غربت حجاب در چهره پوشانی دشمن پشت ویترین ها

نوشته شده توسطرحیمی 28ام تیر, 1395

عروسک های مصنوعی در سکوت قبح زدایی می‌کنند


 بیرجند- استفاده از مانکن‌ها و تبلیغ پوشش‌های غربی تابلوی تهاجم فرهنگی دشمن پشت ویترین مغازه‌ها است که اخیراً در سطح بازارهای خراسان جنوبی در حال افزایش است.

مقوله حجاب از دیرباز مورد تاکید و توصیه بزرگان، پیامبران و کتب مقدس الهی بوده است. آن‌گونه که در تعاریف هم آمده، حجاب تنها به معنی انداختن چادری بر سر دختران و یا روسری بر سر کودکان نیست بلکه معانی فراتر از این را دارد.

 مردم بر این باور غلط هستند که باید حجاب را در پوشش داشته و تنها مختص بانوان است، غافل از اینکه حجاب واقعی، پرده انداختن بر خانه دل، رو گرفتن از نامحرم بوده و مرد و زن نیز مکلف به رعایت این امر خطیر هستند.

این روزها اگر چه حجاب بر برخی دل‌ها رخنه کرده اما ترویج به بی‌حجابی همانند موریانه و در چهره‌ای متفاوت در جایی دیگر نیز سرباز کرده است.

کافی است مدت‌زمانی نیم‌ساعته را در بازارها قدم بزنی. بی‌هیچ دغدغه‌ای برای خرید، هدفت تنها دیدن باشد. به‌خوبی تماشا کن و آنگاه به دَه و یا بیست سال گذشته بازگرد …زمانی که همین بازار تنها محلی برای عرضه محصولات ایرانی بود. مانکن‌های غربی را به خود ندیده و مدل های عجیب و غریبی را در خود احساس نکرده بود.

 دود مه آلود سپند در ورودی و خروجی بازار به مشام می‌خورد و گاه‌وبیگاه صدای آواز پیرمردی که در دنیای خود اما برای دیگران نغمه‌سرایی می‌کرد، دلت را با شادی و دهانت را با عطر خوش صلوات عجین می‌ساخت.

این روزها ویترین مغازه‌ها تصویری دیگر را به نمایش گذاشته است. گویی برنامه‌ریزی دشمن در این مکان به‌خوبی پیاده شده است و چه نیکو گفته‌اند: «این روزها دشمن برای جنگ با ایران به دنبال اسلحه و موشک نیست چرا که به دنبال برداشتن حجاب است.»

...

طرحی جدید برای ترویج بی‌حجابی

چیزی به غروب نمانده، ورودی بازار بیرجند را در پیش گرفته‌ام. تردد خودروها در خیابان روبه روی بازار از ازدحام جمعیت درونش خبر می‌دهد. از ورودی‌اش نیز پیداست که باید با حرکت آرام و لاک‌پشتی از میان جمعیت عبور کنی. در هر مغازه‌ای چندین مشتری مشغول بحث و گفت گو با فروشنده بوده و یا در تماشای اجناس، زمان سپری می‌کنند.

در برخی از مغازه‌ها هم مانکن‌هایی برای تبلیغ البسه جای گذاری شده که رنگی از فرهنگ ایرانی ندارند. مانکن‌هایی که با پوشش لباس های خارجی و برخی نیز نیمه عریان بازی خوبی را در ترویج فرهنگ غربی ایفا می‌کنند.

ترویج بی‌عفتی و بی‌حجابی در جامعه اسلامی توسط بیگانگان، کاری شیطانی است که از سالیان دور در ایران اسلامی وجود داشته است؛ از زور دوران رضاخان قلدر تا تأثیر نرم ماهواره‌ها در خانواده‌ها و یا همین مانکن‌هایی که امروز طرحی جدید برای ترویج بی‌حجابی و فرهنگ را در روح جوان ما می‌پرورانند و عده‌ای دانسته یا ندانسته به آن دامن می‌زنند.

مسیرم را به جلو می‌روم.دختران، پسران، کودکان و افراد مسن زیادی به چشم می‌خورند… سخنان همسایه پیرمان در ذهنم مرور می‌شود … چه زیبا بیان می‌کرد: «دشمن از مکان های عمومی شروع می‌کند. جایی که همه اقشار حضورداشته باشند. مساجد، بازارها، هیئت‌ها و مکان های تفریحی»

هر مانکن دریایی از حرف است. برخی تو را به ندای زیبای اسلام فرامی‌خوانند و برخی نیز در بیان زیبایی های کاذب افراد با پوشش غربی تلاش می‌کنند.

ویترین های زنانه و فروشندگان مردانه

و اما ورود خبرنگار مهر به مغازه‌ها، داستان دیگری را روایت می‌کند. زنانه بودن ویترین و مردانه بودن فروشنده! چیزی که باعث نارضایتی برخی از مشتری‌ها می‌شود. چندین پله تا زیرزمین راه است. بدون طی کردن پله‌ها و از همان بالای ورودی با چشمانم درون مغازه را رصد می‌کنم. فروشنده‌ای به چشم نمی‌خورد. صدای جوانی تقریباً ۲۲ ساله طنین‌انداز می‌شود «بفرمایید خانم».

با نگاهی اجمالی سراغ از صاحب مغازه می‌گیرم. این پسر جوان خود را فروشنده معرفی کرده و درحالی‌که از پله‌ها به سمت انتهای مغازه می‌رود، مرا به داخل دعوت می‌کند. انگشت بر دهان مانده‌ام، مگر می‌شود ویترین مغازه‌ای زنانه بوده و اما مردی نیز به فروش اجناس بپردازد؟

مسیر خروجی بازار را در پیش می‌گیرم. هرچه به غروب نزدیک تر می‌شود، سیل جمعیت نیز فزونی می‌یابد. فرصت را مغتنم شمرده و به سراغ برخی افراد می‌روم تا این بار وضعیت رضایت و یا نارضایتی های مشتریان را به رشته تحریر درآورم.

پوشش اسلامی ترویج شود

با نگاه ظریفی به مانکن خیره شده است و گاها با دست راستش، مانتوی ملبس شده‌اش را لمس می‌کند. با بیان «جنس مرغوبی دارد» به سراغش رفته و با پرسش چند سؤال به گفت و گو با وی می‌پردازم.

زهرا موسایی در گفت و گو با خبرنگار مهر، بیان می‌کند: اجناس مرغوب بوده اما پوشش برخی از مانکن‌ها نیز چهره زیبایی ندارد.

وی با بیان اینکه باید در این مکان‌ها بیشتر به ترویج پوشش اسلامی پرداخته شود، می‌افزاید: بیشتر مانکن‌های پسرانه هم بالباس و فرهنگ غربی پوشیده شده‌اند.

موسایی با بیان اینکه حجاب از تأکیدات مقام معظم رهبری است، ادامه می‌دهد: باید همه کسبه ها فرمایشات رهبری پیرامون ترویج حجاب را مد نظر گرفته و سپس به تبلیغ اجناسشان بپردازند.

ترویج حجاب در خیابان های خلوت بیرجند

محمد اصغری مخاطب دوم خبرنگار مهر، می‌گوید: متأسفانه برخی از مغازه‌ها که به‌طور کلی به عرضه لباس های اسلامی می‌پردازند، در خیابان های خلوت بیرجند مانند کوچه‌های عدل و کارگران فعالیت می‌کنند.

وی با تاکید بر اینکه باید نمایندگی این مغازه‌ها در بازار نیز فعالیت کند، می‌افزاید: همچنین مانکن‌های فعلی در بازار باید سامان‌دهی شوند.

اصغری با اشاره به تأثیر پوشش مانکن‌ها بر فرزندان، بیان می‌کند: بسیاری از کودکان با دیدن این مانکن‌ها به دنبال همان پوشش می‌روند.

وی با بیان اینکه دشمن کنونی به دنبال ضربه زدن به فرهنگ مردم است، افزود: باید با همکاری همه مردم و مسئولان مانع پیشرفت دشمن در برنامه‌هایشان شویم.

ساماندهی ۸۰ درصد از مانکن‌ها

رئیس مجمع امور صنفی خراسان جنوبی در گفت و گو با خبرنگار مهر با بیان اینکه کمیته‌هایی در راستای نظارت بر امور فرهنگی بازار تشکیل شده است گفت: این کمیته‌ها متشکل از معتمدین بازار، بسیج اصناف و انجمن اسلامی بوده و هفته‌ای یک بار با یکدیگر به گفت و گو می‌پردازند.

مرتضی یزدان‌شناس ادامه داد: این افراد به‌طور دوره‌ای در بازار حرکت کرده و بر مانکن‌ها، ویترین و امور فرهنگی نیز نظارت و بازرسی می‌کنند.

وی با بیان اینکه تاکنون ۸۰ درصد از مانکن‌ها سامان‌دهی شده‌اند، اظهار کرد: چنانچه گزارشی از وضعیت نامناسب مانکن‌ها گزارش شود، در اسرع وقت پیگیری می‌شود.

یزدان‌شناس ادامه داد: همچنین با فروشنده و ورود آقایان در مغازه‌های عرضه لباس‌زیر زنانه به‌شدت برخورد می‌شود.

ایجاد دو فروشگاه عرضه لباس اسلامی در بازار

رئیس مجمع امور صنفی خراسان جنوبی بیان کرد: در آینده‌ای نزدیک دو فروشگاه مختص عرضه لباس اسلامی در بازار بیرجند ایجاد می‌شود.

وی با بیان اینکه هم اکنون با ایجاد این فروشگاه‌ها موافقت شده است، ادامه داد: در حال حاضر به دنبال مکانی مناسب برای جای گذاری این فروشگاه‌ها هستیم.

یزدان‌شناس اظهار کرد: از طرح های عفاف و حجاب و ایجاد واحد های عرضه محصولات اسلامی حمایت می‌کنیم.

زخم عمیق بی تفاوتی نسبت به عفاف و حجاب

مسئول دفتر امور زنان و خانواده ستاد امر به معروف و نهی از منکر خراسان جنوبی هفته گذشته در جمع خبرنگاران با تاکید بر اینکه بحث عفاف و حجاب تنها مختص به پوشش چادر و مقنعه نیست، بیان داشت: معتقدیم در عین حال که پوشش چادر و مقنعه یک پوشش ایده آل در جامعه اسلامی است اما حضور بانوان با حجاب اسلامی بدون چادر نیز منافاتی با بحث حجاب ندارد.

فرشته اسدزاده اضافه کرد: همچنین باور داریم که مسئله عفاف زن و مرد ندارد و باید در همه شئونات رعایت شود.

وی با بیان اینکه  در ستاد امر به معروف و نهی از منکر به مسئله عفاف و حجاب از منظر فقهی، حقوقی و بهداشت و روان نگاه خواهد شد، گفت: به این باور رسیده ایم وقتی نگاه افراد به بی حجابی عادی شده یعنی اینکه حقوق اجتماعی مردم نادیده گرفته شده و حریم عفاف و حجاب در جامعه باید به گونه ای باشد که حقوق شهروندی در آن رعایت شود.

مسئول دفتر امور زنان و خانواده ستاد امر به معروف و نهی از منکر خراسان جنوبی با بیان اینکه پیکر جامعه ما رخم خورده است و این زخم عمیق بی تفاوتی است، عنوان داشت: در حال حاضر جامعه  این آسیب را می بیند که افراد از کنار معضل ها رد می شوند، فسادها در جامعه مشهود است اما هیچ کس ورود متعهدانه و مسئولانه ندارد و هر کس کار را به دیگری واگذار می کند.

اسدزاده بر لزوم مردمی شدن مسئله امر به معروف و نهی از منکر تاکید کرد و افزود: اگر دغدغه مردم این باشد که جامعه سالم برای خود و فرزندان خود بسازند آن زمان است که موفق شده ایم.

وی با بیان اینکه نگرانی ما عادی شدن بی حجابی در جامعه است، بیان داشت: باید این دغدغه در بین مردان ایجاد شود و لازمه این کار تکرار است وگرنه مسئله خاموش شده و به فراموشی سپرده می شود.

کودکان و نوجوانان ما با عبور در کوچه و خیابان در ذهنشان این موضوع تداعی می‌شود که  الگوی درست پوشش همان است که هر روز در اطراف خود مشاهده می‌کنم و پس از مدتی پوشیدن این لباس‌ها برایشان عادی می‌شود.

فضای جامعه اسلامی باید محیط رشد ارزشها باشد تا دشمن به اهداف شوم خود که فرهنگ‌سازی غربی در  جامعه اسلامی و تغییر سبک زندگی اسلامی است دست نیابد.

خراسان جنوبی نیز  از دیرباز مهد فرهنگ ناب اسلامی بوده و باید با همکاری مسئولان و با حذف زمینه‌های تبلیغ فرهنگ غربی، این اصالت دیرینه را حفظ کنیم.

منبع:خبرگزاری مهر





فرم در حال بارگذاری ...

ماجرای حضور ملکه‌ها در تهران چیست؟ +عکس

نوشته شده توسطرحیمی 28ام تیر, 1395

 

حتما شما هم مانتوها و لباس هایی که روی آنها با حروف انگلیسی بزرگ «queen» و «king» حک شده است را دیده‌اید.

ماجرای این لباس ها چیست و چرا این همه در بازار مشتری پیدا کرده است؟

«keep calm and carry on» احتمالا این عبارت برای شما آشنا باشد و اگر بر روی مانتوهای دخترانه و تیشرت های پسرانه آن را ندیده باشید، حتما در شبکه های اجتماعی با موج طنز آن روبه‌رو شده‌اید؛ اما احتمالا ندانید که این عبارت تاریخچه‌ای به قدمت جنگ جهانی دوم دارد. مثل هر مدِ تازه واردی که بدون شناخت وارد کشور می‌شود و سریع فراگیر می‌شد، این مد و لباس هم خیلی زود پخش شد تا جایی که به اشتباه im queen بر تن پسرها نشست و king شد طرح روی مانتوهای دخترانه! حالا اصل این جمله یعنی چه و از کجا آمده است؟ آیا این جمله هم مثل هزاران عبارات لاتین است که بدسلیقگیِ برخی آن را مهمان لباس‌ها ما کرده یا پشت آن قصه‌ای وجود دارد؟
  ماجرای حضور ملکه‌ها در تهران چیست؟ +عکس

پیام صلح پادشاه انگلیس در خیابان‌های تهران!

«kcco» مخفف عبارتی است که این روزها روی لباس برخی دختر پسرهای تهرانی و حتی شهرستانی نقش بسته و اگر از هر کدام از آنها معنای این پیام را بپرسید، شاید خیلی معنی آن را به درستی ندانند. ماجرا از این قرار است که در دوران جنگ جهانی دوم، دستگاه تبلیغاتی دولت انگلیس مجموعه‌ای پوستر طراحی و توزیع می‌کند که در آنها پیام هایی از طرف جورج ششم پادشاه این کشور، با هدف روحیه دادن به مردم و سربازانِ در حال جنگ حک شده است. بالای این پوسترها هم به نشانه پادشاه انگلیس، عکس یک تاج سلطنتی طراحی شده است. پوسترهای اول و دوم این مجموعه پوستر ۲۰تایی چاپ و در سطح گسترده‌ای هم توزیع می‌شود؛ اما سومین پوستر این مجموعه هیچ وقت رسانه‌ای نمی‌شود؛ چرا که برای زمانی پیش‌بینی شده بود که خاک انگلیس اشغال شده باشد تا این پوستر به سربازان روحیه برای ادامه دادن بدهد. پوستری که روی آن نوشته شده بود: «آرام باشید و ادامه دهید.»

ماجرای حضور ملکه‌ها در تهران چیست؟ +عکس

پوستر اول و دوم این مجموعه با این پیام‌ها: «آزادی در خطر است، با هرچه می‌توانید از آن دفاع کنید.» و «شجاعت شما، خوشرویی شما و ثبات قدم شما برای ما پیروزی می‌آورد.»

موج kcco در جهان

سالها بعد زن و شوهری که در  یک کتابفروشی کار می‌کردند، یکی از این پوسترها را در جعبه‌ای از کتابهای قدیمی پیدا می‌کنند و از آن خوششان می‌آید. آنها پوستر را قاب کرده و روی دیوار کتابفروشی خود نصب می‌کنند. در سالهای بعد آنها فهمیدند که مشتریان هم به این پوستر علاقه‌مند هستند و برخی می‌خواهند آن را بخرند، پس شروع به چاپ از روی این پوستر کردند.از سال ۲۰۰۰ به بعد این پوستر به طرز چشمگیری در دنیا معروف می‌شود و اخبار تلویزیونی و مقاله‌های مطبوعات این جمله را نقل می‌کنند. رواج این پوسترها به نحوی بود که جمله اول آن نوشته می شد و بقیه آن به سلیقه فرد بستگی داشت. مثلا می توانی بنویسی آرام باش و قهوه بخور یا آرام باش؛ امروز تولد من است، آرام باشید من یک ملکه هستم و غیره.

الان با گذشت سال ها از این اتفاق، هنوز تب «آرام باشید» پایین نیامده و در دنیا طرفداران خود را دارد. جالب است بدانید حتی سایتی با همین عنوان وجود دارد که این امکان را به مشتری‌های خود می‌دهد که روی هر کالایی به سلیقه خود جمله مورد نظرش را بعد از «آرام باش» حک کند.

مانتوهای عجیب و غریب از کجا وارد ایران می‌شوند؟

سالهاست که از رواج این مد در اروپا می‌گذرد و موج آن تازه به کشور ما رسیده است. طبق گفته یک تولیدکننده مانتو، در روزهای پایانی سال گذشته تمام این مانتوها وارداتی بودند که بعد از مدتی در بازار با اقبال روبه‌رو شدند. تولیدکنندگان هم با توجه به ذائقه مردم، محصولات خود را بر این اساس سمت و سو دادند و پس از مدتی خود هم شروع به تولید کردند و هر کدام به سلیقه خود جمله روی مانتوها، را عوض کردند و در این میان برخی جمله اصلی را حذف و queen و king را به فرض آخرین مد اروپا روی لباس‌ها حک کردند و برخی هم هم با خیال ملکه و شاهزاده بودن این لباس‌ها را بر تن کردند! برای همین بعید نیست روی تیشرت‌های مردانه هم کلمه «ملکه هستم» را ببینید.

 ماجرای حضور ملکه‌ها در تهران چیست؟ +عکس

باز هم به گفته یکی از تولیدکنندگان، از دلایلی که این مانتوها شایع شده‌اند، عدم برخورد جدی و ممیزی برای تولیدکنندگان است. پیش از این اداره کل اماکن عمومی نیروی انتظامی نسبت به تولید چنین لباس‌هایی واکنش نشان می‌داد؛ اما الان با توجه به بلند بودن این مانتوها و همچنین حساسیت روی مقوله گشت ارشاد، نظارت و سختگیری کمتری روی این تولیدکنندگان اعمال می‌شود همین باعث می‌شود در خیابان‌ها با مانتوهایی شبیه به بیلبوردهای تبلیغاتی روبه‌رو شویم. مانتوهایی که با هزینه‌های ناچیزی، صاحبان خود را ملکه‌ می‌کنند!

منبع: مهر

"text-align: justify;"> 

 

نظر از: . . . ماریا . . . [عضو] 

سلام

مطلب خوبی بود عزیزم مطالعه کردم و برام جالب

بود . . .

ممنون :)

1395/04/28 @ 21:32


فرم در حال بارگذاری ...

ما به تو نظر داریم

نوشته شده توسطرحیمی 28ام تیر, 1395
احترام به سادات
در حالت بیداری حضرت زهرا علیهاالسلام را دیدم، فرمود: «شفای تو به دست شوهرت می‌باشد» و به من توصیه فرمود که با او خوش‌رفتار باشم. شوهرم از راه رسید و عبای خود را روی من انداخت، و من بلافاصله شفا یافتم و به حرم حضرت امیر علیه‌السلام مشرف شدم و به آن حضرت اصرار کردم که یا مرگ مرا برساند یا والدین مرا.

زنی از بستگان دختر آقا شیخ جواد مجتهد رشتی رحمه‌الله می‌گوید: با پدر و مادرم از ایران به زیارت عتبات رفتیم و آنان مرا در نجف به طلبه سیدی تزویج کردند و رفتند. از سویی دوری آنها مرا ناراحت می‌کرد و از سوی دیگر گاهی شوهرم نزدیک ظهر همراه با مقداری گوشت و چند میهمان وارد منزل می‌شد؛ لذا من با شوهرم بداخلاقی می‌کردم و منشأ آن دوری والدینم بود. البته خوب است والدین در این امر مواظب باشند و دخترشان را به تزویج کسی که در جای دور زندگی می‌کند، در نیاورند.

آن خانم می‌گوید: مریض شدم و تب به شدت مرا فراگرفت، در همان حال، در حالت بیداری حضرت زهرا علیهاالسلام را دیدم، فرمود: «شفای تو به دست شوهرت می‌باشد» و به من توصیه فرمود که با او خوش‌رفتار باشم. شوهرم از راه رسید و عبای خود را روی من انداخت، و من بلافاصله شفا یافتم و به حرم حضرت امیر علیه‌السلام مشرف شدم و به آن حضرت اصرار کردم که یا مرگ مرا برساند یا والدین مرا. از حرم بیرون آمدم و دیدم که حضرت امیر علیه‌السلام درست از جهت مقابل من وارد صحن می‌شود، تغییر مسیر دادم و به‌جهت دیگر حرکت کردم تا با حضرت مواجه نگردم، دیدم به سوی من تغییر مسیر دادند تا اینکه به خدمت ایشان رسیدم. فرمود: «خانم! ما به تو نظر داریم؛ با شوهر خود خوب رفتار کن؛ برو در سرداب منزل با ذغال تا چهل روز روی دیوار علامت بگذار، روز چهلم والدینت می‌آیند. همچنین برای برآورده شدن حوایج خود بالای بام برو و چند صلوات بفرست، درست می‌شود».
وی می‌گوید: من این کار را می‌کردم، وقتی شوهرم گوشت و لوازم طبخ را می‌آورد، همه را در دیگ می‌ریختم و بالای بام می‌رفتم و چند صلوات می‌فرستادم و می‌آمدم و می‌دیدم غذا پخته و طبقه‌بندی و چیده شده و خوش طعم و لذیذ آماده است!


فرم در حال بارگذاری ...

اخلاق نیکو داشته باشید تا به واسطه آن با مردم زندگی کنیم

نوشته شده توسطرحیمی 28ام تیر, 1395

 

آیت الله قرهی:
منبر های یک دقیقه ای/ اخلاق نیکو داشته باشید تا به واسطه آن با مردم زندگی کنیمروایتی در کتاب خصال شیخ صدوق از پیامبر اکرم صلی ‌الله‌ علیه‌ و ‌آله آمده است که رسول خدا صلی الله علیه وآله در حدیثی سه خصلت را بر شمرده و فرموده‌اند کسانی که این ویژگی‌ها را ندارند از من نیستند.

«ثَلَاثٌ مَنْ لَمْ تَكُنْ فِيهِ فَلَيْسَ مِنِّي وَ لَا مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ قِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَا هُنَّ قَالَ حِلْمٌ يَرُدُّ بِهِ جَهْلَ الْجَاهِلِ وَ حُسْنُ خُلُقٍ يَعِيشُ بِهِ فِي النَّاسِ وَ وَرَعٌ يَحْجُزُهُ عَنْ مَعَاصِي اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ.»

گفته شد: يا رسول اللَّه! آن خصلت ‏ها چه مى ‏باشند. حضرت فرمودند: حلمى كه جهل جاهل را از خود دور كند؛ برای جاهلی که مدعی است میداند و با حلم خاص جهالت آن نادان را حذف کند. جهالت یک نادان سه حالت دارد : 1- به خودش ضرر میرساند 2- جامعه را به خطر می اندازد 3- امکان دارد این جهل به صورت یک بدعت بماند و فراگیر شود. و به بردباری خاص نیاز است.مورد دوم که پیامبر صلی ‌الله‌ علیه‌ و ‌آله  فرمودند: «حُسْنُ خُلُقٍ» اخلاق نیکو داشته باشید تا به واسطه آن با مردم زندگی کنیم و مورد آخر « وَ وَرَعٌ يَحْجُزُهُ عَنْ مَعَاصِي اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ » پرهیزکار باشد تا او را از معصيت ‏ها و نافرمانی پروردگار عالم دور کند. در روایات داریم اگر عالم ربانی فرمان بدهد به مردم و به تعبیری این امر را جدی نگیرند این حتی معاصی الله است که گناه محسوب میشود.گاهی من میدانم ها و من من کردن هاست که خیلی از گرفتاری های ما را منجر میشود. تکبر، جهل و سواد که فکر می کنند دیگران هیچ ندارند و نسبت به دیگران بیشتر می دانم یک نوع جهل است.

منبع:بخشی از سخنرانی آیت الله قرهی در مهدیه قائم عجل الله تعالی فرجه در تاریخ 1394/09/14


فرم در حال بارگذاری ...

دعای تسکین درد زایمان

نوشته شده توسطرحیمی 28ام تیر, 1395

امام حسن مجتبی علیه السلام:

كسى كه در دلش هوايى جز خشنودى خدا خطور نكند،

من ضمانت مى كنم كه خداوند دعايش را مستجاب كند.

 
درد زایمان

  مردی خدمت امام باقر (علیه السلام) رسید و عرض کرد: یابن رسول الله! به فریادم برس. فرمود: چه شده است؟

عرض کرد: زنم از شدّت درد زایمان نزدیک است که بمیرد فرمود: برو و بر او این آیات را بخوان:
«فَأَجاءَهَا الَْمخاضُ إِلى جِذْعِ النَّخْلَةِ قالَتْ يا لَيْتَني مِتُّ قَبْلَ هذا وَكُنْتُ نَسْيًا مَنْسِيًّا * فَناداها مِنْ تَحْتِها أَلّا تَحْزَني قَدْ جَعَلَ رَبُّکِ تَحْتَکِ سَرِيًّا * وَهُزّي إِلَيْکِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُساقِطْ عَلَيْکِ رُطَبًا جَنِيًّا.»1
«درد زاییدن او را به سوی تنه درخت خرمایی کشانید گفت: ای کاش پیش از این مرده بودم و از یادها فراموش شده بودم کودک از زیر درخت او را ندا داد:
غمگین مباش پروردگارت از زیر پای تو جوی آبی روان ساخت. نخل را بجنبان تا از آن برای تو خرمای تازه فرو ریزد».
سپس با صدای بلند این آیه را بخوان:
«وَاللهُ أَخْرَجَكُمْ مِّنْ بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ لاَ تَعْلَمُونَ شَيْئًا وَجَعَلَ لَكُمُ الْسَّمْعَ وَالأَبْصَارَ وَالأَفْئِدَةَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ».2

«و خدا شما را از شکم مادرانتان بیرون آورد در حالی که هیچ نمی‌دانستید و برایتان گوش و دیدگان و دل‌ها قرار داد شاید سپاس گویید».
«كَذَلِکَ أُخْرُجْ أَيَّهُا الطَّلْقُ أُخْرُجْ بِإِذْنِ اللهِ».
«ای درد به اذن خداوند این چنین خارج شو».
پس به خواست خدا همان ساعت درد از بین می‌رود.3

...

امام رضا (علیه السلام) فرمود: برای ]آسان شدن زایمان[ انسان یا حیوان حامله، در کاغذ یا پوستی می‌نویسی:pan style="color: #000000; font-size: small; font-family: IRANSans,arial,helvetica,sans-serif;"> «بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ بِسْمِ اللهِ بِسْمِ اللهِ بِسْمِ اللهِ إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً.
(يُرِيدُ اللهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَلا يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ وَلِتُكْمِلُوا الْعِدَّةَ وَلِتُكَبِّرُوا اللَّهَ عَلى ما هَداكُمْ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ * وَإِذا سَأَلَکَ عِبادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَلْيُوْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ)4 (وَيُهَيِّئْ لَكُمْ مِنْ أَمْرِكُمْ مِرفَقاً)5 (وَيُهَيِّئْ لَكُمْ مِنْ أَمْرِكُمْ رَشَداً وَعَلَى اللهِ قَصْدُ السَّبِيلِ وَمِنْها جائِرٌ وَلَوْ شاءَ لَهَداكُمْ أَجْمَعِينَ)6 (ثُمَّ السَّبِيلَ يَسَّرَهُ)7 (أَوَلَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّماواتِ وَالاَْرْضَ كانَتا رَتْقاً فَفَتَقْناهُما وَجَعَلْنا مِنَ الْماءِ كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ أَفَلا يُوْمِنُونَ)8 (فَانْتَبَذَتْ بِهِ مَكانًا قَصِيًّا * فَأَجاءَهَا الْمَخاضُ إِلى جِذْعِ النَّخْلَةِ قالَتْ يا لَيْتَنِي مِتُّ قَبْلَ هذا وَكُنْتُ نَسْياً مَنْسِيًّا فَناداها مِنْ تَحْتِها أَلّاَ تَحْزَنِي قَدْ جَعَلَ رَبُّکِ تَحْتَکِ سَرِيًّا وَهُزِّي إِلَيْكِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُساقِطْ عَلَيْكِ رُطَباً جَنِيًّا فَكُلِي وَاشْرَبِي وَقَرِّي عَيْناً فَإِمَّا تَرَيِنَّ مِنَ الْبَشَرِ أَحَداً فَقُولِي إِنِّي نَذَرْتُ لِلرَّحْمنِ صَوْماً فَلَنْ أُكَلِّمَ الْيَوْمَ إِنْسِيًّا فَأَتَتْ بِهِ قَوْمَها تَحْمِلُهُ قالُوا يا مَرْيَمُ لَقَدْ جِئْتِ شَيْئاً فَرِيًّا يا أُخْتَ هارُونَ ما كانَ أَبُوکِ امْرَأَ سَوْءٍ وَما كانَتْ أُمُّکِ بَغِيًّا فَأَشارَتْ إِلَيْهِ قالُوا كَيْفَ نُكَلِّمُ مَنْ كانَ فِي الْمَهْدِ صَبِيًّا قالَ إِنِّي عَبْدُ اللهِ آتانِيَ الْكِتابَ وَجَعَلَنِي نَبِيًّا وَجَعَلَنِي مُبارَكاً أَيْنَ ما كُنْتُ وَأَوْصانِي بِالصَّلاةِ وَالزَّكاةِ ما دُمْتُ حَيًّا وَبَرًّا بِوالِدَتِي وَلَمْ يَجْعَلْنِي جَبَّاراً شَقِيًّا وَالسَّلامُ عَلَيَّ يَوْمَ وُلِدْتُ وَيَوْمَ أَمُوتُ وَيَوْمَ أُبْعَثُ حَيًّا ذلِکَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ)9 (وَاللهُ أَخْرَجَكُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهاتِكُمْ لا تَعْلَمُونَ شَيْئاً وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالاَْبْصارَ وَالاَْفْئِدَةَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ)10 أَلَمْ يَرَوْا إِلَى الطَّيْرِ مُسَخَّراتٍ فِي جَوِّ السَّماءِ ما يُمْسِكُهُنَّ إِلّاَ اللهُ إِنَّ فِي ذلِکَ لآَياتٍ لِقَوْمٍ يُوْمِنُونَ كَذَلِکَ أَيُّهَا الْمَوْلُودُ اخْرُجْ سَوِيّاً بِإِذْنِ اللهِ عَزَّوَجَلَّ».
«به نام خدای بخشنده مهربان، پس از دشواری، آسانی است حتمآ پس از دشواری آسانی است. خدا برای شما آسانی می‌خواهد و سختی نمی‌خواهد تا شمار ]روزه‌ها[ را کامل کنید و خدا را به خاطر این که هدایتتان کرده، بزرگ دارید و باشد که سپاسگزاری کنید و چون بندگان من از تو درباره‌ی من بپرسند، همانا من ]به آن‌ها [نزدیکم و دعای دعا کننده را وقتی که مرا بخواند پاسخ می‌دهم. پس آن‌ها نیز دعوت مرا اجابت کنند و به من ایمان بیاورند باشد که راه یابند و برای شما در کارتان گشایشی فراهم سازد و بر خداست که راه راست را نشان دهد و برخی راه‌ها منحرف است و اگر خدا می‌خواست مسلمآ همه شما را ]به اجبار [هدایت می‌کرد.
سپس راهش را آسان ساخت. آیا کافران ندیدند که آسمان‌ها و زمین بسته بودند و ما آن‌ها را شکافتیم و هر چیز زنده‌ای را از آب پدید آوردیم، پس آیا ایمان نمی‌آورند؟ و یا او در نقطه‌ای دور دست خلوت گزید. آنگاه درد زایمان او را به سوی تنه‌ی نخلی کشاند. گفت: ای کاش پیش از این مرده و یکسره فراموش شده بودم پس از طرف پایین پایش او را صدا زد که غم مدار، پروردگارت زیر پای تو چشمه آبی پدید آورده است و این تنه‌ی نخل را به طرف خود بتکان، تا بر تو رطب تازه بریزد و بخور و بنوش و چشم روشن دار. پس اگر کسی از آدمیان را ديدی بگو: من برای خدای رحمان روزه نذر کرده‌ام و امروز مطلقآ با بشری سخن نخواهم گفت. پس (مريم 3) در حاليکه او را در آغوش گرفته بود، به نزد قومش آورد. گفتند: ای مريم! به راستی چيز تازه و ناپسندی آورده‌ای. ای خواهر هارون نه پدرت مرد بدی بود و نه مادرت زنی بدکار. پس به سوی نوزاد اشاره کرد. گفتند: چگونه با کودکی که در گهواره است سخن بگوييم؟ کودک گفت: منم بنده‌ی خداوند که به من کتاب داده و مرا پيامبر قرار داده است. و هر جا که باشم مرا وجودی مبارک ساخته، و تا زنده‌ام مرا به نماز و زکات سفارش کرده است و مرا نسبت به مادرم نيکوکار کرد. و زورگو و نافرمانم نگردانيده است و درود بر من روزی که زاده شدم و روزی که می‌ميرم و روزی که زنده برانگيخته می‌شوم. اين است ماجرای عيسی (علیه السلام) پسر مريم 3. و خداوند شما را از شکم مادرانتان بيرون آورد در حاليکه چيزی نمی‌دانستيد و برای شما گوش و ديدگان و دل‌ها قرار داد تا شکر گزاريد آيا پرندگان را ننگريستند که ]چگونه[ در فضای آسمان مسخرند؟ جز خدا ]با ساختاری که به آن‌ها داده [احدی آن‌ها را نگاه نمی‌دارد. به راستی در اين ]امر[ برای مردمی که ايمان می‌آورند نشانه‌های ]قدرت[ است. ای مولود اينچنين عادی و سالم به اذن و ياری خداوند عزوجل خارج شو».
اين آيات را بر زائو بياويزد. پس وقتی وضع حمل کرد برمی‌دارد. بايد تمام آيات کاملا نوشته شود نه بعضی از آن‌ها، يا هنگام خواندن بايد تمامش را يکباره بخواند، نه اين که ناقص بخواند. مثلا اگر فقط بگويد «وَاللهُ اَخْرَجَكُمْ مِنْ بُطُونِ اُمَّهَاتِكُمُ لاَ تَعْلَمُونَ شَيْئاً» مولود لال به دنيا می‌آيد اگر «وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالاَْبْصَارَ وَالاَْفْئِدَةَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ» را نخواند، مولود سالم به دنیا نمی‌آید.11


1 . سوره مريم: 23ـ25.
2 . سوره نحل: 78.
3 . طبّ الأئمّه: 69.
4 . ترجمه: «خداوند برای شما حکم را آسان خواسته و تکليف را مشکل نگرفته استتا اين که عدد روزه را تکميل کنيد و خدا را به عظمت ياد کنيد که شما را به دين اسلامهدايت فرمود. باشد که از اين نعمت بزرگ سپاسگزار گرديد. و چون بندگان من ازدوری و نزديکی من از تو پرسند بدانند که من به آن‌ها نزديک خواهم بود و هر که مراخواند دعای او را اجابت کنم پس بايست دعوت مرا بپذيرند و به من بگروند باشد تابه سعادت راه يابند». (سوره بقره: 185 ـ 186).
5 . ترجمه: «… و اسباب کار شما را با روزی حلال و آسايش مهيّا سازد». (سوره کهف16:).
6 . ترجمه : «ای پروردگار … کار ما را به راه رستگاری انداز» (سوره کهف: 10).
7 . ترجمه: «سپس راهش را آسان ساخت» (سوره عبس: 20).
8 . ترجمه: «آيا کافران نمی‌دانند که آسمان‌ها و زمين بسته بودند، آن‌ها را گشوديم و ازآب هر چيزی را زنده کرديم چرا باز به خدا ايمان نمی‌آورند» (سوره انبياء: 30).
9 . ترجمه: «او را با خود به مکانی دور افتاده برد. آن گاه که او را درد زاييدن فرا رسيدزير شاخه درخت خرمايی رفت و از شدّت ناراحتی می‌گفت: ای کاش من پيش ازاين مُرده بودم و از صفحه عالم به کلی نامم فراموش شده بود. از زير آن درخت منادی او را صدا زد: غمگين مباش که خدای تو از زير قدم تو چشمه آبی جاری کرد.ای مريم شاخه درخت را حرکت بده تا از آن برای تو رطب تازه فرو ريزد. پس تناول کن و آب بياشام و چشم خود به عيسی روشن دار. هر کس از جنس بشر که می‌بينی بهاو بگو: من برای خدا نذر روزه سکوت کرده‌ام و با هيچ کس امروز سخن نخواهم گفت. پس مريم عيسی را برداشته به سوی قومش آمد. گفتند: ای مريم عجب کار شگفت آوری کردی. ای مريم خواهر هارون تو را پدری ناصالح نبود و مادرت بدکارنبود. مريم به اشاره حواله به طفل کرد، آن‌ها گفتند: ما چگونه با طفل گهواره‌ای سخن بگوييم. آن طفل گفت: همانا من بنده خاص خدا هستم که مرا کتب آسمانی و شرف نبوّت عطا فرمود. و مرا هر کجا باشم برای جهانيان مايه برکت و رحمت گردانيد و تازنده هستم به نماز و زکات سفارش کرد، و به نيکی با مادر توصيه نمود و ستمکار وشقی نگردانيد، و سلام حق بر ما باد روزی که به دنيا آمدم و روزی که بميرم و روزی که برای زندگانی برانگيخته شوم. اين است عيسی بن مريم». (سوره مريم: 22 ـ 34).
10 . ترجمه: «وخدا شما را از بطن مادران بيرون آورد در حالی که هيچ نمی‌دانستيد و بهشما چشم و گوش و قلب به تدريج اعطا کرد تا مگر دانا شويد و شکر اين نعمت‌ها رابه جای آوريد». (سوره نحل: 78).
11 . طبّ الأئمّه: 98.

منبع:

دعای تسکین درد زایمان

آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(1)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
1 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از: مدرسه امام جعفر صادق (ع) شاهرود [عضو] 
5 stars

با عرض سلام و ادب
مطلب جدید و جالبی بود .
موفق باشید .

1395/04/28 @ 15:14


فرم در حال بارگذاری ...

چرا باید حتماً دین داشته باشیم؟

نوشته شده توسطرحیمی 28ام تیر, 1395

حضرت آیت الله یدالله دوزدوزانی تبریزی

 

حضرت آیت الله یدالله دوزدوزانی تبریزی در مقاله ای با طرح چند سئوال فلسفه دینداری و نیز بهترین دین و بهترین مذهب را به رشته تحریر در آورده است.

سئوالات و پاسخ های آیت الله دوزدوزانی

 

سؤال ١: چرا حتما بايد دين داشته باشيم؟

 در پاسخ اول باید دین را تعریف کرده، سپس به این شبهه جواب بدهیم.

دین عبارتست از یک سلسله عقاید و احکام عبادی، اقتصادی، اجتماعی و اخلاقیات که به صورت وحی الهی به بشر رسیده و در کتاب های آسمانی به آن تصریح شده است. بنابراین دین و مذهب دارای سنن و مراسم و تعهدات و تکالیف می باشد. كه بايد دينداران التزام عملي به اين موارد مذكور داشته باشند. اما ضرورت دین باوری دلایل زیادی دارد. كه به چند مورد به صورت گذرا اشاره ميكنم.

یکم؛ بشر به حکم فطرت خداگرایی و عقل استدلالي خدا را شناخته و به دنبال معبود ايده آل است تا او را به گفته انيشتين بپرستد و از او حاجت بطلبد و در برابر او زاری و گریه و عذرخواهی کند و بدين وسيله آرامش همه جانبه پيدا كند. به حکم این نیاز ذاتی وظیفه دارد در جستجوی علت خلقت و آفرینش جهان باشد. دلیل فوق را عموم دینداران تأیید می کنند. اگر به تاریخ و پیش از تدوین تاریخ بنگریم خواهیم دید که هیچ ملت و امت و قوم و قبیله ای بدون مذهب و عقائد ديني نبوده اند گرچه ممکن است مراسم خرافی و سنت های خلاف عقل را پذیرفته باشند و بت ها را بپبرستند و مذاهب مختلف داشته باشند لیکن همین تکثر ادیان دلیل بر اصالت اصل مذهب است، باستان شناسان مجسمه ها و بت هایی که بشر می پرستیدند را یافته اند. و هر چه بر تكامل علم و عقل بشر مي گذرد تعداد الهه ها و بت ها كمتر شده و ميشود و به جاي مجسمه ها علم را مي پرستيدند اما جنگ دوم جهاني علم را از معبود بودن انداخت و به تدريج به خداي خالق زمين و آسمان نزديك شده و ميشود چرا كه علم و ابزارهاي علمي صدها هزار نفر را به كام مرگ كشانيد فهميدند علم نميتواند جاي خدا و معبود را بگيرد.

وجود معبودهای قلابی و خرافي دلیل روشنی بر وجود معبود ایده آل و واقعی است از اینکه هیچ انسانی از آغاز خلقت تاكنون بدون دین و یک سلسله عقاید ماورایی نبوده اند گواه روشنی بر ضرورت دین باوري است. امروزه هم مشاهده می کنیم ماتریالیسم و نظام کمونیست شکست خورده است

...

.

دوم؛دفع ضرر احتمالی

تمام پیامبران از آدم تا خاتم مبعوث شده اند و باتفاق آراء مردم را به خداشناسي و دین باوري دعوت کرده اند. در میان پیروان آنها هم نوابغی چون بوعلی سیناها، انیشتن ها، کارل ها، ماکس پلانگ ها، پاستورها، ادیسون ها و فیلسوفان بوده اند و دین را باور داشته اند. نمی توان گفت همگی پيامبران و دانشمندان بر دروغ بزرگی توافق کرده اند با این حساب آدم عاقل می گوید: احتمال می دهیم که حرف رسولان الهي و دانشمندان آنها درست باشد و بهشت و دوزخی بعد از مرگ در ميان باشد از اینرو عقل و منطق می گوید ضرری که احتمال عقلایی در آن هست باید پیشگیری کرد و با دین باوری از خطر بزرگی که آینده را تهدید می کند باید جلوگیری نمود.

امام صادق (ع) بابن ابی العوجاء و هوادارانش گفت اگر حرف ما درست باشد كه معتقديم قيامتي و حساب و كتابي دركار است ما برنده ایم چون راه مستقیم را طی می کنیم و نماز و روزه و حج خانه خدا ميرويم و اگر فرضا دروغ باشد ما ضرر نکرده ایم اما اگر بهشت و جهنم در کار باشد خطر و ضرر بزرگي برای شما و لا مذهب هاست كه براي ابد در جهنم بايد سوخت پس با اعتقاد به مذهب خطر بزرگي را از خود دور ساخته ايم و منفعت كلاني به دست آورده ايم.

سوم؛ بقای دین در تطورات

انقلابات زیادی در دنیا رخ داده است که مراسم و سنن ملت ها را تحت تأثیر قرار داده و هم اكنون از آنها خبری نیست. امروزه قانون حمورایی تنها در تاریخ مانده است و قوانين و مراسم بسياري در ميان ملت ها بوده است كه مرده اند اما در برابر تمام تحولات و انقلابات اجتماعي و سياسي تنها دین و مذهب است كه پابر جا و زنده ماند ه است.، حتی انقلاب علمی رنسانس که درست علیه مسیحیت و كليسا به وجود آمد برای مدتی ادیان را تضعیف کرد اما در عين حال آئين مسيحيت قدرت خود را مجددا باز یافت و امروزه در عید کریسمس (ولادت حضرت عيسي) تمام دنیا غرق در چراغاني است پس اصل دین از بین رفتنی نیست.

 

سؤال ٢: چرا مى گوييم دين اسلام نسبت به ساير اديان كامل است؟

 دين پيام الهى به انسان است و همه پيامهاى الهى كامل است؛ آنچه موجب تغيير و تفاوت اين پيامها از نظر كمال مى شود ظرفيت جوامع انسانى است.

توضيح آن كه هر چه حيات انسانى و تجارب او، و به تبع آن قدرت عقلى انسانها رشد مى كند، اين ظرفيت و توان را مى يابد كه پيامهاى كاملترى را دريافت كند. سر اين كه اديان الهى هر چه رشد كرده اند كاملتر شده اند همين است كه مخاطب پيام خدا گيرندگى بيشترى يافته است.

بر اين اساس، دين خاتم - يعنى دين اسلام كه آخرين دين الهى است - بايد از اديان قبل از خود كاملتر باشد.

شايد بپرسيد كه از كجا مى دانيد بعد از اسلام دين ديگرى نخواهد آمد؟

عرض مى شود آخرين دين و پيام وحى الهى به صراحت، پيامبر اكرم صلوات الله عليه وآله را خاتم پيامبران خوانده است.

خداوند در آيه ٤٠ سوره احزاب مى فرمايد:

ما كانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ مِنْ رِجالِكُمْ وَلكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَخاتَمَ النَّبِيِّينَ وَكانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَليماً” يعنى محمّد صلوات الله عليه پدر هيچ يك از مردان شما نبوده و نيست، بلكه او رسول خدا و ختم‏كننده پيامبران است؛ و خداوند به همه چيز آگاه است.

 

سؤال ٣: چرا مى گوييم در ميان همه مذاهب مذهب شيعه بر حق است؟

 ما معتقديم همه اديان قابل تصديقند و دين خاتم هرگز اديان ديگر را تكذيب نمى كند، ولى در مورد مذاهب، چنين اعتقادى، نه صحيح است و نه قابل تصور.

نكته اين تفاوت منظر به اديان و مذاهب اين است كه مذاهب قرائتها و برداشتهاى متفاوت از دين و پيام الهى است، و نمى تواند جز يك قرائت از دين صحيح باشد!

حالا به سؤال شما مى پردازيم كه چرا مذهب شيعه در ميان مذاهب اسلامى بر حق است؟

طبيعتا نمى توان در چنين گفتگوى مختصرى اثبات حقانيت يك مذهب را كرد؛ ولى دو مطلب تأمل برانگيز مطرح مى كنيم كه تا حدود زيادى دورنماى مسأله را براى ما روشن مى كند.

مطلب اول اين كه مذهب شيعه مذهبى است كه خاندان پيامبر عليهم السلام - از اميرالمؤمنين پسر عموى پيامبر و فاطمه زهرا دختر پيامبر و فرزندان ايشان - كه به همراه پيامبر به خمسه آل عبا معروفند - نماينده آن هستند. اين خاندان به اعتراف دوست و دشمن خاندان علم و تقوا و عفاف و پاكيند. حال از شما سؤال مى كنيم آيا مى توان قرائتى از دين را كه توسط اهل بيت پيامبرش عرضه مى شود، بدون تأمل كنار گذاشت!؟ “اهل البيت أدرى بما في البيت“.

مطلب دوم اين كه لب و اساس تشيع، اعتقاد به ولايت و مرجعيت اهل بيت پيامبر در فهم نظرى دين و شناخت عمل مورد رضاى الهى و تأسى به ايشان در نظر و عمل است.

در قرآن بيش از دويست آيه، به انحاء مختلف، به ولايت اميرالمؤمنين و مقامات ايشان و اهل بيت پيامبر صلوات الله عليهم اجمعين پرداخته است. درست است كه ممكن است بعضى از اصحاب مذاهب ديگر، أحيانا دلالت و يا شأن نزول بعضى از اين آيات را انكار كنند، ولى در دلالت و شأن نزول بسيارى از آنها امكان تاريخى انكار وجود ندارد.

اين را اضافه كنيد به روايات قطعى و مورد اتفاق فريقين در مرجعيت اهل بيت پيامبر در شناخت دين، و بلكه ولايت ايشان.

از جمله اين روايات حديث ثقلين است كه رسول خدا مى فرمايند: “إني تارك فيكم الثقلين كتاب الله و عترتي أهل بيتي". شيعه معتقد است اين هم شأن تفسير و هم شأن ولايت را براى اهل بيت نشان مى دهد، و اهل سنت معتقدند اين روايت شأن تفسيرى ايشان را ثابت مى كند. در مقام گفتگو و مباحثه، اگر به قدر مشترك اين دو رأى اخذ كنيم، لااقل شأن تفسير قرآن به موجب اين روايت براى اهل بيت ثابت است. حال اگر خود اهل بيت فرمودند كه مثلا آيه ولايت - يعنى “إنما وليكم الله ورسوله والذين يؤتون الزكوة وهم راكعون” - ناظر به ولايت اميرالمومنين است، چه جاى مناقشه مى ماند!؟ و يا اگر ايشان آيه شريفه “أطيعوا الله وأطيعوا الرسول وأولي الأمر منكم” ناظر به عصمت و ولايت اهل بيت دانستند، نمى توان آن را انكار كرد؛ و همانطور كه عرض شد اين مطلب در مورد حدود دويست آيه در شأن اهل بيت عليهم السلام صادق است.

مثال ديگر روايت غدير است كه رسول خدا صلوات الله عليه فرمودند: “من كنت مولاه فهذا علي مولاه اللهم وال من والاه وعاد من عاداه وانصر من نصره واخذل من خذله". اين روايت هم از احاديث متواتر به اتفاق همه مذاهب اسلامى است. حداقل چيزى كه از اين روايت متواتر استفاده مى شود اين است كه اگر اميرالمؤمنين ولى مؤمنين است، نبايد هيچ كارى جز به خواست و رضايت و اذن ايشان عمل شود.

آيا مفاد اين روايات، اثبات اساس تشيع نيست!؟

اينها اول كلام در اين باب است، ولى براى شروع تأمل شما همين مقدار كافى است.ز


فرم در حال بارگذاری ...

سه طلبه ای که در فقر و تنگدستی مرجع تقلید شدند

نوشته شده توسطرحیمی 28ام تیر, 1395
آنچه مسلم است، مشکلات و سختی در زندگی همه وجود دارد که باید با تدبیر و صبر از کنار آن‌ها عبور کرد و هرکس بتواند بر این مشکلات صبر کند و به سمت اهداف والای خود حرکت کند حتماً به آسانی در زندگی خواهد رسید.

خداوند متعال در قرآن می‌فرماید:

إِنَّ مَعَ ٱلْعُسْرِ يُسْرًا. شرح/6

(آرى‌) مسلما با (هر) دشوارى آسانى است

مرحوم شیخ علی کنی می‌گوید: من بیست سال تمام با شیخ مرتضی انصاری معاصر و معاشر بودم و از وضع زندگی او کاملاً مطلع بودم. شیخ از مال دنیا چیزی نداشت، جز یک عمامه که در منزل زیراندازش بود و در بیرون از منزل بر سر می‌گذاشت.

عده‌ای نقل کرده‌اند: شیخ علی کنی، شیخ ملاعلی خلیلی و شیخ عبدالحسین تهرانی (صاحب طبقات و الذریعه) در نجف یک جا باهم درس می‌خواندند، هر سه نفر درشدت فقر و تهیدستی بودند و باکمال عسرت و سختی تحصیل علم می‌کردند، یک روز هوس کردند یک وعده غذای پخته طبخ کنند. مقداری برنج تهیه کرده و پختند ولی نتوانستند روغن فراهم کنند، به ناچار از چربی چراغ استفاده کردند، به همین سبب این یک وعده غذا هم بسیار بدطعم شد، بعضی اصلاً نتوانستند بخورند و بعضی از شدت گرسنگی خوردند، با این سختی‌ها چندین سال صبر کردند، درس خواندند که در آخر هر کدام از این سه بزرگوار به مقامی عالی و به کمال غنی و بی‌نیازی نایل شدند و هر کدام در محلی مرجعی شدند و همچنان که معروف است مرحوم کنی و مرحوم حاج شیخ عبدالحسین تهرانی به تهران مراجعت کرده و در میان مردم معزز و محترم بودند.(با اقتباس و ویراست از کتاب مردان علم در میدان عمل)

منبع:حوزه


فرم در حال بارگذاری ...

غیبت حضرت حجت(عج) از بی بصیرتی هاست.

نوشته شده توسطرحیمی 28ام تیر, 1395

 

آیت الله علوی بروجردی

 

آیت الله علوی بروجردی:

غیبت حضرت حجت(عج) از بی بصیرتی هاست

این استاد حوزه گفت: جامعه ای متحرک در میان امت ها خواهد شد که دارای آگاهی لازم باشد و اگر امروز غیبت حضرت حجت(عج) به طول انجامیده، به خاطر همین بی بصیرتی ها و ناآگاهی هاست

آیت الله علوی بروجردی پیش از ظهر امروز در جمع پاسداران و سربازان نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران با اشاره به خطبه امام علی علیه السلام خطاب به کمیل بن زیاد نخعی، اظهار داشت: حضرت در این خطبه فرمودند:

« اَلنَّاسُ ثَلاَثَةٌ فَعَالِمٌ رَبَّانِيٌّ وَ مُتَعَلِّمٌ عَلَى سَبِيلِ نَجَاةٍ وَ هَمَجٌ رَعَاعٌ أَتْبَاعُ كُلِّ نَاعِقٍ يَمِيلُونَ مَعَ كُلِّ رِيحٍ لَمْ يَسْتَضِيئُوا بِنُورِ اَلْعِلْمِ وَ لَمْ يَلْجَئُوا إِلَى رُكْنٍ وَثِيقٍ/

مردم سه دسته‏ اند،

عالمى ربّانى و آموزنده ‏اى كه در راه راست گام برمى‏دارد و سه ديگر همج الرّعاع؛ يعنى كسانى كه از پى هر آواز مى‏روند و با وزش هر باد به چپ و راست ميل مى‏كنند. از فروغ دانش بهره‏ور نشده‏اند و به ركن استوارى پناه نجسته ‏اند».

وی ابراز داشت: ذهن ما با شنیدن عالم ربانی به سراغ آیت الله العظمی بروجردی، امام راحل (ره) و … می رود؛ اما عالم ربانی هر شخصی است که دارای آگاهی لازم در امر دین بوده و از این آگاهی در مسیر خدا و الهی بهره می گیرد.

...

این استاد حوزه خاطرنشان ساخت: بنابر فرموده امام، برخی از اشخاص حزب باد بوده و با وزش باد به هر سمتی حرکت می کنند؛ این افراد قدرت تشخیص نداشته و حق را از باطل متوجه نخواهند شد.

آیت الله علوی بروجردی تصریح کرد: مردم در رویارویی میان امیرالمؤمنین با معاویه تردید پیدا کردند کدام طرف حق بوده و کدام باطل که این موضوع ضعفی برای جامعه به حساب می آید.

وی بیان داشت: امروز نیز قدرت های باطل از این تردیدها و ناآگاهی های مردم سوء استفاده کرده، به اهداف خود دست پیدا می کند.

این استاد حوزه اظهار داشت: خانه نشینی علی بن ابی طالب علیه السلام نیز بر اثر همین تردیدها و ناآگاهی ها به وجود آمده است؛ همان امامی که نبی مکرم اسلام(ص) درباره ایشان فرموده است: «علی مع الحق و الحق مع علی».

آیت الله علوی بروجردی ابراز داشت: مشکلی که امروز در تمام اجتماعات وجود دارد، این است که قدرت تشخیص ما در حوادث کم بوده و بصیرت لازم را نداریم.

وی خاطرنشان ساخت: امروز اجتماع میلیونی در مکه برگزار می شود؛ اما قلوب مسلمین از هم جداست که نشان از ناآگاهی ها و بی بصیرتی هاست.

این استاد حوزه با اشاره به روایتی از امام صادق علیه السلام تصریح کرد: حضرت فرمودند: « ما اقل الحجيج و اكثر الضجيج/ چه قدر حاجى كم است اما سر و صدا زياد است».

آیت الله علوی بروجردی بیان داشت: امروز بهترین و منظم ترین صف ها در نماز جماعت مکه و مدینه مرتب می شود؛ اما فکرها و جان های مسلمین از هم دور و غافل هستند.

*غیبت حضرت حجت(عج) از بی بصیرتی هاست

منبع: خبرگزاری «حوزه»،

وی در پایان اظهار داشت: جامعه ای متحرک در میان امت ها خواهد شد که دارای آگاهی لازم باشد و اگر امروز غیبت حضرت حجت(عج) به طول انجامیده، به خاطر همین بی بصیرتی ها و ناآگاهی هاست.

 


فرم در حال بارگذاری ...

عفاف و حجاب را به عنوان بهترین فضیلت جامعه حفظ کنیم.

نوشته شده توسطرحیمی 28ام تیر, 1395
 
آیت الله جوادی آملی گفت:
معیار اصلی, آن معارف و اعتقادات دینی است وقتی آن حاصل شد هم عفاف و حجاب پدید می‌آید, هم بیراهه نمی‌رویم, هم دیگران را به این مسیر هدایت می‌کنیم.
 
عفاف و حجاب را به عنوان بهترین فضیلت جامعه حفظ کنیم
 
آیت الله جوادی آملی در این جلسه با اشاره به حادثه تخریب قبور ائمه بقیع در هشتم شوال اظهار داشت: هشتم شوال سالروز هدم قبور ائمه بقیع(علیهم السلام) به دست همین وهابیون بود که در اثر آشنا نبودن به معارفی مانند توسل, شفاعت و مانند آن, این جاهلیت را مرتکب شدند، چه اینکه هم‌اکنون هم این جاهلیت را دامن می‌زنند.
 

معظم له در ادامه مباحث اخلاقی خود با اشاره به سیره عملی پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) در سحرخیزی بیان داشت: پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) ضمن اینکه سحرخیز بود و نمازشب می‌خواند ، قبل از اینکه نمازشب را بخواند نگاه به آسمان می‌کرد این ستاره‌ها را می‌دید این جمله بخش پایانی سوره آل‌عمران را قرائت می‌کرد: ﴿رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هذَا بَاطِلاً﴾ که خدایا این صحنه و این نظام, باطل نیست، اگر آسمان و زمین یک عمر خاصی داشته باشند و بعد هم از بین برود می‌شود باطل; ولی اگر تبدیل بشود به یک صحنه‌ای که ما در آن صحنه با آسمان دیگر, با زمین دیگر محشور خواهیم بود این دیگر باطل نیست فرمود ما این نظام را باطل خلق نکردیم که مرگ, عبارت از پوسیدن باشد و انسان بعد از مدتی بپوسد; بلکه نظام را به حق خلق کردیم مرگ از پوست به در آمدن است بعد از مدتی انسان پوست می‌اندازد, لُب می‌شود, مغز می‌شود و به دارالحیات می‌رسد که حیات آخرت مرگی در آن نیست.

...

/p>
 
وی خاطرنشان کرد: اینکه به ما گفتند راه رسول خدا را ادامه بدهید اینها آمدند گفتند ما هرگز نمی‌میریم بلکه از پوست به در می‌آییم ، بیان نورانی سیدالشهداء حسین‌بن‌علی بن ابیطالب(علیه آلاف التحیّة و الثناء) هم در بحبوحه روز عاشورا همین بود آن وقتی که مانند قطرات باران تیر می‌آمد حضرت فرمود: یاران من! یک مقدار صبر کنید مرگ, پلی است که زیر پای شماست شما از این پل عبور می‌کنید مرگ, دشمن شما نیست مرگ, معبر است نه عدوّ, «ما الموت الا قنطرة» قنطرة یعنی پل ، تمام برکات آن طرف پل است مرگ زیر پای شماست. این حرف‌ها را انبیا آمدند به ما گفتند آن وقت چنین دینی انسان را کریم بار می‌آورد.
 
آیت الله جوادی آملی در ادامه با اشاره به خصلت‌های مشترک بین انسان و فرشته گفت: خیلی از اوصاف است که در قرآن کریم بین ما و فرشته‌ها مشترک است ما بدنی داریم که مشترکات فراوانی با دام دارد, جانی داریم که مشترکات فراوانی با فرشته‌ها دارد، این کرامت را که خدای سبحان در قرآن برای انسان قائل شد گفت: ﴿لَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ﴾ برای فرشته‌ها هم قائل است ﴿بِأَیْدِی سَفَرَةٍ ٭ کِرَامٍ بَرَرَةٍ﴾ آن طهارت روح را که خدای سبحان برای فرشته قائل است, برای انسان هم قائل است, آن حشر خاصی که برای فرشته‌ها قائل است برای انسان هم قائل است، انسان باید تلاش کند تا فرشته خو شود و به ما فرموده اند برای اینکه انسان، فرشته شود، باید اهل عفاف و حجاب باشد.
 
وی ادامه داد: خداوند در سوره مبارکه احزاب  به وجود مبارک رسول می‌فرماید به همسرانت بگو ﴿فَلاَ تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلاَ مَعْرُوفاً﴾ به اعضای خانواده, به دخترانت, به همسرانت بگو اگر خواستند با مرد حرف بزنند مردانه حرف بزنند نه زنانه, آهنگین سخن نگویند اگر اینها زنانه حرف زدند آن مردی که قلبش مریض است طمع می‌کند معلوم می‌شود طمع در نامحرم, مرض قلب است ﴿فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلاَ مَعْرُوفاً﴾ فرشته این مرض را ندارد تلاش دین در سوره احزاب این است که انسان عفیف باشد مریض نباشد این بیماری اگر درمان نشود خانمان‌برانداز است این طلاق‌ها از همین‌جا نشأت گرفته است. ائمه(علیهم السلام) فرمودند خانه‌ای که با طلاق خدای ناکرده ویران شده است به این آسانی آباد نمی‌شود این بافت فرسوده شهر نیست که شهرداری بعد از مدتی آن را درست کند و بسازد اگر این خانه خدای ناکرده با طلاق ویران شد دیگر به این آسانی‌ها خانه نخواهد شد.
 
معظم‌له در ادامه با جمع‌بندی بحث در توصیه‌ای به طلاب حوزه علمیه گفت: بنابراین ما یک دشمن داریم به نام مرگ دین به ما می‌گوید شما این دشمن را از پا در می‌آورید و زیر پایتان له می‌کنید و برای ابد زنده‌اید این یک; مشترکات فراوانی داریم با فرشته‌ها می‌توانیم با فرشته‌ها مشترکاتمان را در کنار هم با هم زندگی کنیم با ملائکه محشور شویم دو; عفاف و حجاب را به عنوان بهترین فضیلت جامعه حفظ کنیم سه; سحرخیز باشیم و آسمان را نگاه کنیم با ستاره‌ها حرف بزنیم بگوییم شما باطل نیستید ما هم باطل نیستیم شما هم دگرگون می‌شوید، ما هم  از بین نمی‌رویم بلکه دگرگون می‌شویم ، این در سوره مبارکه ابراهیم آمده است ﴿یَوْمَ تُبَدَّلُ الأرْضُ غَیْرَ الأرْضِ وَالسَّماوَاتُ﴾ یعنی در یک صحنه‌ای زمین عوض می‌شود, آسمان عوض می‌شود, انسان هم عوض می‌شود این‌طور نیست که ﴿إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ﴾ شد, ﴿وَإِذَا النُّجُومُ انکَدَرَتْ﴾ شد از بین بروند نه, تبدیل می‌شوند همه اینها شهادت می‌دهند مسجد شهادت می‌دهد, مدرسه شهادت می‌دهد, حسینیه شهادت می‌دهد. معیار اصلی, آن معارف و اعتقادات دینی است وقتی آن حاصل شد هم عفاف و حجاب پدید می‌آید, هم بیراهه نمی‌رویم, هم راه کسی را نمی‌بندیم, هم خودمان در مسیریم, هم دیگران را به این مسیر هدایت می‌کنیم.




فرم در حال بارگذاری ...

زندگی نامه حضرت شاه چراغ علیه السلام

نوشته شده توسطرحیمی 28ام تیر, 1395
زندگی نامه حضرت شاه چراغشناسنامه

 نام: احمد

 لقب: شاهچراغ، سید‌السادات

 کنیه: ابوعبدالله

 پدر: امام موسی کاظم علیه السلام

 مادر: امّ احمد

 تاریخ ولادت: نامشخص

 تاریخ شهادت: بین سال‌های 203 تا 218 هجری قمری

 قاتل: قتلغ خان(حاکم شیراز) به فرمان مأمون عباسی

 محل دفن: شیراز

 

ولادت

 

تاریخ دقیق تولد حضرت احمد بن موسی شاه چراغ سلام الله علیه مشخص نیست. اخیراً در شورای فرهنگ عمومی استان فارس نامگذاری یک روز به نام بزرگداشت آن حضرت مطرح شد و متولیان امر تصمیم گرفتند که روز تولد آن حضرت را به عنوان مراسم بزرگداشت انتخاب کنند. لذا برای مشخص شدن روز دقیق تولد، مورخان و محققان تحقیقات خود را آغاز کردند. اما پس از بررسی های به عمل آمده کارشناسان به این نتیجه رسیدند که روز تولد حضرت شاه چراغ بدرستی مشخص نیست و در این خصوص نقلهای متفاوتی وجود دارد. از این رو تصمیم بر این شد که در دهه کرامت یعنی حدفاصل تولد حضرت معصومه سلام الله علیها و امام رضا علیه السلام یک روز به عنوان روز بزرگداشت حضرت احمد بن موسی «شاه چراغ» تعیین شود.

...

 پدر و مادر

 حضرت سید امیر احمد علیه السلام ملقب به شاه چراغ و سیدالسادات، فرزند بزرگوار امام موسی کاظم علیه السلام است.

 مادر وی، مشهور به «ام احمد»، مادر بعضی از فرزندان حضرت موسی بن جعفر علیه السلام بوده است.

 ایشان داناترین، پرهیزگارترین و گرامی ترین زنان در نزد آن حضرت بودند و حضرت اسرار خود را به وی می گفتند و امانتشان را نزد وی به ودیعه می گذاشتند.

 

بیعت با علی بن موسی الرضا علیه السلام

  چون خبر شهادت حضرت موسی کاظم علیه السلام امام هفتم شیعیان در مدینه شایع شد، مردم به در خانه ام احمد، مادر حضرت شاه چراغ «احمد بن موسی» گرد آمده و حضرت سید میر احمد را با خود به مسجد بردند، زیرا از جلالت قدر و شخصیت بارز و اطلاع بر عبادات و طاعات و نشر شرایع و احکام و ظهور کرامات و بروز خوارق عادات که در آن جناب سراغ داشتند، گمان کردند که پس از وفات پدرش امام موسی بن جعفر علیه السلام امام بحق و خلیفه آن حضرت فرزندش «احمد» است.

 به همیت جهت در امر امامت با حضرتش بیعت کردند و او نیز از مردم مدینه بیعت بگرفت، سپس بر منبر بالا رفت، خطبه ای در کمال فصاحت و بلاغت انشاء و قرائت فرمود، آنگاه تمامی حاضرین را مخاطب ساخته و خواست که غائبین را نیز آگاه سازند و فرمود: همچنان که اکنون تمامی شما در بیعت من هستید، من خود در بیعت برادرم علی بن موسی علیه السلام می باشم، بدانید بعد از پدرم برادرم «علی» امام و خلیفه ی بحق و ولی خداست. و از جانب خدا و رسول صلی الله علیه و آله و سلم او، بر من و شما فرض و واجب است که امر آن بزرگوار را اطاعت کنیم و به هر چه امر فرماید گردن نهیم.

 پس از آن شمه ای از فضایل و جلالت قدر برادرش علی علیه السلام را بیان فرمود، تا آنجا که همه حاضران گفته های آن بزرگوار را اطاعت کردند، ابتدا او بیعت را از مردم برداشت، سپس گروه حاضران در خدمت احمد به در خانه حضرت امام علی بن موسی علیه السلام آمده همگی با آن جناب بر امامت و وصایت و جانشینی امام موسی بن جعفر علیه السلام بیعت نمودند. و حضرت امام رضا علیه السلام درباره برادرش احمد دعا کرد و فرمود: همچنان که حق را پنهان و ضایع نگذاشتی، خداوند در دنیا و آخرت تو را ضایع نگذارد.

 

سفر به ایران

  شیعیان و محبان اهل بیت علیهم السلام، پس از حضور با برکت امام هشتم علیه السلام در خراسان برای زیارت چهره تابناک امامت و ولایت از نقاط مختلف، به سوی ایران حرکت می کنند. حضرت احمد بن موسی علیه السلام نیز در همین سال ها(198-203 ه. ق) با جناب سید امیر محمد عابد و سید علاءالدین حسین(برادران ایشان) و جمع زیادی از برادرزادگان و محبان اهل بیت علیهم السلام، به قصد زیارت حضرت رضا علیه السلام از مدینه حرکت می نمایند تا از طریق شیراز به طوس عزیمت کنند. در بین راه نیز عده کثیری از شیعیان به آنان ملحق می شوند. خبر حرکت چنین قافله بزرگی مأمون خلیفه عباسی را به وحشت انداخت.

 

سفر به شیراز

  در زمانی که حضرت امام علی بن موسی علیه السلام با ولایتعهدی تحمیلی در «طوس خراسان» بودند، حضرت احمد بن موسی(س) به اتفاق جناب سید محمد عابد و جناب سید علاءالدین حسین برادران خود و جمعی دیگر از برادرزادگان و اقارب و دوستان، به قصد زیارت آن حضرت از حجاز به سمت خراسان حرکت نمود. در بین راه نیز جمع کثیری از شیعیان و علاقه مندان به خاندان رسالت، به سادات معظم ملحق و به اتفاق حرکت نمودند تا جایی که می نویسند: به نزدیک شیراز که رسیدند، تقریباً یک قافله پانزده هزار نفری از زنان و مردان تشکیل شده بود. 

 خبر حرکت این کاروان را به خلیفه وقت(مأمون) دادند. وی ترسید که اگر چنین جمعیتی از بنی هاشم و دوستداران و فدائیان آن ها به طوس برسند، اسباب تزلزل مقام خلافت گردد. لذا امریّه ای صادر نمود به تمام حکام بلاد که در هر کجا قافله بنی هاشم رسیدند، مانع از حرکت شوید و آن ها را به سمت مدینه برگردانید. به هرکجا این حکم رسید قافله حرکت کرده بود مگر شیراز.

  حاکم شیراز مردی به نام «قتلغ خان» بود. وی با چهل هزار لشکر جرّار، در «خان زنیان» در هشت فرسخی شیراز اردو زد و همین که قافله بنی هاشم رسیدند، پیغام داد که حسب الامر خلیفه، آقایان از همین جا باید برگردید. حضرت سید احمد(س) فرمود: «ما قصدی از این مسافرت نداریم، جز دیدار برادر بزرگوارمان». اما لشکر قتلغ خان راه را بستند و جنگ شدید خونینی شروع شد اما لشکر در اثر فشار و شجاعت بنی هاشم پراکنده شدند. 

 لشکر شکست خورده، تدبیری اندیشیدند. بالای بلندی ها فریاد زدند: «الان خبر رسید که ولیعهد(امام هشتم علیه السلام) وفات کرد»! این خبر مانند برق، ارکان وجود مردمان سست ‎عنصر را تکان داده، از اطراف امام زادگان متفرق شدند. جناب سید احمد(س) شبانه با برادران و اقارب از بیراهه به شیراز رهسپار گردیدند و با لباس مبدّل پراکنده شدند.

 

شهادت

 حضرت احمد بن موسی(س) برای امان از گزند حکومت، به همراه برادر خود مخفیانه به شیراز رهسپار شد. سید احمد در شهر شیراز در منزل یکی از شیعیان در منطقه «سردزک» که مرقد ایشان در این منطقه واقع است، سکنی گزید و در خانه این شخص مخفی گشت و شب و روز را به عبادت می گذرانید. 

 «قتلغ خان» که جاسوسانی را برای شناسایی و دستگیر نمودن سادات که از مناطق خود فرار نموده بودند قرار داده بود، مکان ایشان را بعد از یک سال یافت و او و همراهانش را محاصره نمودند و نبردی بین آنها و مأموران حکومت در گرفت و سید احمد با شهامت و شجاعت هاشمی خود به دفاع از خود و همراهان خود پرداخت. 

 هنگامی که «قتلغ» دانست که از طریق ستیز مسلحانه، قدرت از میان بردن آنان را ندارد؛ از طریق خانه همسایه او شدند و از طریق شکافی که در خانه همسایه درست کردند وارد خانه ای که سید أحمد در آن پناه برده بود، شدند و زمانی که او برای استراحت و تجدید قوا، پس از نبردی طولانی به خانه رفته بود، هنگام خروج، با شمشیری بر سر او ضربه ای وارد کردند. سپس به دستور «قتلغ خان» خانه را بر روی آن بدن شریف خراب کردند و زیر آوار باقی گذاردند. 

 با توجه به تبلیغ گسترده حکومت و مأموران بر علیه تشیع و اهل بیت علیه السلام تعداد زیادی از مردم که از مخالفین تشیع بودند، حرمت بدن شریف نوه پیامبر را نگاه نداشتند و آن را در زیر آوار نگاه داشته و به خاک نسپردند.

 منبع : , اختصاصی پایگاه حوزه


فرم در حال بارگذاری ...