موضوعات: "حضرت علی علیه السّلام" یا "نهج البلاغه" یا "نامه ها" یا "خطبه ها" یا "غدیر"

بدترين دوستان

نوشته شده توسطرحیمی 17ام مرداد, 1394

اميرمؤمنان على(عليه السلام) مى فرمايد:

شَرُّإِخْوانِكَ مَنْ داهَنَكَ فى نَفْسِكَ وَساتَرَكَ عَيْبَك(1)

ترجمه

بدترين دوستان تو آنها هستند كه با تو مداهنه و چرب زبانى مى كنند و عيوب تو را مى پوشانند.

شرح كوتاه

گريز از واقعيات و پرده پوشى بر حقايق نه مشكلى را حل مى كند و نه خدمتى به كسى محسوب مى شود، به همين دليل دوستانى كه به جاى انتقاد سازنده و صحيح سعى دارند حقايق را كتمان كنند و براى ارضاى كاذب خاطر دوست عيوب او را بپوشانند و يا آن را حسن جلوه دهند نه تنها خدمتى در عالم دوستى و رفاقت نكرده اند، بلكه خيانتى بزرگ مرتكب شده اند; خيانتى كه گاهى به قيمت حيثيت و آبرو و افتخار و سعادت دوست آنها تمام مى شود.

1. نقل از كتاب غرر الحكم.

برگرفته از یکصدو پنجاه درس زندگی/ آیت الله مکارم شیرازی

دور افتادگان از رحمت خدا

نوشته شده توسطرحیمی 17ام مرداد, 1394


حضرت اميرالمؤمنين(عليه السلام) فرمودند:

مَنْ وَجَدَ ماءً وَتُراباً فَافْتَقَرَ فَأَبْعَدَهُ اللهُ!(1)

ترجمه

كسى كه آب و زمين در اختيار داشته باشد و با اين حال فقير و نيازمند گردد از رحمت خدا بدور باد!

شرح كوتاه

از احاديث اسلامى اين حقيقت به خوبى به دست مى آيد كه مسلمانان و جهاد بايد از تمام منابع مختلف: دامدارى، كشاورزى منابع و معادن زير زمينى، حرفه و صنعت و تجارت براى مبارزه با فقر استفاده كنند، حتى اگر ملتى تنها يكى از اين سرمايه ها را در اختيار داشته باشد بايد بوسيله اين، خلاء اقتصادى خود را پر كند تا چه رسد به اين كه همه آنها را در اختيار داشته باشد; و اگر چنين نكند ملتى نفرين شده و دور از رحمت خدا و روح اسلام خواهد بود، نياز به ديگران در هر صورت از نظر اسلام محكوم است.

1. بحارالانوار، جلد 103، صفحه 65.

برگرفته از یکصدو پنجاه درس زندگی/ آیت الله مکارم شیرازی

امارت و اسارت!

نوشته شده توسطرحیمی 15ام مرداد, 1394

اسارت مدرن

اميرمؤمنان على(عليه السلام) مى فرمايد:

تَفَضَّلْ عَلَى مَنْ شِئْتَ تَكُنْ أَمِيَرهُ

وَاسْتَغْنِ عَمِّنْ شِئْتَ تَكُنْ نَظِيْرَهُ

وَافْتَقِرٌ إلى مَنْ شِئْتَ تَكُنْ أَسِيْرَهُ

ترجمه

به هركس مى خواهى نيكى كن تا امير او شوى!

از هركس مى خواهى بى نياز شو تا همانند او شوى!

و به هركس مى خواهى محتاج شو تا اسير او گردى!

شرح كوتاه

در روابط اجتماعى افراد و ملت ها اين قانون با قدرت تمام حكومت مى كند كه حكومت از آنِ دستِ دهنده است، و دستِ گيرنده خواه ناخواه زير دست است، افراد و ملت هاى نيازمند در واقع بردگانى هستند كه فرمان بردگى خود را با ابراز نياز و احتياج به ديگران امضاء كرده اند، مسلمان واقعى كسى است كه بكوشد ارتباط اجتماعى خود را با ديگران براساس كمك متقابل قرار دهد نه يك جانبه، و گرفتن كمك بلاعوض بايد مخصوص افراد معلول و از كار افتاده باشد.

برگرفته از یکصدو پنجاه درس زندگی/ آیت الله مکارم شیرازی

تنبلى و فقر

نوشته شده توسطرحیمی 8ام مرداد, 1394

حضرت اميرمؤمنان على(عليه السلام) مى فرمايد:

إنَّ الأَشْياءَ لَمّا ازْدَوَجَتْ إزْدَوَجَ الْكَسَلُ وَ الْعَجْزُ فَنَتَجا بَيْنَهَما اَلْفَقْرَ(1)

ترجمه

آن روز كه همه چيز با هم ازدواج كردند «تنبلى» و «ناتوانى» به هم آميخته و از آن دو فرزنى به نام «فقر و تنگدستى» متولد شد!

شرح كوتاه

     همه چيزى در پرتو سعى و كوشش به دست مى آيد اين حقيقتى است كه اسلام به ما آموخته.

     تنبلى، سستى، ناتوانى، و فرار از برابر حوادث سخت و مشكلات، چيزى است كه با روح ايمان هرگز سازگار نيست.

     اينها مولودى جز فقر، فقر در همه جهات، فقر اقتصادى و اخلاقى و معنوى نخواهد داشت، در حالى كه مردم با ايمان بايد در تمام جهات متّكى به خود و بى نياز باشند.

1. بحارالأنوار، جلد 78، صفحه 59 و تحف العقول، صفحه 158.

برگرفته از یکصدو پنجاه درس زندگی/ آیت الله مکارم شیرازی

چرا زن ريحانه است؟

نوشته شده توسطرحیمی 5ام مرداد, 1394

حضرت امام علی علیه السلام:

إِنَّ الْمَرْأَةَ رَيْحَانَةٌ وَ لَيْسَتْ بِقَهْرَمَانَة


همانا زن گل است و قهرمان نیست

نهج البلاغه(صبحی صالح) ص 405 ، از نامه 31

کافی(ط-الاسلامیه) ج 5 ، ص 510 ، ح 3

من لا یحضره الفقیه ج 3 ، ص 556 ، ح 4911

وَ لا تُمَلِّكِ المَرأَةَ أَمرَها ما جاوَزَ نَفسَها فَإِنَّ المَرأَةَ رَيحانَةٌ و َلَيسَت بِقَهرَمانَةٍ… ؛

كارى كه در توان زن نيست به او مسپار زيرا او چون گُلى است (ظريف و آسيب پذير) نه قهرمان و كار فرما.

نهج البلاغه(صبحی صالح) ص 405 ، نامه 31

جاهل يا تند مى رود يا كند

نوشته شده توسطرحیمی 4ام مرداد, 1394

اسلام بصيرت و عمل را با هم مى خواهد


ربيع بن خثيم معروف به خواجه ربيع از اصحاب اميرالمؤ منين على علیه السلام است ، او از زهاد ثمانيه يعنى يكى از هشت زاهد معروف دنيا بشمار مى رود.

ربيع بن خثيم در زهد و عبادت كارش به جايى كشيده بود كه در دوران آخر عمرش قبرى براى خودش آماده كرده بود و در لحدى كه در آن كنده بود گاهى از اوقات مى رفت و مى خوابيد و خويشتن را موعظه مى كرد، مى گفت :

«اى ربيع ! يادت نرود عاقبت بايد بيايى اينجا».

او هيچ گاه سخنى غير از ذكر خدا نمى گفت، تنها جمله اى كه غير از ذكر و دعا از او شنيدند آن وقتى بو كه اطلاع پيدا كرد: عده اى حسين بن على علیه السلام فرزند پيغمبر خدا را شهيد كرده اند، لذا در اظهار تاثر و تاسف از چنين حادثه اى يك جمله بيان كرد كه مضمون آن اين است:

«واى بر اين امت كه فرزند پيغمبرشان را شهيد كردند»

مى گويند بعدها از اين سخن استغفار نمود و مى گفت: چرا من اين چند كلمه را كه غير از ذكر خدا بوده است به زبان آورده ام او بيست سال از عمرش را در عبادت گذرانيد و يك كلمه هم به اصطلاح حرف دنيا را نزد. در حالى كه در اين فاصله شاهد شهادت سه امام بزرگوار، يعنى امام على علیه السلام، امام حسن علیه السلام و امام حسين علیه السلام بوده است !!!

ادامه »

ولایت علی علیه السلام؛ مهمترین امتحان بزرگ الهی

نوشته شده توسطرحیمی 22ام تیر, 1394

حضرت علی علیه السلام در خطبه قاصعه هشدار می دهند و می فرمایند:

«خدای متعال وقتی می خواهد امتحان بکند (که کسی به حوزه ی کبریایی او پا دراز می کند یا نمی کند؟) نمی آید بگوید سجده کنید. همه خدا را سجده می کنند. چه کسی می گوید من خدا را سجده نمی کنم؟

امتحان ما به تسلیم بودن به ولایت الهیه است.»

خدای متعال انسانی را که به حسب ظاهر مثل خود ماست «قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ»[1] با یک تفاوت که او «يُوحى إِلَيَّ» متصل به علم مطلق الهی است و از آنجا سیراب می شود. البته این به غیر از مومنین بر همه پنهان است. او را می فرستد و می گوید خضوع کنید، تسلیم محض او باشید و الّا مومن نیستید. «فَلا وَ رَبِّكَ لا يُؤْمِنُونَ»[2] به پروردگارت قسم این ها پا به عرصه ایمان نمی گذراند مگر اینکه در همه ی اختلافاتشان تو را حکم قرار بدهند و در باطنشان احساس دلتنگی از قضاوت تو نکنند. هر قضاوتی کردی با کمال رضایت بپذیرند و تسلیم محض تو باشند. این به معنای ایمان واقعی است.

خدای متعال به این صورت امتحان می کند. پیامبری که به حسب ظاهر یتیم است و دستش از مال دنیا کوتاهست ولی پا بر زمین و دست بر عرش دارد. با وجود این، چه کسی این را می بیند، تا کسی ایمان نیاورد نمی تواند آن را درک کند. وقتی ایمان آورد و قدم به قدم جلو رفت حجاب ها کنار می رود و آن وقت می فهمد پیامبر صلی الله علیه و آله یعنی که؟

پیامبر صلی الله علیه و آله می فرماید:

«كنت نبيّا و آدم بين الماء و الطين »[4]

«هنوز آدم از آب و گل در نیامده بود که من مقام نبوت داشتم.»

«أَوَّلُ مَا خَلَقَ اللَّهُ نُورِي»[5]

«اول چیزی که خدا خلق کرد روح من بود.»

ولی این را که می فهمد؟

چه کسی می فهمد پیامبر صلی الله علیه و آله یعنی چه؟

ادامه »

وصیت امیرالمؤمنین(علیه السلام) بر غسل و دفن شبانه اش

نوشته شده توسطرحیمی 16ام تیر, 1394

 

روضه:

آیت الله آقا مجتبی تهرانی(ره)

ما در روایات داریم که علی(علیه السلام) در وصیت هایی که به امام حسن (علیه السلام) فرمودند، یکی از آن ها این بود كه من را شب غسل بده و شب دفن کن.

واقعاً مسأله عجیبی است!

خلیفه مسلمین را شب غسل دهند؟! چرا؟

قضيه چه بوده است که حضرت وصيت كرد، من را شب غسل بده و من را شب دفن کن؟ چرا محلّ دفن را هم مخفی نگه داشتند؟ می دانید که محلّ دفن علی(علیه السلام) یعنی همین جايي كه الآن در نجف است ، بیش از یک قرن مخفی بود و کسی نمی دانست كه حضرت كجا دفن هستند. چه خصوصیّاتی بوده كه این تشابه بین این دو همسر بوده است؟

چرا زهرا(سلام الله علیها) و علی(علیه السلام) هر دو اينگونه وصيت كردند؟

محمد حنفیّه برادر امام حسن و امام حسین(علیهماالسلام)، نقل می کند که در دل شب بود؛ دیدم دو برادرم امام حسن و امام حسین(علیهماالسلام) برای تجهیز بدن علی(علیه السلام) آماده شدند. امام حسین آب می ریخت و امام حسن شست وشو می کرد و من هم ایستاده بودم و نگاه می کردم. می گوید دیدم که این بدن مبارک، خودش به سمت راست و چپ حرکت می کند و نيازي نیست كه حضرات بدن را حرکت دهند. بوی مُشکی هم آنجا بلند شده بود كه تمام فضا را معطّر كرده بود. می گوید وقتی که غسل تمام شد، برادرم امام حسن خواهرش زینب را صدا کرد و به او فرمود:

برو و آن کافور و حنوطی که جبرائیل از بهشت آورده و سهم پدر است را بیاور؛ او هم رفت و آنها را آورد. پدر را حنوط کردند و در پنج جامه کفن کردند.

سپس این بدن مقدس را بر طبق وصیت علی(علیه السلام) در تابوتی گذاشتند؛ حسنین(علیهماالسلام) جلوی تابوت را نگرفتند، بلكه در روايت آمده که جبرائیل و میکائیل آمدند و جلوی تابوت را گرفتند و حرکت دادند. عقب تابوت را حسنین(علیهماالسلام) گرفته بودند. این تابوت بلند شد و حرکت کردند. می گوید ما از کوفه بیرون آمدیم و همين طور راه مي رفتيم. محمد حنفیّه قسم می خورد و می گوید این جنازه به هر دیوار و درختی که می رسید، همه خضوع می کرند، همه خشوع می کردند، همه خم می شدند، تا آمدیم و به محل دفن حضرت در نجف رسيديم.

تابوت روی زمین آمد. برادرم امام حسن ایستاد و با هفت تکبیر نماز خواند. وقتي آن محلّ مخصوص را باز کردند، دیديم که قبری آماده و مهیا است. جنازه پدر را در قبر گذاشتند؛ اما امام حسن بعد از آن ایستاد و دو رکعت نماز خواند. نمازش که تمام شد، دیدیم پرده ای از سُندُس، روی جنازه را گرفته است. برادرم امام حسن سمت سر علی(علیه السلام) را وقتی کنار زد، دیدیدم كه آدم صفی الله، ابراهیم خلیل الله و پیغمبر اکرم آمده اند و دارند با علی(علیه السلام) سخن می گویند. امام حسین پرده سمت پای علی(علیه السلام) را کنار زد، دیدیم حوّا، مریم، آسیه و زهرا(سلام الله علیها) آمده اند. امّا این ها چه کار می کنند؟

این ها همه نوحه و گریه می کنند…

آثار ذکر در کلام امیرالمومنین علیه السلام

نوشته شده توسطرحیمی 16ام تیر, 1394

 


امير المومنين علی علیه السلام مي فرمايند:

« خداوند كه پاك و منزه است ذكر را وسيله جلا دل ها و قلب ها قرار داده است.»

بسيار خوب ببينيم اين براي دلها چه مي كند.

مي فرمايد:« شديدترين گناه گناهي است كه صاحبش آن را كوچك مي شمارد.»

خلاصه اين گوش بعضي وقتها كر مي شود اما ذكر اين بي اثري را از بين مي برد. دلمان نمي خواهد گوش شنوا داشته باشيم. بله غاصب به وسيله ذكر بينا مي شود پس از آنكه كور شده بود. چشم يك وقت كور مي شود چشم باطن هر چيزي را مي بيند ولي متوجه نمي شود . توجه كرديد. مرجع تقليدي بود رساله اش در ايران چاپ شده بود در هند هم چاپ شده بود به نظرم رساله ايشان را داشته باشم. اينكه در هند هم چاپ شده اين است كه در هند هم مقلد داشته است. فرموده بود كه من درست است مرجع شدم ولي تا آخر عمرم منبر رفتن را ترك نخواهم كرد.

مي گویند كه يك روزي كه داشت مي رفت مسجد چند تا حيوان چهارپا سر مغازه نانوايي ايستاده اند و اين آرد ها را بغل مي كنند و از روي اينها مي گذارند زمين. این آقا ايستاد و يك نگاهي به اينها كرد و ناراحت شد. گفتند آقا چرا ناراحت شديد فرمودند به حال اين حيوان ها غبطه مي برم.

اي آقا اين چه حرفي است شما مجتهد هستيد آقا اينها حيوان هستند. فرمودند بله همين طور است ولي من به يك بعد از شعور اين حيوانات غبطه مي برم چه بعدي فرمودند تا اينها را ديدم كه اين بارها را مي گذارند زمين به خودم گفتم اينها بار را سالم به مقصد رساندند آيا تو اميد داري كه بارت را سالم به مقصد برساني؟!

ادامه »

حضرت على علیه السلام و نهج البلاغه

نوشته شده توسطرحیمی 14ام تیر, 1394

علاّمه آیت الله محمد باقر محمودى مى گويد:

«بشر عادى، نمى تواند به تمام ابعاد وجودى حضرت على (عليه السلام)معرفت پيدا كندچه آن حضرت سرشار از مناقب، معالى، علم، كرم، جود، شجاعت، رأفت، رحمت، شفقت و جميع مظاهر كرامت و كمالات انسانى است و اين كمالات، در حضرت امير (عليه السلام) به كامل ترين وجه وجود دارد. با اين همه، برخى از مخالفان، در گذشته و حال منكر اين مناقب شده اندهر چند در زمان كنونى، به دليل انتشار كتاب هاى بسيار درباره فضايل حضرت امير (عليه السلام)، به خصوص بعد از انقلاب اسلامى ايران، از شدّت مخالفت ها كاسته شده است و هر چند ما هنوز نتوانسته ايم، چنان كه بايد، به شناساندن آن حضرت همّت بگماريم.

بهترين راه شناساندن حضرت على (عليه السلام)، نشان دادن زندگى اوست كه شايسته است زير نظر متخصصان، آثارى دراين باره تهيه شود و در اختيار جهانيان قرار گيرد. بايد در هر بعد از ابعاد نامتناهى آن حضرت، به گونه اى علمى و تخصصى، بحث و تحقيق شودمثلاً درباره معرفى حضرت على (عليه السلام)به عنوان باب علم نبى (صلى الله عليه وآله)، مطالب بسيارى در دست است اما از همه بهتر، نهج البلاغه است زيرا اين كتاب، اثر خود حضرت امير (عليه السلام) است و گويايى بيشترى در نشان دادن مقامات كمالى و علمى آن حضرت دارد.

ادامه »