موضوعات: "سیر و سلوک" یا "نکات اخلاقی"

آثار و برکات تقوا

نوشته شده توسطرحیمی 6ام تیر, 1394

تقوا یعنی انجام واجبات و ترک گناهان که از اهمیت والایی برخوردار است، و دارای آثار و برکات فراوانی در زندگی دنیوی و مقامات اخروی شخص متقی می باشد، در این مقال کوتاه، به برخی از آثار آن که در قرآن کریم و احادیث اهل بیت علیهم السلام آمده است نظری می افکنیم، باشد که چراغ فروزان فرارویمان گردد.

1- محبت خداوند

فَإِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ (آل عمران آیه 76)

«خداوند متّقین را دوست دارد»

2- شادی در بهشت

إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَنَعِيمٍ فَاكِهِينَ بِمَا آتَاهُمْ رَبُّهُمْ ( طور آیه 17 و 18)

« متقین (در روز قیامت) در باغ های بهشت و در نعمتند (و) از نعمتی که خدا نصیبشان فرموده شادند »

3- دوستی با پیامبر

پیامبر اکرم صلّ اللله علیه و آله : به خدا از میان شما (فامیل) یا غیر شما تنها پرهیزکاران دوستان من اند و بس (بحارالانوار،ج21،ص 111)

4- خروج از گرفتاری ها ، روزی

وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ ( طلاق آیه 2 و 3)

«کسی که تقوا پیشه کند خداوند راه خروج (از مشکلات و گرفتاری ها) را برایش قرار میدهد و از جایی که حسابش را نمی کند روزی می رساند»

5- کرامت و عزّت

إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ ( حجرات آیه 13)

«البته گرامی ترین شما نزد خدا باتقواترین شماست»

6- فرقان و بصیرت

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقَانًا (انفال آیه 29)

«ای کسانی که ایمان آورده اید اگر پرهیزکاری را شعار خود سازید خداوند برای شما نوری قرار میدهد تا بین حق و باطل را تمیز دهید»

7- علم

پیامبر اکرم صلّ الله علیه و آله فرمودند : در توصیه های خضر به موسی علیهما السلام آمده :

ای موسی تقوا را در قلب خویش جای ده تا به علم دست یابی ، و نفس خویش را با صبر ریاضت ده تا از گناه نجات یابی (منیه المرید شهید ثانی – بحار الانوار ج1 صفحه 277)

8- پذیرفته شدن اعمال

إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ (مائده – آیه 27)

«(قربانی و هر عمل شایسته را) خدا فقط از متّقین می پذیرد»

در کتاب گناهان کبیره ، شهید دستغیب 13 مورد برای آثار تقوا بر شمرده اند.

منبع : موسسه فرهنگی و علمی تهذیب اندیشه

 

راه سبکبالی/استغفار و توبه در آیینة آیات

نوشته شده توسطرحیمی 6ام تیر, 1394

 

برای تهذیب اخلاق و حرکت به سوی کمال، باید از منازل ابتدایی آغاز کرد. تا گام های مهم نخست برداشته نشود، سراغ منازل عالی سلوک رفتن سودی ندارد. از جمله منازل ابتدایی که در این مسیر، بیتوته کردن در آن لازم است، منزل «استغفار و توبه» می باشد. در این باره از چراغ آیات قرآن کریم و روایات اهل بیت علیهم السلام و سخنان بزرگان نور می گیریم و پیش می رویم:


استغفار و توبه در آیینة آیات

از موضوعات قابل توجه در سورة هود، این است که در بیان سرگذشت برخی انبیا می گوید؛ سخن آن ها بعد از دعوت به توحید، دعوت به «استغفار و توبه» می باشد. در این جا به توضیح یکی از این آیات می پردازیم:

« أَلاّ تَعْبُدُوا إِلاَّ الله إِنَّنی لَکُمْ مِنْهُ نَذیرٌ وَ بَشیرٌ* وَ أَنِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ یُمَتِّعْکُمْ مَتاعًا حَسَنًا إِلی أَجَلٍ مُسَمًّی وَ یُؤْتِ کُلَّ ذی فَضْلٍ فَضْلَهُ وَ إِنْ تَوَلَّوْا فَإِنّی أَخافُ عَلَیْکُمْ عَذابَ یَوْمٍ کَبیرٍ»1

که جز خدا را نپرستید. به راستی من از جانب او برای شما هشداردهنده و بشارتگرم* و این که از پروردگارتان آمرزش بخواهید، سپس به درگاه او توبه کنید، [تا این که ] شما را با بهره مندی نیکویی تا زمانی معیّن بهره مند سازد، و به هر شایسته نعمتی از کَرَم خود عطا کند، و اگر رویگردان شوید، من از عذاب روزی بزرگ بر شما بیمناکم.

در این آیات، چهار مرحله از مراحل مهم دعوت به سوی حق بیان شده است که دو مرحله ، اول، جنبه عقیدتی دارد و دو مرحله بعدی جنبة عملی.

قبول اصل توحید و رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم دو اصل اعتقادی، و «شست وشوی از گناه از طرفی و پشیمانی از گذشته و بازگشت به خدا و متخلق شدن به صفات الهی» از سوی دیگر یا به تعبیر دیگر، تخلیه و تحلیه دو دستور العمل می باشد. این جملات کوتاه را می توان فهرستی برای تمام قرآن دانست. در ادامه آیه، نتیجه های علمی موافقت و مخالفت با این چهار دستور را چنین بیان می کند:

«هر گاه به این برنامه ها جامه عمل بپوشانید، خداوند تا پایان عمر، شما را از زندگانی سعادت بخش این دنیا بهره مند می کند.

و به هر صاحب فضیلتی، به اندازه فضیلتش عطا می کند».

در پایان آیه نیز به یکی دیگر از اصول دین، یعنی معاد اشاره می کند و می فرماید:

«اگر از این مسیر روی گردان شوید، من بر شما از عذاب روز بزرگی بیمناکم».

ادامه »

از چهار عامل خطر بپرهیزید، تا به خدا برسید.

نوشته شده توسطرحیمی 6ام تیر, 1394

 

یکی از پیران معرفت را پرسیدند که عارف را چگونه باید باشد؟

گفت: چنان باید که از میان خویش و آن خداوند خویش چهار چیز بردارد:

1. یکی ابلیس را و هر چه او خواهد و خواست وی معصیت بُوَد که اندر وی زوال ایمان بُوَد، و اندر زوال ایمان دوزخ جاودان بود.

«كَمَثَلِ الشَّيطَانِ إِذْ قَالَ لِلْإِنْسَانِ اكْفُرْ فَلَمَّا كَفَرَ قَالَ إِنِّي بَرِيءٌ مِنْكَ إِنِّي أَخَافُ اللَّهَ رَبَّ الْعَالَمِينَ * فَكَانَ عَاقِبَتَهُمَا أَنَّهُمَا فِي النَّارِ خَالِدَينِ فِيهَا وَذَلِكَ جَزَاءُ الظَّالِمِينَ»(الحشر16/17)

در مَثَل مانند شیطانند که از انسان خواست به خدا کافر شود، پس از آن که انسان از طاعت حق روی گرداند و از عبادت الهی برید، گفت: «من از تو بیزارم که از عذاب پروردگار عالمین می ترسم».

و فرجام هردوشان آن است که هر دو در آتش جاويد مي‏مانند و سزاي ستمگران اين است.

2. و دیگر نفس و آنچه خواهد که نفس بدان کاری کند بد، و بدکرداری را جای آتش بود، چنان که گفت در قصه یوسف صدیق:

«وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِي إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّي إِنَّ رَبِّي غَفُورٌ رَحِيمٌ»(يوسف/53)

و من نفس خود را تبرئه نمي‏کنم چرا که نفس قطعا به بدي امر مي‏کند مگر کسي را که خدا رحم کند زيرا پروردگار من آمرزنده مهربان است.

3. و دیگر هوای تن را و آنچه او خواهد، و اندرین جهان هر که به راحت بود، بدان جهان رنج برد؛ چنان که گفت حق تعالی:

«أَرَأَيتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ »(الفرقان/43)

ای رسول من! دیدی حال آن کس که هوای نفس خود را معبود خویش گرفت چگونه به ضلالت و گمراهی افتاد و هلاک گشت و به عذاب ابد دچار شد؟!

4. چهارم دنیا را و آنچه او خواهد، دست بازداری که دنیا از تو خدمت خواهد و فراموشی آخرت خواهد؛ قوله تعالی:

« فَأَمَّا مَنْ طَغَى * وَآثَرَ الْحَياةَ الدُّنْيا * فَإِنَّ الْجَحِيمَ هِي الْمَأْوَى» (النازعات37/38/39)

و اما چون کسی طغیان کند دنیا را بر آخرت بخواهد، پس جهنم جایگاه او است .

پس چون بنده عارف، این چیزها را از میان برداشت و معرفت قرار گرفت، و حلاوت معرفت یافت، پس هر که با ابلیس صحبت کند، از هاویه نرهد و هر که با خداوند صحبت کند از این همه برهد.

عرفان اسلامی، جلد 8

 

دو دام شیطان

نوشته شده توسطرحیمی 6ام تیر, 1394

نیکی کردن به برادران دینی ـ خصوصاً شیعیان ـ از جمله مواردی است که ائمه اطهارعلیهم السلام بر آن تأکید فراوان کرده اند و روایات متعددی در این زمنیه وجود دارد.

امام صادق علیه السلام در روایت شریفی می فرماید:

یا بْنَ جُنْدَب اِنَّ لِلشَّیطانِ مَصائدَ یصْطادُ بها فَتَحامُوا شِباکَهُ و مَصائِدَهُ .اما مَصائِدُهُ فَصَدٌّ عَنْ بِرِّ الاِخوانِ، و اَمّا شِباکُهُ فَنَوْمٌ عَنْ قَضاءِ الصّلَواتِ الّتی فَرَضَهَا الله

     شیطان، دام هایی دارد که به وسیله آن ها انسان ها را صید می کند. از بزرگ ترین، عمومی ترین و مؤثرترین دام هایی که شیطان برای آدمیزاد می گستراند، اول این است که انسان را از خدمت کردن به دیگران، به ویژه برادران دینی خود باز می دارد، دوم آن که کاری می کند تا انسان نمازهایش را به موقع نخواند».


     انسان ممکن است با انجام دادن واجبات و فرایض دینی خود فکر کند که به طور کامل به وظیفه اش عمل کرده است؛ در حالی که رفع نیازهای مادی و معنوی برادران ایمانی نیز در حد توان از جمله وظایف دینی مسلمانان می باشد؛ خصوصاً افرادی که فعالیت خاصی مثل تحصیل، تدریس، نویسندگی و… را انجام می دهند، باید بدانند که وظایفی هم برابر دیگران، از جمله اقوام، همسایه ها، هم حجره ای ها و دوستان دارند؛ اما متأسفانه این گونه افراد به دلیل تمرکز روی یک فعالیت خاص، کم تر به این نکته توجه دارند و از انجام این وظیفه مهم غافل اند.

این غفلتی است که:

اولا، مقدمات آن را شیطان فراهم می کند؛

ثانیاً، به ما القا می کند که اصلا چیزی نداری که بخواهی به دیگران کمک کنی؛

ثالثاً، ما را نسبت به نیازهای دیگران بی تفاوت می کند؛

یعنی حالتی را در ما ایجاد می کند که با خود بگوییم به من ربطی ندارد که دیگران نیاز دارند یا ندارند، یا می گوییم من زحمت کشیده ام و به اندازه رفع نیاز خودم چیزی را به دست آورده ام، آن ها هم بروند زحمت بکشند، تا محتاج دیگران نباشند.

ادامه »

آیا دعای شما به اجابت می رسد؟!

نوشته شده توسطرحیمی 3ام تیر, 1394

شرایط دعا

از شرایط دعا این است که نسبت به احدی در عرض و مالش ظلم روا ندارد. در یکی از حدیث های قدسی آمده است:

از تو دعا و اجابت از من، پس هیچ دعایی را از من مپوشان، مگر خواستن لقمه حرام.

 

در روایتی از رسول اکرم صلی الله علیه و آله آمده است:

هر کس که بخواهد دعایش مستجاب شود، باید کار و غذایش را پاکیزه کند.

و در نصایحی که خداوند متعال به حضرت عیسی علی نبینا و آله و علیه السلام فرمود، از جمله این بود:

یَا عیسی! قُل لِظَلَمَةِ بنی اسرائیل: لا تَدعُونی و السحتُ تَحتَ اَحضَانِکُم و الاَصنِامُ فی بُیُوتِکُم، فَانّی آلیت أن اُجیبَ مَن دَعَانی، و أن اجعَلَ اِجَابَتی لَعَناً عَلَیهِم حَتّی یَتَفَرّقوا.

به ستمکاران بنی اسرائیل بگو مرا نخوانید و حال آنکه در زیر گام هایتان رشوه و در خانه هایتان بت وجود دارد و به درستی که من سوگند یاد کرده ام دعای کسی را اجابت می کنم که مرا بخواند. از این رو، اجابت من در حق آنها «لعن» است تا زمانی که پراکنده شوند.

ادامه »

5 عمل مستحبی ، که موجب تعالی روح میشوند

نوشته شده توسطرحیمی 31ام خرداد, 1394

 

در این مقاله به 5 عمل مستحبی ، که تأثیر زیادی بر روح و روان و اعمال ما دارند اشاره می کنیم:‌

1- دائم الوضو بودن

دائم الوضو بودن توفیقی است كه اگر شامل حال انسان شود؛ دارای آثار و بركاتی فراوان می باشد. وضو بر وضو توجه انسان را نسبت به خداوند بیشتر می نماید و راه ذكر قلب را بر انسان می گشاید.

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: اگر توانستی شب و روز با وضو باشی این کار را انجام بده، زیرا اگر در حال وضو از دنیا بروی شهید خواهى بود.(بحارالانوار: ج 77(80) ، ص 305)

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند: فردای قیامت ، خدای متعال امّت منِ را بین بقیّه‌ ی امّت‌ها در حالی محشور می‌کند، که به خاطر وضویی که در دنیا گرفتند روسپیدند و پیشانی‌های نورانی‌یی دارند.(مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل ج 1 ص 357)

وضو گرفتن مکرر جهت دائم الوضو بودن، اسراف نیست .

ادامه »

تزکیه نفس

نوشته شده توسطرحیمی 22ام خرداد, 1394

تزکیه در اصل از ماده “زکو” و به معنای تطهیر نفس و مال، صلاح، تقوا، زمین پاک، مدح و ستایش و تنزیه خویش می­باشد.[1]

در اصطلاح اخلاق و عرفان، عبارت است از تطهیر و پاک­سازی نفس از اخلاق ناپسند و آلودگی­های اخلاقی، به منظور گام برداشتن درجهت فضائل اخلاقی که در نهایت موجب کمال و سعادت واقعی در دنیا و آخرت می­شود.[2]

تزکیه در قرآن:
از جمله مباحث مهمی که بسیار مورد تأکید قرآن قرار گرفته است، تزکیه و تهذیب نفس می­باشد. از دیدگاه قرآن، نفس انسانی در ابتدا مانند لوحی سفید و خالی است که هم قابلیت تزکیه و دریافت کمالات و هم قابلیت آلوده گشتن به تیرگی­ها را دارد که هر دو با اختیار و انتخاب خود انسان صورت می­گیرد.
در اهمیت تزکیه نفس، همین بس که قرآن پس از یازده مرتبه قسم در سوره شمس، تزکیه نفس را تنها عامل رستگاری و وصول به سعادت فردی معرفی می­نماید و فساد اخلاقی را منشأ بدبختی و مایه زیان می­شناسد[3] و از همین جهت است که خداوند بواسطه رحمتش، انبیاء علیهم السلام را مبعوث فرموده تا مردم را از اعمال بد و عواقب سوء آن آگاه کنند.[4]

ادامه »

سکوت مثبت و سکوت منفی

نوشته شده توسطرحیمی 20ام خرداد, 1394

 

درسی برای آموختن

سکوت مخاطبانه و منتظرانه و جویا در برابر قرائت کتاب خداوند تا صدای تسبیح فرشتگان و سایر موجودات نظام کیانی با سمع دل شنیده شود چنان سکوتی، ذکر و فکر و شکر خداست.

واژه «عبادت» در اصل به نظر بسیارى از واژه شناسان به معناى «خضوع» است و طبرى در تفسیر «جامع البیان» مى‌گوید:

اصل عبودیت که به نظر او شامل عبادت نیز مى‌شود، نزد همه عرب به معناى ذلت و خاکسارى است.

آگاهی عمیق و بصیرت و اندیشه در دین، رمز ارزشمندی کارها و عبادات است و بدون آن عمل، فاقد ارزش لازم است لذا یکی از مواردی که می‌تواند ما را در انجام عبادت، راغب کند پی‌بردن به حکمت عبادات است.

آیت‌الله جوادی آملی از جمله کسانی است که به طور مفصل درباره حکمت و فلسفه اعمال عبادی دین مبین اسلام سخن گفته است. آنچه در ادامه می‌خوانید به بیان «محفوف بودن ذکر ذاکر به دو ذکر خدا» می‌پردازد که برگرفته از بیانات این عالم فرزانه است.

ادامه »

نکته هایی پیرامون تربیت فرزند

نوشته شده توسطرحیمی 19ام خرداد, 1394

لزوم برقراری ارتباط عاطفی و دوستانه با فرزندان

برقراری رابطه صحیح با فرزند، یکی از مهم ترین و اثربخش ترین عوامل تعلیم و تربیت او به شمار می آید. تأثیرپذیری شخص از جامعه، از سنین خردسالی آغاز می شود و این فرآیند تا واپسین لحظه های زندگی ادامه می یابد. بدین ترتیب، جایگاه مهم تعلیم و تربیت آشکار می شود. تاکنون از سوی صاحب نظران علوم تربیتی، روان شناسی و جامعه شناسی، تعریف های گوناگونی از تعلیم و تربیت ارائه شده است که برای نمونه یکی از آنها را بیان می کنیم:

مجموعه تلاش ها، فرصت ها، امکانات، اقدامات و برنامه ها، از بدو انعقاد نطفه تا واپسین دم حیات، برای شکوفاسازی توان های بالقوه فرد، به طور همه جانبه تا رسیدن به حداکثر ظرفیت.

با توجه به این تعریف، می توان دریافت که برای ایجاد رابطه مناسب با کودک و نوجوان، لازم است پدران، مادران، مربیان و معلمان مطالب مهمی را سرلوحه کار تربیتی خویش قرار دهند تا آینده سازان کشور، در محیطی امن و دوستانه رشد کنند و فرصت مناسبی برای شکوفایی استعدادهای بالقوه خود داشته باشند.

بدیهی است که تلاش و اهتمام جدی برای به فعلیت رساندن استعدادهای فرزندان این آب و خاک و ایجاد بستری مناسب برای بهداشت و سلامت روانی آنان، از وظایف عمده تمام کسانی است که به نوعی در امر تعلیم و تربیت مسئولند.
پیام متن:

1. اهمیت وجود رابطه عاطفی مناسب بین فرزندان و والدین.

2. تأکید بر حفظ بهداشت روانی فرزندان.

انتخاب نام نیکو

در نظام آفرینش، هر موجودی با نامی شناخته می شود و در این میان، انسان با عنوان اشرف مخلوقات معرفی شده است. در حقیقت، نام تا حدودی نماینده هویت انسان است. امروزه در برخی علم ها مانند روان شناسی، جامعه شناسی و روان شناسی اجتماعی، به مسئله نام توجه فراوانی شده است.

ادامه »

رسیدن به آرزوها

نوشته شده توسطرحیمی 17ام خرداد, 1394

سه درخت، روی تپّه ای، با هم صحبت می کردند و از آرزوهایشان برای هم می گفتند. درخت اوّل گفت: من آرزو می کنم که روزی، به صندوقچه زیبایی تبدیل شوم که داخل آن را با طلا و جواهر، پر کنند».

درخت دوم گفت: من آرزو می کنم که روزی، به کشتی بزرگی تبدیل شوم. آن موقع، می توانم پادشاهان را روی آب ها حمل کنم و از جایی به جای دیگر برسانم و همه آنها می توانند داخل آن کشتی، احساس آرامش کنند؛ زیرا چوب تنه من، خیلی محکم است».

درخت سوم گفت: من دوست دارم آن قدر رشد کنم تا بلندترین درخت جنگل شوم و زمانی که مردم، شاخه های مرا می بینند، به عظمت آفریده های خدا پی ببرند. آن موقع، احساس می کنم که به خدا خیلی نزدیک شده ام و آن، آرزوی من است».

چند سال گذشت. روزی، چند هیزم شکن به جنگل آمدند و نزدیک آن سه درخت رفتند. یکی از هیزم شکنان، به درخت اوّل نزدیک شد و گفت: چون این درختْ محکم است، من آن را می برم و به یک نجّار می فروشم».

درخت اوّل، خوش حال شد؛ زیرا فکر می کرد که نجّار از چوب آن، یک صندوقچه زیبا می سازد و آن را به شخص ثروتمندی می فروشد.

هیزم شکن دیگر، به درخت دوم نزدیک شد و گفت: چوب این درخت نیز محکم است و شاید بتوانم آن را به کارخانه کشتی سازی بفروشم».

درخت دوم نیز وقتی حرف های هیزم شکن را شنید، خوش حال شد؛ زیرا او هم فکر می کرد که حتماً به یک کشتی زیبایی که آرزویش بود، تبدیل می شود.

هیزم شکن سوم هم نزدیک درخت سوم رفت. درخت، ترسیده بود؛ چون اگر آن را می بریدند، دیگر به آرزویی که داشت، نمی رسید.

هیزم شکن ها، درخت ها را بریدند. درخت اوّل، به نجّار فروخته شد و نجّار، از آن، یک صندقچه زیبا درست کرد و لباس هایش را درون آن قرار داد و این چیزی نبود که درخت اوّل، آرزو کرده بود. درخت دوم، به کارخانه کشتی سازی برده شد و از چوب آن، یک قایق کوچک ساخته شد و به یک ماهیگیر فروخته شد. این هم چیزی نبود که درخت دوم، آرزو کرده بود. درخت سوم، به چیزی تبدیل نشد و در گوشه انبار خانه هیزم شکن مانده بود.

روزها بعد… یک آقای ثروتمند، به خانه نجّار آمد. وقتی صندوقچه زیبای او را دید، گفت: صندوق خوبی برای نگهداری طلا و جواهرات من است». نجّار، صندوقچه را به او هدیه کرد.

روزی پادشاه و پسرش به ساحل دریا رفته بودند که ماهیگیر و قایق او را دیدند و از او خواستند تا سوار قایق او شوند و به دریا بروند.

درخت اوّل و دوم، به آرزوهای خود رسیدند. درخت اوّل، پر از طلا و جواهر شد و درخت دوم نیز پادشاه را سوار کرد و روی آب ها گرداند؛ امّا درخت سوم، در خانه هیزم شکن مانده بود، تا این که روزی هیزم شکن، صدای پدر و مادری را شنید که فریاد می زدند: کمک! کمک! پسرمان غرق شد».

هیزم شکن، تنه درخت را برد و داخل آب انداخت تا پسر، به کمک آن، نجات پیدا کند.

پسر، به تنه درخت چسبید و جانش نجات یافت.

تنه درخت سوم، زمانی که دید آن پدر و مادر، پسرشان را در آغوش گرفته اند و خدا را شکر می کنند، خوش حال شد و احساس کرد که به آرزویی که داشت، رسیده و خودش را به خدا نزدیک تر کرده است.

خیلی وقت ها خداوند انسان ها را به آرزوها یشان می رساند

ا ما از راهی که مصلحت آنها ست.

نه از آن مسیری که فکر می کنند یا در ذهن خود دارند ،

فقط باید به خداوند ایمان داشت.

دفتر امور مشاوره و خانواده - معاونت تهذیب