پیروان کدام ادیان و مذاهب نجس هستند؟
نوشته شده توسطرحیمی 31ام مرداد, 1395پاسخ: طبق نظر مقام معظم رهبری، فِرَق مسلمین و سایر مذاهب که اهل کتاب هستند یعنی مسیحیان، یهودیان، زرتشتیان و صابئین، اینها همه پاک هستند. دربارهی ارتباط با غیر اهل کتاب هم صرف اینکه دست خشک به آنها زده شود، یا حتی اگر رطوبت داشته باشد، ولی رطوبت سرایت نکند، یا شک داشته باشد که رطوبت از بدن آنها یا بدن ما سرایت کرده، باز محکوم به طهارت است. اینگونه نیست که اگر با غیرمسلمان غیر اهل کتابی دست دادید، دست شما نجس میشود؛ بلکه در صورتی دست شما نجس میشود که دست یکی از شما یا دست هر دو رطوبت سرایتکننده داشته باشد.
فرم در حال بارگذاری ...
بالاترین آزمایش خدا از بندگان
نوشته شده توسطرحیمی 31ام مرداد, 1395امام على عليه السلام درحدیثی، مهلت دادن خداوند به بندگان را بالاترین آزمایش را بیان نموده اند.
متن روایت را از کتاب نهج البلاغة منتشر می کند .
الإمامُ عليٌّ عليه السلام : ما ابتَلَى اللّه ُ أحَدا بمِثلِ الإملاءِ لَهُ .
امام على عليه السلام فرمودند: خداوند هيچ كس را به چيزى همانند مهلت دادن به او، آزمايش نكرده است.
نهج البلاغة : الحكمة 116
«-املاء- یکی از سنت های الهی است که بر اساس آن خداوند به افراد گنه کار فرصت و مهلت دوباره توبه و بازگشت را می دهد.»
فرم در حال بارگذاری ...
چه کسی بازوی دشمن است؟
نوشته شده توسطرحیمی 31ام مرداد, 1395استاد قرائتی در ادامه سلسله مباحث تفسیری خود با موضوع تفسیر قطره ای به بیان آموزه های آیه چهاردهم سوره بقره پرداخته است.
«وَ إِذا لَقُوا الَّذينَ آمَنُوا قالُوا آمَنَّا وَ إِذا خَلَوْا إِلى شَياطينِهِمْ قالُوا إِنَّا مَعَكُمْ إِنَّما نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُنَ» (سوره بقره آیه 14)
منافقان، هرگاه با اهل ایمان ملاقات كنند، مى گویند:
«ما (نیز همانند شما) ایمان داریم»، ولى هرگاه با شیطان صفتانِ (همفكرِ) خود خلوت كنند، مى گویند:
«ما با شما هستیم، ما فقط مسخره كننده (اهل ایمان) هستیم».
از دیگر آثار و نشانه هاى نفاق آن است كه منافق، یك شخصیتِ مستقل و پایدار ندارد. در هر محیطى، رنگ آن محیط را به خود گرفته و همرنگ آنان مى گردد. وقتى در جمع مؤمنان قرار مى گیرد، اظهار ایمان مى كند، اما وقتى در میان دشمنان قرار مى گیرد با آنان هم صدا شده و علیه مؤمنان سخن مى گوید و آنان را مسخره مى كند.
این آیات به ما هشدار مى دهد كه فریب ظاهر افراد را نخورید و هركس را كه ادعاى ایمان كرد، مؤمن نپندارید، بلكه ببینید با چه كسانى رفت و آمد مى كند و دوستان او چه كسانى هستند. نمى توان پذیرفت كسى مؤمن باشد ولى با دشمنان دین و رهبر، دوست و رفیق باشد. ایمان، با سازش با دشمنان دین نمى سازد. لازمه ایمان، دشمنى با دشمنان خداست.
از این آیه مى آموزیم كه:
* انسان هایى كه سبب انحراف دیگران مى گردند، شیطان هستند، از آنان دورى كنیم.
* مخفى كارى و دورویى، نشانه نفاق و ترس است.
* منافقان، بازوهاى دشمنان در جامعه اند و همگام با خواسته هاى آنان حركت مى كنند.
فرم در حال بارگذاری ...
ورشكسته ترين افراد در روز قيامت چه کسانی هستند؟
نوشته شده توسطرحیمی 31ام مرداد, 1395روز قيامت دسته اي به صف محشر مي آيند كه كارهاي بدي انجام داده اند اما خودشان را آدم حسابي مي دانند. وقتي كه مي بينند بايد به جهنم بروند در مقابل خدا قد علم مي كنند.
حضرت آیت الله مظاهری در کتاب “معارف اسلام در سوره يس” دربارۀ «سه حالت گناه در زندگی انسان» بیان داشتند: گناه در زندگي انسان همراه با سه حالت است. البته گاهي يكي از سه حالت، گاهي دو حالت و گاهي هر سه حالت به انسان مي دهد و هر كدام از اين حالت ها، براي انسان ضررهاي فراوان دارد.
* حالت غفلت
اگر انسان از خودش غافل شود نسبت به خود سازيش هم غافل مي شود و اگر غافل شد كه از كجا آمده، به كجا مي رود، براي چه آمده و چه مي شود، ديگر حالت انساني خود را از دست مي دهد.
حضرت اميرالمؤمنين علیه السلام مي فرمايد: «رَحِمَ الله امْرَاً عَرِفَ مِنْ اَيْنَ و في اَيْنَ وَ اِلي اَيْنَ»
خدا رحمت كند آن كسي را كه بداند از كجا آمده، براي چه آمده و به كجا مي رود. شايد هم دعا نباشد و معنايش اين باشد كه رحمت خدا شامل حال آن كسي مي شود كه اين چنين باشد.
انسان گاهي از قيامت و خدا غافل مي شود. قرآن مي فرماید: اين حالت غفلت است كه انسان را از حيوان پست تر مي كند و عاقبتش هم جهنم است.
«وَ لَقَدْ ذَرَأنا لِجَهَنَّمَ كَثيراً مِنَ الجِنِّ وَ الاِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا يَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُم اَعْيُنٌ لا يَبْصِرونَ بِها وَ لَهُمْ اذانٌ لا يَسْمَعُونَ بِها اُولئِكَ كَالاَنْعامِ بَلْ هُم اَضَلُّ اُولئكَ هُمُ الغافِلونَ» [1]
عاقبت بسياري از جن و انس به جهنم منتهي مي شود، يعني مثل اينكه راه جهنم را در پيش گرفته اند و جلو مي روند. اينها چه كساني هستند؟ «لَهُمْ قُلُوبٌ لا يَفْقَهُونَ بِها» دل دارند اما فهم ندارند، دلشان مرده است. «وَ لَهُمْ اَعْيُنٌ لا يُبْصِروُنَ بِها» چشم دارند، اما نمي بينند. «وَ لَهُمْ اذانٌ لا يَسْمَعُونَ بِها» گوش دارند اما گوش شنوا ندارند. «اُولئِكَ كَالاَنْعامِ» اينها ديگر آدم نيستند اينها ديگر چهارپا و حيوانند، «بل هم اضل» از حيوان هم پست ترند. براي اينكه الاغ اقتضاء و زمينه ندارد تا عالم ملكوت را تسخير كند، اما وضع انسان بدين ترتيب است كه اگر در مسير ماديات قدم بردارد، فضا را تسخير مي كند و اگر در معنويات پيش رود از عالم ملكوت فراتر مي رود و ملائكه مي آيند و با او حرف مي زنند. بنابر آنچه كه قرآن بیان می کند، انسان اين است، حالا اگر گناه بي تفاوتي او را بيچاره كرد «اولئك كالانعام بل هم اضل» بعد مي فرمايد: «اُولئكَ هُمُ الغافِلُونَ» اينها افرادي هستند كه غافل و بي تفاوتند، از خدا و از قيامت غافلند و در گفتار و كردارشان عاقبت انديش نيستند.
...
اين انسان استعدادهايي دارد كه مي تواند به خيلي جاها برسد اما اين غافل است و بالاخره مثل كرم ابريشم به دور خود تار مي تند تا خفه شود. اين يكي از حالت هاي بد انسان است.
* حالت لجاجت و عناد
حالت دوم كه از حالت اول بدتر مي باشد، اين كه غافل نيست، اما لجوج و عنود است. بنا دارد كه تسليم حق نشود و تصميم گرفته است كه حق را زير پا بگذارد. قرآنكريم اسم اين را اعراض مي گذارد. در اين مورد آيات زيادي در قرآن وجود دارد؛ از جمله مي فرمايد، اينها مغرضند، يعني از حق اعراض مي كنند، حق را مي بينند اما از روي لجاجت و عناد چشمشان را مي بندد.
اين حالت اگر براي عالم پيدا شود، قرآن او را تشبيه به سگ كرده است: «فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الكَلْبِ اِنْ تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ اَوْتَتْرُكُهُ يَلْهَثْ ذلِكَ مَثَلُ القَومِ الَّذينَ كَذَّبُوا بِاياتِنا»[2]
اگر هم براي انسان هاي عادي اين حالت پيدا شود، سابقاً او را تشبيه فرمود به كسي كه به غل كشيده باشد و نتواند هيچ حركتي بكند: «اِنا جَعَلْنا في اَعْناقِهِمْ اَغْلالاً فَهِي اِلي الاَذْقانِ فَهُمْ مُقْمَحُونَ» [3]
سراسر روح اين آدم را لجاجت، و خودمحوري، تكبر، حسادت، كينه توزي و قساوت مي گيرد. گناه روي گناه برايش قساوت مي آورد، و وقتي اين صفت رذيله در او به وجود آمد به جايي مي رسد كه اگر در مقابلش انساني را پوست بكنند، مي خندد.
درباره حجاج بن يوسف ثقفي مي گويند. وقتي كه مي خواست ناهار بخورد، دستور مي داد يكي از شيعيان علي علیه السلام را بياورند. او را مي آوردند. مي گفت: تكه فلز پهني را در آتش بگذارند تا گداخته شود، سپس با يك ضربت سريع آن مرد خدا را گردن زنند و آن فلز گداخته را روي گردنش بگذارند، تا خون جاري نشود و اين شخص قدري بيشتر دست و پا بزند. آن وقتي همراه با دست و پا زدن او، حجاج ناهار مي خورد و قاه قاه مي خنديد و مي گفت: لذت ناهار خوردن من اين است كه ببينم كسي در خونش دست و پا مي زند.
در واقعه «حرّه»[4] دو سه نفر به ظاهر مسلمان يزيدي، به خانه يك انصاري ريختند، ديدند فقط يك زن در خانه است. زن يك بچه كوچك در دامنش بود. به او گفتند: به ما چيزي بده و گرنه بچه ات را مي كُشيم. گفت: قبل از شما ريختند و هر چه كه در خانه بود، بردند. شوهرم كه يكي از اصحاب رسول الله(ص) بود را كشتند و ديگر چيزي در اين خانه به غير از من و اين بچه نيست. يكي از آنها بلندبلند خنده اي كرد و دوباره گفت: چيزي به ما بده و گرنه بچه ات را مي كشيم. گفت: به خدا ندارم و به التماس افتاد. يكي از آنها ناگهان پاهاي بچه را گرفت، او را از آغوش مادرش بيرون كشيد و آنچنان سرش را به ديوار كوبيد كه مغز بچه در مقابل چشم مادرش به زمين ريخت.
انسان آن قدر پست مي شود كه هيچ درندهاي به پاي او نمي رسد. اگر مرتب قرآن مي فرماید كه: آمده ام تا قساوت، كينه توزي و خود محوري را از بين ببرم، به خاطر اين است كه ولو يكي از اينها، مثل قساوت و سنگدلي، بر انسان حاكم شود انسان را بيچاره مي كند.
* حالت توجيه گناه
حالت سوم كه از حالت اول و دوم خيلي بدتر است، اين است كه گناه بكند و گناهش را توجيه نمايد. جرق جرداق نصراني در كتاب امام علي علیه السلام ، جمله خيلي عالي و جالبي دارد. ميگويد: «انسان يك وقت به جايي مي رسد كه وليّ خدا را در خانة خدا «قربهًً الي الله» مي كُشد.»!!
گاهي انسان غافل است و آدم مي كشد، گاهي از روي لجاجت و عناد مي كُشد و چه بسا بعد هم از كار خويش پشيمان شود، اما يك وقت انسان لجوج است، آدم مي كُشد و بعد هم مي گويد: به به! چه كار خوبي انجام دادم. چنين آدمي «ابن ملجم» مي شود. علي علیه السلام را قربهً الي الله مي كُشد. ابن ملجم آن وقتي كه مي خواست شمشير را فرود آورد، كار خود را وسيله اي براي نزديكي به خدا به حساب مي آورد. مثل اين كه ما مي گوئيم: نماز مي خوانيم قربه الي الله. او هم در خانه خدا شمشير بر فرق مبارك وليّ خدا قربهً الي الله فرود مي آورد.
وقتي انسان توجيه گر شود چنين حالتي براي او پيدا مي شود؟ تقاضا دارم گناه نكنيد. گناه در زندگي تان نباشد، زيرا گناه انسان را بدبخت مي كند. اگر گناه هم كرديد، آن را توجيه نكنيد، كه اگر توجيه در گناه آمد، راه توبه بسته مي شود و چنين كسي ديگر نمي تواند توبه كند، بلكه خودش را آدم حسابي هم مي داند. پيش خودش هم قيافۀ حق به جانب مي گيرد و خدا نكند كه يك آدم خودش را ذي حق بداند. اين ديگر جهل مركب است.
قرآن مي فرمايد: اين جهل مركب از همة صفت ها بدتر است «هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرينَ أَعْمالا» مي خواهيد به شما خبر دهم كسي را كه ورشكسته ترين افراد از نظر عمل و از نظر بدبختي در روز قيامت است.
«قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالَاخْسَرينَ اَعْمالاً. اَلَّذينَ ضَلٌ سَعْيُهُمْ فِي الحَيوهِ الدُنْيا وَ هُمْ يَحْسَبُونَ اَنَّهُمْ يُحْسِنونَ صُنْعاً[5]»
آن كساني كه كار بد انجام مي دهند اما به خيال خودشان، كارشان خوب است، ديگر كمكم توجيه روي توجيه برايشان جهل مركب پيش مي آورد و وقتي جهل مركب پيش آمد. خيلي جدي، بد را خوب حساب مي كنند و خوب را بد به حساب مي آورند.
لذا قرآن درباره اين افرادي كه گناه مي كنند و بعد مي نشينند با خيالبافي گناه خود را توجيه مي كنند، مي فرماید: مگر شيطان در مقابل مكر انسان ضعيف است؟ راستي با اينكه مكر شيطان خيلي عجيب است، عجیب تر مكر آدم است، به خصوص اگر عالم باشد. واي به عالمي كه توجيه گر باشد. مي نشيند با خودش صغري و كبري تشكيل مي دهد و يك گناه بزرگ را به جاي يك ثواب خيلي بزرگ جا مي زند و اين همان حرف جرداق است. حسين كُشي را هم توجيه مي كند، لذا اينها در روز عاشورا داد مي زدند و به اباعبدالله الحسين علیه السلام مي گفتند: خير، تو حلالي را حرام و حرامي را حلال نكرده اي، ما با پدر تو دشمني داريم «بغضا لأبيك» و با همين توجيه حسين علیه السلام را كشتند و قرآن مي فرماید: چنين كساني در روز قيامت نيز همين طورند، يعني توجيه گرند: «يَوْمَ يَبْعَثُهُمُ اللهُ جَميعاً فَيَحْلِفُونَ لَهُ كَما يَحْلِفُونَ لَكُمْ وَ يَحْسَبُونَ اَنَّهُمْ عَلي شَيْيِ اَلا اِنَّهُمْ هُمُ الكاذِبُونَ» [6]
روز قيامت دسته اي به صف محشر مي آيند كه كارهاي بدي انجام داده اند اما خودشان را آدم حسابي مي دانند. وقتي كه مي بينند بايد به جهنم بروند در مقابل خدا قد علم مي كنند و مي گويند: خدايا! به حق خودت قسم تو اشتباه مي كني، ما آدم خوبي هستيم. «فَيَحْلِفُونَ لَهُ كَما يَحْلِفُونَ لَكُمْ» همانطور كه براي شما قسم مي خورند و مي گويند ما خوب هستيم. همينطور روز قيامت هم قسم مي خورند و مي گويند خدايا! به عزت و جلالت ما بهشتي هستيم، تو بيخود مي خواهي ما را به جهنم بيندازي. ما آدم هاي خوبي هستيم. قرآن مي گويد: «اَلا اِنَّهُمْ هُمُ الكاذِبُونَ» اينها خيلي دروغ مي گويند.
پاورقی:
[1]ـ سوره اعراف آيه 179 ترجمه: و محققاً بسياري از جن و انس را براي جهنم واگذارديم (كه آنها به سوء اختيار، خود جهنم پليدي واخلاق و اعمال زشت و افكار و عقايد فاسد را برگزيدند) چه آنكه آنها را دل هايي است بي ادراك و معرفت و دل هايي است بي نور بصيرت و گوش هايي ناشنواي حقيقت، آنها مانند چهارپايان بلكه بسي گمراه ترند زيرا قوه ادراك مصلحت و مفسده داشتند و به او عمل نكردند. آنها همان مردمي هستند كه (از خدا و قيامت) غافل شدند.
[2]ـ سوره اعراف آيه 176 ترجمه: مثل او و حكايت حال او به سگي ماند كه اگر او را تعقيب كني يا به حال خود واگذاري به عوعو زبان كشد. اي رسول ما اين است حكايت مردمي كه آيات خدا را بعد از علم به آن تكذيب كردند.
[3]ـ سوره يس، آيه 7.
[4]ـ قتل عام مردم مدينه توسط لشكريان يزيد.
[5]ـ سوره كهف، آيات 103 و 104 ترجمه: (اي رسول ما) به امت بگو كه مي خواهم شما را زيانكارترين مردم آگاه سازم. زيانكارترين مردم آنها هستند كه عمرشان را در راه حيات دنياي فاني تباه كردند و به خيال باطل، مي پنداشتند نيكوكاري مي كنند.
[6]ـ سوره مجادله، آيه 18، ترجمه: روزي را (به يادآر) كه خدا همه آنها را (براي انتقام) برانگيزد و چنانكه براي شما قسم ياد كردند، براي خدا هم به دروغ سوگند مي خورند و مي پندارند كه اثري براي آنها خواهد داشت، اي اهل ايمان بدانيد كه آنها (بسيار مردم منافق و) دروغگو هستند.
منبع: خبرگزاری «حوزه»،
سلام.
مطلب بسیار مفیدی بود .
ممنون از شما دوست عزیز .
با عرض سلام وخسته نباشید خدا قوت/ موفق موید باشید/ مطالب ارزشمندی را بارگذاری میکنید
فرم در حال بارگذاری ...
آیا برای ظهور باید ظلم فراگیر شود؟
نوشته شده توسطرحیمی 31ام مرداد, 1395آیا برای ظهور باید ظلم فراگیر شود
حدیث نفرموده؛ وقتي دنيا پر از ظالم باشد؛
سؤال: مي گويند: امام زمان(عج) وقتي مي آيد كه دنيا پر از ظلم باشد. پس بياييد همه ظلم كنيم تا حضرت(علیه السلام) تشريف بياورد. پاسخ چيست؟
پاسخ: حدیث نفرموده؛ وقتي دنيا پر از ظالم باشد؛ بلکه می فرماید: پر از ظلم باشد. اگر مي فرمود: پر از ظالم باشد، پس همۀ ما بايد ظالم شويم تا آقا بيايد.
مثال؛ يك وقت است مي گوييم: وقتي پنجره را باز كن، كه اينجا پر از دود شود، نه اينكه همه سيگاري شويم تا پر از دود شود. ممكن است خلافكاري چيزی را آتش بزند که اينجا پر از دود شود، يك نفر هم بيشتر نباشد؛ مثل صدام که يک نفر بود ولی چند کشور را به هم ریخت (ايران، عراق و كويت)
حدیث می فرماید: «بَعْدَ مَا مُلِئَتْ ظُلْماً» (بحارالانوار، ج30، ص80.) نه: «بَعدَ ما مُلِئَت ظالما».
ممكن است يک ابرقدرت با سوء استفاده از انرژي هسته اي، دنيا را به آتش بكشد، مردم صالح باشند، ميلياردها صالح داشته باشيم، اما چند جنايتكار نیز وجود داشته باشند.
منبع: حوزه
فرم در حال بارگذاری ...
مجلسی شناس، خود ما هستیم نه جامعه بین الملل
نوشته شده توسطرحیمی 31ام مرداد, 1395بیانات رهبری به مناسبت بزرگداشت علّامه مجلسى؛
مجلسی یکی از علمای بزرگِ مظلومِ تاریخ ماست.
مجلسی شناس، خود ما هستیم.
ما مجلسی را می شناسیم؛ آن وقت به دیگران التماس کنیم، ببینیم راجع به بزرگان ما چه می نویسند و چگونه می نویسند!؟.
پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری، بیانات حضرت آیت الله خامنه ای در دیدار اساتید دانشگاه هاى اصفهان به مناسبت بزرگداشت علّامه مجلسى (ره) را منتشر کرده است.
اوّلاً بنده تشکّر صمیمی و قلبی خودم را خدمت همۀ آقایان عرض می کنم، به خاطر این که به این کار مهم پرداختید و این فکر حقیقتاً بجا را، تحقّق می بخشید. بنده هم به نوبۀ خودم برای هرگونه کمکی که از من برای این کار ساخته باشد هم از جنبۀ معنوی و هم از جنبه مادّی؛ تا آن جا که مقدور باشد حرفی ندارم.
به نظر بنده، مرحوم مجلسی یکی از علمای بزرگِ مظلومِ تاریخ ماست. عالم بزرگی است، برای خاطر این که از لحاظ علمی، مرد بسیار بلند پایه ای است. خبرۀ فنِّ حدیث است. خبرۀ فنِّ رجال است. فقیه است. حدیث فهم است. شما ملاحظه بفرمایید بیان هایی که ایشان در «بحار» دارد، جزو علمی ترین حرف های دینی است که اگر کسی بخواهد روی «بحار» کار کند، ده کتاب زبدۀ بزرگ، از آن بیرون می آید. یعنی اگر کسی بیان های مجلسی را به عنوان حلّ مشکلات اخبار و بیان اخبار مشکله جمع کند، یک کتاب قطور چند جلدی، پر از مطالب بسیار دقیق علمی در همۀ فنون و زمینه ها خواهد شد. یا همین دو شرح عظیمی که بر «تهذیب (۱)» و «کافی (۲)» دارد یعنی «مرآت العقول» و «ملاذ الاخیار» واقعاً دو کتاب فوق العاده است! اگر یک نفر آدم بخواهد یک «مرآت العقول» بنویسد، یک عمر، وقت می گیرد. و این مرد، همین طور روان، این همه کتاب نوشته است.
...
* تفسیر آیات مفصّله
بنابراین، بزرگی ایشان، یکی به خاطر این است که ملّای بزرگی است. ثانیاً، از این جهت که کارهایی بزرگ کرده است. شما ببینید این مرد، چه کارهایی انجام داده است! اوّلین تفسیر موضوعی «تفصیل الایات» را مجلسی نوشته است. شما در این بیست وپنج جلد بحار که نگاه کنید، می بینید برحسب موضوعات مختلف، از موضوعات «ژول لابوم»، به مراتب مفیدتر و به دردبخورتر است. یعنی تفصیلی که ژول لابومِ فرانسوی کرده، تفصیلی نیست که یک مسلمان به آن احتیاج داشته باشد. برای تفصیل قرآن، دید و سبک نگرش غربی او، هادی او بوده است. اما مرحوم مجلسی تفصیلی کرده که یک عالم دینی می تواند از آن استفاده کند. بنابراین، اولین قرآنِ تفصیلیِ موضوعی را ایشان نوشته، و به همان مناسبت، این آیات مفصّله را تفسیر کرده است. همچنین، ایشان اوّل کسی است که «نهج البلاغه» را تقسیم و فصل بندی کرده است. احادیث را ایشان فصل بندی کرده است؛ آن هم یک فصل بندی وسیع. کار مجلسی، واقعاً فوق العاده است و قابل بیان نیست. اصلاً عظمت کار مجلسی در «بحار» و در کارهای حاشیه ای اش، در کلمات نمی گنجد. این «مرآت العقول» و «ملاذ الاخیار» و غیره، کارهایِ حاشیه ایِ ایشان است که معلوم است آنها را در حاشیۀ «بحار» انجام داده است.
* مرحوم مجلسی برای عوام هم کتاب می نویسد
بنابراین، او مرد بزرگی است. منتها این مرد بزرگ، چون به فکر عوام زمان خودش هم بوده، چند کتاب فارسی هم نوشته و لذا در سطح یک «فارسی نویس» تنزّل کرده است تا عوام النّاس هم از اینها یعنی «حیات القلوب» و «حقّ الیقین» و «حلیه المتقین» استفاده کنند. مثل «شیخ جعفر شوشتری(۳)» که یک مجتهد درجۀ یک بود، هنوز هم در تاریخ ما، به عنوان «شیخ جعفر واعظ» معروف است! چرا؟ چون مرجع تقلیدی بوده که منبر می رفته و قدرت منبر داشته است. اینها واقعاً جزو ظلم هایی است که برخی از ما، نسبت به بعضی از بزرگان، مرتکب می شویم؛ از جمله، نسبت به این مرد با عظمت و ملّایی به این بزرگی، یعنی نویسندۀ «بِحارالانوار». حالا فرضاً یک کتاب فارسی هم نوشته است؛ این که گناه نیست! ایشان مرد بزرگی است و بزرگداشت مجلسی، با این دید باید انجام گیرد. از جنبۀ دیگر، ایشان در زمان خودش، «شیخ الاسلام» بوده است. وقتی می خواهند زمان مجلسی را ترسیم کنند، فوراً حملۀ افغان ها و شاه سلطان حسین که افغان ها او را تار و مار کردند، به نظر می آید. در حالیکه همۀ عمر مجلسی که در زمان حمله افغان و سلطنت شاه سلطان حسین نیست! مجلسی سال های متمادی پنجاه، شصت سال حیات علمی داشته است و باید آن حیات علمی زنده شود. به صرف این که ایشان چهار کلمه نسبت به شاه سلطان حسین، در اوّل کتاب هایشْ چیزی آورده است، این موجب نشود که مقام و عظمتِ علمی اجتماعی او و شیخ الاسلامی اش، که منشأ آثار و برکات بسیار بوده است، تحت الشعاع قرار گیرد.
* مجلسی شناس، خود ما هستیم نه جامعۀ بین الملل
نکتۀ دیگر این است که معمول شده «کنگرۀ بین المللی» برگزار کنند. من نمی فهمم «بین المللی» برای چیست؟ یک وقت یک شخصیت بین المللی است. مثلاً می خواهیم کسانی که در دنیا دربارۀ شخصیّتی مثل «شیخ مفید» کار کرده اند، به این جا بیایند. اما مجلسی شخصی نبوده است که در دنیا به این صورت مطرح باشد و ما بخواهیم از نظرات مجلسی شناسان بزرگ دنیا استفاده کنیم. وانگهی؛ از خودِ ما مجلسی شناس تر!؟ چرا راجع به خودمان هم، برویم التماس کنیم!؟ مجلسی شناس، خود ما هستیم. ما مجلسی را می شناسیم؛ آن وقت به دیگران التماس کنیم، ببینیم راجع به بزرگان ما چه می نویسند و چگونه می نویسند!؟
آقایی برداشته راجع به «شیخ مفید» مطلب نوشته است؛ و غلط. یک مشت معلومات را جمع می کنند معلومات روزنامه ایِ سطحی و بدون عمق و برای خودشان در دنیا اسم بلند می کنند. می گویند: ایشان کسی است که دربارۀ یکی از شخصیت های شیعۀ قرن فرضاً چهارم، کتابی نوشته به این قُطر! اما دیگر نمی دانند که این کتاب به این قطر را، متخصصینش قبول ندارند! یک کتاب سطحی است. بگذار حالا کار خودش را بکند. بالاخره اسم می برد، عنوان می برد. تزِ دکترایش است؛ عنوان دکتری می گیرد. کارشان را بکنند. ما که بُخل نداریم. اما، ما از او استفاده نمی کنیم.
اشتباه نشود، که ما هم باید از او استفاده کنیم و ما هم باید «مفید» را آن گونه که او می بیند، ببینیم. حالا مجلسی که، بحمدالله این مسائل را ندارد. شما بیایید یک کنگرۀ علمی و تخصّصی دایر کنید. روی «بین المللی» بودن، خیلی اصرار نداشته باشید. کنگره را حقیقتاً یک کنگرۀ علمی و تخصّصی کنید، تا یک عدّه آدم متخصّص که اهل این کارند ولو تا به حال هم به صرافت نیفتاده اند که مجلسی را بشناسند دور هم جمع شوند. کسان زیادی هستند، که در این رشته اند؛ اما تا به حال به فکر این نبوده اند. لکن اگر بخواهند مجلسی را بشناسند، مطالعۀ زیادی نمی خواهد. یعنی لازم نیست چندین سال کار کنند؛ چون معلومات و محفوظات در ذهنشان است. یک مقدار نگاه کنند، یک مدّت کار کنند، و ابعاد شخصیت مجلسی را واقعاً به دست بیاورند.
* فقه و فقاهت مجلسی چندان برای ما معلوم نیست
مثلاً الان یک گوشه از زندگی مجلسی که برای ما روشن نیست، فقه مجلسی است. فقاهت مجلسی، برای ما چندان روشن نیست. بروند در «بحار» در آن مجلّداتی که مربوط به مباحث فقهی است آرای فقهی مجلسی را پیدا کنند و یک رسالۀ فقهی از «بحار» در بیاورند. یا آن جاها که ایشان در ذیل روایات «کافی» و «تهذیب» نظراتی دارد که پیداست فتوای اوست اینها را استخراج کنند و در بیاورند. به نظر من، این کارها، کشف گوشه های ناشناخته ای از زندگی مجلسی است.
* چند نفر صاحب «وسائل» هم یک مجلسی نمی شوند!
مجلسی یک محدّث است؛ اما در چه ابعادی؟ ما خیلی محدّث داریم. اما او با چه کسی قابل مقایسه است؟ با صاحب «وسائل (۴)» یا «فیض (۵)»؟ اینها را آدم باید حساب کند! یک وقت دیدید اگر اینها را در میزان گذاشتیم، پی بردیم که چند نفر صاحب «وسائل» هم یک مجلسی نمی شوند! ممکن است به این نتیجه برسیم. باید وزن حدیث شناسیِ او را به دست بیاوریم. غرض این که، کنگره را این گونه قرار دهید. اگر لازم شد دو سال هم کار را عقب بیندازید، مانعی ندارد. چون شما کنگره را به مناسبت سالگرد مجلسی گذاشته اید، لذا اگر سه، چهار سال از سالگردش بگذرد، با این که شش سال بگذرد، فرق نمی کند. دو سال دیگر هم صبر کنید، تا یک چیز قوی از آب در بیاورید. این هم نکتۀ سوم.
* لزوم بهره گیری از علما در شناخت علامه مجلسی
نکتۀ چهارم این است که من الان می بینم در مجموعۀ شما، الحمدلله چهره های خیلی خوبی هستند. یعنی اساتید دانشگاه را شما وارد کرده اید که بسیار کار مثبت و بجایی است. بعضی از مسئولین مختلف را وارد کرده اید که خیلی خوب است. اما علما کجایند؟ اصفهان این همه اهل علم و ملّای حسابی دارد. شما این همه ملّای اصفهانی دارید. همچنین، در قم، در تهران و در شهرستان های دیگر. یعنی از علما و فضلای اصفهان و غیر اصفهان، کسانی که واقعاً این شایستگی را دارند، باید حضور داشته باشند و کار کنند. در درجۀ اوّل، اصفهانی ها که بالاخره مجلسی مال خودشان است. بعد هم از قم که یک منبع و مرکز تمام نشدنی است. قم یک گنجینه و یک انبار است و ما خودمان که بچۀ قم و و بزرگ شدۀ علمی قم هستیم، هنوز قدر قم را نمی دانیم. قم مجموعۀ عظیمی از علوم و معارف و تخصّص هاست، که متأسفانه ناشناخته است. مثل انباری است که هنوز صورت برداری نشده و پر از ذخایر قیمتی است! درست نمی دانند چقدر استعداد در این مرکز علمی نهفته است. ان شاءالله موفق باشید.
والسّلام علیکم و رحمة الله و برکاته
پاورقی:
۱) تهذیب الاحکام» شیخ طوسی.
۲) اصول کافی» کلینی.
۳) شیخ جعفری شوشتری (۱۳۰۳ ه ق ۱۲۲۷ ه ق
۴) وسائل الشّیعه» : شیخ حرّ عاملی (۱۱۰۴ ه ق ۱۰۳۳ ه ق)
۵) ملّا محسن فیض کاشانی (۱۰۹۱ ه ق ۱۰۰۷ ه ق)
منبع:پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری
فرم در حال بارگذاری ...
زوجیّت
نوشته شده توسطرحیمی 31ام مرداد, 1395
سُبْحَانَ الَّذِي خَلَقَ الْأَزْوَاجَ كُلَّهَا مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ وَمِنْ أَنْفُسِهِمْ وَمِمَّا لَا يعْلَمُونَ(يس/36)
پاک [خدايي] که از آنچه زمين ميروياند و [نيز] از خودشان و از آنچه نميدانند همه را نر و ماده گردانيده است
1- آفریدنها و آفریده ها، نشانه ى قدرت، اراده و حكمت اوست، نه نشانه ى نیاز و وابستگى او. «سبحان الّذى خلق الازواج»
2- در هستى موجوداتى است كه نحوه زوجیّت آنها براى بشر ناشناخته است. «خلق الازواج كلّها… مما لا یعلمون»
فرم در حال بارگذاری ...
ولنگاری در فضای مجازی؛ عامل تشدید معضل طلاق
نوشته شده توسطرحیمی 31ام مرداد, 1395آیت الله مکارم شیرازی اخیراً در دیدار معاون اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم قوه قضائیه با اعلام نگرانی نسبت به این که فضای مجازی در حال حاضر یکی از مهمترین عوامل وقوع طلاق در کشور ماست، خواستار اهتمام جدی دولت و قوه قضائیه به منظور نظارت و اصلاح فضای مجازی شدند.
حجت الاسلام والمسلمین محمد مهدی ماندگاری از اساتید و خطبای شناخته شده کشور نیز طی سخنانی در برنامه سمت خدا با اشاره به اینکه ریشه ۷۰ درصد از طلاق ها در دو سال ابتدایی زندگی مشترک به ارتباط با نامحرم و استفاده از فضای مجازی برمی گردد، تصریح کرد: متأسفانه فرهنگ استفاده از فضای مجازی در کشور ما یک فرهنگ درست نبوده و اغلب اوقات نسل جوان اعم از زن و مرد تصور میکنند که فضای مجازی وسیلهای برای پر کردن اوقات فراغت، اوقات تنهایی و هیجانات عاطفی است.
حریم های اخلاقی را در فضای مجازی زیر پا نگذاریم
وی با بیان اینکه فضای مجازی یک فضای کاملاً عقلایی بوده و برای مسائل علمی و مربوط به کار طراحی شده است، افزود: استفاده عاطفی از این فضا در زندگی انسان بسیار خسارت بار است خصوص اینکه ما مسلمان هستیم و در زندگی ما یک سری از احکام و آداب به عنوان محرم و نامحرم حاکم است که اجازه نمیدهد انسان یک سری حریم های اخلاقی رازیر پا بگذارد.
رییس مؤسسه روایت سیره شهدا همچنین تصریح کرد: طبق نظر مشهور فقها در مباحثی که مساله محرمیت مطرح شده است فقها به طور کلی گفتهاند که بهتر است زن و مرد نامحرم در آن وارد نشوند و از آن جایی که هر کدام از ما دارای یک مرجع تقلید هستیم بهتر است در استفاده از فضای مجازی از مرجع تقلید خود کسب تکلیف کنیم.
حجت الاسلام و المسلمین هادی حسین خانی، معاون تهذیب حوزه های علمیه کشور در گفتگو با خبرنگار ما با بیان این که نباید نسبت به آثار و عوارض شبکه های اجتماعی و نیز سایت ها و فضای مجازی ، بی تفاوت و یا کم تفاوت بود، ابراز داشت: به جهت آن که معمولاً نظارت بر چگونگی حضور افراد در شبکه های اجتماعی و فضای مجازی دشوارتر است، به همین خاطر معمولاً آسیب آن ها حتی از برنامه های شبکه های ماهواره ای بیشتر و خطرناک تر می باشد که همین مساله لزوم هوشیاری و دقت ما را در این باره یادآور می شود.
...
تزلزل در بنیان خانواده؛ نتیجه استفاده غلط از فضای مجازی
وی همچنین افزود: در برهه زمانی کنونی، یکی از عوامل اصلی رشد ناهنجاری های اجتماعی و فرهنگی و به ویژه افزایش طلاق در جامعه ناظر بر همین شبکه های اجتماعی و به طور کلی فضای مجازی است که باعث فساد و تزلزل در بنیان های خانواده و اعتقادات افراد جامعه شده است.
استاد اخلاق حوزه علمیه قم تاکید کرد: بر اساس تحقیقات صورت گرفته ، تهدید بنیان هاى خانواده و نیز افزایش نارضایتی های خانوادگی یکی از آثار شوم استفاده نادرست از شبکه های اجتماعی و فضای مجازی است که باید هم برنامه ریزان جامعه و هم خانواده و کارشناسان به فکر چاره اساسی در این رابطه باشند.
فضای مجازی هم فرصت است و هم تهدید
حجت الاسلام و المسلمین محمد رضا ضمیری ، عضو انجمن علمی مطالعات اجتماعی حوزه علمیه قم با اشاره به این که توسعه فناوری های ارتباطی به ویژه گسترش استفاده از شبکه های اجتماعی در دنیای امروز یک واقعیت انکارناپذیر است، اظهار داشت: البته فضای مجازی خود دارای آثار مثبت و منفی است و باید به هر کدام در جای خود به طور ویژه رسیدگی شود و با بررسی هر کدام به چاره اندیشی پرداخت.
وی افزود: از بُعد مثبت و ایجابی قضیه شاید بشود که شبکه های اجتماعی تا حدی توانسته در ایجاد نوعی صله رحم مجازی موفق باشد به ویژه در رابطه با کسانی که بیشتر با اقوام و خویشان خود در شبکه های اجتماعی ارتباط دارند و به این وسیله ولو در حد فضای مجازی از حال و هوای یکدیگر اطلاع حاصل می کنند. همچنین تبادل اطلاعات در عرصه های گوناگون درشبکه های اجتماعی به خصوص مسایل علمی و نیز اطلاع یافتن افراد از برگزاری مراسم ها و برنامه های فرهنگی و اجتماعی، از دیگر کارکردهای مثبت شبکه های اجتماعی و فضای مجازی است که خود سبب ساز ارتقای سطح دانش علمی افراد شده است.
از عوارض نامطلوب غافل نشویم
عضو هیئت علمی دانشگاه پیام نور تاکید کرد: با این وجود نمی توان از آسیب ها و عوارض منفی این شبکه های اجتماعی که خود به اعتیاد اینترنتی و وابستگی به فضای مجازی دامن زده و مناسبات سنتی خانواده ها و حلقه دوستان را دچار چالش جدی کرده است، به راحتی گذشت.
وی گفت: به هر حال نباید از یاد ببریم که فضاهای مجازی فضایی است که افراد به لحاظ اجتماعی می توانند به صورت ناشناس و گم نام در محل خانه، کار و غیره به عنوان یک عضو وارد سیستم شده و با دیگران ارتباط برقرار کند و همین ناشناس بودن و گم نامی فرد را ترغیب می کند که اوقات فراغت خود را در این فضا سپری کند ، ضمن آن که امروز همین فضای مجازی و شبکه های اجتماعی از جمله تلگرام که بیش از 25 میلیون ایرانی بر اساس آمار عضو آن هستند، به خطری برای حفظ کیان خانواده تبدیل شده است.
زنگ خطری که به صدا درآمده است
حجت الاسلام و المسلمین محمد علی امیرزاده ، از فضلا و پژوهشگران حوزه علمیه قم نیز با بیان این که رشد آمار طلاق در کشور و آسیب های ناشی از این مساله را باید به سان زنگ خطری جدی در فضای جامعه تلقی کرد، گفت: در حال حاضر وضع به گونه ای شده که زوجین در فضای خانه و خانواده هر یک با گوشی های هوشمند تلفن همراه خود گوشه ای از اتاق یا منزل مشغول کار خود هستند و شدت این جریان به گونه ای است که حتی برای صحبت با یکدیگر از طریق این شبکه های مجازی با هم مرتبطند و به این طریق عملاً هر روز از یکدیگر فاصله بیشتری می گیرند.
وی با بیان این که طبعاً آدمی در جهان امروز ناگزیر از رفع نیاز در ارتباط با دیگران است، تصریح کرد: نظارت و کنترل هوشمند به مطالب و محصولات ارایه شده در شبکه های اجتماعی می تواند بخش عمده ای از آسیب های فردی و اجتماعی حاصل از شبکه های اجتماعی را کاهش دهد و به خصوص این که مانع از سردی روابط زوجین در خانواده شده و تا حدود زیادی جلوی افزایش آمار طلاق را بگیرد.
منبع:خبرگزاری «حوزه»
فرم در حال بارگذاری ...
معرفی 47 عنوان کتاب در حوزه دفاع مقدس؛ از «من زندهام» تا «آخرین ستاره»
نوشته شده توسطرحیمی 30ام مرداد, 1395لشکر خوبان» هم که نیازی به تعریف ندارد. کتابی که پس از تقریض حضرت آقا دوباره جان گرفت و به جمع پرفروش ها آمد. کتابی خواندنی و دوست داشتنی از خاطرات بچه های لشکر عاشورا
...
.کتاب «صوفی» هم روایت زندگی شهید صوفی از شهدای شاخص همدان است که امیرحسین انبارداران آن را به سفارش کنگره شهدای همدان نوشته و چاپش را به نشر فاتحان سپرده است.