موضوع: "محرم"
باز هم کاروان در راه است!
نوشته شده توسطرحیمی 4ام آبان, 1392باز هم کاروان در راه است.
صدای زنگ کاروان می آید.
گوش کن، نزدیک … نزدیک … نزدیک تر … دارد می رسد:
کاروانی که قرن هاست در راه است، کاروانی که همیشه در حال رسیدن است، کاروانی که در حال رساندن است. می رسد و می رساند و می گذرد و هرگز از رفتن بازنمی ایستد.
زندگی معنا می خواهد، هدف می خواهد. روحی باید به آن دمیده شود تا از جسمیت و مادیت هدف رها شود تا اوج بگیرد، بالا برود و به تکامل برسد. معناها در پیچ و خم روزمرگی های مدام،در کوچه پس کوچه های نیازهای زمین و زیر غبار فراموشی، هر روز کمرنگ و کمرنگ تر می شوند. آن قدر که محو می شوند؛ گویی که هرگز از ابتدا نبوده اند. و انسان های اسیر خاک در گردش مدام این گردونه سراسر درد و رنج، سردرگم و پریشان احوال و گیج و گنگ دور خود می چرخند و می گردند و راه به جایی نمی برند. کوله بار کاروانیان سرشار و لبریز است. از تمام آنچه که ما در عصر دود و سنگ و آهن نیازمند آن هستیم. عشق متاع گمشده قرن ماست. ایثاروگذشت واژه هایی هستندکه دیگر در دایره المعارف زندگی انسان های ماشینی پیدا نمی شود. صبر وسلام و توکل زیر چرخ دنده های آهنی این عصر جا مانده است. اما این کاروان هرچه خوبی و صفا است، هرچه مهر و نیکی است، همه را یک جا با خود می آورد.
نگاه کن، خوب نگاه کن، با چشم دل ببین!
وقتی دست های آسمانی سرو قامت ماه بنی هاشم بر خاک افتاد همان جا، کنار علقمه، کنار شط پرآبی که مهربانوی یاس ها بود، فداکاری جوانه زد. آن گاه آغوش پرمهر سرور و سالار شهیدان به روی گنهکار پشیمانی چون حر گشوده شد، مهر و رحمت و بخشش معنا گرفت. وقتی قنداقه فرشته زرین بال سپیدپوش رباب روی شاخسار دست های پدر بالا رفت و شکوفه کرد و به خون نشست، گذشت و ایثار به بار نشست. وقتی شانه های آسمانی زینب زیر بار مصیبت برادر استوار ماند و خم نشد، صبر و توکل معنا گرفت …
وقتی خون پاک «حسین» زمین تفتیده نینوا را سیراب کرد «عشق» به خالق زیبایی ها، به پروردگار خوبی ها و عشق به همه کائنات و ذرات هستی معنا یافت.
آری کاروان عشق هنوز در راه است. قرن هاست که در راه است.
گوش کن. صدای زنگ آشنایش را می شنوی. صدایت می کند. تو را به همراهی با همه خوبی ها فرا می خواند. می آید که در کوچه پس کوچه های یخ زده عصر دود و آهن دستت را بگیرد و به زندگی مادی ات معنا ببخشد. یادت بیاورد که به جز خور و خواب و غم وآب و نان چیزهای دیگری هم در این گردونه ی خاکی هست، چیزهایی که با آنها می توان به اوج رفت. فقط کافی است که به این کاروان دل بدهی، دل و جان بدهی. برخیز. مبادا که جا بمانی.
گردآوري: طلبه فاطمه بسر برده
محرم آرام آرام فرا می رسد.
نوشته شده توسطرحیمی 3ام آبان, 1392
کاش این شقایقهای غربت سوز دشت نینوا آیینه های باورمان را از غبار روزمرگی ها پاک نمایند تا نفس فراموشی زده خویش را نهیب زنیم، چون محرم فرا می رسد، شیعیان را غم و اندوه و پریشانی فرا می گیرد اما این غم ،غمی دلنشین و جان فزاست. اندوهی که قرین با آمدن این ماه است.می توان به فرموده ی امامان معصوم اين اندوه جانکاه را نشانه محبت و دوستی آن بزرگواران دانست:
«شیعتنا خلقوا من فاضل طینتنا و عجنوا بنور ولایتنا یصیبهم ما اصابنا»
شیعیان و پیروان ما از فزونی گل آفرینش ما، آفریده شده اند و با نور دوستی و ولایت ما آمیخته شده اند آنچه از (خوشی ها و غم ها) به ما می رسد گویا به آنان رسیده است.
پس شکسته دلی، به هنگام فرا رسیدن ماه محرم نشان از دلبستگی به آن چراغان هدایت و امامان نور و رحمت است.
و با فزونی و کاستی اندوه در دل هر شخص، درجه ایمان او فرق خواهد کرد چون کسی که با فرا رسیدن این ماه، دل شکسته و ماتم زده نشود و یا شادمان گردد و این روزهای غم و اندوه را برای خود فرخنده قرار دهد ایمان ندارد پناه بر خدا از این شادمانی!
آری رسول مهر و رحمت و پیشوایان هدایت و معرفت همگی باب های بهشتند اما باب حسین علیه السلام فراخ تر است ایشان انوار پاکی هستند که همگی کشتی نجاتند اما کشتی حسین علیه السلام در گرداب های پرخروش پرشتاب تر است و لنگر انداختن آن بر ساحل نجات آسانتر است.
آری آنان همگی چراغ فروزان ره یافتگی اند ولی فروغ حسین علیه السلام گسترده تر و برخورداری از فروغش فزون تر است.
پس با همه ی این ویژگی ها که در حسین علیه السلام می بینیم نفس خویش را ندا می دهیم که به سوی درهای فراخ حسین بشتابید به مصداق « ادْخُلُوهَا بِسَلَامٍ آمِنِينَ»(حجر/46) به سلامت و ایمنی در آنها درآییم.
و شتابان به سوی لنگرگاه کشتی حسین علیه السلام گام نهیم. و نور حسین علیه السلام را بسان سرمه ای بر دیده نشانیم که او نیز بر ما خواهد نگریست.
اگر گامهایمان را همتی دهیم و چشم هایمان را در چشمه فضل و کرامت امام عشق شستشو دهیم، شاید این ایام تلنگری زیبا و ماندگار بر روح و روان ما باشد.
گردآوري: طلبه ليلا جوادي فرد
دانلود مداحی های محرم 91 با نوای حاج علی جنانی
نوشته شده توسطرحیمی 1ام آبان, 1392شب اول محرم 91 حاج عل جنانی (جان من حذر کن ترک این سفر کن (شور)
شب اول محرم 91 حاج علی جنانی ( میان کوچه هامون عطر خدا پیچیده( واحد)
شب دوم محرم 91 حاج علی جنانی(کرببلا ببین داره یه کارون میاد (واحد)
شب سوم محرم 91 حاج علی جنانی (همینکه محرم راهم دادی حسین ممنونتم ارباب(شور)
شب چهارم محرم 91 حاج علی جنانی( الهی خدا مرگم بده از این غریبتر نبینمت( زمینه)
شب پنجم محرم 91 حاج علی جنانی ( غریب ماندی و لشگر برابرت ای وای (واحد)
شب هفتم محرم 91 حاج علی جنانی ( همه ی دار و ندارم میدم فقط یه بار نگات کنم) شور
شب هشتم محرم 91 حاج علی جنانی(سرتا پای من مست رخ ماه حسینه(شور)
شب نهم محرم 91 حاج علی جنانی (بیاد حضرت علمدار ابلفظلی باش_(شور)
شب 10 حاج علی جنانی_(کنارم بمون ( زمینه )
توبه ادم اقا_واحد (حاج علی جنانی)
بیاد حضرت علمدار _ زمینه (حاج علی جنانی)
شب 7 محرم 91 حاج علی جنانی (ضربان قلب من یاحسین _(واحد)
دیگه حرم نداره (حاج علی جنانی)
باز دلم من هوای تو کرده _شور (مداحی بسیار زیبا حاج علی جنانی)
امشب شده به پا _ واحد (حاج علی جنانی)
آرزوی قلب خسته حرم حسین _شور (حاج علی جنانی)
خون تو جاذبهء زمین را بی اعتبار کرد!
نوشته شده توسطرحیمی 31ام مرداد, 1392با خودم فکر می کنم اصلا چرا باید
رباب ، با آب هم قافیه باشد
روضه خوان ها زیادی شلوغش می کنند
حرمله آنقدر ها هم که می گویند تیر انداز ماهری نبود
هدف های روشنی داشت
تنها تو بودی که خوب فهمیدی
استخوانی که در گلوی علی بود سه شعبه داشت
شش ماه علی بودن را طاقت آوردی
خون تو جاذبهء زمین را بی اعتبار کرد
حالا پدرت یک قدم می رود بر می گردد
می رود بر می گردد
می رود…
با غلاف شمشیر برایت از خاک گهواره ای بسازد
تادیگر صدای سم اسب های وحشی از خواب بیدارت نکند
رباب می رسد از راه
با نگاه
بایک جملهء کوتاه
آقا خودتان که سالمید انشاالله…
سید حمید رضا برقعه ای
دانلود کتاب"حماسه حسینی"استاد مطهری(جلد 2،1 و3)
نوشته شده توسطرحیمی 4ام بهمن, 1391برای دانلود کلیک راست کرده و گزینه “save target as” انتخاب کنید.
دانلود مستقیم بر روی گوشی با استفاده از بارکد QR
شما می توانید با استفاده از نرم افزار بارکد خوان بدون اتصال گوشی به کامپیوتر فایل را مستقیماً بر روی گوشی خود دانلود نمایید.
«ماهیت قیام حسینی» عنوان فصل سوم این کتاب است و فصل چهارم را سخنرانی آن شهید بزرگوار پیرامون «تحلیل واقعه عاشورا» تشکیل می دهد. «شعارهای عاشورا» عنوان فصل پنجم این کتاب می باشد. فصل ششم شامل هفت سخنرانی استاد شهید تحت عنوان «عنصر امر به معروف و نهی از منکر در نهضت حسینی» است. در این فصل، علاوه بر مورد بحث واقع شدن موضوع اصلی، «امر به معروف و نهی از منکر» مسائل اجتماعی و سیاسی روز نیز مطرح گردیده و «کارنامه مسلمین در قبال مسأله فلسطین» بررسی شده است.
«عنصر تبلیغ در نهضت حسینی» فصل هفتم این کتاب است که هفت سخنرانی استاد تحت همین عنوان را شامل می گردد.
جلد دوم مجموعه «حماسه حسینی» شامل نوشته ها و یادداشت های استاد شهید آیت اللّه مرتضی مطهری در این باب است. این کتاب حاوی مطالبی است که استاد شهید به مرور ایام نگاشته اند و هدف از این نگارش، یادداشت مطالب قابل توجه جهت مراجعات بعدی یا آمادگی برای سخنرانی بوده است. این مطالب از نظر اجمال و تفصیل متفاوت می باشند، به طوری که برخی از آن ها به صورت یک مقاله است و برخی دیگر چند سطری بیش نیست و در موارد اندکی، مطلب با اشاره بیان شده است.
این جلد از کتاب شامل هشت فصل است که موضوع برخی از آن ها همان موضوعات جلد اول است. برخی موضوعات و مطالب نیز اختصاصی است، به طوری که می توان گفت فصول جلد اول و دوم به نوعی مکمل یکدیگرند.
حسین ، مقلب القلوب و الابصار من ....
نوشته شده توسطرحیمی 14ام دی, 1391
” السَّلام عَلیکَ ، سَلامَ مَن قَلُبُه بِمُصابِکَ مَقروحٌ وَ دَمعُهُ عِندَ ذِکرُکَ مَفسوحً، سَلامَ المَفجُوعَ الحزینِ الوالِه المُستَکین ….”
سلام بر تو ، سلام بر کسی که دلش از مصیبت تو مجروح است و اشکش هنگام یاد تو سرازیر ، سلام کسی که مصیبت زده و اندهگین و متحیر و بیچاره است ….. ( زیارت ناحیه مقدسه ).
کربلا کجاست ؟ بیابانی از رمل و ملال ؟ صحرایی از سنگ و مصیبت ؟ ساحت محک زدن محبت ؟ میزان با غیرت زیستن ؟ و …. و حسینی بودن ، تنها به گفتار نیست که اگر می خواهی حسینی شوی ، باید حرمت را بشناسی و اخلاص در ولایت را ، تولی و تبری را .
نگاه کن ، بصیرانه نگاه کن !اين قلب ، زمینی است که باروری اش با اشک آگاهی است و قلب تو زمانی جریحه دار می شود و چشمت به اشک می نشیند که در پی معرفت ، ولایت را یافته باشی و محبت و بیزاری از دشمن را ….
….و تو ای حسین ، ضیفک حیث کنتُ من البلاد؛ در هر سرزمین که باشم ، میهمان توام ! من این عبد به لکنت افتاده در فضای ذنوب ، آمده ام و به حریم عشقت پناه آورده ام که محتاج گردی از تربت قدمت هستم . به تو پناه آورده ام که مقلب القلوب و الابصار من باشی تا از کور دلی نجات یابم !
فاطمه ارجمندی(طلبه پایه اول)
گزارشی از برگزاری مجالس عزاداری بانوان بروجردی در سوگ حضرت سیدالشهدا + عکس
نوشته شده توسطرحیمی 28ام آذر, 1391
این نوع عزاداری بانوان بروجردی که در اصطلاح به آن روضه می گویند یکی از مردمی ترین مراسم عزاداری در کشور است زیرا برخلاف بسیاری از آنها که عده قلیلی عامل و بانی خیر شده و مبالغ قابل توجهی جهت بر پایی مراسم عزاداری اهل بیت علیم السلام خرج می نمایند بانوان هر خانه با هر وضعیت مالی بدون زحمت زیاد پذیرای عزاداران و سوگ واران حسینی می باشند .
این مراسمات که در طول دو ماه محرم و صفر برقرار می باشد با توجه به نذر بانی معمولاً10 روز کمتر یا بیشتر می باشد و غالباً عصر ها از ساعت 3 تا اذان مغرب برگزار می شود. پذیرایی در این خانه ها عمدتاً با مایعات(نماد آب) متناسب با فصول سال ،چای، شربت و در گذشته با قهوه صورت می گرفته که فراهم نمودن آن کاری دشوارنمی باشد.
در برگزاری این نوع از مراسم ،اهل خانه پس از انجام طهارت نسبت به آرایش فضای خانه(یکی از اتاق های منزل کاملاً سیاهپوش میشود) با وسایل موجود در خانه و ایجاد فضای حزن انگیز و برافراشته نمودن پرچمی بر روی سر درب ورودی و بخش مراثی ومداحی صوتی یا تصویری نسبت به برپایی مجلس عزای سیدالشهدا اقدام می نمایند.
نکته جالب توجه ،انگیزه قوی در رفتن کودکان ، نوجوانان و بزرگسالان به این خانه ها می باشد.
رقیه رحیمی
لرستان بروجرد مدرسه علمیه محثه سلام الله علیها بروجرد
گزارشی ازآیین به گِل افتادن مردم لرستان در عاشورای حسینی + عکس
نوشته شده توسطرحیمی 28ام آذر, 1391آیین به گل افتادن عزادارن حسینی در روز دهم محرم از جلوه های خاص عزداری مردم خرم آباد در روز عاشورای حسینی است.
آیین به گِل افتادن ، آیینی به یادگار مانده از پیشینیان قوم لر است، این آیین پیش از اسلام در استان لرستان و بسیاری از مناطق کشور در مراسم سوگ بزرگان، قهرمانان و جوانان و عزیزترین درگذشتگان انجام می شده است.
بنا بر شواهد تاریخی، در استان لرستان همواره مردم این استان آیین گل مالی را در سوگ سرور و سالار شهیدان و یاران باوفایش انجام می داده اند.
در این مراسم ابتدا خاک تمیز را از مکانی که عاری از هرگونه آلودگی باشد، تهیه می کنند.
سپس حوضچه هایی به شکل مربع یا دایره و با آجر ساخته می شود، بعد خاک های از پیش آماده شده را الک می کنند و درون حوضچه می ریزند و بعد آن را با گلاب های نذرشده وآب آماده می کنند.
در کنار حوضچه های گِل مقدار زیادی هیزم به صورت کپه بر روی هم انباشت می شود، این هیزم ها در روز عاشورا برای خشک کردن افرادی که به گل افتاده اند استفاده می شود.
عزاداری مردم خرم آباد در شب عاشورا با حزنی خاص تا روز عاشورا ادامه دارد، حدود نیمه های شب عزادارانی که نذر دارند وارد حوضچه های گل شده و بعضی تمام سر و صورت و حتی چشمان خود را آغشته به گل می کنند و به اصطلاح به گل می افتند.
برخی دیگر از عزاداران تنها سر و صورت و دوکتف و شانه خود را گل می زنند و درکنار شعله های آتش که به همین منظور تهیه شده خود را خشک می کنند، فرد به گل افتاده این وضعیت را تا ظهر عاشورا حفظ می کند.
این آیین در خرم آباد توسط همه اقشار از هر فکر و سلیقه، فقیر و غنی وپیر و جوان انجام می شود، در قدیم مرکب هر اسب سوار نیز گل بر سر می گذاشت که امروزه به جای اسب افراد اتومبیل خود را گل مالی می کنند.
صبح عاشورا قبل از طلوع آفتاب ، ناله جانگذاز ساز و دهل که نوای چمریونه (نوایی حزن انگیز که در سوگ جوانان نواخته می شود) نواخته می شود، عزادارانی که هنگام سحر به گل افتاده بودند در کنار آتش های برافروخته تا سپیده صبح به عزاداری می پردازند.
سپس عزاداران در دسته های سینه زنی و زنجیر زنی منظم در سطح شهر به راه می افتند و تا اذان ظهر به عزاداری می پردازند.
عزاداری مردم عزادار در روز عاشورا با اقامه نماز ظهر به پایان می رسد.
منبع: گزارش خبرگزاری شبستان
تحليلي بر كلام حضرت زينب (س) كه فرمود: «ما رأيت الاّ جميلاً»
نوشته شده توسطرحیمی 18ام آذر, 1391 اگر گاهي «عظمت در نگاه است، نه در چيزي كه بدان مينگرند.»، آنگونه كه برخي گفتهاند، گاهي هم زيبايي در نگاه و ديد انسان است، نه در ديدنيها.
آنكه به چشم «نظام احسن» به همه هستي مينگرد، از اين نگاه، خيلي چيزها هم «ديده» ميشود، هم «زيبا» ديده ميشود، تا چه عينكي بر چشم زده باشيم و از كدام زاويه به هستي و حوادث بنگريم.
«زيبابيني» هستي و حيات، هم آرامش روح و وجدان ميبخشد، هم صلابت و پايداري و پايمردي ميآفريند و هم قدرت تحمّل ناگواريها را ميافزايد.
از اين نگاه، «عاشورا» همانگونه كه زينب كبري(ع) فرمود، جز «زيبايي» نبود.
آنچه زينب قهرمان در مقابل طعنه و طنز دشمن نسبت به اين حادثه، بر زبان راند (ما رأيتُ الا جميلاً)1، - جز زيبا نديدم - پيشتر آرزوي حسين بن علي(ع) بود كه در طليعه اين سفر، آرزو و اظهار اميدواري كرده بود كه آنچه پيش ميآيد و آنچه اراده خداست، «خير» براي او و يارانش باشد، چه به صورت «فتح»، چه به شكل «شهادت»:
«اَرجو اَنْ يكونَ خيراً ما ارادَ اللّهُ بِنا، قُتلنا ام ظَفِرنا»2
زيبا ديدن خواهر و خير ديدن برادر، مكمل يكديگرند.
جلوههاي زيبايي و نمادهاي جمال در آينه كربلا بسيار است، كه به برخي از آنها اشاره ميشود:
1. تجلّي كمال آدم:
اينكه انسان تا كجا ميتواند اوج بگيرد، زلال شود، خدايي گردد، فاني در خدا شود، در «ميدان عمل» روشن ميشود. كربلا نشان داد كه سقف تعالي انسان و آستانه رفعت روحي و تصعيد وجودي و ظرفيت كمال جويي و كمال يابي او تا كجاست. پرونده آن حماسه نشان داد «كه تا چه حد است مقام آدميت». اين نكته براي جويندگان ارزشها بسي زيباست و معيار!
2. تجلي رضا به قضا:
در مقامات و مراحل عرفاني و سلوك، رسيدن به مقام «رضا» بسي دشوار و بس ارجمند است. اگر حضرت زينب، حادثه كربلا را زيبا ميبيند، به خاطر بروز اين شاخصه متعالي در عملكرد ولي خدا سيدالشهداست و ياران و دودمانش.
براستي كه حسين بن علي(ع) در ميان آنان كه يكي به درد يا درمان و يكي به وصل يا هجران ميانديشند و آن را ميپسندند، «آنچه را جانان پسندد» ميپسنديد. كربلا تجلّيگاه رضاي انسان به قضاي خدا بود. حسين بن علي(ع) در واپسين لحظات حيات در قتلگاه چنين زمزمه ميكرد: «الهي رضي بقضائك». خواهر خويش را نيز به همين نكته توصيه كرده بود: «اِرضي بقضاء اللّه».
اين مرحله از عرفان، يعني خود را هيچ نديدن و جز خدا هيچ نديدن و در مقابل پسندِ خدا اصلاً پسندي نداشتن. در آغاز حركت از مكّه به سوي كوفه نيز در خطبهاي فرموده بود: «رضا اللهِ رضانا اهل البيت»،3 رضا و پسند ما خاندان، همان پسند خدا است!
اين مبناي جانبازي و عشق حسين است و زينب عزيز، اين را زيبا ميبيند و اين منطق و مرام را ميستايد.
آن روز كه جان خود فدا ميكرديم
با خون به حسين اقتدا ميكرديم
چون منطق ما منطق عاشورا بود
با نفي «خود»، اثبات «خدا» ميكرديم4
3. رسم الخطّ حقّ و باطل:
از زيباييهاي ديگر عاشورا، خط كشي ميان حق و باطل و تبيين منطقه حضور و عمل انسانهاي «دد منش» و «فرشتهخو» ست.
وقتي خوبي و بدي و حق و باطل به هم در آميزد، تيرگي باطل حق را هم غبار آلود و ناپيدا و مشوّه جلوه ميدهد. در ظلمت آبادي اين چنين، گمراهي انديشهها و انسانها طبيعي است و كفر نقابدار، مسلمانان ساده لوح و سطحي نگر را به شبهه ميافكند. زيبايي كار امام حسين(ع) آن بود كه مشعلي روشن كرد، تا راه، روشن شود، تيرگيها بگريزد، چهرهها در آن هواي گرگ و ميش فتنه و دروغ، نمايان و باز شناسانده شود، تا ديگر فريب و نقاب، بياثر شود. آيا اين زيبا نيست؟
عاشورا يك رسم الخط بود، ترسيم روشن خطي كه حق و باطل را جدا كرد و مسلمان ناب را از مسلمان نماي مدّعي باز شناساند، پيروان رحمان و جنود شيطان هر كدام در يك سو به عيان ديده شدند. حق، پي برده و صريح، به نبرد باطل آمد كه عيان و بينقاب به كربلا لشكر كشيده بود و مزوّرانه بر طبلِ «يا خيل اللّه اركبي» ميكوبيد. اگر هم اندك ترديدي در «شناخت» باقي مانده بود، خطبههاي زينب در كوفه و شام، آن را زدود. اين از زيباييهاي بس قيمتي حادثه خونين عاشورا بود.
4. تبلور فتح ناب:
از زيباييهاي ديگر عاشورا، مفهوم تازهاي از «پيروزي» است.
عدهاي به غلط، پيروزي را تنها در «غلبه نظامي» ميپندارند وشكست را در مظلوميت و شهادت. عاشورا نشان داد كه در اوج مظلوميت هم ميتوان «فاتح» بود و با كشته شدن هم ميتوان دفتر و كتاب پيروزي را نگاشت و با خون هم ترسيم «تابلوي ظفر» ميسّر است. پس فاتح معركه كربلا حسين(ع) بود و چه فتحِ زيبايي!
ا ين همان «پيروزي خون بر شمشير» است كه در سخن امام راحل(قدس سره) هم جلوه گر شد و فرمود: «ملتي كه شهادت براي او سعادت است، پيروز است… ما در كشته شدن و كشتن پيروزيم.»5 و اين همان آموزشِ قرآني «احدي الحُسْنَيين» است كه فرهنگ مبارزان الهي است.
كسي كه به «تكليف» عمل كرده باشد، در هر حال پيروز است، آن هم پيروزي ناب.
گر چه از داغ لاله ميسوزيم
ما همان سر بلند ديروزيم
چون به تكليف خود عمل كرديم
روز فتح و شكست پيروزيم6
اين ديدگاه را، هم امام حسين(ع) داشت، هم امام سجاد، هم حضرت زينب. با اين ديد، همه آن حوادث تلخ، چون پيامدي به سود اسلام و حق داشت، جميل و شيرين بود. وقتي ابراهيم بن طلحه از امام زين العابدين پرسيد: «چه كسي غالب شد؟» حضرت فرمود: آنگاه كه وقت نماز فرا ميرسد، اذان و اقامه بگو، خواهي فهميد كه چه كسي پيروز شد!7
و آيا اين، در حادثه كربلا زيبا نيست؟ پيروزي، حتّي در صورت كشته شدن و شهادت!
5. حركت در مسير مشيت خدا:
زيباترين جلوه اين است كه انسان، يك عمل و حادثه را در بستر «مشية اللّه» و همسو با «خواست خدا» ببيند. اگر سالار شهيدان و يارانش به خون نشستند و اگر زينب و دودمان مصطفي به اسارت رفتند، اين در لوح مشيت الهي رقم خورده بود و چه جمالي برتر از اينكه كارگروهي با جدول مشيت خدا هماهنگ گردد؟!
مگر به حسين بن علي(ع) از غيب، خطاب نيامده بود كه خواسته خدا آن است كه تو را كشته ببيند؟ «اِنّ اللّه شاء اَنْ يراكَ قتيلاً» و مگر مشيت خدا آن نبود كه عترت پيامبر در راه نجات دين و آزادي انسان، به اسارت بروند؟ «انّ اللّه شاءَ اَن يراهُنَّ سبايا» پس چه غم از آن شهادت و اين اسارت؟
هر دو، هزينهاي بودند كه براي بقاي دين و افشاي طاغوت، ميبايست پرداخته ميشدند، آن هم عاشقانه، صبورانه و قهرمانانه!
براي زينب بزرگ، كه پرورده دامان وحي و تربيت شده مكتب علي(ع) است، اين حركت در بسترِ مشيت الهي، اوج ارزشها و زيباييهاست. وي مجموعه اين برنامه را از آغاز تا انجام، زيبا ميبيند، چون تك تك صحنهها را منطبق با آن «خواسته ربوبي» ميبيند.
آيا با اين تحليل و نگاه، حادثه عاشورا زيبا نيست؟
6. شب قدر عاشورا:
اين صحنه، از درخشانترين جلوههاي زيبايي است. كساني كه در سر دوراهي رفتن و ماندن، «ماندن» را كه نشان «وفا» و «ايثار» است بر ميگزينند و «زندگي بدون حسين» را ذلّت و مرگ ميشمارند.
آن خطبه امام، آن ابراز وفاداري ياران، آن سخنان و سؤال امام با قاسم، آن شب بيداري اصحاب تا سحرگاهان، آن زمزمه تلاوت قرآن و نيايش از خيمهها، آن اعلام وفاداري ياران در حضور زينب كبري و امام حسين(ع)، هر كدام برگي زرّين از اين «كتاب جمال» است. چرا زينب، عاشورا را زيبا نبيند؟
آنچه در كربلا اتّفاق افتاد، به يك «بنياد» تبديل شد، براي مبارزه با ستم در طول تاريخ و در همه جاي زمين. آيا اين زيبا نيست؟
لحظه لحظههاي عاشورا، به صورت يك «مكتب» در آمد، كه به انسان «آزادگي»، «وفا»، «فتوّت»، «ايمان»، «شجاعت»، «شهادت طلبي»،…و «بصيرت» آموخت. آيا اين زيبا نيست؟
خونهاي مطهري كه در آن دشت بر زمين ريخت، سيلي شد و بنيان ستم را ويران كرد. آيا اين زيبا نيست؟
هر بساطي را كه عمري شاميان گسترده بود
نيم روزي اين حسين بن علي برچيد و رفت
و… آيا اين زيبا نيست؟
فاجعه آفرينان كوفه و شام، فكر ميكردند با قتل عام اصحاب حق، خود را جاودانه ميسازند. ولي در نگاه ژرف زينب، آنان گور خويش را كندند و چهره نوراني اهل بيت روشنتر و نامشان جاودان و دين خدا زنده و كربلا يك دانشگاه شد.
زينب قهرمان و عارف، اينها را ميدانست و از وراي قرون ميديد. اين بود كه در مقابل سخن نيشدار و زخم زبان والي كوفه، كه با طعنه خطاب به اين بانوي اسير گفت: كار خدا را با برادر و خاندانت چگونه ديدي، فرمود:
ما رأيت الاّ جميلاً… جز زيبا چيزي نديدم!
پي نوشت:
1. بحارالأنوار، ج 45، ص 116.
2. اعيان الشيعه، ج 1، ص 597.
3. موسوعة كلمات الإمام الحسين، ص 328.
4. از نويسنده.
5. صحيفه نور، ج 13، ص 65.
6. از نويسنده.
7. اذا دخل وقت الصلاةِ فَاَذّنْ وَ اَقِم، تعرفُ مَنِ الغالب (امالي شيخ طوسي، ص 66).
یک امام جمعه اهلسنت : عزاداری بر امام حسین(ع) از مصادیق ذکر است.
نوشته شده توسطرحیمی 13ام آذر, 1391خداوند در قرآن فرموده واذکروا ایام الله ایام خدا را یادآوری کنید و تعظیم شعائر را ترک نکنید و ایام عزاداری بر امام حسین(ع) از مصادیق ذکر است.
ماموستا مجتهدی، امام جمعه اهل سنت سنندج در گفتگو با خبرنگار حوزه در کردستان اظهار داشت: فضایل اهلبیت(ع) در کتب اهل سنت انکارناپذیر است و هیچ کسی نمیتواند بر آن خدشهای وارد کند.
وی افزود: وقتی امام حسین به سوی کربلا خارج می شدند به مردم فرمودند:«ای مردم ما برای کشته شدن و شهادت می رویم» از آن جمعیت انبوه فقط 72 تن از یاران وفادارش امام را همراهی کردند و وقتی به کربلا رسیدند فرمودند:«هذه کربلا، موضعُ کربٍ و بلا».
ماموستا مجتهدی با اشاره به اینکه کوفیان در بیعت با امام هزاران نامه به امام نوشتند، خاطر نشان ساخت: با این حال کوفیان راه را بر امام بستند و وی را شهید و اهل بیتش را اسیر کردند.
وی علت این کار کوفیان را ریاست طلبی و بی بصیرتی دانست و افزود: وقتی امام با عمرسعد رودرروشد به او فرمود: آیا مرا نمی شناسی؟ من نوه پیغمبر شما و زاده زهرای مرضیه ام. عمر سعد در جواب امام گفت: می دانم که به روی چه کسی راه را بسته ام ولی ملک ری روشنی چشم من است و من توانم آن را رها کنم.
این روحانی اهلسنت در ادامه به بیان فضائل اهل بیت به ویژه امام حسین(ع) در کتب اهل سنت پرداخت و گفت: فضائل اهل بیت در کتب اهل سنت انکار ناپذیر است و هیچ کس نمی تواند خدشه ای برآنها وارد بکند.
وی تصریح کرد: کتاب نور الابصار شیخ شبلنجی از علمای معروف و از بزرگان اهل سنت مملو از فضایل و سیره اهل بیت علیهم السلام است.
امام جمعه اهلسنت سنندج با رد گفته های وهابیون مبنی بر اینکه نباید عزاداری کرد، گفت: ایام عزاداری امام حسین از مصادیق ذکر است و خداوند در قرآن فرموده: «اذکروا ایام الله». ایام خدا را یادآوری کنید و تعظیم شعائر را ترک نکنید بنابراین وقتی آسمان و زمین بر حسین می گریند چرا ما نباید بر ایشان گریه کنیم؟
ماموستا مجتهدی در پایان اشعاری از امام شافعی در فضائل اهلبیت انشاد کرد:
آل النبیّ ذریعتی و هُمُ الیه وسیلتی أرجُو بِأن اُعطی غداً، بِیَدِ الیمینِ صحیفتی
«اهل بیت پیامبر وسیله من برای رسیدن به خداوند هستند، که امید دارم بدین وسیله فردای قیامت نامه عمل من به دست راستم داده شود.
منبع:خبرگزاری حوزه