالا بردید، هنگامی که ما دیدیم شما به دو زبان با توریست های خارجی صحبت کردید احساس غرور کردم، معمولا این موارد باعث دلگرمی ما به کار می شود.

وی در ادامه خاطرنشان کرد:  هرچند مدرسه تبلیغی ناصریه نو پاست اما بستر خوبی وجود دارد که باید قدر آن را بدانیم، وقتی مبلغی را به خارج از کشور می فرستیم، گستره ارتباطی که برای ما در این مکان هست را در اختیار ندارد،  زیرا در اینجا آزاد هستیم تا با همه قشر افرادی صحبت کنیم و خود آنها  هم مشتاقانه به بیان صحبت می پردازند.

هیچ فرصت تبلیغی را نباید از دست دهیم

این مبلغ حوزوی ابراز کرد: هیچ فرصت تبلیغی را نباید از دست دهیم، و تجربه من در این مدت تبلیغ در میان توریست های خارجی نشان می دهد که بی واسطه سخن گفتن با توریست های خارجی در تبلیغ اسلامی یکی از ضروریات برای طلاب است.


فرم در حال بارگذاری ...

مراتب سنگ دلى‏ از منظر قرآن

نوشته شده توسطرحیمی 6ام شهریور, 1395
 
 آیت الله مظاهری
 
آیت الله العظمی مظاهری تبیین کردند؛

مراتب سه گانه سنگ دلى‏ از منظر قرآن
سنگ دلى، قساوت، زنگ ‏زدگى، مُهرخوردگى، لغزش قلبى و … همه به يك معنا هستند كه عبارتند از:

پرده ‏اى كه بر دل مى ‏افتد

حضرت آیت الله مظاهری در “کتاب آفاق نيايش تفسير دعاى كميل” دربارۀ مراتب سنگ دلی به سبب ارتکاب گناه بیان داشته اند:

از آيات و روايات چنين بر مى ‏آيد كه گناه علاوه بر كيفر، اثرهايى هم دارد. البته درك اين مسئله حسى و عقلى نيست بلكه از جمله مسائل تعبدى است، چرا كه اين موارد از طريق وحى استفاده و درك مى ‏شود.

سنگ دلى، قساوت، زنگ ‏زدگى، مُهرخوردگى، لغزش قلبى و … همه به يك معنا هستند كه عبارتند از: پرده ‏اى كه بر دل مى ‏افتد.

سنگ دلى داراى مراتبى است كه به ترتيب عبارتند از:

* كسالت و بى حوصلگى در دعا و ارتباط با خدا

از بين رفتن نفس لوامه در شخص و غلبه غفلت بر او، از بدترين نقمت هاست. لذا در احاديث قدسى روايت شده است كه بدترين بلايا براى بنده همين است.

خداوند تعالى نيز فرموده است: «أَ فَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ فَهُوَ عَلَى نُورٍ مِنْ رَبِّهِ فَوَيْلٌ لِلْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ مِنْ ذِكْرِ اللَّهِ أُولئِكَ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ» ‏[1] آيا كسى كه خدا سينه اش را براى اسلام گشاده است و بر فراز مركبى از نور الهى قرار گرفته مانند كوردلان گمراه است؟ پس واى به حال آن ‏ها كه نسبت به ياد خدا به سنگ دلى مبتلا شده اند.

...

* غلبه هراس، اندوه، اضطراب و شك بر دل

و اين مفهوم از بيان آيات زير به خوبى پيداست: «لَا يَزَالُ بُنْيَانُهُمُ الَّذِي بَنَوْا رِيبَةً فِي قُلُوبِهِمْ إِلَّا أَنْ تَقَطَّعَ قُلُوبُهُمْ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ» ‏[2] كسانى كه در دل هايشان بناى شك را بر پا ساختند مدام اين بنا برافراشته ‏تر مى‏ گردد، مگر آن كه دل هايشان پاره پاره شود.

نیز در جای دیگر می فرماید: «فَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ وَ مَنْ يُرِدْ أَنْ يُضِلَّهُ يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيِّقاً حَرَجاً كَأَنَّمَا يَصَّعَّدُ فِي السَّمَاءِ كَذلِكَ يَجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ» ‏[3] كسى را كه خدا بخواهد او را راهنمايى كند سينه ‏اش را براى اسلام مى‏ گشايد و كسى را كه بخواهد گمراه كند سينه اش را تنگ و گرفته مى ‏نمايد، مثل آن كه در آسمان بالا برود. به اين صورت است كه خداوند پليدى را بر كسانى كه ايمان نمى ‏آورند بار مى ‏كند.

* كفر به خداوند متعال

خدای متعال می فرماید: «ثُمَّ كَانَ عَاقِبَةَ الَّذِينَ أَسَاءُوا السُّوءَى أَنْ كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللَّهِ وَ كَانُوا بِهَا يَسْتَهْزِءُونَ» ‏[4] پس عاقبت كسانى كه بدكارى پيشه كردند اين شد كه آيات خدا را دروغ پنداشته و آن ‏ها را به باد مسخره گرفتند.

همچنین می فرماید: «إِذَا تُتْلَى عَلَيْهِ آيَاتُنَا قَالَ أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ كَلَّا إِنَّهُمْ عَنْ رَبِّهِمْ يَوْمَئِذٍ لَمَحْجُوبُونَ‏«[5] وقتى كه آيات ما بر او فرا خوانده شود مى‏ گويد اين ‏ها افسانه هاى پيشينيان است. نه اين طور نيست بلكه به خاطر آن چه كه كسب مى ‏كردند دلشان زنگ زده است. اين هم نيست بلكه آن ‏ها در اين روز از پروردگار خود در پرده و محجوبند.

پاورقی:

[1]. زمر، آيه 22.

[2]. توبه، آيه 110.

[3]. انعام، آيه 125.

[4]. روم، آيه 10.

[5]. مطففين، آيات 13- 15.


فرم در حال بارگذاری ...

وهابی جدا شده از دربار آل سعود: دو نامه رهبری به غرب، آمریکا را به دست و پا انداخت.

نوشته شده توسطرحیمی 6ام شهریور, 1395
علی الشعیبی گفتگو با وهابی جدا شده از دربار آل سعود(۶)
دکتر علی الشعیبی اندیشمند سوری گفت: رهبر انقلاب اسلامی دو نامه خود را خطاب به جوانان غرب و آمریکا نوشت و منتشر کرد و با این دو نامه، دولت های اروپایی و آمریکا را رسوا کرد و آنها را به دست و پا انداخت…

 دکتر علی الشعیبی از مسلمانان متولد رقه سوریه است که از کودکی علاقه و استعداد سرشاری در یادگیری و تبلیغ اسلام داشت و از زمان 12 سالگی تحت تاثیر شیوخ وهابی رقه به این فرقه مذهبی گرایش پیدا کرد و جوانی خود را در سوریه و عربستان با اعتقاد به وهابیت و تعالیم محمد بن عبدالوهاب گذراند و سال ها نیز به عنوان مشاور ملک فهد پادشاه عربستان فعالیت کرد تا اینکه به دروغگو بودن محمد بن عبدالوهاب و ابن تیمیه پی برد و با آشنایی با حدیث غدیر خود را بر سر دوراهی بهشت و جهنم یافت.

آنچه در ادامه می خوانید ترجمه گفتگوی شبکه الکوثر با این اندیشمند جهان اسلام و کارشناس وهابیت است. علی الشعیبی در این حلقه از گفتگو درباره تاثیرات دو نامه مقام معظم رهبری به جوانان غرب می گوید و بیان می کند چگونه این دو نامه، رهبران آمریکا و غرب و شیوه تعامل آنها با داعش را در برابر جوانان این کشورها به چالش کشید. الشعیبی همچنین در این گفتگو درباره ویژگی های کتاب های محمد بن عبدالوهاب و اعتقاد وهابیت در تحریم زیارت قبر مطهر پیامبر می گوید:

 - در جلسه گذشته درباره گفتگوی میان هنک جانسون سناتور آمریکا و رابرت فورد سفیر سابق آمریکا در سوریه در کمیسیون تروریسم و امنیت داخلی کنگره آمریکا صحبت کردید که ویدئوی این گفتگو نیز منتشر شده است. درباره این گفتگو بیشتر برای ما توضیح بدهید.

در حال حاضر وهابیت آمریکایی ها را نشتر زده اند و آمریکا که خودش وهابی ها را ساخته از ناحیه آنها احساس درد می کند و به همین خاطر پرونده ای برای وهابی ها باز کرده اند تا با آنها مقابله کنند، چون آمریکایی بنا بر ذات خود فریبکار و خائن هستند به ویژه اینکه کمیته مبارزه با تروریسم متشکل از سناتور هنک جانسون و رابرت فورد و رئیس اداره اطلاعات آمریکا، در اولین ماه از سال میلادی جاری(2016) تشکیل شد که قبل از آن در اواخر سال 2015 امام خامنه ای رهبر انقلاب اسلامی دو نامه خود را خطاب به جوانان غرب و آمریکا نوشت و منتشر کرد و با این دو نامه، دولت های اروپایی و آمریکا را رسوا کرد و همین عاملِ مستقیم باز کردن پرونده ویژه وهابی ها و تروریست ها توسط آمریکایی ها بود.

آمریکایی ها پیش از این نیز از کشتار مردم بی گناه و بریدن سر مردم و خونریزی ها و سوزاندن محله ها و غارت اموال مردم و خرید و فروش زنان اسیر شده توسط وهابی ها خبر داشتند و باید بدانید که تکفیری ها فقط زنان ایزدی را به بردگی نمی گرفتند، بلکه زنان سنجاری و بخشی از زنان دیری(دیرالزور) را نیز به بردگی گرفتند و برخی از آنها را در بازارهای برده فروشی فروختند. آنها تعدادی از زنان اسیر را برای فروش به منطقه المنصوره آوردند که سی کیلومتر قبل از رقه قرار دارد. در میان این زنان یک دختر 14 ساله ایزدی بود که گریه می کرد و می خواست خودش را بکشد که یکی از ثروتمندان منطقه جلو آمد و او را به قیمت 100000 لیره خریداری کرد و بعد از آن او را آزاد کرد و علاوه بر آن به او کمک کرد نزد والدین خود برود.

...

این تصاویر و مناظر بسیار عجیب است. یک گروه آمریکایی به نام “بلک واتر” در شهر الثورة مقرّی داشتند که در آن تعدادی از سگ ها را نگهداری می کردند و هر روز تعدادی از زندانیان مسلمان و غیر مسلمان را با اره تکه تکه می کردند و جلوی سگ های خود می انداختند تا بخورند و تعداد زیادی از خانواده برّی در حلب را که زندانی آنها بودند به این طریق کشتند و غذای سگ ها کردند. یکی از زندانیان در پای خود دملی داشت که او را آزار می داد و آنها به او گفتند تو را درمان می کنیم و او را از زندان بیرون آوردند در حالی که گمان می کرد قرار است او را درمان کنند، اما ناگهان متوجه شد می خواهند پای او را ببرند و جلوی سگ ها بیندازند و همین کار را کردند و پس از آن قسمت دیگری از پای او را بریدند و بعد هم پای دیگر او را بریدند و جلوی سگ های خود انداختند تا مایه تفریح آنها باشد.

آمریکا تمام این جنایت ها را می دانست و از آن خبر داشت و این خبرها که من به شما می گویم از شهر رقه است که محل اجرای عملی افکار وهابی ها است.

در میان مدیران داعش در رقه شخصیت های انگلیسی، آمریکایی، ترکی و عربستانی حضور داشتند. دیوید مایکل مشاور سرکرده داعش در رقه بود و علاوه بر او یکی از عناصر اطلاعاتی ترکیه وابسته به اطلاعات غازی عین تاب به نام ابراهیم سلطم و شخص دیگری بود از عربستان که از سرکردگان داعش در رقه بودند و این جنایت ها را مدیریت می کردند و جنایت هایی انجام می دادند که ذهن انسان نمی تواند آن را تصور بکند. بریدن سر انسان های بی دفاع، کشتار، ربودن بچه ها از کارهای عادی آنها بود. آنها کودکان را می ربودند و به رستوران ها می آوردند و غذاهای خوشمزه مخلوط به مواد مخدر به آنها می دادند تا معتاد شوند و پس از آن خود کودکان دوست نداشتند از نزد داعش فرار کنند تا مواد مخدر به آنها برسد و هنگامی که پدر یا عموی بچه می آمد و او را پیدا می کرد، به او می گفتند بچه تو در اردوگاه جهاد است و خود کودک هم که معتاد شده بود نمی خواست پیش والدین خود بازگردد. در برابر این جنایت ها که در تاریخ نظیری ندارد انسان ناخودآگاه می گوید رحمت خدا بر دوره هولاکو.

پس با توجه به اینکه این جنایت های فجیع از قبل هم بود و با توجه به دو نامه رهبری به جوانان غرب می توان به این نتیجه رسید که این دو نامه، آمریکا را وادار کرد درباره این جنایت ها واکنش نشان دهد.

 - اکنون ویدئوی گفتگوی سناتور هنک جانسون را با رابردت فورت و دیگر مسئولان آمریکایی در کمیسیون تروریسم و امنیت داخلی در کنگره آمریکا مرور می کنیم که این ویدئو درباره گفتگوی آنها در مورد حمایت وهابیت و عربستان سعودی از داعش است:

سناتور جانسون[1]: آیا این طور نیست که جنبش های جهادی در جهان ارتباط وثیقی با تعالیم وهابیت دارد؟

پاسخ: بله. می توانم بگویم که وهابیت منبع الهام بخش آنها یعنی داعش و القاعده است.

سناتور جانسون: منظور شما این است که داعش و القاعده از مذهب وهابیت در اسلام الهام می گیرند؟

پاسخ: بله

سناتور جانسون: وهابیت که در قرن هجدهم ظهور یافت، یکی از شاخه های اسلام سنی است و از سرزمینی آغاز شد که اکنون عربستان نام دارد. آیا این درست است؟

پاسخ: بله

سناتور جانسون: وهابیت تلاش می کنند با برخی اقدامات خود اسلام را از کسانی که مشرک می دانند تطهر کنند. این درست است؟

پاسخ: بله

وهابیت شاخه ای بسیار تندرو از اسلام است. این درست است؟

پاسخ: بله

سناتور جانسون: آیا این درست است که خاندان حاکم عربستان مشروعیت خود را از عقیده وهابیت می گیرد؟

رابرت فورد[2]: سعودی ها سوار یک ببر هستند به این معنا که به دردسر افتاده اند.

سناتور جانسون: به سؤال من پاسخ بدهید. این درست است؟

رابرت فورد: نمی توانم این را بگویم. نمی توانم بگویم سعودی ها فقط برای مشروعیت بخشی به خود به وهابیت اعتقاد دارند، بلکه آنها مشروعیت خود را از مجاری متعددی می گیرند که یکی از آنها وهابیت است.

سناتور جانسون: در این صورت آیا می توان گفت وهابیت دین رسمی عربستان است؟

رابرت فورد: بله. دولت عربستان ائمه جماعت وهابی مساجد اصلی را تعیین می کند.

سناتور جانسون: آیا این واقعیت دارد که خاندان حاکم سعودی وهابیت را از طریق مساجد مورد حمایت خود و همچنین از طریق مدارس خود در تمام جهان ترویج می کند؟ این درست است؟

رابرت فورد: بله

سناتور جانسون: آیا این درست است که خاندان حاکم عربستان وهابیت را با تکیه بر درآمدهای نفت و گاز در جهان ترویج می کند؟

رابرت فورد: بدون تردید درآمدهای نفت و گاز عربستان به صورت مستقیم یا غیر مستقیم در این راه خرج می شود.

سناتور جانسون: آیا درست است که عقیده وهابیت همان عقیده داعش است؟

رابرت فورد: می توانم بگویم نه با این توضیح که وهابی های رسمی در عربستان، شیعیان را نمی کشند و البته آنها به شیعیان ظلم می کنند و شیعیان در این کشور از حقوق خود برخوردار نیستند، اما آنها را نمی کشند، اما شیعیانِ موصل و رقه کشته می شوند.

سناتور جانسون: آیا این واقعیت دارد که عقیده داعش همان وهابیت است؟

رابرت فورد: می توانم بگویم آنها اصول مشترکی دارند، اما داعش بسیار تندروتر و افراطی تر است.

سناتور جانسون: آیا می توان گفت که حمایت عربستان از وهابیت زمینه مناسبی را برای جذب نیروهای افراطی توسط داعش پدید آورده؟

رابرت فورد: من بر این باورم که حمایت عربستان از وهابیت مشکل ساز است و باعث شده داعش بهتر بتواند نیرو جذب کند.

سناتور جانسون: پس ما نخواهیم توانست جنبش های جهادی وهابی جهان را شکست دهیم مگر اینکه خاندان حاکم عربستان دست از حمایت مادی از وهابیت بردارند؟ درست است؟

مایکل موریل[3]: این امر در درجه اول مربوط می شود به بحث گذشته ما درباره اسباب افراطی گری. فکر می کنم منظور شما همین است. من بر این باورم که برای تحقق این هدف، عربستان اصلی ترین مرکز تاثیرگذار است و ما باید در مورد حمایت عربستان از وهابیت و چگونگی برخورد با وهابیت با آنها صحبت کنیم پس به نظر من ارزیابی شما کاملا درست است.

سناتور جانسون: حجم آخرین محموله سلاحی که به عربستان فروخته ایم چقدر است؟ تا آنجا که می دانم قیمت آن صد میلیون دلار بود.

مایکل موریل: این محموله برای حمایت از آنها در حمله به یمن بود، اما معاملات تسلیحاتی ما با آنها متعدد است و قیمت آن به میلیاردها دلار می رسد.

 

ادامه بحث از دکتر علی الشعیبی:

به نظر من آمریکایی ها از انتشار این فیلم اهدافی داشتند که یکی از آنها حمایت از حکومت وهابی است در حالی که چنین چیزی از آن به نظر نمی رسد و ممکن است از حرف من تعجب کنید.

آنها می گویند وهابی ها خوب هستند، اما باید شیوه و برنامه خود را تغییر دهند و بر این اساس این جلسه را تشکیل دادند تا به بررسی وهابی ها بپردازند و ما پیش از این گفتیم که 35000 مدرسه وهابی، کتاب التوحید را از کلاس اول تا پایان دبیرستان تدریس می کنند و در همین کتاب شرک اکبر و شرک اصغر به دانش آموزان تدریس می شود و به آنها می گویند کسانی که مبتلا به شرک اکبر باشند از اسلام خارجند و باید کشته شوند و اموال آنها مصادره شود و زنان آنها تصرف شوند و پیش از این به شما گفتم که “صالح الفوزان” بزرگ ترین چهره وهابی معاصر در سلسله کتاب های توحید که تدریس می شود می گوید: مشرکان عبارتند از: جهمیه، معتزله و اشاعره و شما می دانید که اشاعره اهل سنت هستند. آنها اهل سنت را تکفیر قطعی می کنند.

 

- بدین ترتیب وهابیت تمام اهل سنت را تکفیر می کنند و این بسیار خطرناک است.

بله آنها همه اهل سنت را تکفیر می کنند، اما ابوالحسن اشعری کسی بود که در لحظات پایان زندگی به شاگرد خود “سختیانی” گفت شاهد باش که من هیچ مذهب و هیچ طایفه ای از مسلمانان را تکفیر نمی کنم، اما وهابی ها اعتقاد اهل سنت را باطل می دانند. کافی است که سنی پس از گفتن اذان بگوید «اللهم صل علی محمد»  یا بگوید «یا رب صل علی نبیک المصطفی». این جمله نزد آنها جنایت بزرگی است و محمد بن عبدالوهاب عده زیادی را به این خاطر کشت. روزی یک مؤذن کور را نزد محمد بن عبدالوهاب آوردند که پس از نماز بر پیامبر صلوات می فرستاد و ابن عبدالوهاب با دست خودش سر از تن وی جدا کرد. کینه وهابی ها تمام نشدنی است و از قتل و آدمکشی سیر نمی شوند.

این کمیته آمریکایی(کمیسیون تروریسم و امنیت داخلی کنگره آمریکا) که من به آنها اعتماد ندارم و سناریو و نمایش آنها را دانستید، این نمایش را برای این اجرا کردند که یک جنبش در جوانان آمریکا و اروپا رقم خورده و این جوانان تحت تاثیر نامه های امام خامنه ای بیدار شده اند و سیاستمداران آمریکا هم برای نجات دادن خود فرصت را مناسب دیده اند که زیر پای داعش را خالی کنند.

 

- شما گفتید محمد بن عبدالوهاب کتاب های زیای مانند التوحید، کشف الشبهات، سیره نبوی و غیره نوشته که عناوین براقی دارند، اما سؤال ما این است که با صرف نظر از جنبه فقهی، مضمون و مفاد این کتاب ها در مقایسه با کتاب های پیش از آن چیست و چه نظرات نادری در آن مطرح شده است؟

از خدا می خواهم حقیقت را بر زبان من جاری کند و باعث بیداری خوانندگان و مخاطبان بشود. ما فقط نیازمند انتشار این اطلاعات نیستیم. ما از مخاطبان خود می خواهیم بیدار شوند؛ چراکه بحث ما درباره دین است و همه می دانند که خداوند متعال در قیامت درباره دین از ما خواهد پرسید که دین ما چیست و خداوند هم  در این دنیا پیام دین را به گوش همه می رساند تا کسی در قیامت نگوید من این را نشنیده بودم و اکنون در این برنامه واقعیت های تاریخی و مستند را بیان می کنیم تا برای مخاطبان مفید باشد.

کتاب توحید محمد ابن عبدالوهاب در واقع اقتباسی است از کتاب ابن تیمیه به نام “اقتضاء الصراط المستقیم” که آن هم از کتاب “موسی بن میمون” به نام “دلالة الحائرين” اقتباس شده است.

حال که از کتاب “اقتضاء الصراط المستقیم” از ابن تیمیه نام بردم خوب است این ماجرا را برای شما بگویم که روزی ابن تیمیه را نزد مجموعه ای از علما در الصالحیه دمشق آوردند که در خارج دمشق قدیم بود و ائمه مذاهب چهارگانه هم در آنجا حاضر بودند تا به خاطر افکاری که دارد با او مناقشه کنند و از او خواستند “رساله تدمریه” را بیاورد و از روی آن بخواند و او (ابن تیمیه) شروع کرد به خواندن رساله، اما آنها به او گفتند آیات و احادیث پیامبر صلی الله علیه و آله را کنار بگذار و فقط متن کتاب را بخوان، اما او از این کار خودداری کرد و خواست تمام کتاب را بخواند که علما بار دیگر از او خواستند آیات و احادیث را کنار بگذارد. ابن تیمیه حرفی برای گفتن نداشت و در واقع تعدادی از آیات و روایات را جمع کرده و خواسته میان آنها ارتباط برقرار کند.

ابن تیمیه در کتاب دیگر خود به نام “الرسالة الحموية” نیز همین کار را انجام داده. گروهی از تدمر از او سؤال پرسیدند که پاسخ آن یک یا دو سطر بود، اما او با این رساله به آنها پاسخ داد و این از ویژگی های ابن تیمیه بود که “ابن جماعة” و “الحافظ العراقی” و “ابن صلاح الکتبی” و “ابو حیان اندلسی” نیز به این ویژگی او اشاره می کنند و می گویند ابن تیمیه دوست دارد خود را نشان دهد.

حال که این را دانستید، باید بگویم محمد بن عبدالوهاب هم در تالیف، همان سلوک ابن تیمیه را تقلید کرد و “کشف الشبهات” ابن عبدالوهاب تقریبا کپی رساله تدمریه و رساله حمویه ابن تیمیه است که اگر آیات و احادیث را از آن جدا کنی دیگر چیزی به نام کشف الشبهات وجود نخواهد داشت.

در کتاب های محمد بن عبدالوهاب ویژگی بسیار مهمی وجود دارد که همیشه تلاش می کند آیات را تاویل و تفسیر به رای کند و معنای مورد نظر خود را به آیات تحمیل کند. خوارج هم همین کار را می کردند. زمانی امام علی علیه السلام عبدالله بن عباس رضی الله عنه را برای گفتگو با خوارج فرستاد و او زمانی که نزد امام بازگشت به امام عرض کرد: آنها آیاتی را که در شان مشرکان و کفار نازل شده در مورد مسلمانان به کار می گیرند.

اما در مورد کتاب “السیرة النبویة” از محمد بن عبدالوهاب باید به یک بازی پلید از ابن عبدالوهاب اشاره کنم. او مقدمه ای بسیار طولانی برای این کتاب نوشته و در آن عرب های زمان خود را به اعراب زمان پیامبر صلی الله علیه و آله تشبیه می کند تا توجیهی برای مبارزه با عرب های زمان خود و کشتن آنها بیابد اما پیامبر صلی الله علیه و آله در آن زمان با عرب ها جنگ نکرد، بلکه آنها را به اسلام دعوت کرد و اگر آنها دعوت پیامبر صلی الله علیه و آله را نمی پذیرفتند، باز هم پیامبر صلی الله علیه و آله با آنها نمی جنگید مگر زمانی که آنها علیه پیامبر صلی الله علیه و آله شمشیر و نیزه می کشیدند که پیامبر صلی الله علیه و آله در آن زمان از خود و دین خدا دفاع می کرد و ما دلیل داریم هنگامی که پیامبر صلی الله علیه و آله به مدینه منوره آمد، یهود و نصارا و عرب هایی را که هنوز مسلمان نشده بودند و همچنین مسلمانان را جمع کرد و پیمان نامه ای با آنها نوشت که مشهور است و بد نیست قسمت هایی از آن را بخوانیم. پیامبر صلی الله علیه و آله پس از بسته شدن این معاهده گفت: اهل این پیمان، امتی واحد هستند در برابر دیگران و اینجا پیامبر صلی الله علیه و آله درواقع از شهروندی سخن می گوید، چون اهل این پیمان که همه مسلمان نبودند و شامل یهودیان و مسیحیان و مسلمانان و عرب های غیر مسلمان می شد.

محمد بن عبدالوهاب این پیمان نامه را باور ندارد، زیرا در اصل به دنبال توجیهی برای کشتن مسلمانان می گردد.

 

- آیا در تاریخ اسلام، صحابه و تابعین، قبر پیامبر صلی الله علیه و آله را زیارت کرده اند؟

حقیقت است این است که در طول تاریخ اسلام، صحابه و تابعین و نسل های پس از آنها قبر پیامبر صلی الله علیه و آله را زیارت کرده اند و این سلسله زیارات تا عصر ما ادامه دارد. اهل مدینه قبر پیامبر صلی الله علیه و آله را زیارت می کردند و مالک عبارتی دارد و می گوید نگویید به زیارت قبر پیامبر صلی الله علیه و آله می رویم بلکه بگویید به زیارت پیامبر صلی الله علیه و آله می رویم و در این زمینه می توانیم از مجموعه ای از صحابه نام ببریم که قبر پیامبر صلی الله علیه و آله را زیارت می کردند.

 

- منظور مالک از این سخن چه بوده؟

منظور مالک از این سخن این بود که بر معنایی که در آیه 64 سوره نساء آمده تاکید کند. خداوند در این سوره می فرماید:

«وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلَّا لِیُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ ۚ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُوا أَنفُسَهُمْ جَاءُوکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَّحِیمًا» : (و ما هیچ رسولی را نفرستادیم مگر آنکه به یاری و توفیق خدا از وی اطاعت شود. و اگر آنها هنگامی که به خویشتن ستم کردند نزد تو می آمدند ، آن گاه از خداوند آمرزش می خواستند و رسول خدا نیز برای آنها طلب آمرزش می کرد، بی تردید خدا را بسیار توبه پذیر و مهربان می یافتند).

علاوه بر این می بینیم عبدالله بن عمر قبر پیامبر صلی الله علیه و آله را زیارت می کرد و در آنجا دعا می کرد. پس از آن در تاریخ ثبت شده و “بدرالدین الحُسنی” هم مواردی را در این زمینه و در مخالفت با ابن تیمیه ثبت کرده و در تاریخ ثبت شده که “ابوایوب انصاری” از کوفه به زیارت قبر پیامبر صلی الله علیه و آله می آمد و صورت خود را روی قبر می گذاشت و ابتدا جانب راست صورت و سپس جانب چپ را روی قبر می گذاشت و هنگامی که در این حالت بود متوجه شد کسی روی کتف او دست می کشد و هنگامی که سر خود را بلند کرد “مروان بن حکم” را دید. او خطاب به مروان گفت من دلداده این سنگ نیستم بلکه دلداده کسی هستم که زیر این سنگ قرار دارد. علاوه بر این ثابت شده که “بلال بن رباح” که ساکن دمشق بود و قبر او در شام است، از دمشق عازم مدینه می شد و هدفی جز زیارت قبر پیامبر صلی الله علیه و آله نداشت. البته برخی برای اینکه کسی به این فعل بلال استناد نکنند می گویند بلال پیامبر صلی الله علیه و آله را در خواب دیده که او را به خاطر اینکه کم به زیارت او می آید سرزنش کرده تا بدین ترتیب این عمل بلال را به یک خواب مستند کنند و بگویند اصلی ندارد اما حُسنی و الذهبی و دیگران به این فعل بلال استناد کرده اند.

علاوه بر اینها “ابن عساکر” صاحب تاریخ دمشق درباره کسانی حرف می زند که به صورت مستمر به زیارت قبر پیامبر صلی الله علیه و آله می رفته اند و در آنجا می گوید “عمر بن عبدالعزیز” یکی از اطرافیان نزدیک به خود را به مدینه و زیارت قبر پیامبر صلی الله علیه و آله می فرستد تا سلام عمربن عبدالعزیز را به پیامبر صلی الله علیه و آله   برساند. همین موضوع خیلی وهابی ها را به خود مشغول ساخته و برای نجات یافتن از آن به تحریف و تشویه تاریخ روی آورده اند.

به عنوان مثال “اسماعیل بن حُمیَد” در یکی از کتاب های خود پس از مقدمه می نویسد آماده رفتن به زیارت قبر پیامبر صلی الله علیه و آله است و این کتاب هزاران دست گشت و وهابی ها کلمه قبر را از این جمله حذف کردند.

 

- چرا آنها اصرار دارند کلمه قبر را حذف کنند؟

آنها بسیار به پیامبر صلی الله علیه و آله بی احترامی کردند و حتی برخی از اصحاب ابن عبدالوهاب می گفتند این عصا که در دست من است از محمد سودمندتر است. این روش آنها روش هجوم نرم و جنگ نرم علیه پیامبر است. آنها بسیاری از فرمایشات و سخنان پیامبر صلی الله علیه و آله را حذف کردند و گفتند این بدعت است و پس از آن بسیاری از سخنان صحابه در مورد پیامبر را رد کردند و سپس بسیاری از سخنان تابعین و نسل های پس از آنها درباره پیامبر صلی الله علیه و آله را رد کردند.

 

- درست است که ابن تیمیه با زیارت قبر پیامبر صلی الله علیه و آله مخالفت کرده؟ اگر این درست است پس وهابی ها در تحریم زیارت قبر پیامبر صلی الله علیه و آله به چه چیزی استناد می کنند؟

ابن تیمیه با زیارت پیامبر مخالفت شدیدی کرد و این مخالفت او در مجموعه فتاوای او جلد چهارم صفحه 63 چاپ الدار العلمية در ریاض ذکر شده است. علاوه بر این او می گوید کسی که به زیارت قبر پیامبر می رود حق ندارد نماز شکسته بخواند، زیرا سفر او سفر معصیت است و البته “تقی الدین السُبکی” ، “بدرالدین الحُسنی” ، “ابن جماعة” مفتی شافعیه و عالم العلماء در عصر خود ، “الذهبی” و گروه زیادی از علما به او پاسخ داده اند.

هنگامی که ابن تیمیه فتوای تحریم زیارت قبر پیامبر صلی الله علیه و آله را صادر کرد و سفر زیارت قبر پیامبر را سفر معصیت دانست، از مصر به دمشق دستور آمد و ابن تیمیه در سال 726 هجری بازداشت و زندانی شد و تا زمان مرگ خود در سال 728 هجری به خاطر این جنایت بزرگ در زندان بود. هنگامی که او را از دمشق به زندان مصر می بردند مردم از خانه های خود بیرون آمدند تا ببینند این مردی که زیارت قبر پیامبر را تحریم کرده کیست چون آن را از عجائب می دانستند که کسی چنین جراتی به خود راه بدهد.

اما در پاسخ پرسش شما که وهابی ها در تحریم زیارت قبر پیامبر به چه چیزی استناد می کنند پیش از پاسخ دادن به آن دوست دارم به سخنی از ناصر الدین البانی اشاره کنم که 18 سال شاگرد او بودم. البانی می گوید این مرد(ابن تیمیه) عجیب است؛ احادیث صحیح را تضعیف می کند و احادیث موضوعه و ضعیف را تقویت می کند و در این زمینه 160 اشکال از ابن تیمیه و 120 اشکال از محمد بن عبدالوهاب می گیرد.

البته وهابی ها سعی می کنند بگویند ابن تیمیه زیارت قبر پیامبر صلی الله علیه و آله را تحریم نکرده است، در حالی که این فتوای او بسیار مشهور است و نمی توان آن را انکار کرد و همان طور که گفتم علمای زیادی مانند السبکی و الحُسنی به او پاسخ داده اند و موارد زیادی از زیارت قبر پیامبر صلی الله علیه و آله توسط پیروان مذاهب ذکر می کنند. آیا در تاریخ وارد شده که صحابه و تابعین هنگام زیارت قبر پیامبر به او بی ادبی می کردند؟ آیا هنگامی که نزد قبر پیامبر صلی الله علیه و آله می رفتند به او پشت می کردند؟ از آداب زیارت پیامبر صلی الله علیه و آله این بود که نزد ایشان دعا می کردند.

وهابی ها همان طور که بزرگ آنها ابن تیمیه علیه پیامبر جنگ نرم به راه انداخت، محمد بن عبدالوهاب هم آمد و به خیال خود خواست حکومتی تشکیل دهد و در کنار نظریات توحید ربوبی و الوهی خود مطالبی را بیان کرد مانند تحریم زیارت قبر پیامبر و در تمام تاریخ اسلام کسی جز ابن عبدالوهاب و ابن تیمیه کسی جرات نکرد چنین کند.

 

[1]. سناتور هنک جانسون عضو کمیسیون تروریسم و امنیت داخلی کنگره آمریکا

[2]. سفیر سابق آمریکا در سوریه.




فرم در حال بارگذاری ...

چرا دختران زودتر از پسران مکلف مى‌شوند؟/توفیق زن بیش از مرد است!

نوشته شده توسطرحیمی 6ام شهریور, 1395

توفیق زن بیش از مرد است و اگر انسان تنزل کند حداقل باید بگوید زن همانند مرد است. زیرا ‏تقریباً شش سال قبل‌از این‌که مرد، مکلف بشود، زن را ذات اقدس اله به حضور پذیرفته است. زن ‏همین که از نُه سالگى گذشت و وارد دهمین سال زندگی‌ شد، خدا او را به حضور مى‏پذیرد و با او ‏سخن مى‏گوید و روزه را بر او واجب مى‏کند، مناجات‌هاى او را به‌عنوان دستور مستحب شرعى ‏گوش مى‏دهد. آن وقتى که هنوز مرد به‌عنوان یک نوجوان مشغول بازى است، زن مشغول راز و نیاز ‏و نماز است….  

 شش سال زمینه‏ سازى کردن و از دوران نوجوانى او را به حضور پذیرفتن، نماز را که ‏عمود دین است بر او واجب کردن، روزه را که سپر دین است و حج را که وفد الى‏الله است و ‏مهمانان در آن سفر به ضیافت‌گاه خداوند مى‏ روند، بر زن واجب کردن، این‌ها همه نشانه آن است که ‏زن براى دریافت فضایل، شایسته‏تر از مرد است. و اگر این منطق درست تبیین و اجرا گردد، نتیجتاً ‏معلوم خواهد شد که زن بالاتر از مرد و لااقل همتاى مرد است. زن گرچه ممکن است در طى دوران عادت از برخى از عبادات محروم باشد اما تمامى آن‏ها ‏جبران‏ پذیر است، زیرا قضاى روزه ‏ها را بجا مى‏ آورد و براى نماز اگر وضو بگیرد و در مصلاى خود رو به ‏قبله بنشیند، و به مقدار نماز، ذکر بگوید ثواب نماز را مى‏ برد.

همان‌گونه که اگر مسافرى پس از ‏خواندن دو رکعت واجب، سى یا چهل بار تسبیحات اربعه را تکرار کند، جبران آن دو رکعت ساقط ‏شده را خواهد کرد. پس این‌گونه از فضایل جبران‏پذیر است.

عمده آن است که مرد وقتى پانزده سالگى را تمام نمود و وارد شانزدهمین سال زندگى شد، ‏شایستگى خطاب الهى را کسب مى ‏نماید و قبل‌از آن چنین لیاقتى ندارد، زیرا بلوغ زمینه تشرف به ‏مقام عبودیت است.

...

درباره یکى از علماى بنام شیعه ابن‌طاووس‌ قدس‌سره نقل شده است که روز بلوغش ‏را جشن گرفت، او وقتى از پانزده سالگى وارد شانزدهمین سال زندگى شد دوستان و آشنایان خود ‏را به شکرانه این‌که من نَمُردم و سن من به حدى رسید که خداى سبحان با من سخن گفت و از ‏من تکلیف طلب کرد، جشن گرفت چون انسان‎ ‎تا قبل‌از بلوغ، مورد خطاب تکلیفى خدا نیست، و به ‏هنگام بلوغ لیاقت مى‏یابد که مورد خطاب خداى سبحان واقع شود. - اما آیا این جشن در اسلام ‏مشروعیت دارد و جزو سنن هست یا نه؟

مسأله ‏اى جداگانه است، کسى به قصد ورودِ سنت اقدام ‏به برگزارى این مراسم نمى‏کند، بلکه این جشن را به شکرانه یک نعمت برگزار مى‏نماید. و شاید ‏مرحوم سیدابن‌طاووس زیر پوشش اطلاقات اولیه که هر نعمتى به شما رسیده است حق‏شناس و ‏شاکر باشید،

این چنین عملى را انجام داده است. ـ بر این اساس، بلوغ یک شرافت است. آن‌ها که اهل سلوک‌اند مى‏گویند ما مشرف شدیم نه ‏مکلف، چون زحمت و مشقتى در کار نیست، بلکه شرف در کار است. لذا در مناجات‏الذاکرین امام ‏سجاد صلوات‌الله‌وسلامه‌علیه مى‏خوانیم «یا من ذکره شرف» اى خدایى که نام تو مایه ‏شرافت است. اگر کسى به جایى برسد که ذکر خدا گوید و در سایه این ذکر، به یاد خدا و خدا هم به یاد او ‏باشد، شرافتى نصیب او گردیده است، و زن شش سال قبل‌از مرد به این شرافت مى‏رسد. اگر ‏چنان‌چه به این نکته دقت شود، قبل‌از این‌که مرد به راه بیفتد و در صراط مستقیم گام بردارد، زن ‏بخش زیادى از این راه را طى کرده است. بنابراین هم آن محرومیت‏هایى که زن در دوران عادت دارد ‏قابل جبران است و هم شش سال قبل از مرد، از همه مزایایى که مرد محروم است برخوردار ‏مى‏شود. در پایان عمر نیز براى زنان غیر سادات پس از سن پنجاه سالگى سخن از ایام محرومیت نیست ‏و در این مدت محرومیت نیز اولاً، ایام عادت محدود و چند روز بیشتر نیست. ثانیاً، آن‌ها که باردارند و ‏توفیق حمل امانت را دارند نیز محرومیت از عبادت شامل آن‌ها نمى‏شود، چون غالباً عادت با حمل ‏جمع نمى‏شود. ثالثاً، مدت شش سالى که زن قبل از بلوغ مرد، بالغه مى‏شود، همه نقص‏ها را ‏ترمیم مى‏کند. بنابراین اگر نقصانى در ایمان باشد و علت آن هم نقص در عبادت باشد، نه‌تنها قابل ‏جبران است بلکه اگر زن به این فکر بیفتد که دوران شش ساله را مغتنم بشمارد عظمتى فزون‌تر نیز ‏خواهد یافت. از آن‌چه گفته شد روشن مى‏شود سِرّ بیان حضرت امیر سلام‏الله‌علیه در نهج‏البلاغه که در ‏وصف زن خطاب به امام مجتبى‌ علیه‌السلام مى‏فرماید: «فاِنّ المرأة ریحانة و لیست بقهرمانة» (نهج‌البلاغه/ نامه 31). یعنى این‌که زن ریحان است، باید او را زودتر از مرد، تحت تربیت و تکلیف قرار داد، در غیر این ‏صورت ضایع مى‏شود. روایتى دیگر نیز از حضرت صادق سلام‏الله‌علیه نقل شده است که ‏مى‏فرماید: «من اتّخذ امرأة فلیکرمها فانّما امرأة أحدکم لعبة فمن اتّخذها فلا یضیّعها» (بحارالانوار/103/224).

مراد از لعب در روایت، بازیچه و اسباب‏بازى نیست، بلکه یعنى زن ریحانه است این ریحانه را ‏ضایع نکنید. اسلام به اولیاى مدرسه و منزل دستور مى‏دهد که به دخترها بیش از پسرها رسیدگى ‏کنید. اگر تکلیف بر دختر، شش سال قبل‌از پسر شروع مى‏شود. بنابراین اولیاى منزل و مدرسه ‏مسئولیتشان نسبت به دخترها بیش‌از پسرهاست. روى این تحلیل، معلوم مى‏شود زن براى نماز و راز و نیاز، زودتر از مرد آمادگى پیدا مى‏کند و اگر احیاناً راه‌هاى عاطفى، زمینه‏هاى انحراف را پیش روى زن قرار دهد، تکالیف عبادى آن راه‌ها را تعدیل ‏مى‏کند تا مبادا به انحراف برود.

منبع: زن در آیینه جلال و جمال، آیةالله‌العظمی جوادی‌آملی


فرم در حال بارگذاری ...