موضوعات: "گلستان قرآن" یا "قرآن" یا "تفسیر" یا "آموزش روخواني و روانخواني قرآن كريم" یا "تدبر در کلام وحی"
اکثر ایمانها ، به شرک آلوده است.
نوشته شده توسطرحیمی 12ام تیر, 1394
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
وَمَا يؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَهُمْ مُشْرِكُونَ(يوسف/106)
و بيشترشان به خدا ايمان نمي آورند
جز اينکه [با او چيزي را] شريک مي گيرند.
در آيه « وَمَا يؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَهُمْ مُشْرِكُونَ» مى فرماید آنها هم که ايمان مى آورند، ايمان اکثرشان خالص نيست ، بلکه آميخته با شرک است .
ممکن است خودشان چنين تصور کنند که مؤ منان خالصى هستند، ولى رگه هاى شرک در افکار و گفتار و کردارشان غالبا وجود دارد.
ايمان تنها اين نيست که انسان اعتقاد به وجود خدا داشته باشد بلکه يک موحد خالص کسى است که:
غير از خدا، معبودى به هيچ صورت در دل و جان او نباشد،
گفتارش براى خدا،
اعمالش براى خدا،
و هر کارش براى او انجام پذيرد،
قانونى جز قانون خدا را به رسميت نشناسد،
و طوق بندگى غير او را بر گردن ننهد
و فرمانهاى الهى را خواه مطابق تمايلاتش باشد يا نه ، از جان و دل بپذيرد،
و بر سر دو راهي هاى خدا و هوى ، همواره خدا را مقدم بشمرد،
اين است ايمان خالص ، از هر گونه شرک :
شرک در عقيده ،
شرک در سخن
و شرک در عمل .
و راستى اگر بخواهيم حساب دقيقى در اين زمينه بکنيم ، موحدان راستين و خالص و واقعى ، بسيار کمند!
پایین ترین درجه محبت الهی
نوشته شده توسطرحیمی 12ام تیر, 1394آیت الله مصباح یزدی:
شرط لازم برای کسب محبت الاهی، شناخت است.
برای ادامه راه تکامل بندگی و کسب همه ارزش های الهی، نیازمند به تقویت معرفت هستیم.
کسانی هستند که عاشق شهادتند و از خدا می خواهند که جانشان را فدای اسلام کنند.
این کمترین مرتبه محبت است.
پایین ترین مرتبه محبت نسبت به خدا، لازمه ایمان است.
قُلْ إِنْ كَانَ آبَاؤُكُمْ وَأَبْنَاؤُكُمْ وَإِخْوَانُكُمْ وَأَزْوَاجُكُمْ وَعَشِيرَتُكُمْ وَأَمْوَالٌ اقْتَرَفْتُمُوهَا وَتِجَارَةٌ تَخْشَوْنَ كَسَادَهَا وَمَسَاكِنُ تَرْضَوْنَهَا أَحَبَّ إِلَيكُمْ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَجِهَادٍ فِي سَبِيلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّى يأْتِي اللَّهُ بِأَمْرِهِ وَاللَّهُ لَا يهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ(التوبة/24)
با توجه به آیه 24 سوره مبارکه توبه، اگر انسان والدین، همسر، فرزندان، کسب و کار، مسکن و کاخ خود را بیشتر از خدا دوست بدارد، آنجا که می خواهد به جهاد برود این محبت ها مانع می شود و نمی گذارد؛ این خطرناک است و تهدیدی برای سعادت فرد محسوب می شود.
مواظب باشید؛ هیچ چیز را نباید بیشتر از خدا دوست داشت. این مرتبه از محبت لازمه ایمان است و کمتر از این نیاز به هشدار دارد؛ کسانی هستند که محبت شان نسبت به خدا بسیار بالاتر از آمادگی برای اهدای جان است.
محبت بالاترین انگیزه برای حرکت در مسیر قرب الهی است
اگر انسان خدا را دوست داشته باشد تلاش می کند که به او نزدیک شود و به تکامل برسد. سیر محبت الاهی تدریجی و طولانی مدت است و باید تلاش کرد و زحمت کشید. این گونه نیست که با تزریق یک آمپول بتوانیم همچون حضرت ابراهیم علیه السلام به خدا عشق بورزیم.
محبت دارای مراتب بسیاری است. همه مؤمنین به اندازه خود نسبت به خداوند محبت دارند. اما محبت ما با محبت انبیاء و اولیای الاهی قابل مقایسه نیست. حداقل میزان محبت برای ما مشخص است اما حد نهایی آن معلوم نیست. اگر کسی بگوید این مراتب بالقوه بی نهایت هستند؛ حرف غلطی نیست.
گام های در مسیر شیطان (خطوات)
نوشته شده توسطرحیمی 11ام تیر, 1394
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيطَانِ وَمَنْ يتَّبِعْ خُطُوَاتِ الشَّيطَانِ فَإِنَّهُ يأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيكُمْ وَرَحْمَتُهُ مَا زَكَى مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَدًا وَلَكِنَّ اللَّهَ يزَكِّي مَنْ يشَاءُ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ(النور/21)
اي کساني که ايمان آوردهايد پاي از پي گامهاي شيطان منهيد و هر کس پاي بر جاي گامهاي شيطان نهد [بداند که] او به زشتکاري و ناپسند واميدارد و اگر فضل خدا و رحمتش بر شما نبود هرگز هيچ کس از شما پاک نميشد ولي [اين] خداست که هر کس را بخواهد پاک ميگرداند و خدا[ست که] شنواي داناست.
این آیه هشدارى است به همه مؤ منان که نفوذ افکار و اعمال شيطانى گاه به صورت تدريجى و کم رنگ است و اگر در همان گامهاى نخست کنترل نشود وقتى انسان متوجه مى گردد که کار از کار گذشته است ، بنابراين هنگامى که نخستين وسوسه هاى اشاعه فحشا يا هر گناه ديگر آشکار مى شود، بايد همانجا در مقابل آن ايستاد تا آلودگى گسترش پيدا نکند.
در نخستين آيه روى سخن را به مؤ منان کرده ، مى گويد: (اى کسانى که ايمان آورده ايد از گامهاى شيطان پيروى نکنيد، و هر کس از گامهاى شيطان پيروى کند به انحراف و گمراهى و فحشاء و منکر کشيده مى شود چرا که شيطان دعوت به فحشاء و منکر مى کند) (يا ايها الذين آمنوا لا تتبعوا خطوات الشيطان و من يتبع خطوات الشيطان فانه يامر بالفحشاء و المنکر).
اگر (شيطان ) را به معنى وسيع کلمه ، يعنى (هر موجود موذى و تبهکار و ويرانگر) تفسير کنيم گستردگى اين هشدار در تمام ابعاد زندگى روشن مى شود. هرگز يک انسان پاکدامن و با ايمان را نمى شود يک مرتبه در آغوش فساد پرتاب کرد، بلکه گام به گام اين راه را مى سپرد:
گام اول معاشرت و دوستى با آلودگان است .
گام دوم شرکت در مجلس آنها.
گام سوم فکر گناه .
گام چهارم ارتکاب مصاديق مشکوک و شبهات .
گام پنجم انجام گناهان صغيره .
و بالاخره در گامهاى بعد گرفتار بدترين کبائر مى شود، درست به کسى مى ماند که زمان خويش به دست جنايتکارى سپرده او را گام به گام به سوى پرتگاه مى برد، تا سقوط کند و نابود گردد، آرى اين است (خطوات شيطان ).
تفسیر نمونه
داروى های آرامبخش در قرآن
نوشته شده توسطرحیمی 11ام تیر, 1394قرآن مجید نسخه شفابخش جانهاى دردمند، از جانب خداوند سبحان است
و ننزل من القرآن ما هو شفاء و رحمه للمؤمنین و لا یزید الظالمین الاّ خساراً (1)
که توسط پیامبرى مهربان و فداکار، بر جانهاى حقیقت طلب و عاشق، رسانده شد.
در بحران روحى فراروى انسان که باعث خستگى، سرگشتگى، افسردگى و دلتنگى او مى شود، انگیزه ادامه حیات را از او مىستاند و او را تا مرز پوچى و پوچگرایى پیش مى برد، داروهاى روان گردان، به نوعى آرامبخش اویند و او را تسکین مى دهند و فضایى ایجاد مى کنند که انسان در آن فضا، از دغدغه ها، خستگى ها و…، براى مدتى رهایى مىیابد؛ در حالى که این درمان، دائمى نیست و شاید در درازمدت، به تغییر نوع داروى آرامبخش و نیز استفاده از مقدار بیشترى مواد آرامبخش بینجامد و این آرامش ساختگى، پس از مدتى به طوفانى سهمگین بدل شود و تمام زندگى این بیمار را هدف قرار دهد.
در کتاب مقدس مسلمانان – قرآن مجید – دو داروى آرامبخش تجویز شده است که در نوع خود، بىنظیرند؛ هم آرام بخشند و هم درمانگر. هر یک از این دو دارو، ویژگى خاص خود را دارند که به توصیف آنها مىپردازیم.
تعقل و تفکر در قرآن و سنت
نوشته شده توسطرحیمی 11ام تیر, 1394تعقّل وتفکّر از جنبه های گوناگون قابل تأمّل وبررسی می باشد؛ امّا آن چه دراین تحقیق مورد توجّه قرار گرفته است ، تعقّل و تفکّر از دیدگاه قرآن و سنّت است که سعی شده اکثر آیاتی که در قرآن با واژه ی تعقّل وتفکّر آمده است، ذکر شود ، ولی از آن جایی که احادیث وروایات در این زمینه فراوان است؛ به پاره ای از آن ها با توجّه به عنوان بخش ها پرداخته ایم. این نوشته ؛ از کلیات و شش بخش تشکیل یافته است؛ که در قسمت کلیات، مقدمه، تعریف و تبیین موضوع، ضرورت واهمیت موضوع، فوائد و اهداف تحقیق، پیشینه موضوع، سؤالات اصلی و فرعی، فرضیه، روش تحقیق، ساختار تحقیق و محدوده، کلیدواژه ها ومحدودیت ها و مشکلات تحقیق ذکر شده است.
صفحات: 1· 2
ویژگی های حق گرایان از نظر قرآن
نوشته شده توسطرحیمی 11ام تیر, 1394
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
«الَّذِينَ يوفُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَلَا ينْقُضُونَ الْمِيثَاقَ * وَالَّذِينَ يصِلُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يوصَلَ وَيخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَيخَافُونَ سُوءَ الْحِسَابِ * وَالَّذِينَ صَبَرُوا ابْتِغَاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَأَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَعَلَانِيةً وَيدْرَءُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّيئَةَ أُولَئِكَ لَهُمْ عُقْبَى الدَّارِ»(الرعد20/21/22)
همانان که به پيمان خدا وفادارند و عهد [او] را نميشکنند* و آنان که آنچه را خدا به پيوستنش فرمان داده مي پيوندند و از پروردگارشان مي ترسند و از سختي حساب بيم دارند*و کساني که براي طلب خشنودي پروردگارشان شکيبايي کردند و نماز برپا داشتند و از آنچه روزيشان داديم نهان و آشکارا انفاق کردند و بدي را با نيکي مي زدايند ايشان راست فرجام خوش سراي باقي.
ريز برنامه هاى طرفداران حق :
نخستین برنامه حق گرایان وفاى به عهد و ترک پيمانشکنى است که می فرمايد: آنها کسانى هستند که به عهد الهى وفا مى کنند و پيمان را نمى شکنند.
«الَّذِينَ يوفُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَلَا ينْقُضُونَ الْمِيثَاقَ»
دومين ماده برنامه آنها، حفظ پيوندها و پاسدارى از آنهاست ، چنانکه مى فرمايد: آنها کسانى هستند که پيوندهائى را که خداوند امر به حفظ آن کرده برقرار مى دارند.
«وَالَّذِينَ يصِلُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يوصَلَ»
سومين و چهارمين برنامه طرفداران حق آنست که آنها از پروردگارشان ، خشيت دارند و از بدى حساب در دادگاه قيامت مي ترسند.
«وَيخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَيخَافُونَ سُوءَ الْحِسَابِ» .
پنجمين برنامه آنها استقامت است ،در برابر تمام مشکلاتى که در مسير اطاعت و ترک گناه و جهاد با دشمن و مبارزه با ظلم و فساد وجود دارد آنهم صبر و استقامتى براى جلب خشنودى پروردگار، و لذا مى فرمايد: آنها کسانى هستند که بخاطر جلب رضايت پروردگارشان صبر و استقامت به خرج دادند.
«وَالَّذِينَ صَبَرُوا ابْتِغَاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ ».
ششمين برنامه آنها اين است که آنها نماز را بر پا مي دارند.
«و اقاموا الصلوة ».
هفتمين برنامه حق جويان را با اين عبارت بيان مى کند،آنها کسانى هستند که از آنچه به آنان روزى داده ايم در پنهان و آشکار انفاق مى کنند.
«وَأَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَعَلَانِيةً»
هشتمين و آخرين برنامه آنها اين است که (آنها بوسيله حسنات )، (سيئات ) خود را از ميان مى برند.
« وَيدْرَءُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّيئَةَ »
«میرزا جواد آقا ملکی تبریزی» و عنایتی که به علامه حسنزاده آملی شد
نوشته شده توسطرحیمی 11ام تیر, 1394امام خمینی(ره) خطاب به استاد مطهری فرموده بود:
در قبرستان قم یک مرد خوابیده و او حاج میرزا جواد آقا تبریزی است.
امام آنچنان به میرزا جواد ارادت داشت که پس از بازگشت از فرانسه به زیارت قبر ایشان رفت و با تحت الحنک عمامه خویش غبار سنگ قبر استاد را زدود.
ماجرای عنایت آیت الله ملکی تبریزی به علامه حسن زاده آملی
علامه حسن زاده آملی مینویسد:
راقم سطور پس از آنکه از مرحوم حاج میرزا جواد آقاى ملکى آگاهى یافت، تا مدّت مدیدى مىپنداشت که قبر آن جناب در نجف اشرف است. تا اینکه در شبى از نیمه دوم رجب هزار و سیصد و هشتاد و هشت هجرى قمرى در حدود سه ساعت از شب رفته، با جناب آیة الله آقا سید حسین قاضى طباطبائى تبریزى برادر زاده مرحوم آقاى حاج سید على آقاى قاضى، در کنار خیابان ملاقات اتفاق افتاد. با جناب ایشان در اثناى راه از مرحوم حاج میرزا جواد آقاى ملکى سخن به میان آوردم و سؤال از تربتشان کردم، فرمودند: قبر ایشان همین شیخان قم نزدیکى قبر مرحوم میرزاى قمى صاحب قوانین است و لوح قبر دارد.
من به محض شنیدن اینکه لوح قبر دارد از ایشان نپرسیدم که در کدام سمت قبر میرزاى قمى و چون با جناب آقاى آسید حسین قاضى خداحافظى کردم شتابان به سوى شیخان قم رفتم که مبادا در را ببندند، رفتم به شیخان و بسیارى از الواح قبور را نگاه کردم که بعضى را تا حدّى تشخیص دادم و بعضى را چون شب بود و برقهاى آنجا هم بسیار ضعیف بود تشخیص دادن بسیار دشوار بود؛ با خود گفتم حالا که شب است و تاریک است باشد تا فردا، داشتم از شیخان به در مىآمدم ولى آهسته آهسته که باز هم نظرم به الواح قبور بود که دیدم شخصى ناشناس از درب شرقى شیخان وارد قبرستان شده است و مستقیم به سوى من مىآید تا به من رسیده گفت: آقا قبر آمیرزا جواد آقاى ملکى را مىخواهید؟ و مرا در کنار قبر آن مرحوم برد و از من جدا شد و به سرعت به سوى درب غربى شیخان رهسپار شد که از قبرستان بدر رود، من بىاختیار تکانى خوردم و مضطرب شدم و ایشان را بدین عبارت صدا زدم و گفتم آقا من که قبر ایشان را مىخواستم اما شما از کجا مىدانستید؟ آن شخص در همان حال که به سرعت به سوى درب غربى شیخان مىرفت، صورت خود را برگردانید و نیمرخ به سوى من نموده گفت: ما مشتریهاى خود را مىشناسیم!
خبرگزاری فارس
قرآن باوری
نوشته شده توسطرحیمی 10ام تیر, 1394حضرت امام خمینی(ره):
انشاء الله ما فقط قرآن نخوانیم و تفسیر نخوانیم [بلکه] مسایل باورمان بیاید
و هر کلمه ای که از قرآن میخوانیم بطور باور [باشد]
این کتابی است که میخواهد آدم را درست کند
و میخواهد این وجود را بسازد،
موجودی که خودش ایجاد کرده است و با اسم اعظم ایجاد کرده با «الله» که همه چیز در آن هست …
همه انبیاء آمدهاند برای اینکه دست انسان را بگیرند و او را از این چاه عمیقی که در آن افتاده است،
چاهی که از همه عمیقتر است که چاه نفسانیت است بیرون بیاورند و جلوه حق را به او نشان بدهند تا اینکه، همه جیز را نسیانبکند و خداوند ان شاء الله نصیب همهمان بکند.
منبع: تفسیر سوره حمد، ص 20 و 21.
توجه به مفاد قرآن
نوشته شده توسطرحیمی 9ام تیر, 1394
قرآن همه چیز است…
قرآن الفاظ نیست،
از مقوله چیزهای سمعی و بصری نیست،
از مقوله اعراض نیست،
لیکن متنزلش کردهاند.
برای ماها که کور و کر هستیم، تا آنجایی که بشود این کور و کرها هم از آن استفاده بکنند آنهایی که آن استفادها را میکردند، آنها وضع تربیتشان یک جور دیگری بود، وضع تلقیشان از قرآن به یک نحو دیگری بود، وضع توجهشان به مبدا قرآن از آن[مبدا] نازل شده است یک وضع دیگری بود…
به یک آدمی که کور است شما چطور میتوانید بفهمانید که نور چیست؟!
با چه حرفی؟
غیر از آنکه[بگویید] نور یک چیزی است[که فضا را] روشن میکند،
چطور آن کسی که نور را دیده میتواند به آن آدمی که نور را ندیده افهام کند؟[ تفسیر سوره حمد، ص43و45]
منبع: کتاب روح عرفانی روح الله/ محمد رضا رمزی اوحدی/
موسسه توسعه فرهنگ قرآنی، 1378.
فهم و دريافت زبان قرآن
نوشته شده توسطرحیمی 9ام تیر, 1394
من امیدوارم که ما این حجاب جحود را از قلبهایمان برداریم و از خدای تبارک و تعالی بخواهیم که ما را آشنا کند به لسان قرآن.
زبان قزآن یک زبان خاصی است، ما آشنا بشویم به آن زبانی که با آن زبان، قرآن وارد شده است، قرآن مثل انسان میماند،
قرآن یک سفرهای است که خدا پهن کرده برای همه بشر، یک سفره پهنی است، هر کس به اندازه اشتهایش از آن میتواند استفاده کند،
اگر مریض نباشد که بی اشتها بشود، امراض قلبیه آدم را بی اشتها میکند، اگر مریض نباشد و اشتهای قلبش باشد از قرآن استفاده میکند، یک سفره پهن است که همه از آن استفاده میکنند…
قرآن هم اینطوری است که سفره پهنی است برای همه، هر کس به اندازه آن اشتهایی که دارد و آن راهی که پیدا میکند به قرآن استفاده میکند …[1]
قرآن کتاب آدم سازی است، برای آدم ساختن آمدهاند، کتاب حیوانسازی نیست، کتاب تعمیر مادیت نیست، همه چیز است، انسان را به تمام ابعاد تربیت میکند مادیات را قبول دارد، در پناه معنویات و مادیات را تبع معنویات قرار میدهد.[2]
منبع: روح عرفانی روحالله/ محمد رضا رمزی اوحدی، توسعه فرهنگ قرآنی،1378.
[1]. تفسیر سوره حمد، ص73 و 74.
[2]. صحیفه نور، جلد 7، ص16.