قرآن تنها منبعی است که شخصیت درخور را به زنان میدهد
نوشته شده توسطرحیمی 28ام دی, 1395
وی با اشاره به اینکه در یونان باستان زن را فاقد قوای کامل بشری میدانستند و از او به عنوان یک عنصر زاینده و وسیله ارضای شهوت استفاده میکردند، گفت: حتی در نگاه فلاسفه بزرگ یونان همچون ارسطو نیز زن فاقد جایگاه انسانی بوده است.
اگر میخواهید از شیطان در امان باشید، قرآن بخوانید
نوشته شده توسطرحیمی 28ام دی, 1395تفسیر قرآن آیت الله قرهی؛
متن جلسه اخیر تفسیر قرآن آیت الله قرهی را در ادامه می خوانید؛
قال رسول اللّه(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم):
«إِنْ أَرَدْتُمْ عَیْشَ السُّعَدَاءِ وَ مَوْتَ الشُّهَدَاءِ وَ النَّجَاةَ یَوْمَ الْحَسْرَةِ وَ الظِّلَّ یَوْمَ الْحَرُورِ وَ الْهُدَی یَوْمَ الضَّلَالَةِ فَادْرُسُوا الْقُرْآنَ فَإِنَّهُ کَلَامُ الرَّحْمَنِ وَ حِرْزٌ مِنَ الشَّیْطَانِ وَ رُجْحَانٌ فِی الْمِیزَان».
در ابتدا میخواهیم بیان کنیم تفسیر چیست و چه فرقی با ترجمان دارد؟
مطلب دیگر این که قرآن بما هو قرآن، هم از دیدگاه خود قرآن چیست و هم از دیدگاه دیگران؟
تبرّکاً و تیمناً این روایت شریف را بیان کنیم که پیامبر عظیمالشّأن(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) فرمودند: اگر شما زندگی سعادتمندان عالم و مرگ شهدا را میخواهید … . چه کسی از اینها بدش میآید؟!
خداوند به حبیبش هم فرمود: «إنّک میّت و إنّهم میّتون»
حبیب من! تو میمیری، آنها هم میمیرند. امّا بالاترین مرگ، شهدا در راه خداست.
یادم نمیرود، بعد از شهادت شهید مطهّری(اعلی اللّه مقامه الشّریف)، خدمت علّامه طباطبایی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) رسیدیم، فرمودند: ایشان هم مداد العلماء بود و هم دماء الشهداء. اگر اینطور باشد و انسان هر دو را داشته باشد، نورٌ علی نور میشود.
شیطان با این پنج نفر مشکل دارد
نوشته شده توسطرحیمی 28ام دی, 1395***************************************************
خداوند در قرآن می فرماید :
از شیطان تبعیت نکنید و او دشمنی آشکار برای شماست.
در جهان عده ای با رفتارشان شیطان را خشمگین می کنند.
***************************************************
شاید در طول یک روز انسان چند بار فریب حیله گری شیطان را بخورد و در محضر خداوند مرتکب گناه شود.اما برخی ها هم وجود دارند که به بهترین شکل از دین خود پاسداری می کنند و تسلیم هوای نفس نشده و با شیطان معامله نمی کنند.وجود این انسان ها را نور خدا فراگرفته است.
امام صادق علیه السلام در مورد این دست افراد که شیطان را پیشوای خود قرار نمی دهند می فرمایند:
قال إبليس: خمسة (أشياء) ليس لي فيهن حيلة وسائر الناس في قبضتي …
ابليس گفت: پنج نفر هستند که هيچ چاره اي براي آنها ندارم اما ديگر مردمان در مشت من هستند:
1. هر که با نيت درست به خدا پناه برد و در همه کارهايش به او تکيه کند.
2.کسي که شب و روز بسيار تسبيح خدا گويد.
3.کسي که براي برادر مؤمنش آن پسندد که براي خود مي پسندد.
4.کسي که هر گاه مصيبتي به او مي رسد، بي تابي نمي کند.
5.هر کسي که به آنچه خداوند قسمتش کرده، خرسند است و غم روزيش را نمي خورد.
الخصال، ج ۱، ص ۲۸۵
حال هر انسانی بهتر است خود را با این اوصاف تطبیق دهد و ببیند که آیا توانسته با اعمالش شیطان را خشمگین کند و در مقابل به ریسمان الهی چنگ زند؟
معيار مصلحت و مفسده
نوشته شده توسطرحیمی 28ام دی, 1395بسم الله الرحمن الرحيم
آن چه پيشرو داريد گزيدهاي از سخنان حضرت آيتالله مصباحيزدي (دامتبركاته) در دفتر مقام معظم رهبري است كه در تاريخ 26/08/95، مطابق با شانزدهم صفر 1438 ايراد فرمودهاند. باشد تا اين رهنمودها بر بصيرت ما بيافزايد و چراغ فروزان راه هدايت و سعادت ما قرار گيرد.
برایدریافتفایلصوتیاینجاراکلیککنید
معيار مصلحت و مفسده
بحث ما در جلسات گذشته درباره داستان حضرت موسیعلینبیناوآلهوعلیهالسلام و فرعون بود.
بر اساس آیاتی از سوره قصص، گفتیم که فرعون یک ویژگی شخصیتی داشت که منشأ فساد او شد و به دنبال این ویژگی شخصیتی، رفتاری را انتخاب کرد که موجب هلاکتش شد؛
إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِي الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِيَعًا يَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِّنْهُمْ يُذَبِّحُ أَبْنَاءهُمْ وَيَسْتَحْيِي نِسَاءهُمْ إِنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ.[1]
به طور طبیعی ابتدا یک ویژگی در روح انسان پیدا میشود و به دنبال آن به کار خوب یا بدی اقدام میکند؛ رفتاری که برای ارضای آن خواسته و تحقق آن هدفش مفید باشد. در ادامه آیه خداوند جملهای میآورد که در واقع تعلیلی برای رفتار فرعون است. میفرماید:
إِنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ. همچنین در اواخر سوره بعد از اینکه داستان بنیاسرائیل را نقل میکند، به مناسبت به داستان قارون میپردازد و میفرماید:
تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِينَ لَا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا؛[2] سعادت ابدی برای کسانی است که از برتریطلبی، و فساد پرهیز کنند. در جلسه گذشته گفتیم که بین نکتهای که در ابتدای سوره درباره فرعون بیان میشود، با این قاعده کلی همگامی روشنی وجود دارد و وعده دادیم که مقداری درباره معنی فساد و صلاح صحبت کنیم.
ابهام در مصادیق صلاح و فساد
برخی از مصادیق فساد و صلاح روشن است و کسی دربارهاش بحثی ندارد. فرض کنید کسی در خیابان راه بیفتد، به هر کسی میرسد ظلم و تجاوز کند و هیچ ضابطهای را رعایت نکند. روشن است که همه میفهمند این فساد است و این فرد مفسدی است. همچنین همه کسی را که زحمت بکشد و از برخی از فسادها، انحرافات و آدمکشیها جلوگیری کند مصلح میدانند. یکی از مصادیق روشن اصلاح که زیاد هم به کار میرود اصلاح ذاتالبین است و به این معناست که انسان بین دو نفر که با هم قهر هستند آشتی بدهد. اصلاح، صلح، صلاح و مصلحت همه از یک ماده هستند و در مقابل آن فساد، مفسده، مفسد و افساد است. اما گاهی بین نخبگان و حتی متخصصان نیز در مصادیق مصلحت اختلاف میشود. بنابراین این مفاهیم تعریف روشنی ندارد و باید به متخصص مراجعه کرد و چه بسا بین متخصصان نیز درباره آن اختلافنظر باشد. این است که تلاش برای روشنتر ساختن این مفاهیم به انسان کمک میکند که در مقام بحث دچار مغالطه و اشتباه نشود.
قانون عمومى مرگ
نوشته شده توسطرحیمی 28ام دی, 1395کلُ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ وَ نَبْلُوکمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَیرِ فِتْنَةً وَ إِلَینا تُرْجَعُونَ [1]
هر نفسی چشنده مرگ است و ما شما را با مبتلا کردن به بدی هاو خوبی ها آزمایش می کنیم و بسوی ما باز گردانده می شوید.
نکته ها:
حضرت علی علیه السلام دربارۀ«نَبْلُوکمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَیرِ» فرمودند: سلامتی و غنی، خیر، و بیماری و فقر، شرّ است و هر دو برای امتحان می باشد. [2]
سیمای مرگ در قرآن و روایات
1- آمادگی برای مرگ، نشانۀاولیای خداست. «إِنْ زَعَمْتُمْ أَنَّکمْ أَوْلِیاءُ لِلَّهِ مِنْ دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ»[3]
2- جایگاه مرگ در زندگی انسان ها همچون گردنبند بر روی سینۀدختران است. «خطّ الموت علی وُلد آدم مَخطّ القلاده علی جید الفتاة»[4]
3- مرگ، پایان راه نیست، بلکه به منزلۀتغییر در حیات و شیوۀزندگی است، مانند لباسی که تعویض می شود. [5]
4- هر کس از انسان ها به نحوی از این جهان رخت برمی بندند، بعضی با سخت ترین حالات و عدّه ای مثل بو کردن گل. [6]
5- ترس انسان از مرگ مانند ترس راننده ای است که یا سوخت ندارد «آه من قلة الزاد و طول الطریق»، [7] یا بار قاچاق و کالای ممنوعه حمل می کند (گناهکار است) و یا آمادۀرانندگی نیست، وگرنه ترس چرا؟
ذکر و ذاکرین در آئینه قرآن و روایات
نوشته شده توسطرحیمی 28ام دی, 1395ذکر خداوند حلاوتی دارد که خداوند به تناسب ظرفیت و قابلیت بندگانش از اثرات و نتایج آن، دلهای مفتوح به ایمان را بهره مند می گرداند، با عنایت به اینکه خود شخص نیز باید تحمل بسیار در این زمینه داشته و زهد و ریاضت کشد تا قابل دریافت فیض گردد. با نگاهی بر تعالیم مبین دین اسلام و احادیث وارده از معصومین علیهم السلام درمی یابیم که ارزش هیچ چیز بالاتر از یاد خدا نیست. هدف از خلقت جهان هستی، عبادت پروردگار عالمیان است و آن چیزی جز زنده نگاه داشتن یاد خدا در زندگی افراد بشر نمی باشد. رفع همه گرفتاری ها و مشکلات در ذکر خدا نهفته است. ذکر و یاد خدا زمان و محل خاصی ندارد و قدری برایش تعیین نشده است. بنابراین بشر دائما باید در حضور پروردگار جهان یاد او را زنده نگاه دارد.
یکى از زیباترین جلوه هاى ارتباط عاشقانه با خدا و اساسى ترین راه هاى سیر و سلوک، ذکر است؛ ذکر خدا، از یاد بردن غیر خداست و تداوم و استمرار آن، زنگار گناهان را از روى دل مى زداید؛ زیرا غفلت و فراموشى حق تعالى، ساحت دل را مکدر مى کند. با نگاهی بر تعالیم مبین دین اسلام و احادیث وارده از معصومین علیهم السلام درمی یابیم که ارزش هیچ چیز بالاتر از یاد خدا نیست. هدف از خلقت جهان هستی، عبادت پروردگار عالمیان است و آن چیزی جز زنده نگاه داشتن یاد خدا در زندگی افراد بشر نمی باشد.
رفع همه گرفتاری ها و مشکلات در ذکر خدا نهفته است و رویگردانی از این امر مهم آدمی را در عسرت و تنگی قرار می دهد، به طوری که زندگی بر او تنگ می شود و نه تنها از هدف اصلی در این جهان باز می ماند، بلکه در آخر عمر نیز با خسران و پشیمانی، حسرت روزهایی را می خورد که دیگر راه بازگشتی به آنها نیست. ذکر خدا مرتبه ای است بس والا.
حجره مثال زدنی سید جعفر شهیدی(ره)
نوشته شده توسطرحیمی 28ام دی, 1395ارزش انسان با توجه به تلاش و کوششی که در راه رسیدن به اهدافش انجام میدهد، سنجیده میشود و پاداش این تلاش اگر با ایمان به خداوند و برای او انجامگرفته باشد، برعهده اوست والا پاداشش بر عهده کسی خواهد بود که کار برای او انجامشده است.
خداوند متعال در قرآن میفرماید:
وَأَن لَّيْسَ لِلْإِنسَنِ إِلَّا مَا سَعَى نجم/39
و اینکه برای انسان بهرهای جز سعی و کوشش او نیست
استاد سید جعفر شهیدی گفته است:
آنچه طالب علم را به مدرسه میکشاند عشق به فراگیری علوم آل محمد علیهمالسلام است، بنابراین طالب علم باید برای عالم شدن، خود را برای تحمل هرگونه مشقتی آماده کند.
بنده چون عازم نجف شدم با خود فکر کردم، اگر حجره پیدا نکنی چه خواهی کرد؟ گفتم در صحن بارگاه امیرالمؤمنین علیهالسلام میخوابم، البته در صحن نخوابیدم ولی هنگام ورود در مدرسه قزوینیها حجرهای را به من دادند که درب آن به پلههای طبقه بالا باز میشد، حجره نبود انبار بود، روز که در را باز میکردم تنها میتوانستم اجسام را تمیز بدهم و ناچار برای مطالعه به پشتبام میرفتم، از گرمای پنجاه درجه تابستان و گرسنه ماندن روزهای پیدرپی چیزی نمیگویم، زیرا عموم طلبهها در این مشقت با من شریک بودند. با این حال درسها از یک ساعت به اذان صبح تا دو ساعت از شب گذشته برقرار بود، رفتم خدمت آقای حاج شیخ صدرا بادکوبهای که برای ما درس شوارق بگوید فرمود: وقت ندارم ولی ما اینقدر اصرار کردیم که قرار شد یک ساعت به اذان صبح مانده برای ما درس گوید.( با اقتباس و ویراست از کتاب مردان علم در میدان عمل)
کار اکسیر کند همت ذاتی، «صائب»
خاک در دست، زر و سیم شود حاتم را(صائب)
ثمره رفاقت آقا مجتبی تهرانی
نوشته شده توسطرحیمی 28ام دی, 1395ثمره رفاقت آقا مجتبی تهرانی در عاقبت بخیری آرایشگر محل
متدینین و مؤمنین جامعه در مقابل قشر گنهکار دو راه دارند؛ یا به بهانه گنهکار بودن از آنان اجتناب کنند، با آنان رفاقت نمایند تا با ارشاد و راهنمایی اثرگذار باشند، مسیر دوم سختتر است و ممکن است مورد اتهام هم قرار گیرند اما اولیاء الهی آن را انتخاب میکنند.
خداوند متعال در قرآن میفرماید:
فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَّيِّنًا لَّعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ طه/44
با او به نرمی سخن گوييد ، شايد پند گيرد
مدتها بود آقا مجتبی تهرانی با شخصی که شغلش سلمانی بود و ریشتراشی میکرد، دوست بود، بعضیها از دوستی ایشان با این فرد تعجب میکردند و نمیتوانستند بفهمند چرا آقا با او رفاقت میکنند، تا اینکه روزی آقا از کنار مغازه سلمانی رد میشود، میبیند او یک مشتری را روی صندلی نشانده و بهصورت او صابون یا خمیر ریش مالیده و تیغ در دست دارد و آماده تراشیدن ریش مشتری است، در همان موقع آقا با یک حالت خاص و ابهت الهی میفرمایند «فلانی» و رَد میشوند.
آرایشگر با دیدن آیت الله و به حرمت دوستی با ایشان، دست از تراشیدن صورت برمی دارد و به دنبال آقا میدود و اظهار ندامت و پشیمانی میکند و همین امر سبب میشود که دیگر از این شغل دست برمیدارد و به شغل دیگری مشغول میشود.) اقتباس و ویراست از کتاب خاطراتی از آيينه اخلاق)
حوزه نیوز
آنچه که از عروسی فرزندان رهبر انقلاب نمیدانید + فیلم
نوشته شده توسطرحیمی 27ام دی, 1395حاج غلامرضا سازگار مداح اهل بیت (علیهم السلام) ؛ با بیان خاطرهای از عروسی فرزندان رهبر انقلاب گفت:
عروسی کارگر ساده از عروسی فرزند رهبر انقلاب تجملاتیتر است، بشقابی گذاشته بودن و تنها چند میوه در آن. در مراسم تنها یک نوع غذا بود که حضرت آقا هم همراه با مهمانان در سر سفره نشستند، من گفتم آنهایی که عروسی میلیاردی می گیرند بیایند ببیند رهبرشان چه کار می کند.
عمارنامه
آمریکا به دنبال «جنبش سبز 2» و تجزیه ایران در دوره ترامپ است
نوشته شده توسطرحیمی 27ام دی, 1395نظریه پرداز جنگهای ترکیبی؛
آمریکا به دنبال «جنبش سبز 2» و تجزیه ایران در دوره ترامپ است
«اندرو کوریبکو» میگوید:فتنه 88 یکی از بارزترین مصداقهای جنگ ترکیبی آمریکا علیه ایران بود.و واشینگتن در حال طراحی یک «جنبش سبز 2» با ابزارهای مختلف از جمله حمایت از تجزیهطلبان است.مفهوم جنگ ترکیبی یکی از اصلیترین و شاملترین مفاهیم در حوزه استراتژیهای نوین جنگ به شمار میرود. این مفهوم شامل استفاده از ابزارهای نرم پیش از ابزارهای سخت برای رسیدن به مقاصد مدنظر در یک کشور هدف است. جنگ اطلاعاتی و رسانهای، اغوای سیاسی و دیپلماتیک، تحریم و جنگ اقتصادی، تحریک اختلافات قومی و نژادی، جنگ داخلی، انقلاب رنگی، تغییر رژیم و چندین و چند عبارت دیگر، همگی در تعریف جنگ ترکیبی جای میگیرند.
آمریکا به عنوان صاحب قویترین دستگاه پروپاگاندا و همچنین متأسفانه گستردهترین شبکه نفوذ اقتصادی، فرهنگی و سیاسی در سراسر جهان، تنها کشوری است که میتواند جنگ ترکیبی علیه کشورهای هدف خود به راه بیندازد. انقلابهای رنگی سالهای اخیر به ویژه در اروپا و بحران ساختگی در سوریه، از مشخصترین مثالهای جنگ ترکیبی آمریکا هستند که در آنها واشینگتن عمدتاً با توسل به ابزارهای نرم به دنبال «تنظیم»، «تغییر» یا «تجدید» رژیم در سراسر دنیا بوده است.