موضوع: "مهدویت"

مایه حیات بشر

نوشته شده توسطرحیمی 17ام مرداد, 1394

وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ كُلَّ شَيءٍ حَي أَفَلَا يؤْمِنُونَ(الأنبياء/30)

قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ مَاؤُكُمْ غَوْرًا فَمَن يَأْتِيكُم بِمَاء مَّعِينٍ.(سوره‏ ملک، آيه 30)

بگو به من خبر دهيد.

اگر آبهاي سرزمين شما در زمين فرو رود چه کسي مي‏ تواند آب جاري در دسترس شما قرار دهد.

امام باقر علیه السلام در تفسیر آیه می فرمایند:
اين آيه درباره ‏ي امامي نازل شده است که قيام به عدل الهي مي ‏کند قائم عليه ‏السلام مي ‏گويد:

اگر امام شما پنهان گردد و نمي ‏دانيد کجاست؟

چه کسي براي شما امامي مي‏ فرستد که اخبار آسمانها و زمين و حلال و حرام خدا را براي شما توضيح دهد.

سپس امام عليه ‏السلام فرمود: بخدا سوگند تأويل اين آيه نيامده و سرانجام خواهد آمد.(نور الثقلين، جلد 5، ص 387. )

تشنه ایم…

کام تشنگان را جرعه ای آب کافی است.

اینک شایسته پرسش است که عطش و تشنگی روح برای رسیدن به سعادت حقیقی را چه چیز درمان است؟!

کدام آب جان های خشکیده را تا ابد آباد می گرداند؟!

قُل أرَءَیْتُمْ إنْ أصْبَحَ مَآؤُکُمْ غَوْراً فَمَن یَأتِیکُم بِمَآءٍ مَّعِین[23]؛

«بگو: به من خبر دهید، اگر آب [آشامیدنی] شما [به زمین] فرو رود، چه کسی آب روان برایتان خواهد آورد؟».

و این قول خداوند با کلام معصومع تفسیر می گردد که مصداق ماء معین همانا امام معصوم است که با علم خود کویر تفتیده را به گلستان معرفت مبدّل می سازد.

ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُكُم مِّن بَعْدِ ذَلِكَ فَهِيَ كَالْحِجَارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً وَإِنَّ مِنَ الْحِجَارَةِ لَمَا يَتَفَجَّرُ مِنْهُ الأَنْهَارُ وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا يَشَّقَّقُ فَيَخْرُجُ مِنْهُ الْمَاء وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا يَهْبِطُ مِنْ خَشْيَةِ اللّهِ وَمَا اللّهُ بِغَافِلٍ عَمَّاتَعْمَلُونَ(سوره : البقرة - آیه : 74 -)

سپس دل‏هاى شما پس از آن (معجزات) سخت گرديد و مانند سنگ‏پاره‏ها يا سخت‏تر شد،

زيرا پاره‏اى از سنگ‏ها هست كه از آنها نهرها مى‏ جوشد ( مانند سنگ موسى و سنگ‏هاى چشمه ‏ها)و پاره‏اى از آنها مى‏ شكافد و آب از آن مى ‏تراود

و پاره‏اى از آنها از ترس (تكوينى) خدا (از كوه‏ها) فرو مى‏ ريزد (تأثر موجودات از اراده خدا ترس تكوينى و اطاعت آنهاست، و غرض آنكه سنگ‏ها متأثر مى ‏شوند اما از دل‏هاى ايشان حالت تسليم ديده نمى ‏شود)

و خدا از آنچه انجام مى‏ دهيد غافل نيست.

 تعجیل در فرج و سلامتی امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف



بقية اللّه كيست؟

نوشته شده توسطرحیمی 16ام مرداد, 1394

«بَقيّةُ اللّهِ خَيرٌ لَكُمْ اِنْ كُنتُم مُؤمِنينَ وَما اَنا عَلَيكُمْ بِحَفيظ»;( 1)

« ذخيره خدا براى شما بهتر است اگر مؤمن باشيد و من نگهبان شما نيستم».

تفسير آيه

اين آيه در ادامه آياتى است كه درباره گفتوگوى شعيب(عليه السلام) با قومش در رابطه با چگونگى معامله و مسائل مادى است. در پايان به آنان گوشزد مى كند كه ثروت فراوانى كه از راه نادرست به دست آيد، مفيد نبوده و هنگام نياز، به كار نمى آيد; بلكه مال حلال براى شما بهتر است. اين در صورتى است كه ايمان داشته باشيد; زيرا اين مال باقى بوده و بركات الهى را براى شما به همراه خواهد داشت. درك اين واقعيت و كسب بركات، وقتى است كه شما به خداوند ايمان داشته باشيد.

تأويل آيه

در روايات متعدد مصداق كامل و تمام «بقية اللّه» حضرت مهدى(عليه السلام)معرفى شده و اين لفظ به آن جناب تأويل گشته است.

صدوق(ره) در روايتى از امام باقر(عليه السلام) نقل مى كند:

«اَلقائُمُ مِنّا منصُورٌ بِالرُّعبِ، مؤيَّدٌ بِالنَّصرِ، تُطوى لَهُ الاَرضُ وَتَظهَرُ لَهُ الكُنُوزُ يَبْلُغُ سُلطانُهُ المَشرِقَ والمَغرِبَ وَيُظهِرُاللّهُ عَزَّوَجَلَّ بِه دينَهُ عَلى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوكَرِهَ المُشرِكُونَ، فَلا يَبقى فِى الاَرضِ خرابٌ اِلا قَدْ عُمِرَ، وَيَنزِلُ روحُ اللّهِ عِيسَى بنُ مَريَم(عليها السلام)فَيُصَلّى خلفَهُ. قالَ قُلتُ: يَابنَ رَسُولِ اللّه مَتى يَخرُجُ قائِمُكُمْ، قالَ: اِذا تَشَبَهَ الرِّجالُ بِالنِساءِ وَالنِساءُ بالرّجالِ، وَأكتَفى الرِجالُ بِالرّجالِ والنِساءُ بِالنِّساءِ وَرَكِبَ ذَواتُ الفُرُوجِ السُّروجَ وَقُبِلَتْ شَهاداتُ الزُورِ وَرُدَّتْ شَهاداتُ العُدُولِ واستَخَفَّ الناسُ بِالدِّماءِ وارتِكابِ الزِنا وَأكلِ الرِّبا واتُّقِىَ الاَشرارُ مَخافَةَ اَلسِنَتِهِم وَخُروجَ السُفِيانى مِنَ الشامِ واليَمانِى مِنَ اليَمنِ وخَسف البِيداء وَقَتلَ غُلام مِن آلِ مُحَمد بينَ الرُّكنِ والمَقامِ اِسمُهُ مُحمدُ بن الحَسَنِ النَفسُ الزَكِيّةُ وجائَتْ صَيحَةٌ مِنَ السَّماءِ بِانَّ الحَقَّ فِيهِ وَفِى شِيعَتِه، فَعِندَ ذلِكَ خُرُوجُ قائِمِنا. فَاِذا خَرَجَ أسنَدَ ظَهرَهُ اِلَى الكَعبَةِ وَاجتَمَعَ اِلَيه ثَلاثُمِأة وَثُلاثَةَ عَشَرَ رَجُلا وَاولُ ما يَنطِقُ بِهِ هَذِه الايَةِ «بَقية اللّه خَيرٌ لَكُمْ اِنْ كُنْتُم مُؤمِنينَ» ثُمَّ يَقُولُ: انَا بَقيَّةُ اللّهِ فِى اَرضِه وَخَليفَتُه وَحُجَّتُه عَلَيكُمْ فَلا يسلمُ عَلَيهِ مُسلِمٌ اِلا قال: اَلسَلامُ عَلَيكَ يا بَقيَّة اللّه فِى أرضِه…»;( 2)

قائم ما يارى شده به رعب و ترس است (ترس از او در دل دشمنان قرار مى گيرد) و به نصرت و پيروزى مدد گرفته. زمين براى او درنورديده شود و گنج ها براى او ظاهر مى شود و سلطنت و حكومتش شرق و غرب عالم را فرا گيرد و خداى متعال به واسطه او دينش را بر همه اديان چيره گرداند; گرچه مشركان را ناخوش آيد و در زمين ويرانه اى نماند، جز آنكه آباد گردد و روح اللّه عيسى بن مريم فرود آيد و پشت سر او نماز گزارد. راوى گويد:

گفتم: اى پسر رسول خدا! قائم شما كى خروج مى كند؟

فرمود: آن گاه كه مردان خود را شبيه به زنان كنند و زنان، خود را مشابه مردان نمايند و مردان به مردان بسنده كنند و زنان به زنان، و زنان بر زين ها سوار شوند و شهادت هاى دروغ پذيرفته شود و شهادت هاى عادلان مردود گردد و مردم خون ريزى و ارتكاب زنا و رباخوارى را سبك شمارند و از اشرار به خاطر زبان شان پرهيز شود و سفيانى از شام خروج كند و يمانى از يمن، و در بيداء خسفى واقع شود و جوانى از آل محمد(صلى الله عليه وآله) ـ كه نامش محمد بن حسن، نفس زكيه است ـ بين ركن و مقام كشته شود و صيحه اى از آسمان بيايد و بگويد: حق با او و شيعيان او است. در اين هنگام است كه قائم ما خروج مى كند و چون ظهور كند به خانه كعبه تكيه زند و 313 مرد به دور او اجتماع كنند و نخستين سخن او اين آيه از قرآن است:

بَقيَةُ اللّه خَيرٌ لَكُم اِنْ كُنتُم مُؤمِنين.

ادامه »

خلافت مؤمنان بزرگ ترين آرزوى پيامبران

نوشته شده توسطرحیمی 16ام مرداد, 1394

 

«وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يرِثُهَا عِبَادِي الصَّالِحُونَ»(الأنبياء/105)

و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.

همه مفسران بر اين باورند كه خداوند متعال در اين باره به كتاب هاى انبيا اشاره دارد و مى فرمايد:

در كتاب هاى پيامبران نوشته ايم كه زمين را بندگان صالح به ارث مى برند. البته در اين اختلاف شده كه: آيا خداوند در همه كتاب هاى پيامبران به اين آيه اشاره كرده است يا در بعضى از آنها؟ گروهى مى گويند: مراد از «زبور» همان كتاب حضرت داود(عليه السلام) است و مراد از «ذكر» تورات حضرت موسى(عليه السلام). برخى ديگر مراد از «ذكر» را قرآن كريم مى دانند (البته با توجه به اينكه در خود قرآن، كلمه ذكر براى قرآن آمده است). در اين صورت مراد از كلمه «بعد» در آيه، بعد بودن از جهت رتبه است، نه زمان.

كلمه «ارض» وقتى به صورت مطلق و بدون قرينه مى آيد، همه كره زمين را در بر مى گيرد و مراد از «وراثتِ زمين» اين است كه سلطه بر منافع و استفاده از آنها از ديگران، به بندگان صالح منتقل شده و بركات زندگى نصيب ايشان و مختصّ آنان خواهد شد.

ادامه »

غلبه اسلام بر جميع اديان با ظهور منجی

نوشته شده توسطرحیمی 16ام مرداد, 1394

 

 

« يرِيدُونَ لِيطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ * هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ»(الصف8/9)

«مى خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش كنند و حال آنكه خدا ـ گرچه كافران را ناخوش افتد ـ نور خود را كامل خواهد گردانيد. او است كسى كه فرستاده خود را با هدايت و آيين درست روانه كرد تا آن را بر هر چه دين است غالب گرداند; هر چند مشركان را ناخوش آيد».

ابو بصير مى گويد: از امام صادق(عليه السلام) درباره آيه «هُوَ الَّذِى اَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دِينِ الحَقِّ لِيُظهِرَهُ عَلَى الدِّين كُلِّه وَ لَو كَرهَ الْمُشْرِكُونَ» پرسيدم، فرموند:

«وَ اللّهِ! ما نَزَلَ تَأويلُها بَعْد، و لايَنْزِلُ تَأويلُها حَتّى يَخْرُجَ القائِمُ(عليه السلام) فَاذا خَرَجَ القائِمُ(عليه السلام)لَمْ يَبْقِ كافِرٌ باللّهِ العظيمِ وَ لامُشْرِكٌ بالامام الاّ كَرِهَ خُروجَه حَتّى ان لو كانَ كافِرٌ اَو مُشْركٌ فِى بَطْنِ صَخْرَة لَقالَتْ: يا مُؤمِنُ فِى بَطنى كافِرٌ فَاكْسِرْنى وَ اقْتُلْهُ»(كمال الدين و تمام النعمة، ج 2، باب 58، ح 7.)

قسم به خدا!

هنوز تأويل آن نيامده و تأويل آن نمى آيد تا اينكه قائم(عليه السلام) خروج كند.

پس هنگامى كه قائم خروج كرد;

كافرى به خدا و مشركى به امام باقى نمى ماند;

مگر اينكه خروج او راكراهت دارد

و حتى اگر كافر يا مشركى در دل سنگى پنهان شده باشد،

آن سنگ مى گويد:

اى مؤمن! درون من كافرى هست; مرا بشكن و او را بكش.

ادامه »

بلا چگونه از شیعیان دفع می شود!

نوشته شده توسطرحیمی 16ام مرداد, 1394

احمدبن اسحاق ـ از علما و بزرگان شيعه و يكى از اصحاب با وفاى امام يازدهم ـ مى‏گويد:

خدمت امام حسن عسكرى عليه‏السلام شرفياب شدم و مى‏ خواستم از جانشين پس از وى پرسش كنم. ولى قبل از آنكه حرفى بزنم، امام آغاز سخن كرد و فرمود:

«يا احمد بن اسحاق! ان اللّه تبارك و تعالى لم يخل الارض منذ خلق آدم عليه‏السلام و لايخليها الى ان تقوم الساعة من حجة اللّه على خلقه، به يدفع البلاء عن اهل الارض و به ينزل الغيث و به يخرج بركات الارض»؛

«اى احمدبن اسحاق!

خداى تعالى از زمانى كه آدم را خلق كرد زمين را خالى از حجت نگذاشت

و تا روز قيامت نيز خالى از حجت نمى‏ گذارد،

به واسطه او بلا را از اهل زمين دفع مى‏ كند

و به خاطر او باران نازل مى‏ كند

و بركات زمين را خارج مى‏ سازد».

صدوق(ره) از شخصى به نام ابونصر طريف نقل مى‏ كند:

بر صاحب الزمان عليه‏السلام وارد شدم.

حضرت فرمود: آيا مرا مى‏شناسى؟

عرض كردم: آرى.

فرمود: من كيستم؟

گفتم: شما آقاى من و فرزند آقاى من هستيد.

فرمود: از اين نپرسيدم.

گفتم: فداى شما شوم برايم بيان كنيد.

فرموند:«انا خاتم الاوصياء، و بى يدفع اللّه عزوجل البلاء عن اهلى و شيعتى»؛

من آخرينِ اوصيا هستم

و خدا به واسطه من بلا را از اهلم و شيعيانم دفع مى‏ كند.

رازی مکتوم از مسجد سهله

نوشته شده توسطرحیمی 12ام مرداد, 1394

 

آنچه در زیر می خوانید ماجرای تشرف آیت الله مرعشی نجفی به حضور حضرت صاحب الزمان است.حضرت در این دیدار توصیه هایی شنیدنی به آیت الله فرموده اند که شنیدن آنها لطف بسیار دارد:

در ایام تحصیل علوم دینی و فقه اهل بیت (ع) در نجف اشرف، شوق زیاد جهت دیدار جمال مولایمان بقیة الله الاعظم(عجل الله فرجه الشریف) داشتم، با خود عهد کردم که چهل شب چهارشنبه پیاده به مسجد سهله بروم؛ به این نیت که جمال آقا صاحب الامر علیه السلام را زیارت و به این فوز بزرگ نائل شوم.

تا 35 یا 36 شب چهارشنبه ادامه دادم، تصادفاً در این شب، رفتنم از نجف تأخیر افتاد و هوا ابری و بارانی بود. نزدیک مسجد سهله خندقی بود، هنگامی که به آنجا رسیدم بر اثر تاریکی شب وحشت و ترس وجود مرا فراگرفت مخصوصاً از زیادی قطاع الطریق و دزدها؛ ناگهان صدای پایی را از دنبال سر شنیدم که ببیشتر موجب ترس و وحشتم گردید.

برگشتم به عقب، سید عربی را با لباس اهل بادیه دیدم، نزدیک من آمد و با زبان فصیح گفت: « ای سید! سلام علیکم ».

ترس و وحشت به کلی از وجودم رفت و اطمینان و سکون نفس پیدا کردم و تعجب آور بود که چگونه این شخص در تاریکی شدید، متوجه سیادت من شد و در آن حال من از این مطلب غافل بودم.

به هر حال سخن می گفتیم و می رفتیم از من سوال کرد:

« کجا قصد داری؟ »

گفتم: « مسجد سهله »

فرمود: « به چه جهت؟ »

گفتم: « به قصد تشرف زیارت ولی عصر علیه السلام ».

مقداری که رفتیم به مسجد زید بن صوحان ( مسجد کوچکی است نزدیک مسجد سهله) رسیدیم،
داخل مسجد شده و نماز خواندیم و بعد از دعایی که سید خواند که کأنّ با او دیوار و سنگها آن دعا را می‌خواندند، احساس انقلابی عجیب در خود نمودم که از وصف آن عاجزم.

بعد از دعا سید فرمود:

« سید تو گرسنه ای، چه خوبست شام بخوری ».

پس سفره ای را که زیر عبا داشت بیرون آورده و در آن مثل اینکه سه قرص نان و دو یا سه خیار سبز تازه بود. مثل اینکه تازه از باغ چیده و آن وقت چهله زمستان، و سرمای زننده ای بود و من متوجه این معنا نشدم که این آقا این خیار تازه سبز را در این فصل زمستان از کجا آورده؟

طبق دستور آقا، شام خوردم.

سپس فرمود: « بلند شو تا به مسجد سهله برویم »

داخل مسجد شدیم آقا مشغول اعمال وارده در مقامات شد و من هم به متابعت آن حضرت انجام وظیفه می‌کردم و بدون اختیار نماز مغرب و عشا را به آقا اقتدا کردم و متوجه نبودم که این آقا کیست.

بعد از آنکه اعمال تمام شد، آن بزرگوار فرمود:

« ای سید آیا مثل دیگران بعد از اعمال مسجد سهله به مسجد کوفه می‌روی یا در همین جا می‌مانی؟ »

گفتم: « می‌مانم ».

در وسط مسجد در مقام امام صادق(ع) نشستم به ایشان گفتم:آیا چای یا قهوه یا دخانیات میل داری آماده کنم؟

در جواب، کلام جامعی را فرمود: این امور از فضول زندگیست و ما از این فضول دوریم.

این کلام در اعماق وجودم اثر گذاشت به نحوی که هرگاه یادم می‌آید ارکان وجودم می‌لرزد.

ادامه »

امتحانات الهی در دوران غیبت بستری برای آماده‌سازی ظهور

نوشته شده توسطرحیمی 2ام مرداد, 1394

رئیس فرهنگستان علوم اسلامی گفت: امتحانات در عصر غیبت حضرت، بستری برای آماده‌سازی عالم برای ظهور و آزمونی برای رشد شیعیان است و با وقوع این ظهور حضرت بین مومنان بر می‌گردند و رابطه مومنان با حضرت برقرار می‌شود.

به نقل از روابط عمومی مسجد مقدس جمکران، حجت‌الاسلام سیدمهدی میرباقری در جمع نمازگزاران و مجاوران این مکان مقدس اظهار کرد: از زیبایی‌های ظهور برقراری رابطه حضرت با مومنان بدون هیچ‌واسطه و نایب و فاش شدن ماهیت جریانی است که مسیر ولایت و امامت را بعد از نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله تغییر داد.

وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيامٍ وَكَانَ عَرْشُهُ عَلَى الْمَاءِ لِيبْلُوَكُمْ أَيكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا وَلَئِنْ قُلْتَ إِنَّكُمْ مَبْعُوثُونَ مِنْ بَعْدِ الْمَوْتِ لَيقُولَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ(هود/7)

وی با اشاره به آیه هفت سوره هود گفت: ماء در روایات و نیز بسیاری از آیات کنایه از مقام ولایت است بنابراین فرماندهی و عرش الهی روی آب بوده یعنی بر ولایت ائمه معصومین(علیهم السلام) است و در عصر ظهور، حقیقت انوار هدایت الهی روی زمین تجلی کرده و ولایت روی زمین ظاهر می‌شود که گاهی در روایات از آن تعبیر به «یظهر الماء علی وجه الارض» هم شده است.

ادامه »

امتحانات سخت و دشواردر زمان غيبت

نوشته شده توسطرحیمی 2ام مرداد, 1394

 تمام مدت غيبت دوره امتحان و آزمايش است.

حفظ دين از نگاه داشتن آتش در كف دست دشوارتر خواهد شد…

بر حسب آن چه كه مشهور است در دوره غيبتِ حضرت مهدى(عليه السلام) كه بسيار طول خواهد كشيد امتحانات سخت پيش مى آيد بگونه اى كه شخص با ايمان صبح مى كند ولى در حالى كه كافر شده است به شب وارد مى شود،

آيا اين گونه امتحان ها در زمان هاى نزديك به ظهور است يا در تمام طول مدت غيبت چنين امتحان هايى جريان دارد؟

بر طبق اصول اسلامى، دنيا محل امتحان و آزمايش است و مردم در هر واقعه اى كه برايشان پيش مى آيد در حال امتحان هستند. در حال جوانى، يا پيرى، در توان گرى، در نيازمندى، در تندرستى، در بيمارى، در قدرت، در رياست، چه در زمان حضور امام (عليه السلام) يا در دوره غيبت آن حضرت باشند فرق نمى كند، هميشه در حال امتحان اند.

قرآن كريم در اين باره مى فرمايد:

«أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ يتْرَكُوا أَنْ يقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يفْتَنُونَ»(العنکبوت/2).

 

«آيا مردم پنداشتند که تا گفتند ايمان آورديم رها مي‏ شوند و مورد آزمايش قرار نمي‏ گيرند؟!».

ادامه »

سوار سبز

نوشته شده توسطرحیمی 2ام مرداد, 1394

کاش از دلبر نشانی داشتیم

            بر سر کویش مکانی داشتیم

                        از برای مهدی صاحب زمان

                                    در دل خود جمکرانی داشتیم.


باز عصر جمعه شد، گاه وعده ظهور
چشم های منتظر، جاده های بی عبور

باز در سکوت محض، آه می کشم تو را
بغض های کهنه را، باز می کنم مرور

آه پشت این غروب شب نشسته در کمین
رجعتی دوباره کن، ای طلایه دار نور

کی به یمن مقدمت می رسد بهار عشق
فصل سبز عاطفه، فصل شادی و سرور

با تو رفت از این دیار، هرچه نام عشق داشت
باز با نگاه تو عشق می کند ظهور

می وزد نسیم عشق، از دیار آفتاب
می رسد سوار سبز، از کرانه های دور

عبدالرضا کوهمالی

وظیفه ما در عصر ظهور

نوشته شده توسطرحیمی 1ام مرداد, 1394

موضوع سخن ، ارتباط فرهنگ انتظار و عاشوراست و مسئولیتی که پيوند میان اين دو امر بر دوش ما می گذارد. این انتظار چه اصول و پايه هايي دارد و بر اساس چه اعتقاداتي منتظر وجود مقدس امام زمان (عج) هستيم؟ بر اساس اين اعتقاد ما منتظر چه تحولي در عالم هستيم؟ بحث از جامعه موعود بحثي است كه مكاتب مختلف به آن پرداخته اند. حتي مكتب هاي مادي هم كه اصولا به خداي متعال معتقد نيستند، یک جامعه آرماني را باور دارند.

ليبرال دموكراسي جامعه موعودی را تعريف مي كند که بر اساس اعتقاد به خداي متعال و حكمت حكيمانه او ترسيم نشده است. آن ها می گویند عقلانيت بشر رفته رفته رشد مي كند و به جايي مي رسد كه جامعه موعودٍ جهاني و مطلوب را مي سازد. كمونيزم ها هم معتقد بودند تاريخ خود به سمت کمون ثانوی حركت مي كند. در باور آنها هیچ اراده حكيمانه اي، جهان را به سمت جامعه موعود مورد نظرشان حركت نمي دهد.

اعتقاد اديان الهي به خصوص اسلام و تشيع بر این است که جامعه جهاني به دست موعودی سامان می یابد و بر مدار حق قرار مي گيرد؛ «يَعْطِفُ الْهَوَى عَلَى الْهُدَى إِذَا عَطَفُوا الْهُدَى عَلَى الْهَوَى»بعد از اينكه همه چيز آشفته شد و هوای نفس، همه جا را فرا گرفت، همه چیز به دست امام زمان(عج) بر محور حق و عبادت و بندگي اصلاح می شود.

مرحوم مجلسي نقل فرمودند: وقتي نمرود آن آتش عظيم را به پا كرد تا وجود مقدس ابراهيم خليل(ع)را بسوزاند، زنبور عسل، بال خودش را تر كرده بود و روي آتش مي كشيد و مي خواست اين آتش را خاموش كند. خوب آتش با امر خدا آرام گرفت:

«يا نَارُ كُونِي بَرْدًا وَسَلَامًا عَلَى إِبْرَاهِيمَ»(الأنبياء/69) ولي زنبور به كار خودش مشغول بود. ما كه نمي توانيم كار وليّ خدا را انجام دهيم ولي مي توانيم وظیفه خود را انجام بدهيم؛ یعنی كار خومان را بر دوش ولي خدا نیندازیم. تلاش كنيم به شفاعت آن ها برسیم.

ادامه »