موضوعات: "کلام نور" یا "احکام"

دعا برای طلب روزی

نوشته شده توسطرحیمی 24ام تیر, 1394

بار خدایا از تو خواهم معیشت خوبى که بدان وسیله به همه حوائجم نیرو بگیرم

در دعاهای رسیده از ائمه اطهار در طلب زندگی بهتر چند نمونه از این ادعیه در ادامه آمده است:

1. دعای امام صادق علیه السلام:

خدایا! دنیا را برای من زندان قرار نده

وَ لاتَجْعَلْ عَلَىَّ الدُّنْیا سِجْناً

در بخش باقیات الصالحات کتاب مفاتیح الجنان، در باب چهارم(ادعیه منتخبه از کتاب کافی)، فصل پنجم به «دعاهای وارده برای رزق و روزی» اختصاص یافته است. در این فصل پنج دعا برای رزق و روزی آمده است. و پنجمین آن دعایی از امام صادق علیه السلام است. در مفاتیح الجنان آمده است:

پنجم: ابو بصیر این دعا را براى طلب روزى از حضرت صادق علیه السّلام روایت کرده(کافی/2/553) و آن حضرت فرموده:

این دعایى است که على‏ بن الحسین علیه السّلام خدا را به آن مى‏خواند:

[الکافی، أَبُو بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: کَانَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ ع یَدْعُو بِهَذَا الدُّعَاءِ:]

اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ حُسْنَ الْمَعیشَةِ مَعیشَةً اَتَقَوّى بِها عَلى جَمیعِ حَوآئِجى وَ اَتَوَصَّلُ بِها فِى الْحَیوةِ اِلى آخِرَتى مِنْ غَیْرِ اَنْ تُتْرِفَنى فیها فَاَطْغى اَوْ تُقَتِّرَ بِها عَلَىَّ فَاَشْقى اَوْسِعْ عَلَىَّ مِنْ حَلالِ رِزْقِکَ وَ اَفْضِلْ عَلَىَّ مِنْ سَیْبِ فَضْلِکَ نِعْمَةً مِنْکَ سابِغَةً وَ عَطآءً غَیْرَ مَمْنُونٍ ثُمَّ لاتَشْغَلْنى عَنْ شُکْرِ نِعْمَتِکَ بِاِکْثارٍ مِنْها تُلْهینى بَهْجَتُهُ وَ تَفْتِنُنى زَهَراتُ زَهْوَتِهِ وَلا بِاِقْلالٍ عَلَىَّ مِنْها یَقْصُرُ بِعَمَلى کَدُّهُ وَ یَمْلاَُ صَدْرى هَمُّهُ اَعْطِنى مِنْ ذلِکَ یا اِلهى غِنىً عَنْ شِرارِ خَلْقِکَ وَ بَلاغاً اَنالُ بِهِ رِضْوانَکَ وَ اَعُوذُ بِکَ یا اِلهى مِنْ شَرِّ الدُّنْیا وَ شَرِّ ما فیها وَ لاتَجْعَلْ عَلَىَّ الدُّنْیا سِجْناً وَلافِراقَها عَلَىَّ حُزْناً اَخْرِجْنى مِنْ فِتْنَتِها مَرْضِیّاً عَنّى مَقْبُولاً فیها عَمَلى اِلى دارِ الْحَیَوانِ وَ مَساکِنِ الاَْخْیارِ، وَ اَبْدِلْنى بِالدُّنْیَا الْفانِیَةِ نَعیمَ الدّارِ الْباقِیَةِ.اَللّهُمَّ اِنّى اَعُوذُ بِکَ مِنْ اَزْلِها وَ زِلْزالِها وَ مِنْ سَطَواتِ شَیاطینِها وَ سَلاطینِها وَ نَکالِها وَ مِنْ بَغْىِ مَنْ بَغى عَلَىَّ فیها.

ادامه »

مالک نفس

نوشته شده توسطرحیمی 22ام تیر, 1394


امام صادق علیه السلام فرمودند:

مَنْ مَلَکَ نَفْسَهُ إذا رَغِبَ، وَ إذا رَهِبَ، وَ إ ذَااشْتَهى، وإذا غَضِبَ وَ إذا رَضِىَ، حَرَّمَ اللّهُ جَسَدَهُ عَلَى النّارِ:

هر که در چهار موقع ، مالک نفس خود باشد:

هنگام رفاه و توسعه زندگى،

هنگام سختى و تنگ دستى،

هنگام اشتها و آرزو و

هنگام خشم و غضب؛

خداوند متعال بر جسم او، آتش را حرام مى گرداند. وسائل الشیعه : ج 15 ص 162 ح 8.

ولایت علی علیه السلام؛ مهمترین امتحان بزرگ الهی

نوشته شده توسطرحیمی 22ام تیر, 1394

حضرت علی علیه السلام در خطبه قاصعه هشدار می دهند و می فرمایند:

«خدای متعال وقتی می خواهد امتحان بکند (که کسی به حوزه ی کبریایی او پا دراز می کند یا نمی کند؟) نمی آید بگوید سجده کنید. همه خدا را سجده می کنند. چه کسی می گوید من خدا را سجده نمی کنم؟

امتحان ما به تسلیم بودن به ولایت الهیه است.»

خدای متعال انسانی را که به حسب ظاهر مثل خود ماست «قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ»[1] با یک تفاوت که او «يُوحى إِلَيَّ» متصل به علم مطلق الهی است و از آنجا سیراب می شود. البته این به غیر از مومنین بر همه پنهان است. او را می فرستد و می گوید خضوع کنید، تسلیم محض او باشید و الّا مومن نیستید. «فَلا وَ رَبِّكَ لا يُؤْمِنُونَ»[2] به پروردگارت قسم این ها پا به عرصه ایمان نمی گذراند مگر اینکه در همه ی اختلافاتشان تو را حکم قرار بدهند و در باطنشان احساس دلتنگی از قضاوت تو نکنند. هر قضاوتی کردی با کمال رضایت بپذیرند و تسلیم محض تو باشند. این به معنای ایمان واقعی است.

خدای متعال به این صورت امتحان می کند. پیامبری که به حسب ظاهر یتیم است و دستش از مال دنیا کوتاهست ولی پا بر زمین و دست بر عرش دارد. با وجود این، چه کسی این را می بیند، تا کسی ایمان نیاورد نمی تواند آن را درک کند. وقتی ایمان آورد و قدم به قدم جلو رفت حجاب ها کنار می رود و آن وقت می فهمد پیامبر صلی الله علیه و آله یعنی که؟

پیامبر صلی الله علیه و آله می فرماید:

«كنت نبيّا و آدم بين الماء و الطين »[4]

«هنوز آدم از آب و گل در نیامده بود که من مقام نبوت داشتم.»

«أَوَّلُ مَا خَلَقَ اللَّهُ نُورِي»[5]

«اول چیزی که خدا خلق کرد روح من بود.»

ولی این را که می فهمد؟

چه کسی می فهمد پیامبر صلی الله علیه و آله یعنی چه؟

ادامه »

عزت در سایه بندگی خدا

نوشته شده توسطرحیمی 21ام تیر, 1394

در دعای عرفه سیدالشهدا(علیه السلام) می خوانیم:

«كَيْفَ أَسْتَعِزُّ وَ فِي الذِّلَّةِ أَرْكَزْتَنِي»

«من چه طور احساس عزت بکنم در مقابل تو که مرا به مذلّت نشاندی.»

عزت در مقابل خدای متعال نتیجه اش ذلت است.

«وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنينَ وَ لكِنَّ الْمُنافِقينَ لا يَعْلَمُونَ»[المنافقون/ 8]

ولی وقتی بنده شدی و شعاع و سایه ی عزت خدا روی انسان افتاد، هیچ چیز نمی تواند انسان را ذلیل کند.

مثل اهل بیت سیدالشهدا علیه السلام اسیر می شوند ولی ذلیل نمی شوند. یک جمله ی ذلت بار که بوی ذلت بدهد از لسان کودک سه ساله ی سیدالشهدا علیه السلام هم نمی شنویم.

دشمن آن ها را با ریسمان بست و در خیابان های شام گرداند. به آن ها سنگ زدند و ناسزا گفتند. در مجلس مجلل یزید که یزید(لعنة الله علیه) و سران دیگر بودند زینب کبری(سلام الله علیها) در همان مجلس فرمود:

«ای برده زاده، عادلانه است که نوامیس رسول خدا(صلی الله علیه و آله) را همراه نامحرم ها کرده ای؛ حجاب از صورتشان برداشته ای و زنان خودت را پشت پرده نشانده ای.»

این یعنی عزت؛ عزت از شعاع عزت خداوند است. ولی هیچ کسی حق ندارد در مقابل خداوند متعال احساس عزت بکند.

«إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ»[يس/ 82 ]

هرچه هست امر توست ما چه کاره هستیم. کمترین احساس عزت در مقابل خدای متعال منشاء ذلت است. اینجا جایی است که خدای متعال به احدی اجازه ابراز وجود نداده است. ابلیس چند هزار سال عبادت کرد تا آسمان چهارم رفت و همنشین ملائک شد. در برخی نقل ها هست که معلم برخی ملائکه شد. ولی به خاطر «منم گفتن» بیرونش کردند.

کسی حق ندارد پا به حوزه ی کبریایی حق دراز بکند.

پژوهه تبلیغ

بلاها در اثر اعمال خود ماست!

نوشته شده توسطرحیمی 17ام تیر, 1394


وقتی بلایی مانند وبا در نجف پیدا می شد، حتّی در بازارها هم گاهی مجالس روضه خوانی و توسل برقرار می شد، ولی ما مثل آدم های مأیوس و ناامید، گویا نمی خواهیم از این درِ رحمت داخل شویم و برای رفع بلا و گرفتاری ها به حضرات معصومین علیهم السّلام متوسّل شویم!

آیا امروز برای رفع بلاها غیر از تضرّعات و دعای صادق همراه با توبه و توسل، راه دیگری داریم؟!

مسلمان ها و برادران و خواهران ما در زیر آتش دشمن در چه حالی هستند، و ما در چه حال؟!

آیا روا است که چنین بی تفاوت و غیر مضطرب باشیم؟! عربی از اهل آبادان وقتی بلایا و تعدیات ناموسی و بمباران و… را نقل می کرد بی اختیار به گریه در آمد!

آیا فرد مسلمان می تواند ابتلائات ناموسی را متحمّل شود؟! قتل و کشته شدن از این گونه بلایا اَهْوَن است، لذا بعضی وقتی خواهر یا دختر یا زن شان در معرض هتک حرمت قرار می گیرد، حالشان چنان دگرگون می شود تا جایی که آن خواهر یا دختر یا زن خود را همراه با جانی می کشند و به قتل می رسانند!

مادری می گفت: شوهرم و برادرم را گرفتند و بردند، صبر کردم؛ ولی وقتی دخترم را بردند، صبر و قرار ندارم. خدا می داند وقتی دختر انسان را مثل اسیر و کنیز ببرند، حال او چگونه می شود!

این بلاها در اثر اعمال خود ما است. مگر مثل این جریانات در مجلس یزید اتّفاق نیفتاد که گفت:

«هَبْ لِی هذِهِ الْجارِیَة!» این کنیز را به من ببخش!

و حضرت زینب علیهاالسّلام فرمود:

«ما جَعَلَ اللّه ُ لَکَ ذلِکَ، إِلاّ أَنْ تَخْرُجَ مِنْ مِلَّتِنا وَ تَدِینَ بِغَیْرِها.»

خداوند این را بر تو حلال نکرده است، مگر این که از دین ما خارج شوی و دین دیگری را انتخاب کنی.

و یزید پاسخ داد:

«إِنَّما خَرَجَ مِنَ الدِّینِ أَبُوکِ وَ أَخُوکِ.»

این پدر و برادر تو است که از دین خارج شدند.

یعنی هر کس با ما مخالفت کند، از دین خارج است.

با این حال، متنبه نمی شویم که ما در اثر اعمال خود به این بلاها و گرفتاری ها مبتلا شده ایم و کار همیشگی ما همین است، تا توانستیم هر چه خواستیم انجام دادیم، و اگر نکردیم، نتوانستیم.

امیرالمؤمنینِ حقیقی و الهی را کنار گذاشتیم و نااهلان را بر خود امیر قرار دادیم.

در روایتی خیلی عجیب که راوی آن هم ابوبکر است آمده است که رسول اکرم صلّی اللّه علیه وآله وسلّم درباره ی علی علیه السّلام فرمود: «مَنْزَلَةِ عَلِیٍّ مِنِّی مَنْزِلَتِی مِنْ رَبِّی.» مقام و منزلت علی علیه السّلام نسبت به من، مانند مقام و منزلت من نسبت به پروردگار است.

منبع : مرکز تنظیم و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی بهجت (ره)

از این دنیا خسته شدم!

نوشته شده توسطرحیمی 17ام تیر, 1394

«جَاءَ رَجُلٌ إِلَی الصَّادِقِ علیه السلام:

روزی کسی خدمت امام صادق علیه السّلام آمد

فَقَالَ قَدْ سَئِمْتُ الدُّنْیَا؛ و گفت: از این دنیا خسته شدم»

«فَأَتَمَنَّی عَلَی اللَّهِ الْمَوْتَ؛ جنابعالی برای من از خدا درخواستِ مرگ بکنید»!

«فَقَالَ علیه‎السّلام تَمَنَّ الْحَیَاةَ لِتُطِیعَ لَا لِتَعْصِیَ؛

حضرت فرمودند: برو و از خدا عمر بخواه که اطاعت خدا کنی، نه اینکه او را معصیت کنی»

«فَلَأَنْ تَعِیشَ فَتُطِیعَ خَیْرٌ لَکَ مِنْ أَنْ تَمُوتَ؛ تو اگر بمانی و اطاعتِ خدا کنی برای تو بهتر است، تا اینکه بمیری»

«فَلَا تَعْصِیَ وَ لَا تُطِیع؛چون وقتی مُردی، نه اطاعتی وجود دارد و نه عصیانی»،

هیچ‎کدام نیست! این خوب است یا اینکه بمانی و اطاعت خدا کنی؟

شکّی نیست ماندن و اطاعت خدا کردن بهتر است!

منبع:مجلسی، بحارالأنوار، ج 6، ص 128.

آیا دنیا مذموم است؟

نوشته شده توسطرحیمی 16ام تیر, 1394

 

درس اخلاق علامه حسيني طهراني(ره):

در أخبار وارد شده است كه دنيا ملعون خداست.

حضرت رسول‌اکرم(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) در ضمن وصايايى كه به أبوذر غفارى مى‌‏كنند، مى‌فرمايند:

يا أباذر! إن‌الدنيا ملعونة، ملعون ما فيها.1

«اى أبوذر! دنيا ملعون است و ملعون است هر چه در دنياست.»

در بسيارى از روايات مذمت دنيا شده است؛ و دورى از دنيا را موجب سعادت و روى‌آوردن به آن‌را علت شقاوت دانسته است. معناى دنيا همين زندگى‌كردن بر اساس تخيلات و شهوات و لذايذ فانيه، و غفلت از برنامه حقيقى انسانى و جهالت و غفلت از خداست. معناى دنيا پيروى از مكتب احساس و عواطف حيوانى و غرايز بهيمى و دور بودن از منطق عقل است.

اين معناى دنياست، يعنى زندگى پست و دنى، در مقابل زندگى عليا يعنى حيات بلندپايه در سطح فضايل انسانى. و لذا در قرآن مجيد حيات دنيا را مقابل با آخرت شمرده است:

يعْلَمُونَ ظَاهِرًا مِنَ الْحَياةِ الدُّنْيا وَهُمْ عَنِ الْآخِرَةِ هُمْ غَافِلُونَ(الروم/7)

از زندگي دنيا ظاهري را مي ‏شناسند و حال آنکه از آخرت غافلند

حيات آخرت كه باطن دنياست، حيات عليا است، حيات انسان عقلانى است؛ ولى حيات دنيا كه حيات منطق احساسات است، حيات نفسانى است.

منظور از دنياى مذموم، زندگى‌كردن روى زمين و از نعمت‌هاى پروردگار منان بهره‌بردارى‌كردن نيست. روى زمين زندگى‌كردن و با عمر طولانى با صحت و سلامت زيست نمودن و در امان و فراغت بال و آرامش دل و اطمينان خاطر در روى زمين به سر بردن، گناه نيست.

ادامه »

معصیت و غفلت ما...تا کی؟

نوشته شده توسطرحیمی 16ام تیر, 1394

پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمود:

شگفت از کسی که از بیم مرض و بیماری از غذا پرهیز می کند، ولی از ترس آتش دوزخ از گناه پرهیز نمی کند!

سلامت روح مهم تر از سلامت جسم است.

بیماری روح هم خطرناک تر از بیماری جسم است.

علم اخلاق عهده دار تربیت روح و زدودن رذایل اخلاقی و آراستن انسان به کمالات و معنویات است.

نتیجه این علم تهذیب نفس و دوری از گناه است.

آنان که از غذای مسموم و ناسالم پرهیز می کنند، از مریض شدن می ترسند.

آیا فساد اخلاق و رشد رذایل در وجود انسان بیماری خطرناکی نیست که از آن واهمه داشته باشیم و از منشأ آن که گناه است بپرهیزیم؟

دوزخ فرجام کار گنه کاران است.

هرچه گناهان بیشتر باشد، شعله های جهنم برای شخص گناهکار برافروخته تر می شود و عذاب او شدیدتر.

شایسته است آنان که نسبت به غذا حساسند و از بیم بیماری غذای آلوده پرهیز می کنند، از نافرمانی خدا هم بپرهیزند، چرا که پیامد آن آتش است.

گنهکار با دست خود هیزم جهنم خویش را فراهم می سازد.

منبع: راه زندگی(حکمتهای نبوی)،ص۵۱.

آثار ذکر در کلام امیرالمومنین علیه السلام

نوشته شده توسطرحیمی 16ام تیر, 1394

 


امير المومنين علی علیه السلام مي فرمايند:

« خداوند كه پاك و منزه است ذكر را وسيله جلا دل ها و قلب ها قرار داده است.»

بسيار خوب ببينيم اين براي دلها چه مي كند.

مي فرمايد:« شديدترين گناه گناهي است كه صاحبش آن را كوچك مي شمارد.»

خلاصه اين گوش بعضي وقتها كر مي شود اما ذكر اين بي اثري را از بين مي برد. دلمان نمي خواهد گوش شنوا داشته باشيم. بله غاصب به وسيله ذكر بينا مي شود پس از آنكه كور شده بود. چشم يك وقت كور مي شود چشم باطن هر چيزي را مي بيند ولي متوجه نمي شود . توجه كرديد. مرجع تقليدي بود رساله اش در ايران چاپ شده بود در هند هم چاپ شده بود به نظرم رساله ايشان را داشته باشم. اينكه در هند هم چاپ شده اين است كه در هند هم مقلد داشته است. فرموده بود كه من درست است مرجع شدم ولي تا آخر عمرم منبر رفتن را ترك نخواهم كرد.

مي گویند كه يك روزي كه داشت مي رفت مسجد چند تا حيوان چهارپا سر مغازه نانوايي ايستاده اند و اين آرد ها را بغل مي كنند و از روي اينها مي گذارند زمين. این آقا ايستاد و يك نگاهي به اينها كرد و ناراحت شد. گفتند آقا چرا ناراحت شديد فرمودند به حال اين حيوان ها غبطه مي برم.

اي آقا اين چه حرفي است شما مجتهد هستيد آقا اينها حيوان هستند. فرمودند بله همين طور است ولي من به يك بعد از شعور اين حيوانات غبطه مي برم چه بعدي فرمودند تا اينها را ديدم كه اين بارها را مي گذارند زمين به خودم گفتم اينها بار را سالم به مقصد رساندند آيا تو اميد داري كه بارت را سالم به مقصد برساني؟!

ادامه »

حقیقت زهد در دو زمان متفاوت

نوشته شده توسطرحیمی 14ام تیر, 1394

پيامبر خدا صلي الله عليه و آله درحدیثی زهد را در دو زمان متفاوت تعریف نمودند:

 

قال رسول اللّه صلي الله عليه و آله:

الزُّهدُ في زَمانِنا هذا فِي الدَّنانيرِ وَالدَّراهِمِ ،

ولَيَأتِيَنَّ عَلَى النّاسِ زَمانٌ الزُّهدُ فِي النّاسِ

أنفَعُ لَهُم مِنَ الزُّهدِ فِي الدَّنانيرِ وَالدَّراهِمِ .

پيامبر خدا صلي الله عليه و آله فرمودند:

زهد در روزگار ما ، در دورى گُزيدن از دينار و دِرهم است؛

امّا روزگارى بر مردم فرا مى رسد كه دورى گزيدن از مردم ،

برايشان سودمندتر از زهد به دينار و درهم است.کنزالعمال ج11

حوزه