هل الیک یابن احمد سبیل فتلقی

نوشته شده توسطرحیمی 23ام آذر, 1397

 

هل الیک یابن احمد سبیل فتلقی

آیا بسوی تو ای پسر احمد راهی هست که ملاقات شوی

 

آقای خوبم سلام!

آرزوی شیرین هر لحظه این منــِ خطاکار …

اللهم عجل لولیک الفرج!

دستور العمل امام صادق علیه السلام برای خودسازی

نوشته شده توسطرحیمی 23ام آذر, 1397

 

نرم افزار نکاتی درباره حدیث عنوان بصری از امام صادق علیه السلام , اندروید

۴.۲۵ مگابایت

نرم افزار نکاتی درباره حدیث عنوان بصری از امام صادق علیه السلام , فرمتpdf

۵۲۶.۶۳ کیلوبایت

 

نکاتی درباره حدیث عنوان بصری از امام صادق علیه السلام  
عناوین اصلی کتاب شامل:
عنوان بصری و امام صادق علیه السلام ؛
شخصیت عنوان بصری؛
شرح حدیث؛
علم و معرفت؛
رابطه میان شناخت و ترس از خدا؛
رابطه منطقی بین شناخت و سلوک؛
حقیقت بندگی؛
خداوند مالک است؛
رهایی از طرح و تدبیر؛
و…

شاید برای خودسازی نتوان حدیثی کاملتر از این حدیث از امام صادق علیه السلام پیدا نمود. چنانچه آیت الله سید علی قاضی برای گذشتن از نفس اماره و خواهش های نفسانی، به شاگردان و مریدان سیر و سلوک الی الله دستور می دادند روایت عنوان بصری را بنویسند و بدان عمل کنند; یعنی، یک دستور اساسی و مهم، عمل طبق مضمون این روایت بود. علاوه بر این می فرمودند:

باید آن را در جیب خود داشته باشند و هفته ای یکی دو بار آن را مطالعه نمایند. این روایت، بسیار مهم است و حاوی مطالب جامعی در بیان کیفیت معاشرت و خلوت و کیفیت و مقدار غذا و کیفیت تحصیل علم و کیفیت حلم و مقدار شکیبایی و بردباری و تحمل شدائد در برابر گفتار هرزه گویان، و بالاخره مقام عبودیت و تسلیم و رضا و وصول به اعلا ذروه عرفان و قله توحید است. (1)

ادامه »

ده قانون برای بندگی از زبان شهید علمدار

نوشته شده توسطرحیمی 23ام آذر, 1397

 


شهید علمدار ده قانون برای سیر و سلوک خود قرار داده بود.

باشد که از آن شهید بزرگوار درس بندگی بگیریم.

 

قانون اول:

بارالها،

اعتراف می کنم از اینکه قرآن را نشناختم و به قرآن عمل نکردم.

حداقل روزی ده آیه قرآن را باید بخوانم. اگر روزی کوتاهی کردم و به هر دلیلی نتوانستم این ده آیه را بخوانم روز بعد باید حتماً یک جزء کامل بخوانم.

 

 

ادامه »

وقتی مروارید را به اهلش بسپاری

نوشته شده توسطرحیمی 23ام آذر, 1397

 

وقتی مروارید زیبایی هایت را به صدف حجاب و عفاف می سپاری،

 

خدا تو را آبی می کند،

آن قدر آبی که آسمان به تو رشک می برد.

 

سرگردان کوی کیستم…

نوشته شده توسطرحیمی 23ام آذر, 1397

 

‌جمعه ای دیگر…

در این لحضه ها ی دلواپسی، دلواپسم،

دلواپس آمدنت، دلواپس ندیدنت!!!

آه که تو را حتی به رویا هم ندیدم…

ندیدنت چه احساس غریبست!!!

و من جزء هوایت هوایی ندارم

 

« کی می شود تو ما را و ما تو را ببینیم»

                                        متی ترانا و نریک؛

 

 

شایدآنقدرها هم که می گویم منتظر آمدنت نیستم!!

این همه لاف زن و مدعی اهل ظهور….

با چه شوقی آمدنت را به فریادنشسته ام

واقعا نمی دانم چگونه می شود سرود هجرانت را

و زندگی کرد نبودنت را

 

مانـده ام بی تـو چرا باغـچه ام گـل دارد

 

روزها گذشتند ، هفته ها ، ماه ها و بلکه سالها…

ومن منتظرم آمدنت را هنوز

شاید این جمعه بیایی ، شاید….

دل بهانه ی تو را میگیرد ….

 

 
إِلَى مَتَى أَحَارُ فِيكَ يَا مَوْلاَيَ‏

 

تا به کی حیران و سرگردان کوی تو باشم

 

العجل یا مغیث الشیعه

 

العجل یا مهــدی عجل الله فرجه الشریف

 


مانده ام بی‌تو چرا باغچه ام گل دارد!؟

نوشته شده توسطرحیمی 23ام آذر, 1397

 

السّلامُ علیک یا ربیعَ الاَنام و نضرة الایّام

 

دانلود کلیپ

 

جمعه‌ها طبع من احساس تغزل دارد
ناخودآگاه به سمت تو تمایل دارد

بی تو چندیست که در کار زمین حیرانم
مانده ام بی‌تو چرا باغچه ام گل دارد

شاید این باغچه ده قرن به استقبالت
فرش گسترده و در دست گلایل دارد

تا به کی یکسره یکریز نباشی شب و روز
ماه مخفی شدنش نیز تعادل دارد

کودکی فال فروش است و به عشقت هر روز
می خرم از پسرک هر چه تفال دارد

یازده پله زمین رفت به سمت ملکوت
یک قدم مانده زمین شوق تکامل دارد

هیچ سنگی نشود سنگ صبورت، تنها
تکیه بر کعبه بزن، کعبه تحمل دارد…

سید حمیدرضا برقعه ای

دعا در نگاه مقام معظم رهبری

نوشته شده توسطرحیمی 20ام آذر, 1397

 

دعا مخصوص وقت گرفتاری نیست؛ همیشه باید دعا کرد. بعضی خیال می‌کنند وقتی گرفتاری و مصیبت و بلایی بود، باید دعا کرد؛ نه.

آن وقتی هم که انسان در حال عادی زندگی می‌کند، باید دعا کند و رابطه را با خدا محفوظ نگه دارد. به تعبیر یکی از روایات، صدای خود را برای فرشتگان در ملکوت اعلی آشنا کند. دعا همیشه لازم است. […] بزرگ‌ترین فایده دعا، فایده نقد دعاست که به خود شما دعاکننده می‌رسد. یعنی ایجاد رابطه با خدای متعال و احساس محبت و شوق به تقرب به پروردگار عالم.

 این، نقدترین دستاورد دعاست که متعلق به خود شما دعاکننده است؛ بحث استجابت بحث دیگری است.

خطبه نماز جمعه ۲۹/۷/۱۳۸۴

اقبال استجابت

لازم نیست دعا همیشه قوانین طبیعی را به‌هم بزند و برخلاف قوانین طبیعی عمل کند؛ نه.

دعا در چارچوب قوانین طبیعی مستجاب می‌شود و خواسته شما برآورده می‌گردد.

 این قدرت خداست که قوانین را جور می‌آورد، کنار هم می‌گذارد و مقصود شما برآورده می‌شود. […] اگرچه در مواردی بلاشک دعا قوانین را هم خرق می‌کند، اما این‌طور نیست که وقتی می‌گوییم دعا مستجاب می‌شود، یعنی دعای شما اگر با قوانین دیگر الهی منافات داشته باشد و عملی هم‌راهش نباشد، و یا حتی خود دعا از روی توجه هم نباشد، باز مستجاب می‌شود؛ نه.

در دعا، طلب‌کردن و خواستن از خدای متعال و حقیقتاً مطالبه‌کردن لازم است. این دعا مستجاب می‌شود. اگر عمل و تلاش در راه اهداف بزرگ، هم‌راه این دعا باشد، اقبال استجابت این دعا واقعاً بیشتر است.

 آن وقتی که دعا استمرار پیدا کند، حتماً اقبال استجابت در این دعا بیشتر است. اگر دیده شد که یک دعا چند بار تکرار گردید و مستجاب نشد، نباید مأیوس شد؛ به‌خصوص در مسائل بزرگ، به‌خصوص در مسائل مربوط به سرنوشت انسان و سرنوشت کشور و سرنوشت ملت‌ها.

چون گاهی طبیعت کارهای بزرگ چنین است که تحققش زمان می‌طلبد.

خطبه نماز جمعه تهران 4/10/1377

 

از خدا بخواهید

همه‌جور حاجت را می‌شود از خدا خواست و باید خواست؛ حتی حاجت‌های کوچک. اما این درخواست خود را به این حاجات کوچک منحصر نکنید.

حاجات بزرگ‌تری هست؛ آن‌ها را از یاد نبرید. بزرگ‌ترین آن‌ها «مغفرت الهی» است. از خدا بخواهید که آثار به جامانده از تخلف و گناه را از دل و جان ما برطرف بفرماید؛ از خدا بخواهید که راه توبه را برای شما هم‌وار کند. حاجت بزرگ دیگر «محبت الهی» است.

مقام حب الهی را از خدای متعال طلب کنید. حاجت بزرگ دیگر «اصلاح امور امت اسلامی» است. از خدا بخواهید خدای متعال امور همه مسلمان‌ها -نه فقط ملت ایران را- و همه کشورهای اسلامی را اصلاح کند. بلکه از خدای متعال هدایت بشریت را به راه راست بخواهید.

 این دعاها اقبال استجابت زیادی دارد و همین دعاها اثر می‌کند. راه‌ها را باز می‌کند. وسائل را آسان می‌کند و ما را در رسیدن به این مطلوب‌های بزرگ کمک می‌کند.

خطبه نماز عید سعید فطر ۲/۸/۱۳۸۵

 

هرچه می‌خواهد دل تنگت

در روایات دارد وقتی برای حاجاتی دعا می‌کنید، دعا و خواسته خود را زیاد ندانید. یعنی هرچه مایل هستید و می‌خواهید، از خدا طلب کنید. نگویید این زیاد است؛ کمتر بخواهم تا بشود. ما از استکثار دعا منع شده‌ایم. یعنی دعا و مطلوب را در مقابل پروردگار زیاد نشمارید.

 از خدا خواسته‌های بزرگ بخواهید و خدای متعال برآورده می‌کند. در امید به دعا را به روی خودتان نبندید و این راه و وسیله‌ای را که خدای متعال بین خود و بندگانش قرار داده است، بر روی خودتان مسدود نکنید.

 البته باز در روایات دارد «النهی من الإستعجال فی الدعاء»، یعنی در دعا عجله نکنید.

 اگر چیزی را خواستید و در زمانی که شما خواستید برآورده نشد، نگویید که خدای متعال دعای مرا مستجاب نکرد، نه. «الأمور مرهونت  بأوقاتها»

خطبه‌ نماز جمعه ۷/۱۲/۱۳۷۱

وصایای اخلاقی سیدبن طاووس(ره)به فرزندش

نوشته شده توسطرحیمی 20ام آذر, 1397

 

(پرهیز از مخالطت زیاد با مردم)

ای فرزند، ای محمد، و ای کسانی که از تبار منید، و ای دیگر مردمان از اهل من و ای برادران که این نوشته را خواهید خواند - و امیدوارم خدای جل جلاله هر مراقبتی که در نهان و آشکار اراده فرماید به شما بیاموزد - بدانید که رفت و آمد و مخالطت با مردم، بیماری و دردی سهمگین است، و کاری است سخت که انسان را از یاد خدای جل جلاله باز می دارد، و امروز این دشواری به همانجا رسیده است که در زمان جاهلی جریان داشت در آن روزگار مردم از اشتغال به جلالت الهی غافل بودند، و به بتان می پرداختند. پس ای فرزند، چندانکه توانی از رفت و آمد بسیار با مردم بپرهیز که من آزموده ام، و دیده ام که رفت و آمد بسیار با مردم در دین مایه بیماریهای خطرناک است، از جمله گرفتاریهای آن این است که امر به معروف و نهی از منکر گرفتار می آیی. پس اگر از سر راستی و ادای امانت به این کارپردازی به یقین همه دشمن تو گردند، و به جای آنکه به یاد رب العالمین جل جلاله باشی به دشمنی با مردم مشغول خواهی شد و اگر با آنان به نفاق و مداراپردازی، پس آنان در مقابل مولای تو، خدایان و الهه تو خواهند شد، و در پیشگاه الهی رسوا خواهی بود، چه او ترا می بیند، و می داند که در حضرت مقدس او به استهزا پرداخته ای و به خلاف آنچه در دل داری تظاهر می کنی، و بدین گونه حرمت او را سبک می شماری و چنین می پنداری که آگاهی مردم به ارزش تو مهمتر است تا آگاهی حق تعالی به تو و اگر شیطان ترا مغرور کرد، و نهاد بهیمی و جاذبه هوا و هوس و دنیا دوستی ترا فریفت، و در دلت انداخت که تو نمی توانی با مردم از در انکار و اختلاف در آیی، و با آنان نبرد کنی، به آنان بگوی که می توانی آنچه می گویند نیرنگ و فریب است، زیرا کسانی که حرمت پروردگار ترا بشکنند، و حرمت رسول او را که جد تست پاس ندارند، و حرمت پیشوایان معظم ترا نپایند، و این بی حرمتی را با انجام کارهای ناپسندی مرتکب شوند، که حرمت مالک اولین و آخرین را و حرمت پیمبران و مرسلین را و همه عارفان را که اولیای خدای جل و جلاله می باشند، بشکنند و هتک ناموس دین کنند، همانا حرمت ترا نیز نمی پایند، و حرمت هیچ یک از مردمی را که تو گرامی می شماری پاس نمی دارند. شاهد مثال بر این نکته این است که اگر در مجلسی در مقابل مردم دستار از سر تو برگیرند، یا از روی سبک شمردن تو و اهانت به تو چیزی را به زور از تو بستانند، هرگز از آنان غفلت نمی کنی، و چنین بهانه نمی آوری که قدرت درگیری با آنان را نداری، بلکه بسا که به بهای جان گرامی و هر چه که داری با آنان درافتی و برای انتقام از آنان هر کوششی که در قول و فعل بتوانی بجای آوری، و از آنان بهر وسیله که باشد روی برگردانی، و عمل آنان را ناشایسته شماری، و از دیگران در مقابله با آنان یاری جویی. پس با اینکه می دانی هتک حرمت مولای تو (فاطر الخلایق و مالک المشارق و المغارب) مانند هتک حرمت تو نیست حرمت تو در مقایسه با حرمت عظیم کبیر حق تعالی هیچ است: پس چگونه رضا می دهی که حرم تو از حرمت او بالاتر باشد، حال آنکه غرق نعمت اویی در قبضه اختیار او مملوکی ناتوانی آیا در حضرت مقدس او گستاخی چنین اهانتی را داری؟

ادامه »

کسی که تُن صدای امام زمان عج را می شناخت

نوشته شده توسطرحیمی 20ام آذر, 1397

عارف کامل صاحب مقام تشرف جناب سید بن طاوس (ره)
سید علی بن موسی بن جعفر بن طاووس مشهور به سید ابن طاووس (۵۸۹-۶۶۴ق)، از عالمان دینی شیعه، صاحب کتاب لُهوف (مقتل امام حسین) و نقیب شیعیان در زمان حکومت مغول بر بغداد. وی را به سبب تقوا، مراقبه فراوان و حالات عرفانی «جمال العارفین» خوانده‌اند.

گرایش ابن طاووس بیش از هر موضوعی به مسائل اخلاقی ومعنوی بوده و بیشتر آثار او نیز در همین موضوع است، از جمله مصباح المتهجد، محاسبة النفس، اقبال الاعمال و کَشفُ المَحَجَّه. تألیفات سید ابن طاووس تأثیر بسیاری بر فرهنگ و اندیشه شیعه گذاشته است. علامه حلی و شیخ یوسف سدیدالدین (پدر علامه حلی) از شاگردان او بودند.

آیت الله بهجت (ره) می فرمودند :

بزرگان طریقت کسانی که کتاب اقبال الاعمال سید بن طاوس(ره) را نداشتند را راه نمی دادند .

مطلب زیر شرح حالی از عارف کامل جناب سیدبن طاوس(ره) است که در مراقبه و زهد اسوه می باشد . قابل ذکر است که تشرفات خدمت ائمه هدي علیه السلام به طرق مختلف است كه گاهاً مكاشفات هستند که اين مكاشفات ميتوانند نفساني هم باشند . يعني فرد سالك آنچه در ذهن مي پرورانده حالا به قوه قهريه تبديل به تمثلاتي شده است . اما در خصوص امثال حضرت سيد - سيد بحرالعلوم و بعضي عرفاي كامل (رضوان الله عليهم) تشرفات بصورت مشاهدات و جسم عنصري حضرت بوده است و اين ببسيار محدود و معدود است . جناب سيد از آن دسته علماي عامل بودند كه بغير از سيل مكاشفات و مشاهدات رحماني از جنبه علمي هم در حد اعلي بودند و علامه محسوب مي شدند . كتابهاي سيد بن طاوس(ره) مخصوصاً اقبال و مطالب اخلاقي كه به فرزندش نوشته براي امثال ما بسيار بسيار سودمند هستند . اذكار و اوراد مهج الدعوات بايد زير نظر استاد خبير باشد . مطلب درباره سيد (ره) و احوال ايشان زياد هست و بنده گلچين مي كنم . تشرفات به قدري زياد هست كه گويا ايشان ملازم دائمي حجت خدا (عج) بودند .  ميرزا جواد ملكي (ره) با لقب ” سيد المراقبين ” از ايشان ياد مي كردند .

 

ستاره سبز  
در پانزدهم 8589 ق تولد نوزدادی خانواده سعد الدین ابو ابراهیم موسی بن جعفر را از شادی و نشاط آکنده ساخت . ابو ابراهیم نوزاد نیمه محرم را به یاد نیای ارجمندش علی نامید. (1)
همسر ابو ابراهیم دختر ورام بن ابی فراس دانشور شهره حله بود. (2) علی اندک اندک در محضر پدر بزرگی چون ورام و پدری مانند سعد الدین ابو ابراهیم با الفبای زندگی آشنا شد. او بزودی دریافت که ریشه در آسمان دارد و با سیزده واسطه با امام حسن مجتبی علیه السلام پیوند می خورد. (3)
ورام برایش گفت که ابو ابراهیم دخترزاده شیخ طوسی است . (4) و چگونه نیای بزرگوارش محمد بن اسحاق به دلیل زیبایی چهره و ناموزونی پاها به طاووس شهرت داشت . (5)
ورام در دوم محرم 605 ق دیده از جهان بست . (6) هر چند همراهی این بزرگمرد با علی بن موسی ، که رضی الدین شهرت داشت ، دیری نپایید ولی همین زمان کوتاه کافی بود تا علی وی را بشناسد و همواره به عنوان الگو ستایشش کند.(7)
البته ستاره حله تنها بدین استادان بسنده نکرد. شیخ نجیب الدین بن نما، شید شمس الدین فخار بن معد الموسوی ، سید صفی الدین الحسن الدربی ، شیخ سدید الدین سالم بن محفوظ بن عزیزه السوروای ، سید ابو حامد محبی الدین محمد بن عبدالدین زهره الحلبی ، شیخ ابو السعادات اسعد بن عبد القاهر اصفهانی ، سید کمال الدین حیدر بن محمد بن زید بن محمد به عبدالله الحسینی و سید محب الدین محمد بن محمود مشهور به ابن نجار بغدادی از دیگر استادان وی شمرده می شدند.(8)

ادامه »

كلمه« راعنا» به چه معني است

نوشته شده توسطرحیمی 19ام آذر, 1397

خداوند متعال در يكي از آيات سوره بقره مي فرمايد:
 
« يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَقُولُوا راعِنا وَ قُولُوا انْظُرْنا وَ اسْمَعُوا وَ لِلْكافِرينَ عَذابٌ …
 
شأن نزول آيه مربوطه چيست؟
كلمه« راعنا» به چه معني است و شأن نزول آيه مربوطه چيست؟
خداوند متعال در يكي از آيات سوره بقره مي فرمايد:
« يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَقُولُوا راعِنا وَ قُولُوا انْظُرْنا وَ اسْمَعُوا وَ لِلْكافِرينَ عَذابٌ أَليمٌ» (1)
« اي كساني كه ايمان آورده‏ايد، نگوييد: «راعنا»، و بگوييد: «انظرنا»، و [اين توصيه را] بشنويد و [گر نه‏] كافران را عذابي دردناك است.»درباره شأن نزول اين آيه «ابن عباس» مفسر معروف نقل مي‏كند: مسلمانان صدر اسلام هنگامي كه پيامبر (ص) مشغول سخن گفتن بود و بيان آيات و احكام الهي مي‏كرد گاهي از او مي‏خواستند كمي با تأني سخن بگويد تا بتوانند مطالب را خوب درك كنند، و سؤالات و خواسته‏هاي خود را نيز مطرح نمايند، براي اين درخواست جمله «راعنا» كه از ماده «الرعي» به معناي مهلت دادن است به كار مي‏بردند.ولي يهود همين كلمه «راعنا» را از ماده «الرعونه» كه به معناي كودني و حماقت است استعمال مي‏كردند در صورت اول مفهومش اين است « به ما مهلت بده» ولي در صورت دوم اين است كه «ما را أحمق و نادان بدان»در اينجا براي يهود دستاويزي پيدا شده بود كه با استفاده از همان جمله‏اي كه مسلمانان مي‏گفتند، پيامبر يا مسلمانان را استهزاء كنند.آيه فوق نازل شد و براي جلوگيري از اين سوء استفاده به مؤمنان دستور داد به جاي جمله «راعنا»، جمله «انظرنا» را به كار برند كه همان مفهوم را مي‏رساند، و دستاويزي براي دشمن لجوج نيست.البته بعضي ديگر از مفسران گفته‏اند كه جمله «راعنا» در لغت يهود يك نوع دشنام بود و مفهومش اين بود «بشنو كه هرگز نشنوي» اين جمله را تكرار مي‏كردند و مي‏خنديدند!.بعضي از مفسران نيز نقل كرده‏اند كه يهود به جاي «راعنا»، «راعينا» مي‏گفتند كه معنايش «چوپان ما» است، و پيامبر اسلام (ص) را مخاطب قرار مي‏دادند و از اين راه استهزا مي‏كردند.(2)اما نكته اي كه درباره اينگونه دستورات و توصيه هاي خداوند متعال در قرآن كريم لازم به ذكر است اين است كه گرچه خصوص مورد  مذكور در قرآن ممكن است براي در عصر امروزي كاربرد نداشته باشد اما مشابه آن مسئله امكان وقوع براي  همه مسلمانان دارد و قرآن كريم در صدد بيان حكم همان مورد خاص نيست بلكه آن مورد خاص را به عنوان نمونه بيان مي كند تا مسلمانها در امور مشابه با توجه به قاعده كلي و عمومي كه از خصوص آن مورد استفاده مي كنند رفتار نمايند.بنابراين ممكن است مسلمانان در گفتار خود از عباراتي استفاده كنند كه مورد سوء استفاده دشمن قرار بگيرد و قاعده كلي كه از اين آيه به خوبي استفاده مي‏شود اين است كه مسلمانان بايد در برنامه‏هاي خود مراقب باشند كه هرگز بهانه به دست دشمن ندهند، حتي از يك جمله كوتاه كه ممكن است سوژه‏اي براي سوء استفاده دشمنان گردد احتراز جويند، قرآن با صراحت براي جلوگيري از سوء استفاده مخالفان به مؤمنان توصيه مي‏كند كه حتي از گفتن يك كلمه مشترك كه ممكن است دشمن از آن معناي ديگري قصد كند و به تضعيف روحيه مؤمنان بپردازد پرهيز كنند.(3)
پي نوشت ها:
1. بقره(2) آيه 104.
2. آيت الله مكارم شيرازي ، تفسير نمونه، تهران، دار الكتب الإسلامية، ، 1374ش، ج‏1، ص 383.
3.  همان، ص 385.