دانلود مداحی در مصیبت آخرین یادگار کربلا
نوشته شده توسطرحیمی 1ام آبان, 1391شهادت آن امام همام بر مولا و سرورمان حضرت مهدی (عجل) و شیعیان حضرتش تسلیت باد.
مرد آن بود كه ميان... و لحظه ای از یاد خدا غافل نباشد
نوشته شده توسطرحیمی 1ام آبان, 1391 شيخ ابوسعيد ابن ابوالخير را گفتند: فلان كس بر روى آب مى رود. گفت : سهل است بزغى (مثل وزغ لفظا و معنا) و صعوه اى (پرنده است كوچكتر از گنجشك ) نيز روى آب مي رود.
گفتند: فلان كس در هوا ميپرد. گفت زغنى (غليواج را گويند) و مگسى نيز بر هوا مي پرد.
گفتند فلان كس در يك لحظه از شهرى بشهرى مي رود. گفت : شيطان نيز در يكنفس از مشرق بمغرب مي رود.
اينچنين چيزها را بس قيمتى نيست، مرد آن بود كه ميان خلق داد و ستد كند و زن خواهد و با خلق در آميزد، و يك لحظه از خداى خود غافل نباشد.(نفحات الانس ص 305)
نتيجه :
آرى انسان بايد زندگى اجتماعى داشته ، و هر فردى از افراد اجتماع وظيفه از وظائف و امور مربوط باجتماع را انجام بدهد. كسيكه در اينقسمت تسامح ميورزد: خود را عضو فلج جامعه قرار داده ، و گذشته از اينكه اثر و نفعى از وجود او در خارج پديدار نميشود: احتياجات زندگى و لوازم معاش خود را نيز بديگران تحميل ميكند.
ديگران زحمتها كشيده و هزاران كوشش و فعاليت براى تربيت و تنظيم امور زندگى (از خوراك و پوشاك و وسائل مادى ديگر) ميكنند، و اين شخص بى اينكه خدمت و فعاليتى كند: از عمل و جديت ديگران استفاده مينمايد.
انسان بايد در عين حاليكه وظائف انفرادى و اجتماعى خود را انجام داده ، و از نيكوكارى و خدمت بنوع و دستگيرى ضعفاء كه جزو وظائف اجتماعى است خسته و افسرده نميشود: مشغول پاك كردن دل و تصفيه اخلاق و تحصيل معارف و حقايق و تكميل نفس بوده : و پيوسته با خدا باشد.
و يكى از جهات تفوق و برترى و جامعيت دين مقدس اسلام : همين است كه در تعليمات مقدسه خود تمام خصوصيات و جهات ظاهرى و معنوى و انفرادى و اجتماعيرا منظور داشته ، و حتى اينكه از رهبانيت و كناره گيرى و صحرا نشينى منع اكيد فرموده است .
و اين شعار را در ميان مسلمين از نادانان وظيفه نشناس كه خود را درويش و قلندر معرفى ميكنند، بپا مى دارند.
و مثل اين اشخاص بآن ماند كه : شخص جابرى جمعى را مجبور و ملزم بتهيه آب و خوراك و فرش و لوازم ديگر كند، تا در نتيجه تهيه شدن و حاضر بودن مقدمات و لوازم : دو ركعت نماز بخواند، و سپس با اين عبادت مخصوص خود را از مقربين درگاه شمرده ، و ديگر آنرا بچشم حقارت و محبوبيت نگرد.
خود خلق و تمنا كند از خلق رهائى از خلق كسى چون رهد از خود نرهيده هر تار تعلق كه زاغيار بريده است چون كرم بريشم همه برخويش تنيده رسول اكرم فرمود: (ان الله لم يكتب علينا الرهبانية انما رهبانية امتى الجهاد فى سبيل الله ) - خداوندا براى ما رهبانيت را مقر نفرموده است و رهبانيت امت من در اينستكه در راه خدا پيوسته جهاد و فعاليت كنيم .
مجموعه قصه هاى شيرين - آيت الله حاج شيخ حسن مصطفوى
نجوای آشنا
نوشته شده توسطرحیمی 1ام آبان, 1391الهي! راز دل نهفتن دشوار است و گفتن دشوارتر.
الهي! چگونه خاموش باشيم که دل در جوش و خروش است و چگونه سخن گويم که خرد مدهوش و بي هوش است.
الهي! چون تو حاضري چه جويم و چون تو ناظري چه گويم.
الهي! آن خواهم که هيچ نخواهم.
الهي! چون در تو مي نگرم از آنچه که خوانده ام شرم دارم.
الهي! در ذات خودم متحيرم تا چه رسد در ذات تو.
الهي! هرچه بيشتر دانستم نادان تر شدم، بر نادانيم بيفزا.
الهي! کلمات و کلامت که اينقدر شيرين و دلنشين اند، خودت چوني؟
الهي! شکرت که دولت صبرم دادي تا به ملکت فقرم رساندي.
الهي! از شياطين جن بريدن دشوار نيست، با شياطين انس چه بايد کرد؟
الهي! به سوي تو آمدم. به حق خودت مرا به من برمگردان.
نقش نيازهاى مادى و معنوى در ياد كردن خداوند
نوشته شده توسطرحیمی 1ام آبان, 1391عمده ترين دليل لزوم ذكر خدا نياز فطرى خود انسان است. انسان از آغاز زندگى خود را برتر از اين جهان ماده مى بيند و در وراى حقايق نسبى و اعتبارى ، حقيقت مطلقى را مى جويد كه هستى و زيبايى مطلق باشد تا دل به او ببندد. در اين ميان تنها خدا است كه از هر عيب و نقص مبرا و شايسته شتايش و پرستش است . از اين رو همه انسان ها با گرايشى از درون خويش ، او را مى طلبند و حتى آنان كه به ظاهر به غير خدا دل بسته اند در تعيين مصداق به خطا رفته اند وگرنه در حقيقت او را مى جويند.
سرچشمه اين احساس نياز، علاقه انسان به از بين بردن نقش ها و پر كردن خلاهاى وجود خويش است . تنها در پناه خداوند است كه انسان خود را نورانى مى بيند و خلاهاى وجود خويش را فراموش مى كند، و ذكر خدا بهترين راه ايجاد ارتباط با آن منبع فياض و لايزال و درياى لطف و رحمت است.
بدين ترتيب ، عمده ترين انگيزه انسان براى روى آوردن به ذكر الهى و توجه به خداوند، نيازهاى مختلف مادى و معنوى و دنيوى و اخروى ، و در يك كلام ، ضعف و نقص وجودى او است . بر همين اساس ، مراتب و انواع مختلفى براى ذكر تحقق مى يابد. انسان ها به دليل تفاوت مراتب معرفت و شناختشان نسبت به خدا و اسما و صفات الهى و نيز به حسب نيازها و انگيزه هايى كه براى ذكر خداوند دارند، اذكارشان چه از نظر مفهوم و چه از نظر مرتبه و سطح متفاوت مى شود. مثلا كسى كه در تأمين غذاى خود مشكل دارد، گرسنگى و نياز به غذا او را متوجه صفت رازقيت خداوند مى كند و او خداوند را با اسم يا رازق مى خواند. چنين كسى حتى اگر در آن لحظه يا الله نيز بگويد، در واقع صفت رازقيت خداوند را در نظر گرفته است ؛ چون او ابتدا صفت رازقيت خداوند را تصور كرده و همان صفت انگيزه توجه به خداوند شده است .
صفحات: 1· 2
آخرين يادگار كربلا ...
نوشته شده توسطرحیمی 1ام آبان, 1391به مناسبت هفتم ذى الحجه شهادت حضرت اماممحمد باقر عليه السلام
آخرين يادگار كربلا
زمين و آسمان اى شيعه در حزن و غم است امشب
همه اوضاع عالم زين مصيبت در هم است امشب
امام پنجمين شد كشته از زهر هشام دون
مدينه غمسرا از اين غم و زين ماتم است امشب
امام شكوهمندترين پيوند آسمانىميان خالق و مخلوق است ، طرحى آسمانى و تجلى استيلا و هيمنه درخشان حقيقت ربوبى برجسم و جان زمين خاكى است ، امام ، مائده مملكت جبروت حضرت حق است كه تاريخ و گسترهابدى حيات بشرى را به خويش فرا مى خواند و خرد خاموش آدمى جز با استمداد و بهره ورىاز نسيم نقره اى عنايت در اقيانوس بيكران قداست و طهارت او چشم نخواهد شست . تصويرتابنده امامت چونان خورشيدى درخشان فرا راه مردمان است و ذهن سيال عبوديت در درياىجارى كلام طراوت شفاف حضور و نگاه امام به سمت حقيقت جارى مى شود.
صفحات: 1· 2
اقسام بدگمانی و وسوسه اندیشه
نوشته شده توسطرحیمی 1ام آبان, 1391این رذیلت مانند ضدّش - حسن ظن - اقسامی دارد:
بدگمانی به خداوند
بدگمانی به خداوندمتعال که بدترین نوع آن می باشد، در قرآن، عذاب شدیدی برآن مترتّب است و قرآن آن را از صفات منافقان و مشرکان و جاهلان به زمان جاهلیت دانسته است. یعنی اینکه خداوند متعال کسانی را که با بدگمانی به خدا ظلم کرده اند، در گروه منافقان و مشرکان و جاهلان به زمان جاهلیت قلمداد کرده و سپس خشم و غضب الهی و لعنت خدا را بر آن مترتب کرده است. چنان که خداوند متعال می فرماید:
«و یعذّب المنافقین و المنافقات و المشرکین و المشرکات الظّانّین باللَّه ظنّ السّوء علیهم دائرة السّوء و غضب اللَّه علیهم و لعنهم و أعدّ لهم جهنّم وساءت مصیراً.»[فتح/6].
خدا، مردان و زنان منافق و مردان و زنان مشرک را که به او، گمان بد میبرند، عذاب میکند. گردنده بد - پیشامد بد - بر آنان باد، و خدای بر آنان خشم گرفت و لعنتشان کرد و برایشان دوزخ را آماده ساخته است، که بدبازگشتگاهی است.
و به قرینه این آیه شریفه، معنی آیه قبلِ این آیه هم، فهمیده می شود. مؤمنانی که به خداوند متعال، حسن ظن دارند، اضافه بر به مقصود رسیدنشان، خداوند برای ایشان پاداش بزرگی نیز قرار داده است.
چنان که خداوند متعال می فرماید:
«هو الذی أنزل السّکینة فی قلوب المؤمنین لیزدادوا ایماناً مع ایمانهم و للّه جنود السماوات و الارض و کان اللَّه علیماً حکیماً. لیدخل المؤمنین و المؤمنات جنّاتٍ تجری من تحتها الانهار خالدین فیها و یکفّر عنهم سیّاتهم و کان ذلک عنداللَّه فوزاً عظیماً.»[فتح/4-5].
اوست آن که آرامش را در دلهای مؤمنان فرو آورد تا ایمانی بر ایمان خویش بی فزایند. و برای خدا، لشکرهای آسمانها و زمین است، و او دانا و با حکمت است. تا مردان و زنان مؤمن را به بهشتهایی در آرد که از زیر آنها، جویها روان است، در آنجا جاویدانند، و بدیهایشان را از ایشان بزداید. و این در نزد خدا، رستگاری و کامیابی بزرگی است.
نیز خداوند متعال میفرماید:
«… یظنّون باللَّه غیر الحقّ ظنّ الجاهلیّة…»[آل عمران/ 154].
صفحات: 1· 2
فضیلت حُسن ظن
نوشته شده توسطرحیمی 1ام آبان, 1391این فضیلت، ملکه ای است که از سلامت نفس و روان، ناشی می شود. چه، نه تنها در قلب سلیم، چیزی جز اعمال نیکِ صالحان خطور نمی کند، بلکه اعمال هر کسی هم که بتوان برایش محملی از خیر و نیکی قرار داد نیز خطور نمی کند. همانطور که قاعدتاً از طیّب جز طیّب بیرون نمی آید، از خبیث نیز جز خبیث بیرون نمی آید.
خداوند متعال میفرماید:
«وَالْبَلَدُ الطَّيبُ يخْرُجُ نَبَاتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَالَّذِي خَبُثَ لَا يخْرُجُ إِلَّا نَكِدًا كَذَلِكَ نُصَرِّفُ الْآياتِ لِقَوْمٍ يشْكُرُونَ(الأعراف/58):
و سرزمین پاک، گیاهش به خواست پروردگارش، بیرون آید و زمین ناپاک، گیاهش بیرون نیاید مگر اندکی.
پس هر که دارای این ملکه باشد، جز خیر، چیزی نمی بیند و احتمالِ خلاف نیز نزد او وجود ندارد. به عبارت دیگر، احتمال خلاف از او پوشیده شده است و گویی او میانگارد که مردم چیزی جز خیر و نیکی انجام نمیدهند مگر اینکه خلافش ثابت شود. پس به همین دلیل در قرآن، مکرراً کلمه ظن و مشتقّاتش در موارد مشابه به جای دانستن به کار رفته است، یعنی احتمال انجام خلاف در او راه ندارد.
خداوند متعال می فرماید:
«حَتَّى إِذَا اسْتَيأَسَ الرُّسُلُ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ قَدْ كُذِبُوا …»(يوسف/110):
تا چون پیامبران [ از ایمان آوردن قوم خود] نومید شدند و [ کافران ]چنین دانستند که به آنان دروغ گفته شده است.
نیز خداوند تبارک و تعالی می فرماید:
«… وَظَنُّوا أَنْ لَا مَلْجَأَ مِنَ اللَّهِ إِلَّا إِلَيهِ …»(التوبة/118):
و دانستند که از خدا هیچ پناهی نیست مگر به خود او.
کوتاه سخن اینکه، هر که را ملکه حُسن ظن باشد، در عالم وجود چیزی جز نیکی و فضیلت در مؤمنان نمی بیند. چنان که خداوند متعال میفرماید:
« الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيءٍ خَلَقَهُ …»(السجده/7):
آن که هر چه آفرید، به نیکوترین شیوه ساخت.
نیز خداوند متعال می فرماید:
«الَّذِينَ يذْكُرُونَ اللَّهَ قِيامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِهِمْ وَيتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلًا سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ»(آل عمران/191):
همان کسان که ایستاده و نشسته و بر پهلوها خفته، خدای را یاد میکنند و در آفرینش آسمانها و زمین میاندیشند [ و گویند:] پروردگارا، این را به گزاف و بیهوده نیافریدی، تو پاکی، پس ما را از عذاب آتش دوزخ نگاه دار.
شیخ اجل سعدی شیراز - علیه الرحمه - چه نیکو سروده است که:
به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست
عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
به ارادت بخورم زهر که شاهد ساقی است
به ارادت بکشم درد که درمان هم از اوست
دانلود زیارت آل یاسین ، متن به همراه صوت Mp3 و موبایل
نوشته شده توسطرحیمی 1ام آبان, 1391زیارت آل یاسین از جمله مشهورترین زیاراتی است که در توقیع حضرت صاحب الزمان (عج) به محمد حمیری گفته شده است. حضرت درباره این زیارت به محمد حمیری فرمودند:هر گاه خواستيد توجه کنيد بوسيله ما بسوى خداوند تبارک و تعالى و بسوى ما پس بگوييد چنانکه خداى تعالى فرموده:
زیارت آل یاسین با صدای حاج محمود کریمی بخش 1
زیارت آل یاسین با صدای حاج محمود کریمی بخش 2
زیارت آل یاسین با صدای حاج منصور ارضی
زیارت آل یاسین با صدای حاج مهدی سماواتی
زیارت آل یاسین با صدای حاج حسین سازور
زیارت آل یاسین با صدای حاج سید مهدی میرداماد
زیارت آل یاسین با صدای مهدی صدقی
زیارت آل یاسین با صدای فرهمند آزاد
زیارت آل یاسین با صدای حمید علیمی
زیارت آل یاسین با صدای جاسم کربلایی
زیارت آل یاسین با صدای شیخ حبیب الکاظمی
متن زیارت در ادامه مطلب
صفحات: 1· 2
آزمون ولایت
نوشته شده توسطرحیمی 30ام مهر, 1391
یکی از فرا گیرترین و عمومی ترین امتحانات الهی که زمینه ی آن با فرستادن پیامبران و امتداد شریعت آنان در طول زمان مهیا شده و همواره بستر آن جاری است، امتحان بزرگ ولایت بوده است .
سختی این آزمون آنجا روشن می شود که می بینیم عده ای از اصحاب نزدیک پیامبرکه وجود مقدس حضرت رسول صلي الله عليه و آله و سلم را درک کرده، با پیامبر نشسته و برخاسته اند، ازمحضر ایشان و سخنان گران سنگش فیض برده اند، نتوانستندبر هوای نفس خویش غلبه کنند وآنچنان در سیاهترین روز تاریخ، حق ولایت را غصب نموده و بشریت را از وجود حکومت الهی برای همیشه محروم کرده اند(لعنة الله علی القوم الظالمین).
و این امتحان همچون تمام تاریخ ، لحظه به لحظه تکرار شد تا آنکه سرافکندگی دسته ای از درندگان انسان نما در این آزمون، خون سلاله ی زهرای اطهر سلام الله علیها را به زمین ریخت.
این خون ، جوشنده و جاری همچنان در رگهای زمین و زمان جاریست و وجود بخش پیکر ایستادگی و شهامت و ایثار و جانفشانی در راه خداوند است. خونی که بر پیشانی آسمان نیز جریان یافت و سفاکی بشر را تماماً معنا بخشید.
در این صحنه عجیب می بینیم که عده ای سر بلند تر ازهمه ی تاریخ، آزمون ولایت را پشت سر نهاده اند.
چه کسانی به اندازه ی زینب و عباس علیهما السلام می توانند اینچنین حق ولی زمان خود را بشناسند وآن را به تمامی ادا کنند؟
آیا عشق اینها به حسین علیه السلام فقط عشق خواهر و برادری است ؟
یا اینکه پای عشقی پاک تر و مقدس تر از این عشق های خاکی در میان است؟
آنسوی میدان می بینیم که عده ای، سرشکسته ترین مردودان و مزدوران تاریخ ، ولایت را مظلومانه سر می برند وآن را به سیم و زر می فروشند!
راستی که ولایت عجیب نردبانی به سوی خداست! لحظه ای اگر غفلت کنیم از اوج بلندای آن به پست ترین حضیض حیوانیت سقوط خواهیم کرد.
پس بیدار باشیم و وظيفه شناس و حق ولی زمان خود را آنگونه که شايسته است ادا نماييم ،ان شاءالله.
شور و مشورت
نوشته شده توسطرحیمی 30ام مهر, 1391از اصطكاك دو سيم مثبت و منفى برق مى جهد؛ تقابل و مشاوره دو انديشه نيز فروغ مى بخشد. اين گاهى پيش پاى انسان را روشن مى كند و احياناً افق وسيعى را منور مى سازد.
البته معناى مشورت اين نيست كه انسان خود را دربست در اختيار ديگران بگذارد؛ بلكه مقصود اين است كه در مشكلات از ديگران چاره جوئى كند،و راهنمائيهاى آنان را پس از تدبر و دقت كافى بكار گمارد.
در جنگ احزاب ، سپاه عرب بسان مور و ملخ به قصد تسخير مدينه به سوى آن شهر هجوم آوردند. پيامبر شوراى نظامى تشكيل داد. يك افسر آزموده ايرانى ، سلمان فارسى ، پيشنهاد كرد كه در نقاط آسيب پذير شهر به پهناى سه قدم و به عمق دو قدم خندق بكنيم ، و در داخل خندق ، هر صد قدمى سنگر و پاسگاه و برجهاى مراقبت به وجود آوريم ، و سربازان نيرومند را واداريم كه حفاظت خندق را به عهده بگيرند و از عبور و نزديك شدن سپاه عرب جلوگيرى به عمل آورند، و متجاوزان را با پرتاب سنگ و تير عقب برانند.
نظر اين افسر ايرانى مورد پسند پيامبر و اعضاء شورا قرار گرفت و پس از 25 روز تلاش ، كار خندق پايان پذيرفت .
سپاه عرب در برابر اين فن نظامى انگشت تعجب به دندان گرفتند و پس از يك ماه معطلى ، با دادن چند كشته باز گشتند.(1)
صفحات: 1· 2