ظلمت خودبيني

نوشته شده توسطرحیمی 11ام تیر, 1394

 

حضرت امام خمینی(ره):

ما الان در یک چاهی واقع شده‌ایم،

در یک ظلمتی واقع شده‌ایم که بالاترین ظلمت‌ها است

و آن ظلمت انانیت است

و اگر چنانچه از این ظلمت جارج نشویم، از این چاه خارج نشویم و از انانیت بیرون نرویم از این توجه به خود و خود خواهی و اینکه دیگران را هیچ و خود را همه چیز بدانیم الهی نخواهیم شد هر چه طرح بشود آن هم تا به نفع خودش است واقعا قبول می‌کند، اگر به نفع خودش نباشد حق هم باشد قبول نمی‌کند، یک چیزی برای این باشد فورا باورش می‌آید اگر به ضدش باشد اصلا به این زودی‌ها باورش نمی‌آید. اینها همه انانیت است، همه گرفتاریهای شما و همه گرفتاری بشر از همین جاست،

نزاع سر خودخواهی است، نزاع سر این است که من به طرف خودم می‌کشم و شما هم به طرف خودتان، مادامی که اینطور هست، الهیت در کار نیست، همان پرستش نفس است، حالا که می‌تواند از این خارج بشود؟…

اول باید از این بیت خارج شد اول قدم این است که انسان قیام کند، قیام لله، بیدار بشود، خواب انسانی، ما خوابیم همه الان خوابیم وقتی که موت حاصل شد آن وقت تنبه پیدا می‌شود که چه هیاهو بوده است؟…

خدا کند که موفق بشویم برای اینکه از چاه بیرون برویم و تبعیت کنیم از اولیای خدا برای اینکه آنها از این مهلکه نجات پیدا کرده‌اند و خارج شده‌ایم.[تفسیر سوره حمد، ص 31، 32، 34، 37.]

منبع: کتاب روح عرفانی روح الله/ محمد رضا رمزی اوحدی

موسسه توسعه فرهنگ قرآنی، 1378.

 


فرم در حال بارگذاری ...

بی طرفی دردعوای حق و باطل معنا ندارد/باید مقابل باطل ایستاد.

نوشته شده توسطرحیمی 11ام تیر, 1394

رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار شاعران و اهالی فرهنگ و ادب:
در شب ولادت کریم اهل بیت حضرت امام حسن مجتبی علیه اسلام، جمعی از اهالی فرهنگ، اساتید شعر و ادب فارسی، شاعران جوان و پیشکسوت کشور و تعدادی از شاعران از کشورهای هند، پاکستان، افغانستان، تاجیکستان و آذربایجان، با حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی دیدار کردند.
حضرت آیت الله خامنه ای در این دیدار با تبریک ولادت با سعادت امام حسن مجتبی علیه اسلام، اثرگذاری کم نظیر شعر را زمینه ساز ایجاد مسئولیت های سنگین برای شاعر خواندند و با تأکید بر ضرورت دفاع صریح شعر شرافتمندانه از جبهه حق در مقابل جبهه باطل و سلطه دستگاههای تبلیغاتی آن در دنیا، خاطرنشان کردند: شعر انقلاب، شعری است که در همین جهت و در خدمت اهداف انقلاب یعنی عدالت، انسانیت، وحدت، رفعت ملی، پیشرفت همه جانبه کشور و انسان سازی باشد.
حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به امکان استفاده دو سویه از ابزار مؤثر شعر در جهت «هدایت مخاطب» یا در مسیر «ساقط کردن او به سمت کج راهه»، افزودند: امروز با گسترش ابزارهای رسانه ای جدید، برخی دستها در صدد هستند که با انحراف شعرِ جوانان از فضای لطیف و با احساس حماسی و انقلابی، شعر را در خدمت فرهنگ لجام گسیخته و به دور از هنجارهای انسانی و تحت تأثیر غرایز جنسی، نفع طلبی شخصی و ستایش ظلم قرار دهند.
رهبر انقلاب با تمجید از ایستادگی برخی شاعران جوان در برابر این فضای مسموم تأکید کردند: این ایستادگی نشانه همان مسئولیت شناسی است و امروز هر شعری که بر ضد ظلم و در راستای اهداف امت اسلامی از جمله درباره یمن، بحرین، لبنان، غزه و فلسطین، و سوریه گفته شود، مصداق شعر حکمت آمیز است.
ایشان در همین زمینه، دعوت به «بی طرفی شاعر در دعوای حق و باطل» را بی معنی خواندند و تأکید کردند: اگر شاعر و هنرمند نسبت به جنگ حق و باطل بی طرف باشد، در عمل استعداد و نعمت خدادادی خود را ضایع کرده و چنانچه در خدمت جبهه باطل قرار بگیرد، کار او خیانت و جنایت است.

دانلود بیانات در دیدار شاعران و اهالی فرهنگ و ادب     فیلم کامل [عرض فیلم]
دانلود بیانات در دیدار شاعران و اهالی فرهنگ و ادب    صوت

...


حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به سالروز بمباران شیمیایی سردشت، مظلومیتهای فراوان ملت ایران را نمونه هایی مهم و تکان دهنده برای انعکاس به دنیا با زبان شعر برشمردند و گفتند: رسانه های دنیا که تحت سلطه امریکا، انگلیس و صهیونیستها هستند و گاهی برای جان یک حیوان جنجال تبلیغاتی به راه می اندازند، در مقابل این جنایات و نظایر آن مانند بمباران این روزهای یمن و تهاجم سالهای گذشته علیه غزه و لبنان سکوت وقیحانه می کنند.
رهبر انقلاب خطاب به شاعران این سئوال را مطرح کردند:

یک انسان با شرف در مقابل چنین جبهه گیری و خباثتی چه باید بکند؟

ایشان، واکنش سریع شاعران جوان به حوادث و تحولات را اتفاقی بسیار خوب و با ارزش دانستند و گفتند: امیدواریم شعر انقلاب که در واقع در خدمت اهداف و آرمانهای انقلاب یعنی عدالت، انسانیت، وحدت، رفعت ملی، پیشرفت همه جانبه کشور و انسان سازی است روز به روز رتبه و رفعت بیشتری پیدا کند.
حضرت آیت الله خامنه ای با اظهار رضایت از پیشرفتهای آشکار شعر کشور در دوره بعد از انقلاب اسلامی، ظرفیت شعر ایران را با توجه به سابقه درخشان و نقاط برجسته تاریخی آن فراتر از وضعیت کنونی خواندند و افزودند: دستگاههای مسئول از جمله دستگاههای دولتی، حوزه هنری و صدا وسیما باید در این زمینه به وظایف خود عمل کنند.
رهبر انقلاب در ابتدای سخنان خود همگان را به بهره گیری از برکات رمضان و زدودن آلودگی از دلها با تضرع به درگاه حضرت حق و تعمق در ادعیه وارده ماه مبارک رمضان فرا خواندند.
در ابتدای این دیدار بیش از 20 نفر از شاعران، اشعار خود را در حضور رهبر انقلاب اسلامی قرائت کردند.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری

نظر از: بهار [عضو] 

در جود و کرم دست خدا هست حسن(ع)
دست همه را وقت عطا بست حسن(ع)
نومید نگردد کسی از درگه او
زیرا که کریم اهل بیت است حسن(ع)

سلام. ميلاد كريم اهل بيت حضرت امام حسن مجتبي (ع) بر شما گرامي باد

1394/04/11 @ 13:43


فرم در حال بارگذاری ...

ویژگی های حق گرایان از نظر قرآن

نوشته شده توسطرحیمی 11ام تیر, 1394

 

 

 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«الَّذِينَ يوفُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَلَا ينْقُضُونَ الْمِيثَاقَ * وَالَّذِينَ يصِلُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يوصَلَ وَيخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَيخَافُونَ سُوءَ الْحِسَابِ * وَالَّذِينَ صَبَرُوا ابْتِغَاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَأَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَعَلَانِيةً وَيدْرَءُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّيئَةَ أُولَئِكَ لَهُمْ عُقْبَى الدَّارِ»(الرعد20/21/22)

همانان که به پيمان خدا وفادارند و عهد [او] را نمي‏شکنند* و آنان که آنچه را خدا به پيوستنش فرمان داده مي ‏پيوندند و از پروردگارشان مي ‏ترسند و از سختي حساب بيم دارند*و کساني که براي طلب خشنودي پروردگارشان شکيبايي کردند و نماز برپا داشتند و از آنچه روزيشان داديم نهان و آشکارا انفاق کردند و بدي را با نيکي مي‏ زدايند ايشان راست فرجام خوش سراي باقي.


ريز برنامه هاى طرفداران حق :

نخستین برنامه حق گرایان وفاى به عهد و ترک پيمانشکنى است که   می فرمايد: آنها کسانى هستند که به عهد الهى وفا مى کنند و پيمان را نمى شکنند.

«الَّذِينَ يوفُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَلَا ينْقُضُونَ الْمِيثَاقَ»

دومين ماده برنامه آنها، حفظ پيوندها و پاسدارى از آنهاست ، چنانکه مى فرمايد: آنها کسانى هستند که پيوندهائى را که خداوند امر به حفظ آن کرده برقرار مى دارند.

«وَالَّذِينَ يصِلُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يوصَلَ»

سومين و چهارمين برنامه طرفداران حق آنست که آنها از پروردگارشان ، خشيت دارند و از بدى حساب در دادگاه قيامت مي ترسند.

«وَيخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَيخَافُونَ سُوءَ الْحِسَابِ» .

پنجمين برنامه آنها استقامت است ،در برابر تمام مشکلاتى که در مسير اطاعت و ترک گناه و جهاد با دشمن و مبارزه با ظلم و فساد وجود دارد آنهم صبر و استقامتى براى جلب خشنودى پروردگار، و لذا مى فرمايد: آنها کسانى هستند که بخاطر جلب رضايت پروردگارشان صبر و استقامت به خرج دادند.

«وَالَّذِينَ صَبَرُوا ابْتِغَاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ ».

ششمين برنامه آنها اين است که آنها نماز را بر پا مي دارند.

«و اقاموا الصلوة ».

هفتمين برنامه حق جويان را با اين عبارت بيان مى کند،آنها کسانى هستند که از آنچه به آنان روزى داده ايم در پنهان و آشکار انفاق مى کنند.

«وَأَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَعَلَانِيةً»

هشتمين و آخرين برنامه آنها اين است که (آنها بوسيله حسنات )، (سيئات ) خود را از ميان مى برند.

« وَيدْرَءُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّيئَةَ »

 

...

تفسیر نمونه:

به عنوان تفسير (اولوا الالباب ) ريز برنامه هاى طرفداران حق را بيان کرده و قبل از هر چيز انگشت روى مساله وفاى به عهد و ترک پيمانشکنى گذارده ، مى گويد: (آنها کسانى هستند که به عهد الهى وفا مى کنند و پيمان را نمى شکنند) (الذين يوفون بعهد الله و لا ينقضون الميثاق ).
شک نيست که عهدالله (عهد الهى ) معنى وسيعى دارد: هم شامل عهدهاى فطرى و پيمانهائى که خدا به مقتضاى فطرت از انسان گرفته مى شود (همانند فطرت توحيد و عشق به حق و عدالت و هم پيمانهاى عقلى يعنى آنچه را که انسان با نيروى تفکر و انديشه و عقل از حقايق عالم هستى و مبدء و معاد درک مى کند، هم پيمانهاى شرعى يعنى آنچه را که پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) از مؤ منان در رابطه با اطاعت فرمانهاى خداوند و ترک معصيت و گناه پيمان گرفته همه را شامل مى گردد.
و طبيعى است که وفا به پيمانهائى که انسان با ديگر انسانها ميبندد، نيز در اين مجموعه وارد است ، چرا که خدا فرمان داده که اين پيمانها نيز محترم شمرده شود، بلکه هم در پيمانهاى تشريعى داخل است و هم در پيمانهاى عقلى .
دومين ماده برنامه آنها، حفظ پيوندها و پاسدارى از آنهاست ، چنانکه مى فرمايد: (آنها کسانى هستند که پيوندهائى را که خداوند امر به حفظ آن کرده برقرار مى دارند) (و الذين يصلون ما امر الله به ان يوصل ).
تعبيرى از اين وسيع تر در اين زمينه نمى توان پيدا کرد، چرا که انسان ارتباطى با خدا، ارتباطى با پيامبران و رهبران ، ارتباطى با ساير انسانها اعم از دوست و همسايه و خويشاوند و برادران دينى و همنوعان دارد، و ارتباطى نيز با خودش ، دستور فوق مى گويد بايد همه اين پيوندها را محترم شمرد، حق همه را ادا کرد، و کارى که منجر به قطع يکى از اين پيوندها مى شود انجام نداد.
در حقيقت انسان يک موجود منزوى و جدا و بريده از عالم هستى نيست بلکه سر تا پاى وجود او را پيوندها و علاقه ها و ارتباطها تشکيل مى دهد.
از يکسو با آفريننده اين دستگاه پيوند دارد که اگر ارتباطش را از او قطع کند نابود مى شود همانگونه که نور يک چراغ با قطع شدن خط ارتباطى آن با مبدء مولد برق .
بنابراين همان طورى که از نظر تکوينى پيوند با اين مبدء بزرگ دارد از نظر اطاعت فرمان و تشريع نيز بايد پيوند خود را بر قرار کند.
از سوئى ديگر پيوندى با پيامبر و امام به عنوان رهبر و پيشوا دارد، که قطع آن او را در بيراهه ها سرگردان مى کند.
از سوى سوم پيوندى با تمام جامعه انسانيت و بخصوص با آنها که حق بيشترى بر او دارند همانند پدر و مادر و خويشاوندان و دوستان و استاد و مربى .
و از سوى چهارم پيوندى با نفس خويش دارد، از نظر اينکه مامور به حفظ مصالح خويشتن و ترقى و تکامل آن شده است .
بر قرار ساختن هر يک از اين پيوندها در واقع مصداق يصلون ما امر الله به ان يوصل است و قطع هر يک از اين پيوندها، قطع ما امر الله به ان يوصل است ، چرا که خدا دستور وصل همه اين پيوندها را داده است .
از آنچه گفتيم ضمنا تفسير احاديثى که در رابطه با اين آيه وارد شده است روشن مى شود که گاهى آن را به اقوام و بستگان تفسير فرموده اند و گاهى به امام و پيشواى دين و گاهى به آل محمد و زمانى به همه افراد با ايمان !
مثلا در حديثى از امام صادق (عليهالسلام ) مى خوانيم که از آنحضرت در باره تفسير (الذين يصلون ما امر الله به ان يوصل ) سؤ ال شد فقال قرابتک (فرمود: منظور خويشاوندان تو است ).
و نيز در حديث ديگرى از همان امام (عليهالسلام ) مى خوانيم که فرمود: نزلت فى رحم آل محمد و قد يکون فى قرابتک : (اين جمله در باره پيوند با آل محمد صادر شده است و گاهى در خويشاوندان و بستگان تو نيز هست ).
جالب اينکه در پايان اين حديث مى خوانيم که امام فرمود: فلا تکونن ممن يقول للشى ء انه فى شى ء واحد: (از کسانى مباش که معنى آيات را منحصر به مصداق معينى بدانى ).
اين جمله اشاره روشنى به وسعت معانى آيات قرآن است که مکرر خاطر - نشان کرده ايم باز در حديث سومى از همان پيشواى بزرگ مى خوانيم که در تفسير اين آيه فرمود: هو صلة الامام فى کل سنة بما قل او کثر ثم قال و ما اريد بذلک الا تذکيتکم : (منظور برقرار ساختن پيوند با امام و پيشواى مسلمين در هر سال از طريق کمک مالى است ، کم باشد يا زياد، سپس فرمود: منظور من با اين کار فقط اين است که شما را پاک و پاکيزه کنم ).
سومين و چهارمين برنامه طرفداران حق آنست که (آنها از پروردگارشان ، خشيت دارند و از بدى حساب در دادگاه قيامت مي ترسند) (و يخشون ربهم و يخافون سوء الحساب ).
در اينکه ميان (خشيت ) و (خوف ) چه تفاوتى وجود دارد، با اينکه هر دو نزديک به يکديگر است بعضى گفته اند: خشيت ، خوف است که توام با احترام طرف و توام با علم و يقين باشد، و لذا در قرآن اين حالت مخصوص دانشمندان شمرده شده است ،، انما يخشى الله من عباده العلماء:
(از ميان بندگان خداوند، تنها علما و دانشمندان از او خشيت دارند) (فاطر - 28).
ولى با توجه به موارد استعمال کلمه خشيت در قرآن که در آيات بسيارى
به کار رفته است روشن مى شود که درست به همان معنى خوف به کار رفته و بصورت مرادف با آن استعمال شده است .
در اينجا يک سؤ ال پيش مى آيد و آن اينکه آيا ترس از پروردگار چيزى جز ترس از حساب و مجازات او هست ، با اينحال چه تفاوتى ميان يخشون ربهم و (يخافون سوء الحساب ) وجود دارد؟
پاسخ اين است که ترس از خداوند الزاما هميشه به معنى ترس از مجازات و حساب او نيست ، بلکه عظمت مقام او و احساس ‍ سنگين بودن وظيفه بندگى (حتى بدون توجه به مجازات و کيفر) در دلهاى افراد با ايمان خود بخود ايجاد يکنوع حالت ترس و وحشت مى کند، ترسى زائيده ايمان و آگاهى از عظمت خدا و احساس مسئوليت در برابر او (آيه 28 فاطر ممکن است اشاره به همين معنى باشد).
سؤ ال ديگرى که در اينجا پيش مى آيد در رابطه با سوء الحساب است ، آيا براستى در قيامت به هنگام محاسبه اعمال افراد، (بد حسابى ) وجود دارد؟!
پاسخ اين سؤ ال را در چند آيه قبل که عين اين کلمه به کار رفته بود، بيان کرديم و گفتيم : منظور از آن رسيدگى دقيق و بدون گذشت و حساب کردن تمام جزئيات و به اصطلاح مو را از ماست کشيدن مى باشد، و حديث جالبى نيز در همين زمينه وارد شده بود که در آنجا بيان شد.
و همانگونه که در آنجا گفتيم اين احتمال نيز وجود دارد که منظور از سوء الحساب ، محاسبه توام با سرزنش و توبيخ باشد، و بعضى سوء الحساب را به معنى سوء الجزاء يعنى پاداش بد تفسير کرده اند همانگونه که ميگوئيم حساب فلانکس را کف دستش بگذار يعنى مجازاتش کن .
اين احتمال را نيز داديم که سوء الحساب ، يک مفهوم جامع داشته باشد و همه اين معانى را شامل شود.
(پنجمين ) برنامه آنها استقامت است ، در برابر تمام مشکلاتى که در مسير اطاعت و ترک گناه و جهاد با دشمن و مبارزه با ظلم و فساد وجود دارد آنهم صبر و استقامتى براى جلب خشنودى پروردگار، و لذا مى فرمايد: آنها کسانى هستند که بخاطر جلب رضايت پروردگارشان صبر و استقامت به خرج دادند، (و الذين صبروا ابتغاء وجه ربهم ).
کرارا مفهوم (صبر) را که (استقامت به معنى وسيع کلمه ) است ، يادآور شده ايم و اما تعبير به (وجه ربهم ) يکى از دو معنى را ميرساند:
نخست اينکه وجه در اين گونه موارد به معنى (عظمت ) است ، همانگونه که به (نظر) و (راى ) مهم گفته مى شود هذا وجه الراءى : (يعنى اين راءى مهمى است و اين شايد به خاطر آنست که وجه در اصل به معنى صورت است و صورت انسان مهمترين قسمت ظاهرى بدن او است ، زيرا اعضاى مهم گويائى و بينائى و شنوائى در آن قرار گرفته است .
ديگر اينکه (وجه رب ) در اينجا به معنى (رضايت و خشنودى پروردگار) است ، يعنى آنها به خاطر جلب رضاى حق در برابر همه مشکلات صبر و استقامت بخرج مى دهند، استعمال وجه در اين معنى ، به خاطر آن است که انسان هنگامى که مى خواهد جلب رضايت کسى را کند صورت او را به خود متوجه مى سازد، (بنابراين وجه در اينجا جنبه کنائى دارد).
در هر صورت اين جمله دليل روشنى است بر اينکه صبر و شکيبائى و بطور کلى هر گونه عمل خير در صورتى ارزش دارد که (ابتغاء وجه الله ) و براى خدا باشد، و اگر انگيزه هاى ديگرى از قبيل رياکارى و جلب توجه مردم که او آدم با استقامت و نيکوکارى است ، و يا حتى براى ارضاى غرور خود، کارى را انجام دهد بيارزش است .
و به گفته بعضى از مفسران گاهى انسان در برابر حوادث ناگوار صبر مى کند تا مردم بگويند چقدر با استقامت است ؟ و گاهى از ترس ‍ اينکه نگويند چه آدم کم ظرفيتى است ؟ و گاهى به خاطر اينکه دشمنان شماتتش نکنند، و گاهى به خاطر اينکه ميداند بيتابى و جزع بيهوده است ، و گاهى به خاطر اينکه چهره مظلوميت به خود بگيرد، و بيارى او برخيزند، هيچيک از اين امور دليل بر کمال نفس ‍ انسانى نيست .
اما هنگامى که به خاطر اطاعت فرمان خدا و اينکه هر حادثه اى در زندگى رخ مى دهد دليل و حکمتى دارد صبر و استقامت به خرج مى دهد آنچنان که عظمت حادثه را در هم مى شکند، و از گشودن زبان به کفران و آنچه دليل به جزع است خوددارى مى کند، اين همان صبرى است که در آيه فوق به آن اشاره شده و ابتغاء وجه الله محسوب مى شود.
(ششمين ) برنامه آنها اين است که (آنها نماز را بر پا مي دارند) (و اقاموا الصلوة ).
گر چه اقامه نماز يکى از مصاديق وفاء بعهد الله ، و حتى مصداق زنده اى براى حفظ پيوندهاى الهى و از يک نظر از مصاديق صبر و استقامت است ، ولى از آنجا که اين مفاهيم کلى پاره اى از مصداقهاى بسيار مهم دارد که در سرنوشت انسان فوق العاده مؤ ثر است ، در اين جمله و جمله هاى بعد روى آنها انگشت گذارده شده .
چه چيز مهمتر از اين است که انسان هر صبح و شام رابطه و پيوند خود را با خدا تجديد کند، با او به راز و نياز بر خيزد و بياد عظمت او و مسئوليتهاى خويش بيفتد، و در پرتو اين کار، گرد و غبار و زنگار گناه را از دل و جان بشويد، و با پيوستن قطره وجود خود به اقيانوس بيکران هستى حق ، مايه بگيرد، آرى نماز همه اين برکات و آثار را دارد.
و به دنبال آن (هفتمين ) برنامه حق جويان را با اين عبارت بيان مى کند (آنها کسانى هستند که از آنچه به آنان روزى داده ايم در پنهان و آشکار انفاق مى کنند) (و انفقوا مما رزقنا هم سرا و علانية ).
تنها در اين آيه نيست که مساله انفاق يا زکات ، به دنبال نماز قرار مى گيرد، در بسيارى از آيات قرآن اين ترادف به چشم مى خورد، چرا که يکى پيوند انسان را با خدا و ديگرى پيوند او را با (خلق ) محکم مى کند.
در اينجا توجه به جمله (مما رزقناهم ) که هر گونه موهبتى را اعم از مال ، علم ، قدرت ، موقعيت و نفوذ اجتماعى و غير آن را شامل مى شود لازم است ، چرا که انفاق نبايد يک بعدى باشد بلکه در تمام ابعاد و همه مواهب انجام گيرد.
تعبير به (سرا و علانية ) (پنهان و آشکار) اشاره ديگرى به اين واقعيت است که آنها در انفاقهاى خود به کيفيتهاى آن نيز نظر دارند، چرا که گاهى اگر انفاق پنهانى صورت گيرد بسيار مؤ ثرتر است ، و اين در مواردى است که حفظ حيثيت طرف چنين ايجاب مى کند و يا نسبت به انفاق کننده که مصون از ريا و نشان دادن عمل بديگران باشد و گاه اگر آشکار انجام گيرد اثرش وسيعتر و بيشتر خواهد بود، و اين در مواردى است که باعث تشويق ديگران به اين کار خير و تاسى و اقتدا به او شود و يک عمل خير او سبب دهها يا صدها يا هزاران کار خير مشابه گردد.
و از اينجا روشن مى شود که قرآن در انجام يک عمل مثبت آنچنان باريک بين است که تنها به اصل کار توجه نمى کند، بلکه تاکيد دارد که هم اصل عمل خير باشد و هم کيفيت انجام آن (در مواردى که يک کار ممکن است با کيفيات مختلفى انجام گيرد).
بالاخره (هشتمين ) و آخرين برنامه آنها اين است که (آنها بوسيله حسنات )، (سيئات ) خود را از ميان مى برند) (و يدرئون بالحسنة السيئة ).
به اين معنى که به هنگام ارتکاب يک گناه و لغزش ، تنها به پشيمان شدن
و ندامت و استغفار قناعت نمى کنند، بلکه عملا در مقام جبران بر مى آيند، و هر اندازه گناه و لغزش آنها بزرگتر باشد به همان اندازه حسنات بيشترى انجام مى دهند، تا وجود خود و جامعه را از لوث گناه با آب حسنات بشويند.
(يدرئون ) از ماده (درء) (بر وزن زرع ) به معنى دفع کردن است .
اين احتمال نيز در تفسير آيه وجود دارد که آنها بدى را با بدى تلافى نمى کنند، بلکه سعى دارند اگر از کسى نسبت به آنها بدى برسد، با انجام نيکى در حق وى ، او را شرمنده و وادار به تجديد نظر کنند، همانگونه که در آيه 35 سوره فصلت مى خوانيم : ادفع بالتى هى احسن فاذا الذى بينک و بينه عداوة کانه ولى حميم : (بدى را به آنچه نکوتر است از خود دور ساز که در اين هنگام کسى که ميان تو و او دشمنى و عداوت است تغيير چهره مى دهد گوئى دوست صميمى تو است )!.
در عين حال هيچ مانعى ندارد که آيه مورد بحث در صدد بيان هر دو معنى باشد.
در احاديث اسلامى نيز احاديثى به مضمون هر دو تفسير وارد شده است .
در حديثى از پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) مى خوانيم که به معاذ بن جبل فرمود: اذا عملت سيئة فاعمل بجنبها حسنة تمحها: (هنگامى که کار بدى کردى در کنار آن کار خوبى انجام ده که آنرا محو کند). و در نهج البلاغه مى خوانيم که امير مؤ منان على (عليهالسلام ) فرمود: عاتب اخاک بالاحسان اليه و اردد شره بالانعام عليه : (برادرت را در برابر کار خلافى که انجام داده است بوسيله نيکى سرزنش کن ، و شر او را از طريق انعام و احسان به او برگردان ).
البته بايد توجه داشت اين يک حکم اخلاقى و مخصوص به مواردى است که اين گونه برنامه ها مؤ ثر واقع مى شود، و گر نه اجراى حدود و کيفر بدکاران که به عنوان يک قانون در قوانين اسلامى آمده است ، در همه کسانى که مشمول آن هستند يکسان اجرا مى شود.
و در پايان آيه پس از ذکر برنامه هاى مختلف گذشته ، اشاره به عاقبت کار (اولوا الالباب ) و انديشمندان و طرفداران حق و عاملان به اين برنامه ها کرده مى فرمايد: (عاقبت نيک سراى ديگر از آن آنهاست ) (اولئک لهم عقبى الدار):
آيه بعد توضيحى است براى اين سرانجام نيک و عاقبت خير مى گويد: (سرانجام کار آنها باغهاى جاويدان بهشت است که هم خودشان وارد آن مى شوند و هم پدران و همسران و فرزندان صالح آنها) (جنات عدن يدخلونها و من صلح من آبائهم و ازواجهم و ذرياتهم ).
و چيزى که اين نعمتهاى بزرگ و بى پايان را تکميل مى سازد، اين است که (فرشتگان از هر درى بر آنها وارد مى شوند) (و الملائکة يدخلون عليهم من کل باب ).
و به آنها مى گويند: (سلام بر شما بخاطر صبر و استقامتتان ) (سلام عليکم بما صبرتم ).
آن صبرها و استقامتهاى شما در راه انجام وظائف و مسئوليتها و تحمل شدائد و مصائب بود که اين سلامت را به وجود آورد، در اينجا در نهايت امنيت و آرامش خواهيد بود، نه جنگ و نزاعى ، و نه خشونت و دعوائى ، همه جا امن و امان است ،
و همه چيز به روى شما لبخند ميزند و آرامش خالى از هر گونه پريشانى خاطر اينجاست !.
و در پايان مى فرمايد: (چه پايان نيک و چه عاقبت خوبى )؟ (فنعم عقبى الدار).
را اصلاح کند.

 

 

 


فرم در حال بارگذاری ...

بدحجاب های دل پاک!

نوشته شده توسطرحیمی 11ام تیر, 1394

همیشه شنیده‌ایم که بدحجاب‌ها می‌گویند ما دلمان پاک است و با خدا بودن و مسلمان بودن به این نیست که چهار تار موی خود را بپوشانیم!

اما آیا حفظ حرمت آداب و شئون ماه خدا را هم از دید آنها فقط با دو کلمه «دل پاک» می‌توان خط زد و آن را از مُد افتاده تلقی کرد؟


قلب پاک

بدحجاب هم آن بدحجاب‌های نسل‌های قبل که برایشان محرم و رمضان، حرمتی داشت که با دیدن رفتارهایشان در این ماه‌ها هیچ گاه نمی‌توانستید باور کنید که اینها زمانی در رعایت حجابشان سست بوده‌اند.اما این روزها که دیگر بدحجاب‌ها در جامعه رها شده اند و واژه «بدحجابی» برای بعضی از آنها با «بی‌حجابی» جایگزین شده، حفظ حرمت ماه‌های خاص هم رنگ باخته است و باید پای دل خانواده‌های مذهبی نشست تا خون دلشان برایتان سرریز شود، آنها که دلشان می‌لرزد برای اینکه فرزندشان، پا در آشفتگی شهر وسوسه‌ها بگذارد، مبادا که از نبایدهایی که سالها برایش گفته‌اند، بچشد و آموخته‌هایش برایش رنگ ببازد.

جالب است که تا همین چند وقت پیش فقط برای رفتن به مکان‌های خصوصی باید «یا الله» می‌گفتید اما این روزها برای اینکه چشمانتان را از زمین بگیرید و بالا را نگاه کنید حتماً باید «یا الله» بگویید! چون دیگر اگر بادی بوزد و روسری از سر بیفتد زمان طولانی می‌طلبد تا دستی پیدا شود و این روسری را در سر جای خود قرار دهد. اگر چشمتان به داخل خودرویی بیفتد خصوصی ترین صحنه‌ها را در ملأعام می‌بینید بی‌آنکه شاهد تذکری حتی خشک و خالی باشید!


...

فضای داخل خودرو؛ می‌خواهد شخصی باشد یا عمومی، داخل آپارتمان‌ها، کوچه‌ها، مغازه‌ها و پاساژها، این روزها در تعاریف بدحجاب‌ها، معنی «فضای خصوصی» و «حریم شخصی» پیدا کرده است چرا که اگر تا دیروز خانم همسایه را می‌دیدید که تا جلوی در ورودی ساختمانی که در هر طبقه‌اش خانواده‌ای ساکن بود بدون هیچ حجابی ظاهر می‌شد، این روزها حریم شخصی آنها بزرگ‌تر شده و در خیلی از فضاهای عمومی، احساس خصوصی آنها گسترده شده است!

le="text-align: justify;">عفاف و حجاب در جامعه این روزها رها است و سند آن، یک نیم روز، راه رفتن در خیابان‌های شهر است عفاف و حجابی که دیگر فقط زنانه نیست بلکه دامنگیر بعضی مردان هم شده است

انگار نه انگار که درست 10 سال پیش، شورای عالی انقلاب فرهنگی، قانون عفاف و حجاب را در این کشور تصویب کرد اما گویی این قانون هم فقط تصویب و بایگانی شد تا شاید روزی سراغی از آن برای اجرا گرفته شود، اجرایی که مردم آن را در جامعه لمس کنند نه اینکه با 4 آیین‌نامه و 10 دستورالعمل و … فقط شعار اجرایی شدن آن در گوش جامعه بپیچد.

عفاف و حجاب در جامعه این روزها رها است و سند آن، یک نیم روز، راه رفتن در خیابان‌های شهر است عفاف و حجابی که دیگر فقط زنانه نیست بلکه دامنگیر بعضی مردان هم شده است. مردانی بزک کرده و زن‌نما و زنانی که تمام زنانگی‌شان در معرض دید است این روزها بی‌محابا در شهر می‌گردند و کسی هم معترض آنها نیست.

هنوز فراموش نشده است همین ماه رمضان 2 سال پیش بود که یک خانم محجبه چادری به یک خانم بدحجاب، امر به معروف می‌کند و مدتها درگیر عواقب آن می‌شود.

رمضان، همیشه برای همه حرمت داشته است اما حرمت‌شکنی بعضی از این دل‌پاکانی که همه چیز فقط، لق لقه زبانشان است تا جایی پیشرفت کرده است که این روزها نه تنها سر و سامانی به وضع ظاهرشان در جامعه نمی‌دهند بلکه با وقاحت، روزه‌خواری‌شان را هم به رخ می‌کشند. اما فقط یک سوال چطور کسی که دلش «پاک» است می‌تواند تمام نگاه‌ها را به سمت خود «ناپاک» کند؟!

منبع : خبرگزاری فارس

 


فرم در حال بارگذاری ...

نرم افزار زیارت امین الله به همراه متن + صوت مداحان مختلف

نوشته شده توسطرحیمی 11ام تیر, 1394

زيارت معروف به«امين اللّه»است كه در نهايت اعتبار مى ‏باشد و در تمام كتابهاى زيارتى و مصابيح‏ نقل شده.

علاّمه مجلسى(ره)فرموده:

اين زيارت از جهت متن و سند از بهترين زيارات است و بايد در تمام روضه‏ هاى ائمه‏ بر آن مواظبت نمايند،درباره اين زيارت به سندهاى معتبر از جابر،از امام باقر عليه السّلام روايت شده:

حضرت زين العابدين عليه السّلام به‏ زيارت امير المؤمنين عليه السّلام آمد،و در كنار قبر آن حضرت ايستاد و گريست و چنين گفت:

السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَمِينَ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ وَ حُجَّتَهُ عَلَى عِبَادِهِ (السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ)


دانلود نرم افزار زیارت امین الله  ورژن برنامه : 1.0

دانلود فایل APK با حجم 481 کیلوبایت

دانلود توسط QR Code

———————————————-

زیارت نامه امین الله
دانلود فایل با حجم  ۲٫۵ مگابایت   نسخه  1.4.2

توضیحات :
برنامه دعای امین الله حاوی متن کامل به همراه صوت دعای امین الله می باشد که می تواند همیشه همراه شما باشد.
برای نصب این برنامه فایل نصبی را از لینک بالا دانلود کرده و در گوشی خود نصب کنید.و بعد از نصب برنامه را در قسمت منوی خود می توانید مشاهده کنید.

صوت زیارت امین الله

با نوای ابوذر الحلواجی                 00:07:44 1.77 MB                                       دانلود

زیارت امين الله با نوای حاج مهدی سماواتی   صوتی                                        دانلود

زیارت امين الله با نوای حاج مهدی سماواتی تصویری                                        دانلود

زیارت امین الله با نوای استاد فرهمند آزاد                با حجم 2.8 مگابایت             دانلود

زیارت امین الله با نوای استاد فرهمند آزاد             با حجم 2.8 مگابایت               دانلود

زیارت امین الله با نوای حاج محمود کریمی     00:11:18 2.59 MB                      دانلود
زیارت امین الله با نوای حاج محمد طاهری        00:15:38 2.68 MB                   دانلود
زیارت امین الله با نوای حاج سيد مهدي ميرداماد        00:06:55 3.17 MB          دانلود
زیارت امین الله با نوای میثم کاظم                00:08:53 2.04 MB                    دانلود
زیارت امین الله با نوای جلیل الکربلائی           00:07:42 1.77 MB                   دانلود
زیارت امین الله با نوای الحاج علي يوسف النجار        00:09:00 4.12 MB          دانلود
زیارت امین الله با نوای الحاج جمعه حامد                   00:12:22 5.66 MB        دانلود

متن دعا به همراه ترجمه

السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَمِينَ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ وَ حُجَّتَهُ عَلَى عِبَادِهِ (السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ)، أَشْهَدُ أَنَّكَ جَاهَدْتَ فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ وَ عَمِلْتَ بِكِتَابِهِ وَ اتَّبَعْتَ سُنَنَ نَبِيِّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ حَتَّى دَعَاكَ اللَّهُ إِلَى جِوَارِهِ فَقَبَضَكَ إِلَيْهِ بِاخْتِيَارِهِ وَ أَلْزَمَ أَعْدَاءَكَ الْحُجَّةَ مَعَ مَا لَكَ مِنَ الْحُجَجِ الْبَالِغَةِ عَلَى جَمِيعِ خَلْقِهِ اللَّهُمَّ فَاجْعَلْ نَفْسِي مُطْمَئِنَّةً بِقَدَرِكَ رَاضِيَةً بِقَضَائِكَ مُولَعَةً بِذِكْرِكَ وَ دُعَائِكَ مُحِبَّةً لِصَفْوَةِ أَوْلِيَائِكَ مَحْبُوبَةً فِي أَرْضِكَ وَ سَمَائِكَ صَابِرَةً عَلَى نُزُولِ بَلائِكَ [شَاكِرَةً لِفَوَاضِلِ نَعْمَائِكَ ذَاكِرَةً لِسَوَابِغِ آلائِكَ‏] مُشْتَاقَةً إِلَى فَرْحَةِ لِقَائِكَ مُتَزَوِّدَةً التَّقْوَى لِيَوْمِ جَزَائِكَ مُسْتَنَّةً بِسُنَنِ أَوْلِيَائِكَ مُفَارِقَةً لِأَخْلاقِ أَعْدَائِكَ مَشْغُولَةً عَنِ الدُّنْيَا بِحَمْدِكَ وَ ثَنَائِكَ.

سلام بر تو اى امين خدا بر روى‏ زمينش،و حجّت او بر بندگانش،سلام بر تو اى امير مؤمنان[اگر اين زيارت براى امام ديگر خوانده شود،«السلام عليك يا امير المؤمنين» گفته نمى‏شود مؤلف شهادت مى‏ دهم كه تو در راه خدا آن‏چنان‏كه بايد جهاد كردى،و به كتابش عمل نمودى،و روشهاى پيامبرش(درود خدا بر او خاندانش) را پيروى كردى،تا خدا تو را به جوارش خواند،و با اختياراتش تو را به جانب خود قبض روح نمود،و دشمنانت را ملزم به‏ حجت كرد،با آنچه توراست از حجتهاى رسا بر همه مخلوقاتش.خدايا قرار ده نفسم را آرام‏ در برابر تقديرت،خشنود به قضاوتت،حريص به ذكر و دعايت،عاشق به برگزيده‏ دوستانت،محبوب در زمين و آسمانت،شكيبا بر نزول بلايت،سپاسگذار بر فزونى‏ نعمتهايت،يادكننده كامل عطاهايت،مشتاق به شادى ديدارت،توشه برگيرنده تقوا براى روز پاداشت،پيرو روشهاى اوليايت،جداكننده از اخلاق دشمنانت،غافل از دنيا به‏ سپاس و ثنايت.

...

پس روى مبارك خود را بر قبر گذاشت و گفت:
اللَّهُمَّ إِنَّ قُلُوبَ الْمُخْبِتِينَ إِلَيْكَ وَالِهَةٌ وَ سُبُلَ الرَّاغِبِينَ إِلَيْكَ شَارِعَةٌ وَ أَعْلامَ الْقَاصِدِينَ إِلَيْكَ وَاضِحَةٌ وَ أَفْئِدَةَ الْعَارِفِينَ مِنْكَ فَازِعَةٌ وَ أَصْوَاتَ الدَّاعِينَ إِلَيْكَ صَاعِدَةٌ وَ أَبْوَابَ الْإِجَابَةِ لَهُمْ مُفَتَّحَةٌ وَ دَعْوَةَ مَنْ نَاجَاكَ مُسْتَجَابَةٌ وَ تَوْبَةَ مَنْ أَنَابَ إِلَيْكَ مَقْبُولَةٌ وَ عَبْرَةَ مَنْ بَكَى مِنْ خَوْفِكَ مَرْحُومَةٌ وَ الْإِغَاثَةَ لِمَنِ اسْتَغَاثَ بِكَ مَوْجُودَةٌ [مَبْذُولَةٌ] وَ الْإِعَانَةَ لِمَنِ اسْتَعَانَ بِكَ مَبْذُولَةٌ [مَوْجُودَةٌ] وَ عِدَاتِكَ لِعِبَادِكَ مُنْجَزَةٌ وَ زَلَلَ مَنِ اسْتَقَالَكَ مُقَالَةٌ وَ أَعْمَالَ الْعَامِلِينَ لَدَيْكَ مَحْفُوظَةٌ وَ أَرْزَاقَكَ إِلَى الْخَلائِقِ مِنْ لَدُنْكَ نَازِلَةٌ وَ عَوَائِدَ الْمَزِيدِ إِلَيْهِمْ وَاصِلَةٌ وَ ذُنُوبَ الْمُسْتَغْفِرِينَ مَغْفُورَةٌ وَ حَوَائِجَ خَلْقِكَ عِنْدَكَ مَقْضِيَّةٌ وَ جَوَائِزَ السَّائِلِينَ عِنْدَكَ مُوَفَّرَةٌ وَ عَوَائِدَ الْمَزِيدِ مُتَوَاتِرَةٌ وَ مَوَائِدَ الْمُسْتَطْعِمِينَ مُعَدَّةٌ وَ مَنَاهِلَ الظِّمَاءِ [لَدَيْكَ‏] مُتْرَعَةٌ اللَّهُمَّ فَاسْتَجِبْ دُعَائِي وَ اقْبَلْ ثَنَائِي وَ اجْمَعْ بَيْنِي وَ بَيْنَ أَوْلِيَائِي بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ عَلِيٍّ وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ إِنَّكَ وَلِيُّ نَعْمَائِي وَ مُنْتَهَى مُنَايَ وَ غَايَةُ رَجَائِي فِي مُنْقَلَبِي وَ مَثْوَايَ.
خداى دلهاى‏ فروتنان،سرگردان به سوى توست،و راه‏هاى مشتاقان به درگاهت نمايان است،و نشانه‏ هاى قاصدان كوى‏ ات‏ پيداست،و دلهاى عارفان از تو هراسان است،و صداى خوانندگان به جانب تو بلند است،و درهاى‏ اجابت به رويشان گشوده،و دعاى آنكه با تو مناجات كرد مستجاب است،و توبه كسى‏كه به سوى تو بازگشت پذيرفته است، و اشك كسى‏كه از ترس تو گريه كرد مورد رحم است،و فريادرسى براى كسى‏كه از تو فرياد خواست آماده است،و كمك براى كسى‏كه از تو كمك خواست رايگان است،و وعده‏هايت براى بندگانت وفا شده،و لغزش آن‏كه از تو پوزش خواست ناديده گرفته شده،و اعمال عمل‏كنندگان نزد تو محفوظ است،و روزيهايت از جانب تو به سوى مخلوقات‏ فرود آينده است،و بهره‏هاى فزون به سويشان پيوسته است،و گناهان آمرزش‏جويان آمرزيده است،و حاجات خلق نزد تو برآورده است،و جايزه‏هاى خواستاران،پيش تو كامل گشته است،و عايدات افزون‏ پياپى است،و سفره‏هاى خواهندگان طعام آماده،و حوضهاى تشنگان لبريز است.خدايا دعايم را مستجاب كن،و ستايشم را بپذير،و بين من و اوليايم جمع كن،به حق محمّد و على و فاطمه و حسن‏ و حسين،تو ولى‏نعمت و نهايت آرزو و هدف اميد منى در بازگشتگاه و محلّ اقامتم.

در كتاب«كامل الزيارات»پس از متن زيارت اين جملات آمده است:

أَنْتَ إِلَهِي وَ سَيِّدِي وَ مَوْلايَ اغْفِرْ لِأَوْلِيَائِنَا وَ كُفَّ عَنَّا أَعْدَاءَنَا وَ اشْغَلْهُمْ عَنْ أَذَانَا وَ أَظْهِرْ كَلِمَةَ الْحَقِّ وَ اجْعَلْهَا الْعُلْيَا وَ أَدْحِضْ كَلِمَةَ الْبَاطِلِ وَ اجْعَلْهَا السُّفْلَى إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ
تو معبود و آقاو مولاى منى،دوستانمان را بيامرز،دشمنانمان را از ما بازدار،و از آزار ما غافلشان گردان،و كلمه حق را نمايان و و آن را برتر كن،و كلمه باطل را بلغزان و آن را پست‏تر قرار ده،تو بر هرچيز توانايى‏

آنگاه امام باقر عليه السّلام فرمود:هركه از شيعيان ما اين زيارت و دعا را در كنار قبر امير المؤمنين عليه السّلام،يا نزد قبر يكى از ائمه عليهم السّلام بخواند،البته‏ حق تعالى اين زيارت و دعاى او را در نامه‏اى از نور بالا برد و مهر حضرت محمّد صلّى اللّه و عليه و آله را بر آن بزند و به اين صورت محفوظ باشد،تا به قائم آل محمّد(عج)تسليم كنند،پس صاحبش را به بشارت و تحيّت و كرامت استقبال نمايد ان شاء اللّه تعالى. مؤلّف گويد:

اين زيارت شريف ه‏هم از زيارات مطلقه به حساب مى‏آيد،و هم از زيارات مخصوصه روز غدير، و هم‏ از زيارات جامعه،كه در جميع روضات مقدسه ائمه خوانده مى ‏شود.


فرم در حال بارگذاری ...

افتتاح سیستم پرداخت اینترنتی وجوه شرعی دفتر مقام معظم رهبری

نوشته شده توسطرحیمی 11ام تیر, 1394

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری در پی درخواست‌های مردمی، سیستم پرداخت اینترنتی وجوهات شرعی را افتتاح کرد.

دستیابی به این سیستم از اینجـــا امکان پذیر است.

راهنمای وجوهات شرعی
وجوهات شرعی شامل موارد زیر می باشد:

  • خمس
  • زکات
  • فطریه
  • صدقه
  • مظالم
  • کفارات
  • نماز و روزه
  • تبرعات و امور خیریه
  • ختم قرآن
  • در صورتیکه مورد پرداختی خارج از موارد مذکور باشد می بایست هماهنگی لازم با دفتر وجوهات انجام گیرد.
  • برای پرداخت وجوهات شرعی به صفحه پرداخت مراجعه کنید.
  • کلیه دارندگان کارت های بانکی عضو شتاب با داشتن رمز دوم قادر به پرداخت از این طریق می باشند.
  • به منظور پرداخت بیش از یک مورد وجوه شرعی می توانید در صفحه پرداخت از دکمه +وجوه دیگر استفاده کنید .
  • نماز و روزه قضا به ترتیب بصورت یکسال و یک ماه انجام شده و غیر قابل تبدیل به واحدهای کوچکتر است.

 

جدول مبالغ وجوهات بصورت زیر است:

ردیف مورد مبلغ (ریال)
1 یک سال نماز قضا ۱۱،۰۰۰،۰۰۰
2 یک ماه روزه قضا ۷،۰۰۰،۰۰۰
3 کفاره یک روز قضای روزه عمد (اطعام ۶۰ فقیر) ۱،۲۰۰،۰۰۰
4 کفاره یک روز قضای روزه عذر ۲۰،۰۰۰
5 حداقل فطریه برای هر نفر ۷۵،۰۰۰
6 کفاره عهد برای هر مورد (اطعام ۶۰ فقیر) ۱،۲۰۰،۰۰۰
7 کفاره قسم یا نذر برای هر مورد (اطعام ۱۰ فقیر) ۲۰۰،۰۰۰
8 یک دوره ختم قرآن ۲،۵۰۰،۰۰۰

مسئوليت شرعی اشتباه در محاسبه مبالغ بر عهده پرداخت کننده است.
در صورت بروز هرگونه سوال و یا مشکل با شماره تلفن ۶۴۴۱۲۴۲۴ ۰۲۱     تماس حاصل فرمایید.


فرم در حال بارگذاری ...

ساعات خاص دعا

نوشته شده توسطرحیمی 11ام تیر, 1394

 

«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اسْمَعْ نِدَائِي إِذَا نَادَيْتُكَ وَ اسْمَعْ دُعَائِي إِذَا دَعَوْتُكَ وَ أَقْبِلْ عَلَيَّ إِذَا نَاجَيْتُكَ فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَيْكَ وَ وَقَفْتُ بَيْنَ يَدَيْكَ»[1].

تأثیر ساعات خاص در دعا

ما در باب روز داریم که یک وقت خاصی از روز بر روي دعا مؤثر است. در آیه پانزدهم سوره مباركه رعد آمده است:

«وَ لِلَّهِ يَسْجُدُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعاً وَ كَرْهاً وَ ظِلالُهُمْ بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ». یعنی هر آنچه در آسمان و زمین است خواه ناخواه، « و سایه های آن ها، بامدادان و شامگاهان برای خداوند، سجده می کنند[2].

در ذیل اين آیه شریفه روایتی از امام ششم(علیه السلام) آمده كه حضرت فرموند:

«هُوَ الدُّعَاءُ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ غُرُوبِهَا وَ هِيَ سَاعَةُ إِجَابَةٍ»[3]. یعنی منظور آيه، دعا كردن در اين زمان ها است و اين ساعت ـ قبل از طلوع و غروب آفتاب ـ زمان استجابت دعا است. روایت دیگری از امام صادق (علیه السلام) است که حضرت فرمودند:

«إِنَّ الدُّعَاءَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ غُرُوبِهَا سُنَّةٌ وَاجِبَةٌ»[4]. دعا كردن قبل از طلوع خورشيد و قبل از غروب آن، از احکامی است که روي آن تأکید شده است. روایت دیگري باز هم از امام صادق (علیه السلام) است كه حضرت فرمود:

«إِذَا كَانَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ الْغُرُوبِ فَعَلَيْكَ بِالدُّعَاءِ وَ اجْتَهِدْ وَ لَا يَمْنَعُكَ مِنْ شَيْ ءٍ تَطْلُبُهُ مِنْ رَبِّكَ وَ لَا تَقُولُ هَذَا مَا لَا أُعْطَاهُ وَ ادْعُ فَإِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يَشَاءُ»[5]. قبل از طلوع آفتاب و غروب آن دعا كن و بر دعا كردن و خواسته اي كه از پروردگارت داري اصرار نما و چنين نگو كه اين خواسته من اجابت شدني نيست؛ دعا كن؛ چون پروردگارت هر كاري را كه بخواهد، انجام مي دهد.

...

من قبلاً عرض کردم که بحث تأثیرگذاری زمان، یک وقت در ارتباط با اثر زمان «بر روی دعا» است و یک وقت در مورد اثر «بر روی داعی» و در ربط با دعا كردن او است. يعني زمان گاهي بر نَفسِ دعا اثر دارد و گاهي بر روی داعی اثر می گذارد كه در نتیجه روی دعای او هم مؤثّر است.

گفته شد که مردم، صبح ها که بیدار می شوند، از نظر روند طبیعی و حالِ غالب اين طور است كه در صدد آمادگی برای رفتن به دنبال امور مادّی و به دست آوردن رزق و روزی هستند. يعني غالباً انسان ها در آن ابتدایی که وارد روز می شوند، از همان موقع برای مسائل مادّی و به دست آوردن روزي تلاش مي كنند. از قديم هم اين طور بوده و به طور متداول هم كار از همان طلوع شمس آغاز مي شود و انتهای اين تلاش ها هم غروب است. اين روايات بر روی «اوّل و آخر» همه تلاش ها دست گذاشته است. از همان اوّل که بلند می شوی و می خواهی دنبال کار و كاسبي و مسائل مادّی بروی، خدا خدا كن! آخرش هم همین است. اوّل خدا، آخر هم خدا! خوب دقت کنید! ببینید چقدر زیبا است. آخر بحث عرض می کنم كه منشأ اصلی این معارف ما چيست.

چندین دلیل در اين مسأله وجود دارد. يكي اينكه چرا در صبح و عصر بايد دعا كرد و خدا را صدا کرد؟ چون مردم كه در طول روز سراغ کسب و كار می روند، امور بسیاری از وسوسه های شیطانی برايشان پيش مي آيد؛ چه شیطان درونی و چه بیرونی که آنها را فریب داده و اغفال مي کند. اين امور دائماً مي خواهد انسان را از صراط شرعی و راه و چارچوب هایی که شرع برای او تعیین کرده، خارج كند. من باید چه کار کنم كه نجات پيدا كنم و از راه بيرون نروم؟

استغفار در آخر روز

می گوید همان اوّل صبح که می خواهی بيرون بروی، خودت را به خدا بسپار و دعا کن! اوّل کار هم طلوع شمس است. آخر کار هم به طور غالب تا غروب شمس ادامه پيدا مي كند. چه بسا در بین این دو مقطع زمانی، لغزش هایی هم پیدا شود. هنگام غروب که شد، خدا از یادت نرود! فکر کن و اگر خطایی از تو سرزده است، با دعا آن را برطرف کن! دعا کن و از خدا بخواه كه از تقصيرت بگذرد. بهترین دعا براي اين منظور استغفار است.

این یک مسير است براي اينكه دعا در اين زمان ها را توجيه كنيم. اما مسائل زيادي در اينجا مطرح است. مثلاً اينكه معمولاً حوادثی در روابط اجتماعي، برای انسان پیش می آید كه از اين گرفتاری ها راه نجاتي نيست. وقتي انسان وارد جامعه مي شود، حوادث و اتفاقاتی براي او پیش می آید كه تنها حافظ او، خدا است. این مورد، غیر از آن مسأله قبلي است. آنجا بحث وسوسه های شیطانی و تخلّف از احکام الهی و حرام و حلال هاي شرعي بود؛ امّا اینجا بحث حوادث و اتفاقاتي است كه در طول روز پیش می آید. از وقتي که بیرون می آیم تا زماني كه برمي گردم، ممکن است برايم هزار اتفاق بيفتد و شايد صبح كه مي آيم، اصلاً به شب نرسم و دیگر برنگردم. لذا همان اوّل صبح که می خواهی راه بیفتی، خودت را نسبت به این حوادث به خدا بسپار!

اگر انسان بخواهد سراغ ابعاد گوناگون مسأله برود، مي بيند یک بُعد و دو بُعد نیست. همه این حرف ها حساب شده است. از اوّل طلوع شمس تا غروبش که معمولاً در این وقت، انسان به دنبال كسب در آمد به درون جامعه مي آيد، برای انسان مسائلی پیش می آید، چه از نظر وساوس شیطانی، چه از نظر حوادث طبیعی و روابط انساني كه حافظ و نگه داري جز خدا، براي انسان نيست[6]. دعا در اين اوقات از پیشامدها، آن هم هر نوع پیشامدی، پیشگیری مي كند. در یک جمله، دعا از پیشامدهایی که در این مقطع زمانی برای من ممکن است پیش بیاید، چه معنوی و چه مادّی و طبیعی، پیشگیری مي كند.

* نماز و دعا هنگام زوال

دسته دیگري از روایات است که «عند زوال الشمس»، یعنی ظهر را مطرح می کند. دو روايت هست كه يكي از آنها روایتی از پیغمبر اکرم(صلّی الله علیه وآله وسلّم) است كه فرمود: «إِذَا زَالَتِ الشَّمْسُ فُتِّحَتْ أَبْوَابُ السَّمَاءِ وَ أَبْوَابُ الْجِنَانِ»؛ آنگاه که ظهر می شود، درب های آسمان و درب های بهشت باز می شود؛ «وَ اسْتُجِيبَ الدُّعَاءُ»؛ و دعا مستجاب می شود؛ «فَطُوبَى لِمَنْ رُفِعَ لَهُ عِنْدَ ذَلِكَ عَمَلٌ صَالِحٌ»[7]. پس خوشا به حال آن کسی که در این وقت، کردار نیکی از او بالا رود. این را خوب دقت کنید! من بعداً می گویم كه اين روايت به چه چيزي اشاره دارد.

روایت دوم را هم مي خوانم: «كَانَ النَّبِيُّ صَلَّي اللهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ و سَلَّمَ إِذَا زَالَتِ الشَّمْسُ يُصَلِّي أَرْبَعَ رَكَعَاتٍ فَسُئِلَ عَنْ ذَلِكَ فَقَالَ هَذِهِ سَاعَةٌ تُفْتَحُ فِيهَا أَبْوَابُ السَّمَاءِ وَ أُحِبُّ أَنْ يَصْعَدَ لِي فِيهَا عَمَلٌ صَالِحٌ»[8]. پيغمبراكرم(صلّی الله علیه وآله وسلّم) وقتي كه نزديك ظهر مي شد، چهار ركعت نماز مي خواندند. چرا؟ مي فرمودند چون اين ساعت زماني است كه درب هاي آسمان باز مي شود و من دوست دارم كار نيكي از من در اين ساعت بالا رود.

دعا بين وقت نماز ظهر و عصر

این ها اشاره به مطلب دیگری دارد. انسان صبح که راه افتاد و دنبال کار رفت، بحبوحه اشتغالات او به مادّیت چه وقت است؟ سر ظهر، وسط کار است که دیگر گرم کار شده است و تمام همّ و غمّش رفته سراغ پول ـ نعوذبالله ـ؛ در همین وقت حواست را به عالَم بالا جلب مي كند كه تو آدم هستی و فقط يك بُعد نداري. تو موجودي چند بُعدی هستی. دائماً كه نبايد به دنبال احتياجات جسماني ات باشي. سَری بالا کن و متوجه عالَمي شو كه روزي ات بايد از آن عالَمِ برتر به تو برسد. چه خبر است كه اين قدر به دنيا مشغول شده اي؟! رزق و روزي همين دنيايي كه در آن غرق شده اي، از جاي ديگر ـ از یک عالم برترـ مي رسد. این هم باید از بالا برسد.

من به یک آیه اشاره کنم و ان این آیه شریفه است كه در سوره ذاریات است: «وَ فِي السَّماءِ رِزْقُكُمْ وَ ما تُوعَدُون»[9]. روزي شما و آنچه كه وعده داده شده ايد، در آسمان است. روزی های شما در عالَم عِلوی ـ یک عالم برترـ است، نه در این خاک. نه اینکه می خواهد بگويد در دنيا كار نكن و فقط دعا كن! مي گويد تمام توجّهت را صرف دنيا نکن! بله، راجع به زمین هم داریم كه: «قُلْ مَنْ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ»[10]. ولي پیغمبر می گوید، عمل صالح در این موقع، یعنی وقت زوال شمس به آسمان می رود. موقع نماز ظهر و عصر كه حتّي خدا آن را واجب هم کرده است، به سراغ خدا برو!

حتی در روایتی از از امام صادق (صلوات الله علیه) آمده است كه: «الْوَقْتُ الَّذِي لَا يُرَدُّ فِيهِ الدُّعَاءُ هُوَ مَا بَيْنَ وَقْتِكُمْ فِي الظُّهْرِ إِلَى وَقْتِكُمْ فِي الْعَصْرِ»[11]. وقت و ساعتي كه دعا در آن رد نمي شود، ما بين وقت نماز ظهر تا وقت نماز عصر است. حضرت می فرماید در اين ساعت سراغ او برو! گاهی این طور است که در بین روز، وسط کار که انسان گرم کار است، ممکن است ـ نعوذبالله ـ حوادث ناگواری برای او پیش بیاید كه ديگر نتواند كارش را ادامه دهد و يا دُرُست فكر كند. گاهی به چه کنم، چه کنم می افتد. همان وسط روز و وسط کار كه به چه کنم، چه کنم افتاده اي، متوجّه این معنا باش که گره گشا بالا است. به آنجا توجه كن!

من به این روایاتي که می خوانم دقت دارم[12]. همه مي خواهد بگويد خودت را گم نکن! پیشامد ناگواری اتفاق افتاده است؟ نترس! تو خدا داری! چرا دست و پایت را گم کرده ای؟! سرت را بالا کن و از او بخواه! گره گشای اصلی او است. نه از این طرف سرمست مادّیات شو و نه از آن طرف اگر حادثه ای پیشامد کرد، دست و پایت را گم کن!

نکته اساسی این است که بر اساس معارفمان اصلاً مادیّت ما، آمیخته به معنویّت است و معنویت هم، در مادّیت گسترده شده است. این جزء معارف ما است كه اينها از هم جدا نیستند. خیال نکنی که مادّیت از معنویت جدا است! این خبرها نیست. این اشتباه است كه فكر كني معنويت در امور مادّي، راه ندارد و اينها از هم بيگانه اند. مادّیت ما آمیخته به معنویت است. اين روايات دارد این حرف ها را به ما می آموزد. این ها، دستوراتی است که از ناحيه بزرگان دين براي ما آمده است كه در متن مادّیت به معنویت هم توجه كن. در متن مادّیتِ من معنویت است. لذا یک مؤمن هیچ گاه در زندگی اش هراس ندارد و دست و پای خودش را گم نمی کند؛ و نه غافل می شود و سرمست که خدا را فراموش کند. این روایات دارد این را به ما درس می دهد.

آیت الله آقا مجتبی تهرانی (ره)

[1] . بحارالأنوار، ج91، ص96.

[2] . [2]. این كه «سجده» يا «ظلال شان» یعنی چه؟ باید در تفسیر در مباحث تفسيري آن ها را بررسي كرد. ولي ما الآن به دنبال اين بحث نيستيم.

[3] . الكافي، ج2، ص522.

[4] . الكافي، ج2، ص532.

[5] . وسائل الشيعة، ج7، ص33.

[6] . تکرار می کنم كه هیچ منافاتي ندارد که این دو وقت، خودشان روی دعاها مؤثر باشند. حتي یک مجموعه ای از معارف است که ما چه بسا، از بسياری از آنها هم نمي توانيم سر در بیآوریم و بحث ما هم آن نيست.

[7] . وسائل الشيعة، ج4، ص165.

[8] . مستدرك الوسائل، ج3، ص67.

[9] . سوره ذاريات، آيه 22.

[10] . سوره يونس، آيه 31، سوره نمل، آيه 64 و سوره فاطر، آيه 3.

[11] . بحارالأنوار، ج90، ص347.

[12] . نگاه كنيد؛ «تفتح ابواب الجنۀ» در ادامه عمل صالح را مطرح كرده بود «فطوبی لمن رفع عند ذلک عمل صالح» آن یکی هم قبلش داشت: «فتحت ابواب السماء» اینجا هم باز دارد: «تفتح فیها ابواب السماء» البته روایت دوم دیگر جنت نداشت. «و أحب أن یصعد لی فیها عمل صالح».

 


فرم در حال بارگذاری ...

«میرزا جواد آقا ملکی تبریزی» و عنایتی که به علامه حسن‌زاده آملی شد

نوشته شده توسطرحیمی 11ام تیر, 1394

 امام خمینی(ره) خطاب به استاد مطهری فرموده بود:


در قبرستان قم یک مرد خوابیده و او حاج میرزا جواد آقا تبریزی است.

امام آنچنان به میرزا جواد ارادت داشت که پس از بازگشت از فرانسه به زیارت قبر ایشان رفت و با تحت الحنک عمامه خویش غبار سنگ قبر استاد را زدود.

 

ماجرای عنایت آیت الله ملکی تبریزی به علامه حسن زاده آملی

علامه حسن زاده آملی می‌‌نویسد:

راقم سطور پس از آنکه از مرحوم حاج میرزا جواد آقاى ملکى آگاهى یافت، تا مدّت مدیدى مى‌‌‏پنداشت که قبر آن جناب در نجف اشرف است. تا اینکه در شبى از نیمه دوم رجب هزار و سیصد و هشتاد و هشت هجرى قمرى در حدود سه ساعت از شب رفته، با جناب آیة الله آقا سید حسین قاضى طباطبائى تبریزى‏ برادر زاده مرحوم آقاى حاج سید على آقاى قاضى، در کنار خیابان ملاقات اتفاق افتاد. با جناب ایشان در اثناى راه از مرحوم حاج میرزا جواد آقاى ملکى سخن به ‏میان آوردم و سؤال از تربتشان کردم، فرمودند: قبر ایشان همین شیخان قم نزدیکى قبر مرحوم میرزاى قمى صاحب قوانین است و لوح قبر دارد.

من به محض شنیدن اینکه لوح قبر دارد از ایشان نپرسیدم که در کدام سمت قبر میرزاى قمى و چون با جناب آقاى آسید حسین قاضى خداحافظى کردم شتابان به سوى شیخان قم رفتم که مبادا در را ببندند، رفتم به شیخان و بسیارى از الواح قبور را نگاه کردم که بعضى را تا حدّى تشخیص دادم و بعضى را چون شب بود و برق‌هاى آنجا هم بسیار ضعیف بود تشخیص دادن بسیار دشوار بود؛ با خود گفتم حالا که شب است و تاریک است باشد تا فردا، داشتم از شیخان به در مى‌‏آمدم ولى آهسته آهسته که باز هم نظرم به الواح قبور بود که دیدم شخصى ناشناس از درب شرقى شیخان وارد قبرستان شده است و مستقیم به سوى من مى‌‌‏آید تا به من رسیده گفت: آقا قبر آمیرزا جواد آقاى ملکى را مى‌‏‌خواهید؟ و مرا در کنار قبر آن مرحوم برد و از من جدا شد و به سرعت به سوى درب غربى شیخان رهسپار شد که از قبرستان بدر رود، من بى‌‏اختیار تکانى خوردم و مضطرب شدم و ایشان را بدین عبارت صدا زدم و گفتم آقا من که قبر ایشان را مى‏‌‌خواستم اما شما از کجا مى‌‌‏دانستید؟ آن شخص در همان حال که به سرعت به سوى درب غربى شیخان مى‌‌‏رفت، صورت خود را برگردانید و نیم‌‌‏رخ به سوى من نموده گفت: ما مشتری‌‌هاى خود را مى‌‏‌شناسیم!

خبرگزاری فارس

نظر از: صبا ملکوتی [عضو] 

بسیار عالی !

موفق باشید .

1394/05/23 @ 15:37


فرم در حال بارگذاری ...

درد اصلى مرض قلب و روح است

نوشته شده توسطرحیمی 11ام تیر, 1394

 

آيت الله حق شناس درباره چگونگى آشنايى اش با سيد على مفسّر مى گويد:

«به شيخ محمد حسين زاهد گفتم شما ديگر براى من كافى نيستيد.

ايشان فرمود: با هم مى رويم و شخصى را كه براى شما مفيد باشد، پيدا مى كنيم. با هم اشخاص و علماى فراوانى را ملاقات كرديم تا آنكه شبى در عالم رؤيا مشاهده كردم به مجلسى رفته ام كه شخصى از اهل علم نشسته است. فرداى آن شب با شيخ محمد حسين زاهد به مجلس مرحوم سيد على مفسّر رفتيم. ديدم عجب! همان شخصى است كه ديشب در خواب ديده ام.

فهميدم ايشان همان شخصى است كه مقصود من است.»

 حجة الاسلام جاودان در مورد سيد على مفسّرمى گويد:

«در مورد سيد على مطالب بسيار كمى نقل شده است. اگر ايشان در حوزه علميه قم يا نجف مى ماند بيشتر محل توجه بود. او در تهران هفت دوره تفسير گفت و خواص و عوام از محضر ايشان بهره بردند. يادم هست كه آيت الله ميرزا عبدالكريم حق شناس مى فرمود:

ايشان خيلى هيبت داشت و ما نمى توانستيم خيلى نزديك ايشان بشويم.

هر وقت سؤالى داشتيم، در درس خود جواب آن را مى داد. يك بار در جوانى مرض سل گرفتم و از سينه ام خون مى آمد. تمام پس انداز خود را صدقه دادم تا از اين مرض كه در آن وقت صعب العلاج بود رهايى يابم. شب در خواب بزرگوارى را ديدم و حال خود را بر ايشان عرضه كردم، فرمود:

درد ظاهر چيزى نيست،

درد اصلى مرض قلب و روح است،

به فكر آن باش!

سپس دستى به سرم كشيد و درد مرتفع شد. فردا صبح خدمت سيد على مفسّر (ره) رسيدم و خواب خود را نقل كردم.

ايشان فرمود: بارك الله! اما حالا فكر نكنى چون حالت خوب شده پرهيز را ترك كنى پرهيزت را ادامه بده.»

پژوهشکده باقرالعلوم(علیه السلام)


فرم در حال بارگذاری ...

ترحم بر حیوانات

نوشته شده توسطرحیمی 10ام تیر, 1394

به نقل از آیت الله سيد رضا فيروزآبادى:

ترحّم بر حيوانات

يكى از نشانه هاى بارز انسان هاى مؤمن، مهربانى و ترحّم بر مخلوقات خداست. عالم فرهيخته ديار رى، در همان گفتار اخلاقى اش، سخنى دارد كه بيانگر حماسه محبت و نشانه لطف و احسانش به حيوانات و پرندگان مى باشد. او خود در اين مورد مى گويد:

«… تا اينكه مرا بردند تهران و به مدرسه گذاشتند. يك پول ناهار هم قرار شد به بنده بدهند. شب مى رفتم منزل خويشانم به جهت شام پول ناهار را ـ من ناهار نمى خوردم ـ جمع مى كردم. شب جمعه كه مى شد، مى رفتم نزديك سيّد اسماعيل كه ـ حالا در تهران معروف است ـ آنجا گنجشك فروشى بود گنجشك هم يك ده شاهى يا يك عباسى بود. هرچه گنجشك بود، به اندازه پولم مى خريدم همه را آزاد مى كردم

وى از همان كودكى به حيوانات ترحم مى كرد. و گاهى به اطراف شهر مى رفت و چنانچه گنجشكى به دستش مى افتاد، با خودش مى برد و بزرگش مى كرد و سپس آزادش مى نمود. از نكات برجسته ديگر اين است كه وقتى مورچگان را مى ديد كه با زحمت زياد به آشيانه هاى خود دانه مى برند، مقدارى دانه، نزديك لانه آنها مى ريخت تا آنها با زحمت كمتر معاش خود را تهيه كنند.

منبع: پژوهشکده باقرالعلوم علیه السلام


فرم در حال بارگذاری ...


 
مداحی های محرم