٩ عملی که فراموشی می آورد
نوشته شده توسطرحیمی 7ام تیر, 1394
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) در سفارش های ایشان به امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام میفرمایند :
ای علی ! 9 چیز است که فراموشی می آورد :
1- خوردن سیب ترش
2- خوردن گشنیز
3- خوردن پنیر
4- خوردن پس مانده موش
5- خواندن نوشته های روی قبر
6- راه رفتن میان دو زن
7- افکندن شپش
8- حجامت در گودی پس سر
9- ادرار کردن در آب راکد
بحارالانوار ، ج 63 ، ص 245 ، ح 2
شاخصه هاي انسان سالم از نگاه اسلام
نوشته شده توسطرحیمی 7ام تیر, 1394
بسم الله الرحمن الرحیم
شاخصه هاي انسان سالم از نگاه اسلام (استخراج شده از آيات و روايات):
سه شاخصه ي كلان دارد:
عقل ، حيا و ديندار
اگر اين شاخصه ها ريز شود 60-70 مورد خواهد شد.
با همين شاخصه ها خود را ارزيابي كنيم و از هر كدام فاصله داريم در همان مورد خود را تطبيق دهيم.
هيچگاه دیر نيست.
1-واقع بين هم در امور حقيقي و هم در مسائل پيرامون (براي دروغ گو بودن فرد همين بس كه هرچه مي شنود را باور مي كند و نقل مي كند.) گاهي تنها يك حرف براي فرد يقين ايجاد مي كند.
2- به دنبال علم وآگاهي
3- عادل و با انصاف
4- راستگو در همه حال(سختي ها و شوخي ها)
5- خود نگه دار و خويشتن داردر موقعيت ها مختلف
6- با گذشت است (گذشت د رموقعيتي تعريف مي شود كه فشار نفس و تمايل وجود دارد وگرنه علاقه اي نيست كه بگذرد).
7- با تدبير و مديريت (چرايي و چگونگي انجام تمام كارهايش را مي داند).
8- اهل تفكر(ما در طول روز چه مدتي به تفكر مي پردازيم؟)
9- اهل خلوت (كسي كه خلوت ندارد جلوت هايش بي بهره، بي بركت است و نور ندارد)
10- اهل همراهي و مدارا با ديگران
11- تكبر ندارد
12- قانع (قناعت يعني حداقل ساختن مقدار مصرف است. قانع يعني كسي كه به حداقل كفايت مي كند.)
13- پاكدامني (بحث حيا در همه ي شئون مثل گوش و چشم و ذهن …)
14- پرده پوشي (نه تنها به دنبال خطاي ديگران نيست بلكه اگر خطايي به گوشش رسيد سعي مي كند بپوشاند.)
15- اهل ميانه روي است.(افراط و تفريط نمي كند)
16- با نشاط
17- اهل سكوت (اين حال رسيدني است فيلم بازي كردني نيست. اهل سكوت يعني به جا و در جاي لازم، حالش اينگونه است.)
18- وفادار است
19- اهل انصاف با دوست و دشمن است
20- اهل سخاوت
21- هيچ وقت مايوس نمي شود
22- فرد سپاسگزاري است
23- امانت دار است
24- خوش رو و خوش رفتار است
25- پاكيزه وتميز
26- منظم
و 60 شاخصه ي ديگر ….
برگرفته از مباحث ارائه شده توسط حجه الاسلام مهدی نخاولی در شب دوم دهه ي فاطميه سال 1432 هجري قمري
تغییر روش زندگی در ماه مبارک رمضان
نوشته شده توسطرحیمی 7ام تیر, 1394
باید که در ادامه آن پایدار بود
أَلاَ بِذِكْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ[الرعد28]
عاشق به باغ گل به تماشای یار بود
دل را بدوسپرده بسی دل فکار بود
در رای جلب توجه ز یار خویش
بسیار رنج بده و همه جان نثار بود
از هرچه بود دل ببرید و نظر نکرد
پیوسته در تفکر در ذکر یار بود
گه آه از دل و گهی از حنجرش کشید
دیوانه وار عاشق دیدار یار بود
ناگه به خود بیامد و به خویشتن بگفت
که ای عاشق ستوده سخن این چه راز بود
لیست محرمات و واجبات
نوشته شده توسطرحیمی 7ام تیر, 1394برای دریافت فایل لیست واجبات و لیست محرمات کلیک نمایید
نامه آیتالله قاضی که رهبر انقلاب به آن اشاره کردند...
نوشته شده توسطرحیمی 7ام تیر, 1394حضرت آیتالله خامنهای در ابتدای دیدار با اعضای مجلس خبرگان رهبری، دربارهی اعمال و مراقبتهای وارد شده در ماه ذیالقعده نکاتی را بیان کردند. ایشان در ضمن این نکات به نامهای از مرحوم آقای قاضی اشاره کردند و گفتند: «مرحوم حاج میرزا على آقاى قاضى رضوانالله علیه در ورود ماه ذىالقعده یک مکتوبى، نامهاى دارند به دوستانشان، به مریدانشان و شاگردانشان که در این کتابى که شرح حال ایشان است، درج شده است… یک قصیدهى خیلى شیوایى ایشان انشاء میکند که اول آن این است: «تنبه فقد وافتکم الاشهر الحرم». این قصیده را ایشان مفصل [گفتهاند]؛ و توصیههایى دارند نسبت به شاگردانشان. فرصتى است براى ما، براى مردم که انشاءالله از برکات این ماه - که آغاز سه ماه متوالى حرام است - بهره ببریم.» متن کامل نامهی ایشان به همراه ترجمهی اشعار عربی به نقل از جلد نخست کتاب آیتالحق که مورد اشارهی رهبر انقلاب قرار گرفته بود از این قرار است:
بسماللهالرحمنالرحیم
الحمدلله رب العالمین، والصلاة و السلام على الرسول المبین و وزیره الوصى الأمین، و ابنائهما الخلفاء الراشدین، و الذریة الطاهرین و الخلف الصالح و الماء المعین، صلىالله و سلم علیهم أجمعین.
تنبّه فَقَد وافَتکم الأشهرُ الحُرُم تیقّظ لکی تزدادَ فی الزاد و اغتنم
ترجمه: بیدار باش که ماههاى حرام فرا رسیدهاند؛ شبزندهدارى کن تا بیشتر بهرهمند شوى و فرصتها را غنیمت بدان.
فقم فی لیالیها و صم من نهارها لِشُکر إله تمّ فی لطفه و عم
ترجمه: شبها بیدار شو و روزها روزهدارى کن، جهت سپاس از خدائى که نعمت و لطف او فراگیر بوده است.
علت نزول سورة قدر
نوشته شده توسطرحیمی 6ام تیر, 1394
اگر مقصود شما از علت نزول سورة قدر، علت اصلي و هدف از نزول آن باشد، بايد گفت نزول اين سوره مانند هدف از نزول كل قرآن مجيد، هدايت انسانهاست در نتيجه يكي از اهداف و علتهاي نزول، مهمترين هدف از سوره قدر نيز ميتواند هدايت انسانها، به سوي تعالي و تكامل باشد.
و اگر منظور شأن نزول يعني زمينه و بستر نزول اين سوره باشد، رواياتي در اين زمينه نقل شده است، كه به طور خلاصه به آنها اشاره ميكنيم:
در برخي روايات آمده است كه پيامبر اكرم صلی الله علیه وآله فرمود: مردي از بني اسرائيل هزار ماه لباس جنگ به تن كرده و پيوسته مشغول [يا آماده] جهاد در راه خدا بود، اصحاب و ياران آن حضرت، وقتي اين داستان را شنيدند تعجب كرده و آرزو ميكردند چنان فضيلت و افتخاري نيز براي آنان ميسر شود، خداوند متعال سورة قدر را بر آن حضرت فرو فرستاد و به آنها فرمود: عبادت در شب قدر بهتر از عمل هزار ماه است.[1] كه خود امتيازي است كه خداوند به امت پيامبر اسلام صلی الله علیه وآله عنايت و تفضل نموده است.
در روايت ديگري آمده است، كه روزي پيامبر اكرم صلی الله علیه وآله از چهار نفر از بني اسرائيل سخن به ميان آورد، كه هشتاد سال (معادل هزار ماه) عبادت خدا را انجام داده بودند، بدون اينكه لحظهاي نافرماني و عصيان كرده باشند، اصحاب تعجب كرده و آرزو كردند اي كاش آنها هم چنين توفيقي پيدا ميكردند. آيه فوق نازل شد و پيامبر و اصحاب خوشحال شدند.[2]
فرق يقين با ايمان
نوشته شده توسطرحیمی 6ام تیر, 1394خداوند متعال دربارة ويژگيهاي متقين ميفرمايد:
«يؤْمِنُونَ بِالْغَيبِ» آنان به غيب ايمان دارند. و در ادامه ميفرمايد: «وَبِالْآخِرَةِ هُمْ يوقِنُونَ»، آنان به آخرت يقين دارند.
ايمان و يقين از نظر لغت و كاربرد قرآني تفاوتهايي دارند كه مهمترين آنها عبارتند از:
تفاوت در لغت
ايمان از «امن» به معناي آرامش دروني است كه بدون ترس و اضطراب باشد.[1]
يقين از «يقن» به معني از بين رفتن شك و بدست آوردن علمي است كه با دليل و برهان باشد (و به همين جهت كه تحصيلي است درباره خدا يقين به كار نميرود.[2]) و نيز به معني جزم و قطعي است كه در او شك راه نداشته باشد.
از اين دو تعريف روشن ميشود كه در ايمان لازم نيست جزم و علم باشد همان طور كه در يقين نيز آرامش دروني بدون ترس و اضطراب لازم نيست و جود داشته باشد.
تفاوت ديگري كه از تعريف لغت شناسان استفاده ميشود اينكه به خداوند متعال «موقن» گفته نميشود زيرا يقين علمي است كه با تلاش و تحصيل به دست ميآيد به خلاف واژة «مؤمن» كه بر خداوند متعال اطلاق ميشود و يكي از صفات باريتعالي است.
تفاوت ايمان و يقين در آيات قرآن
از برخي آيات قرآني استفاده ميشود كه ايمان و يقين لازم نيست هميشه در يك جا جمع باشند بلكه گاهي يقين وجود دارد اما ايمان نيست مانند يقين كفار به پيامبر و معجزات پيامبران و انكار آنان، چنانكه خداوند متعال ميفرمايد:
«وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَيقَنَتْهَا أَنْفُسُهُمْ ظُلْمًا وَعُلُوًّا »(النمل/14)، و آن را از روي ظلم و سركشي انكار كردند در حالي كه در دل به آن يقين داشتند.
از اين تعبير به خوبي استفاده ميشود كه ايمان يك حقيقت و واقعيتي غير از يقين دارد. در اين تفاوت ايمان بالاتر از يقين است.
بعد از تو...
نوشته شده توسطرحیمی 6ام تیر, 1394
بعد از تو، ستاره های خانه پیامبر کم سو شدند.
آینه ها در غبار، به فراموشی رسیدند و مهربانی اشک شد.
عطر خوش بودنت، هنوز از دیوارهای خانه برمی خیزد و مهربانی ات هنوز در آینه لبخند می زند.
هر طرف خانه که قدم می گذارد، چهره آشنای تو پدیدار می شود.
هر صبح، در این خانه، آفتاب با مهربانی های تو طلوع کرده و عشق، با عطر نفس های تو جوانه زده بود. حالا خزان در آستانه در ایستاده است تا غربت، اتاق های پر از مهربانی تو را محاصره کند.
بی شک، بعد از تو غریب ترین مرد قریش، محمد صلی الله علیه و آله خواهد بود.
تو آمدی تا هم قدم و هم شانه شوی برای آخرین و والاترین پیامبران.
آمدی تا ستاره ها، لبخندهایت را رصد کنند و کوچه ها، عطر قدم هایت را نفس بکشند.
آثار بد گناه در قرآن و روایات
نوشته شده توسطرحیمی 6ام تیر, 13941- سوختن در آتش جهنّم
يَوَدُّ الْمُجْرِمُ لَوْ يَفْتَدِي مِنْ عَذَابِ يَوْمِئِذٍ بِبَنِيهِ وَصَاحِبَتِهِ وَأَخِيهِ وَفَصِيلَتِهِ الَّتِي تُؤْوِيهِ وَمَنْ فِي الأرْضِ جَمِيعًا ثُمَّ يُنْجِيهِ كَلا إِنَّهَا لَظَى نَزَّاعَةً لِلشَّوَى (سوره معارج – آیات 11 تا 16)
« در روز قیامت گنه کار آرزو کند که کاش می توانست فرزندانش را فدای خود سازد و از عذاب برهد و هم زن و برادرش (را فدا کند) و هم خویشان اش را که همیشه حمایتش می کردند و هر که را روی زمین است همه را فدای خود کند تا مگر او را (از آن عذاب) برهاند و هرگز نجات نیابد که آتش دوزخ بر او شعله ور است تا سر و صورت و اندامش پاک بسوزد »
2- مصیبت و گرفتاری
وَمَا أَصَابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِمَا كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ وَيَعْفُو عَنْ كَثِيرٍ (سوره شوری – آیه 30)
«هر مصیبت و گرفتاری (مثل بیماری ، تنگدستی ، بدهکاری …) که به شما می رسد به خاطر گناهانی است که انجام داده اید و بسیاری را نیز عفو می کند»
امام علی علیه السلام به نقل از رسول خدا صلّ الله علیه و آله می فرماید : بهترین آیه خدا در قرآن همین آیه است. سپس فرمود : ای علی هر خراشی که از چوبی به انسان می رسد و هر لغزش قدمی بر اثر گناهی است که از او سر زده است. (مجمع البیان)
(البته باید توجه داشت که مصائب پیامبران و اهل بیت علیهم السلام برای ثواب بیشتر و ترفیع مقام آنها بوده است)
3- هدر رفتن اعمال نیک (حبط)
رسول خدا صلّ الله علیه و آله فرمودند : کسی که نماز خود را سبک گیرد و در بجا آوردنش سستی نماید ، خداوند او را به پانزده بلا مبتلا می فرماید … هر کار خیری کند پذیرفته نمی شود و برای آن اجری ندارد. (فلاح السائل)
و نیز فرمودند : روز قیامت اقوامی هستند که با داشتن حسناتی مانند کوههای مکه ، امر می شود ایشان را به آتش ببرند. گفته شد : یا رسول الله (ص) آیا نمازگزار بوده اند؟ فرمود : آری نماز می خواندند و روزه می گرفتند و پاره ای از شب را به عبادت مشغول بودند ، لکن هر گاه بر اینان چیزی از دنیا پیدا می شد خود را بر آن می افکندند ، یعنی رعایت حلال و حرام را نمی کردند (عده الداعی صفحه 295)
4- تکذیب آیات خدا
ثُمَّ كَانَ عَاقِبَةَ الَّذِينَ أَسَاءُوا السُّوءَى أَنْ كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللَّهِ وَكَانُوا بِهَا يَسْتَهْزِئُونَ (سوره روم – آیه 10)
«سرانجام کار آنان که اعمال بد مرتکب شدند به جایی رسید که آیات خدا را تکذیب کردند و آنها را به مسخره گرفتند»
5- سلب نعمت
امام صادق علیه السلام می فرماید : پدرم همواره می فرمود : خداوند حکم قطعی فرموده که نعمتی را که به بنده اش داده ، از او نگیرد، مگر زمانی که بنده گناهی انجام دهد که به خاطر آن سزاوار کیفر گردد (کافی جلد 2)
6- مانع استجابت دعا
در دعای کمیل حضرت علی علیه السلام می خوانیم :
«اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي تَحْبِسُ الدُّعَاءَ : خدايا ببخش آن گناهانى را كه مانع قبول دعاهايم مى شود»
7- کم شدن روزی
امام باقر علیه السلام فرمودند : مردی گناهی انجام می دهد و در نتیجه روزی از او دور میشود (کافی ج2 صفحه 271)
حجت الاسلام محسن قرائتی در کتاب گناه شناسی 20 مورد برای آثار بد گناه برشمرده اند
کارهای بدتر از گناه
عن النبی (ص) : أَرْبَعَةٌ فِی الذَّنْبِ شَرٌّ مِنَ الذَّنْبِ الِاسْتِحْقَارُ وَ الِافْتِخَارُ وَ الِاسْتِبْشَارُ وَ الْإِصْرَارُ (مستدرك الوسائل ج11ص348)
پیامبر گرامی اسلام صلّ الله علیه و آله می فرماید چهار چیز از گناه بدتر است :
1- کوچک شمردن گناه 2- افتخار کردن به گناه - شادمانی کردن به گناه 4-3 اصرار برگناه
منبع : tahzib.ir