پایین ترین درجه محبت الهی

نوشته شده توسطرحیمی 12ام تیر, 1394

آیت الله مصباح یزدی:

شرط لازم برای کسب محبت الاهی، شناخت است.

برای ادامه راه تکامل بندگی و کسب همه ارزش های الهی، نیازمند به تقویت معرفت هستیم.

کسانی هستند که عاشق شهادتند و از خدا می خواهند که جانشان را فدای اسلام کنند.

این کمترین مرتبه محبت است.

پایین ترین مرتبه محبت نسبت به خدا، لازمه ایمان است.

قُلْ إِنْ كَانَ آبَاؤُكُمْ وَأَبْنَاؤُكُمْ وَإِخْوَانُكُمْ وَأَزْوَاجُكُمْ وَعَشِيرَتُكُمْ وَأَمْوَالٌ اقْتَرَفْتُمُوهَا وَتِجَارَةٌ تَخْشَوْنَ كَسَادَهَا وَمَسَاكِنُ تَرْضَوْنَهَا أَحَبَّ إِلَيكُمْ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَجِهَادٍ فِي سَبِيلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّى يأْتِي اللَّهُ بِأَمْرِهِ وَاللَّهُ لَا يهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ(التوبة/24)

با توجه به آیه 24 سوره مبارکه توبه، اگر انسان والدین، همسر، فرزندان، کسب و کار، مسکن و کاخ خود را بیشتر از خدا دوست بدارد، آنجا که می خواهد به جهاد برود این محبت ها مانع می شود و نمی گذارد؛ این خطرناک است و تهدیدی برای سعادت فرد محسوب می شود.

مواظب باشید؛ هیچ چیز را نباید بیشتر از خدا دوست داشت. این مرتبه از محبت لازمه ایمان است و کمتر از این نیاز به هشدار دارد؛ کسانی هستند که محبت شان نسبت به خدا بسیار بالاتر از آمادگی برای اهدای جان است.

محبت بالاترین انگیزه برای حرکت در مسیر قرب الهی است

اگر انسان خدا را دوست داشته باشد تلاش می کند که به او نزدیک شود و به تکامل برسد. سیر محبت الاهی تدریجی و طولانی مدت است و باید تلاش کرد و زحمت کشید. این گونه نیست که با تزریق یک آمپول بتوانیم همچون حضرت ابراهیم علیه السلام به خدا عشق بورزیم.

محبت دارای مراتب بسیاری است. همه مؤمنین به اندازه خود نسبت به خداوند محبت دارند. اما محبت ما با محبت انبیاء و اولیای الاهی قابل مقایسه نیست. حداقل میزان محبت برای ما مشخص است اما حد نهایی آن معلوم نیست. اگر کسی بگوید این مراتب بالقوه بی نهایت هستند؛ حرف غلطی نیست.

...

حضرت شعیب علیه السلام در راستای محبت به خدا، به قدری گریه کرد که چشمانش نابینا شد و خداوند وی را شفا 0داد. این ماجرا سه بار تکرار شد و آخرین بار خداوند فرمود اگر از ترس جهنم گریه می کنی آن را برتو حرام کردم. اگر در آرزوی بهشت است، هرجای آن که می خواهی سکنی بگزین. حضرت در پاسخ گفت:

من تنها برای دوست داشتن تو و رسیدن به لقای تو می گریم. خداوند در پاسخ به این محبت 10 سال موسی علیه السلام کلیم خود را خادم ایشان کرد.

حضرت ابراهیم علیه السلام نیز نیمه شبی در بیابان همراه گله گوسفندانش بود که ندای جبرائیل را شنید که نام خداوند را برد. آن چنان روحش ابتهاج یافت که حاضر شد تمام گوسفندانش که همه دارایی اش بود را بدهد تا یک بار دیگر نام محبوش را بشنود. ما نمی فهمیم لقای الاهی چیست و چطور می شود انسان برای شنیدن نام خدا تمام هستی اش را بدهد. اگر باور کنیم؛ چنین محبت هایی ممکن است.

کمال حقیقی و ارزش واقعی انسان رسیدن به چنین مقامی است و انبیاء آمده اند که ما را به این راه که خودشان پیموده اند؛ دعوت کنند. پس باید ما نیز طالب آن جایگاه باشیم و برای نزدیک تر شدن به آن تلاش کنیم. هر کس به اندازه ایمانی که در این زمینه دارد سعی می کند بهره ای از این حقایق ببرد.

تلاش برای رسیدن به محبت الهی در تضاد با انجام وظایف اجتماعی نیست

تلاش برای رسیدن به محبت الاهی هیچ منافاتی با انجام وظایف اجتماعی ندارد. بت شکستن و در آتش افتادن حضرت ابراهیم علیه السلام نیز در مسیر محبت الاهی بود. در روایت داریم وقتی محبت خدا بر دل مؤمنی طلوع کند؛ وی را از هرچیزی که مانع رسیدن به خدا باشد باز می دارد.

با وجود همه اشتغالات و گرفتاری های دنیا، چه کنیم تا محبت و ارتباط مان با خدا برقرار باشد؟ اگر می خواهیم اموال، پست و مقام، ما را از این راه باز ندارد؛ باید همه چیز را فراموش کنیم یعنی هیچ کاری را به طور مستقل و با هدف رسیدن به آن انجام ندهیم. محبت انبیاء و اولیای الهی، شعاعی از محبت خدا است. ما امام حسین علیه السلام را دوست داریم به این دلیل که بنده خدا است؛ آنهایی که برای زیارت سیدالشهدا علیه السلام جانشان را می دادند به این خاطر بود که ایشان را بنده شایسته خدا می دانستند.

کسب معرفت نیازی ضروری در مسیر محبت الهی است

برای پیمودن مسیر محبت الهی نیاز به کسب شناخت و معرفت است. همه کمالات دست خداوند است و باید خودش افاضه کند. اما ما نیز باید زمینه اش را در خود ایجاد کنیم؛ انسان تا یک چیز را نشناسد، دوست نخواهد داشت و از طرف دیگر تا چیزی را دوست نداشته باشد به دنبال شناخت آن نخواهد رفت.

کمالات و ارزش های انسانی غالبا رابطه زیگزاکی دارند مانند رابطه ایمان و عمل یعنی ابتدا ایمان ضعیفی پدید می آید و به مقتضای آن عملی انجام می شود که ایمان را تقویت می کند و این دور ادامه پیدا می کند.

رابطه بین معرفت و محبت نیز به این شکل است؛ یعنی خداوند مرتبه ای از معرفتش را عنایت می کند اگر فرد درست استفاده کند؛ محبت پیدا می کند و با ادامه این روند کم کم مراتب بالای محبت و معرفت را به وی می دهد.

پایگاه حوزه


فرم در حال بارگذاری ...

حسد

نوشته شده توسطرحیمی 12ام تیر, 1394

حسد یکی از امراض روحی است. حسد به معنی «ناراحت شدن از نعمت هایی که خداوند نصیب دیگران کرده و آرزوی زوال آنها را دارد. نقطه مقابل حسد، «خیرخواهی» است و آن این است که انسان از نعمت هایی که نصیب دیگری می شود لذّت ببرد و در راه حفظ آن بکوشد و سعادت خود را در سعادت دیگران بداند و منافع دیگران را با منافع خود به یک چشم بنگرد.

امْ یحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَی مَا ءَاتَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَینَا آلَ ابْرَاهِیمَ الْکتَابَ وَ الْحِکمَةَ وَ آتَینَاهُمْ مُلْکاً عَظِیماً ( نساء،/54)

بلکه به مردم براي آنچه خدا از فضل خويش به آنان عطا کرده رشک مي ‏ورزند در حقيقت ما به خاندان ابراهيم کتاب و حکمت داديم و به آنان ملکي بزرگ بخشيديم.


یکی دیگر از رذایل اخلاقی که در طول تاریخ بشر آثار بسیار منفی فردی و اجتماعی داشته است مسئله حسد است، حسد به معنی «ناراحت شدن از نعمت هایی که خداوند نصیب دیگران کرده و آرزوی زوال آنها و حتّی تلاش و کوشش در این راه»!

حسد فضای روح آدمی را تیره و تار و فضای زندگی او را ظلمانی و محیط جامعه را مملوّ از نا امنی می کند! حسودان نه آرامشی در دنیا دارند، نه آسایشی در آخرت و چون تمام تلاششان این است که نعمت را از محسود بگیرند، آلوده انواع جنایت ها می شوند:

دروغ می گویند،

غیبت می کنند،

دست به انواع ظلم و ستم می زنند

و حتّی در حالات شدید و بحرانی از قتل و خونریزی نیز ابا ندارند!

در واقع می توان گفت:

حسد یکی از ریشه های اصلی تمام بدی هاست و از دام های بسیار خطرناک شیطان است،

همان دامی که در نخستین روزهای آفرینش بشر کار خود را کرد و فرزند آدم علیه السلام «قابیل» را به کام خود فروکشید و دستش را به خون برادرش «هابیل» آلوده کرد و به همین دلیل در روایات اسلامی، حسد یکی از اصول سه گانه کفر شمرده شده است(تکبّر، حرص و حسد).

«حسود» در واقع معترض به حکمت الهی است و به همین دلیل نوعی کفر و شرک خفی محسوب می شود. نقطه مقابل حسد، «خیرخواهی» استو آن این است که:

انسان از نعمت هایی که نصیب دیگری می شود لذّت ببرد و در راه حفظ آن بکوشد و سعادت خود را در سعادت دیگران بداند و منافع دیگران را با منافع خود به یک چشم بنگرد.

...

در روایات اسلامی نکوهش شدیدی از حسد شده به گونه ای که در باره کمتر صفتی از صفات رذیله چنین نکوهش دیده می شود، به عنوان نمونه کافی است که به چند حدیث زیر که گوشه کوچکی از آن احادیث است نظر بیافکنیم:

1.در حدیثی از رسول خدا صلی الله علیه و آله می خوانیم:

«الْحَسَدُ یأْکلُ الْحَسَنَاتِ کمَا تَأْکلُ النَّارُ الْحَطَبَ»:

حسد حسنات را می خورد همان گونه که آتش هیزم را می خورد».[المحجّة البيضاء، جلد 5، صفحه 325]

تعبیر بالا به خوبی نشان می دهد که آتش حسد می تواند تمام خرمن سعادت انسان و حسنات او را بسوزاند و زحمات یک عمر او را بر باد دهد به گونه ای که دست خالی از دنیا برود.

 

2.همین معنی به صورت شدیدتری از امام باقر و امام صادق علیهما السلام نقل شده است، می فرمایند:

«انَّ الْحَسَدَ یأْکلُ الْایمانَ کمَا تَأْکلُ النَّارُ الْحَطَبَ»:

حسد ایمان را می خورد همان گونه که آتش هیزم را می خورد».[ اصول كافى، جلد 2، صفحه 306، حديث 1 و 2]

آری صفت رذیله حسد نه تنها خرمن حسنات را می سوزاند که خرمن ایمان را نیز خاکستر می کند.

 

3.در حدیث دیگری از امام امیرمؤمنان علیه السلام آمده است:

«الْحَسَدُ شَرُّ الْامْرَاضِ»:

حسد بدترین بیماری اخلاقی است».[غررالحكم، شرح فارسى، جلد 1، صفحه 91]

طبق این حدیث هیچ بیماری اخلاقی بدتر از حسد نیست.

پايگاه حوزه


فرم در حال بارگذاری ...

رؤياى راهگشا

نوشته شده توسطرحیمی 12ام تیر, 1394

      فخرالمحققين در حاشيه دليل 151 كتاب الفين درباره اين بخش از زندگى خويش مى نويسد:

     «آن گاه كه در موقع پاكنويس كتاب حاضر به اين دليل رسيدم، آن موقع با يازدهم جمادى الاخر سال 726 هجرى همزمان بود و من در ناحيه آذربايجان به سر مى بردم، به ذهنم آمد كه دليل مزبور مشابه ادّله خطابى است.

     و شايسته نيست كه آن را در رديف ادّله برهانى قرار داد. به همين مناسبت، در پاكنويس آن توقف نمودم. همان شب پدرم، علاّمه را در خواب ديدم در حالى كه از شدت ناراحتى، حزن و اندوه سراپاى مرا فرا گرفته بود. به مجرد ملاقات پدر، به شدّت گريستم و از تعداد اندك مددكاران و زيادى دشمنان و كارشكنى مخالفان و دروغ سازى و تهمت هاى نارواى آنان كه به من نسبت مى دادند، به پدر بزرگوارم شكايت كردم و اظهار داشتم:

كارشكنى و آزار آنان آن قدر مرا به ستوده آورده است كه ناچار جلاى وطن نموده و به اراضى آذربايجان روى آورده ام.

پدرم فرمود: بس كن، عزيزم!

با اين شكوه ها و ناله ها بند دلم را پاره كردى!

من ترا به خداى بزرگ سپرده ام

او تكيه گاه و پشتيبان هر كسى است كه پشتيبانى ندارد،

اوست كه پاداش بدى را به خوبى مى دهد

او سلطان دانا و دادگرى است كه بر هر چيزى تواناست،

ذره هاى كوچك از ديدگاه تيزبين او دور نمى باشد.

مطمئنم كه بهره هاى آخرت برايت از نعمت هاى زودگذر دنيوى ارزنده تر است

و هر كس كارهاى آخرتش را به تأخير اندازد، او زيانكار است

و تو سود خواهى برد.

آيا نمى خواهى به نعمت هايى دست يابى كه در بهشت بدون دسترنج در اختيار تو قرار بگيرد.

...

به خدا سوگند! هر گاه ستمكار از زيانى كه خواهد برد و ستمديده از سودى كه در اثر صبر و بردبارى نصيبش مى شود،

آگاه بود مظلوم برپايدارى و استقامت خود خوشحال و ستمگر از كرده خويش پشيمان و بيمناك مى بود.

فرزندم! بيش از اين در فراق من محزون مباش، زيرا من به تمام آرزوهاى خويش رسيدم و از بالاترين درجات و نعمات خداوندى بهره مند گرديدم، اكنون كم تر بى تابى كن و من تعهد مى كنم براى آسايش حال تو دعا كنم.

در اين جا گفتار پدرم پايان يافت. آنگاه اشكالى را كه در دليل يكصد و پنجاه و يكم به ذهنم خطور كرده بود، به پدرم عرضه داشتم و در همان رؤيا، جواب كافى دريافتم.»

سپس فخرالمحققين در اين كتاب، تمام گفته هاى علاّمه حلّى را در پاسخ اين سؤال بيان مى كند.

پژوهشکده باقرالعلوم علیه السلام


فرم در حال بارگذاری ...

"انديشه هاى آسمانى"

نوشته شده توسطرحیمی 12ام تیر, 1394

نصیحت هایی از آیت الله سيد رضا بهاء الدينى (ره):

اينك نگاهى درس آموز به قريب يك قرن عشق و انديشه و تجربه و تلاش مى كنيم حرفهايى گوارا از انديشه هاى ناب و نورانى او بهره مى بريم

«بايد از سرعت بى مورد و تند خواندن مضرّ پرهيز كرد توجه به كميت و مقدار نداشت، به كيفيت و چگونگى تحصيل انديشيد خوب خواندن و دقت لازم موجب تشويق در ادامه تحصيل شده، توفيق انسان را زياد مى كند، عمق بيشترى براى دانش ايجاد مى شود و تحصيل و تدريس موفق پيدا مى كند و سرانجام در جامعه مفيد مى گردد»

بنده در نوجوانى، با نشاط فراوان، حدود شانزده ساعت كار علمى و فكرى داشتم و مجهولات و نقاط ابهام درسهايم را به اين طريق حل مى كردم نشاط درس براى تحصيل انسان بسيار مفيد و ضرورى است انسانى كه با نشاط است، خوابش كم اتلاف وقتش كم و صحبتهاى غير ضرورى اش كمتر است و تمام همتش درس است و تحصيل»

«بنده قبل از سال 42، درس خارج فقه داشتم يك سال هنگام شروع، احساس كردم ساعت درس بنده با درس آقا روح الله ]خمينى [همزمان است، به خاطر تقويت درس ايشان و احترام به آن بزرگوار، درس خود را تعطيل كردم.

پس از پيروزى انقلاب - چون دادگاههاى كشور به نظر روح الله عمل مى شد - بنده درس خارج قضا را تعطيل كردم، مبادا نتيجه بحث ما مخالفت با نظرهاى ايشان تلقى شود و موجب اختلاف و يا تضعيف نظام گردد

...

با اخلاص بسيار و سوز فراوانى كه حاج آقا روح الله داشت، براى بنده روشن بود كه ائمه، هميشه پشتيبان او خواهند بود از اين رو تبليغات بعضى را براى مرجعيت افراد و قائم مقامى آنها، كارى پوچ و بى حاصل مى دانستم مى ديدم كه خدا در اين كار نظر ندارد و موفق نمى شوند از همان زمان رهبرى را در آقاى خامنه اى مى ديدم چرا كه ايشان ذخيره الهى براى بعد از امام بوده است بايد او را در اهدافش يارى كنيم

بايد توجه داشت كه مخالفت با ولايت فقيه كار ساده اى نيست هنگامى كه ميرزاى شيرازى بزرگ مبارزه با دولت انگلستان را از طريق تحريم تنباكو آغاز كرد، يك روحانى با او مخالفت نمود و ميرزا با شنيدن مخالفت او وى را نفرين كرد همان نفرين باعث شد كه نسل او از سلك روحانيت محروم شوند پسر جوانش جوانمرگ شد و حسرت داشتن فرزند عالم به دل او ماند»

«آن موقعى كه دست چپ و راستم را نمى شناختم، خداوند متعال مكرر مرا يارى كرده، اكنون اگر بخواهم سراغ وسيله بروم و از او كمك بگيرم، شقاوت است او از وضع من آگاه است و قادر به بر طرف كردن مشكل زندگى من است

چسبيدن به اين و آن - در جايى كه باور قلبى دارم كه حاكميت مطلق از اوست- خطاست.

ما در مسأله مالى - به خاطر تجربيات گذشته - خاطر جمع بوديم كه خداى تعالى ما را رها نمى كند ، وظيفه اى را كه از طرف خدا بر دوشمان گذاشته شده است، بايد بخوبى انجام دهيم تا ببينيم چگونه از ما پذيرايى مى شود آيا كسى كه از طرف خداوند مأمور تبليغ و ارشاد مردم مى شود و از دين و عقايد مردم دفاع خالصانه مى كند، ذات اقدس الهى وى را رها كرده و از او غافل مى شود؟!»

«هيچ چيز به اندازه عمل انسان در ساختن ديگران مؤثر نيست رفتار و حركات يك انسان وارسته تبليغ وارستگى است : «كُونُوا دُعاةَ النّاسِ بِغَيرِ اَلسِنَتِكُم» اين كه تمام روحانيت به حضرت امام - قدس سره - توجه دارند و ايشان را به عنوان الگو پذيرفتند و به خاطر ادعاهاى امام نيست به خاطر عمل ايشان است آنچه به ايشان اين جنبه را داده است - اعمال و رفتار ايشان است ما بيش از شصت سال امام را مى شناختيم ايشان از ابتداى امر متعبد بودند همه مى گفتند ما چنين مرد حكيمى كه تا اين اندازه به مسائل ائمه و اوضاع امور وارد باشد سراغ نداريم از نظر اخلاق هم ايشان بى نظير بودند در جلسات نشست امام هم با شاگردانش، مسأله استاد و شاگرد اصلا براى امام موضوع نداشت گاهى رياست جلسه به دست شاگردان مى افتاد

از ابتداى تأسيس حوزه علميه قم تاكنون ما براى امام نظير نيافتيم و همه به خاطر خودسازى و تهذيب ايشان بوده است»،

« بعد از امام اگر بشود به كسى اعتماد كرد به اين سيد (آية الله خامنه اى) است ايشان از همه افراد به امام نزديكتر است كسى كه ما به او اميد داريم آقاى خامنه اى است بايد به او كمك كرد كه تنها نباشدشما از ما قبول نمى كنيد و تعجب مى كنيد ولى اين ديد ماست نزد ما محرز است سيد على خامنه اى»

پژوهشکده باقر العلوم

 


فرم در حال بارگذاری ...

جوان نمونه

نوشته شده توسطرحیمی 11ام تیر, 1394

فخرالمحققين از نظر علمى و فضل و كمال فرهنگى، شخصيتى ممتاز وفوق العاده بود و از نظر ادب و اخلاق و صفات پسنديده انسانى نيز سرآمد جوانان روزگار به شمار مى رفت پدر بزرگوارش به او عشق مى ورزيده و به وجودش افتخار مى كرد. علاّمه حلّى در مقدمه كتاب «الفين» مى نويسد:

«من براى اجابت خواهش فرزند عزيزم «محمّد» ـ كه خداوند دنيا و آخرت او را آباد گرداند ـ اين كتاب را املاء نمودم. او نيز نسبت به پدر و مادرش از هر گونه احترام و خدمتگذارى دريغ ندارد. اميدوارم خداوند سعادت دو جهان را به وى ارزانى دارد، چنانكه او نيز با بكارگيرى نيروى عقلى و حسى خود از من اطاعت نموده و با گفتار و كردار خويش موجبات خوشنودى مرا فراهم كرده است. او به اندازه چشم بهم زدن هم مرا نافرمانى نكرده است من هم ثواب اين كتاب را به پسرم محمّد اهداء مى كنم. خداوند او را از هر خطرى محفوظ بدارد و هر گونه بدى و زشتى را از وى برطرف نمايد و او را به آرزوهايش نائل گردانيده و از گزند دشمنانش در امان بدارد.»

علاّمه حلّى در هر فرصتى از او تجليل مى نمود. چنانكه در كتاب قواعد در ستايش فخرالمحققين مى گويد:

«اين كتاب را به خواهش محبوب ترين خلق در پيش من و عزيزترين آنان يعنى پسر عزيزم، محمّد مى نويسم. خداوند عمر او را دراز گرداند، تا با دست خود مرا به خاك بسپارد و برايم طلب آمرزش كند. من نيز خالص ترين دعاى خود را براى خوشبختى و سعادت او اختصاص خواهم داد. او هميشه يار و ياور و مطيع من بوده است.»

ودر جاى ديگرمى گويد:

«خداوند به او عمر طولانى همراه با سعادت و خوشبختى عنايت كند و از حوادث تلخ او را نگه داشته و مرا فداى او گرداند.»

در اثر دعاى پدر، فخرالمحققين حدود 89 سال عمر موفق و با بركت همراه با خدمات مهم علمى و فرهنگى در طول تاريخ داشت. علاّمه حلّى در كتاب ارشاد به حقوق متقابل فرزند و والدين اشاره كرده و مى گويد:

«از آن جا كه خداوند متعال حقوق متقابلى را براى فرزند و والدين قرار داده و همچنان كه اطاعت والدين را بر فرزند واجب كرده، همين طور بر آن ها هم مهربانى و برآوردن نيازها و درخواست هاى فرزند را لازم گردانيده است، من كتاب ارشاد الاذهان را در همين راستا و جهت برآوردن درخواست فرزند عزيزم، محمّد تصنيف كردم.»

پژوهشکده باقرالعلوم علیه السلام


فرم در حال بارگذاری ...

گام های در مسیر شیطان (خطوات)

نوشته شده توسطرحیمی 11ام تیر, 1394

 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيطَانِ وَمَنْ يتَّبِعْ خُطُوَاتِ الشَّيطَانِ فَإِنَّهُ يأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيكُمْ وَرَحْمَتُهُ مَا زَكَى مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَدًا وَلَكِنَّ اللَّهَ يزَكِّي مَنْ يشَاءُ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ(النور/21)

اي کساني که ايمان آورده‏ايد پاي از پي گامهاي شيطان منهيد و هر کس پاي بر جاي گامهاي شيطان نهد [بداند که] او به زشتکاري و ناپسند وامي‏دارد و اگر فضل خدا و رحمتش بر شما نبود هرگز هيچ کس از شما پاک نمي‏شد ولي [اين] خداست که هر کس را بخواهد پاک مي‏گرداند و خدا[ست که] شنواي داناست.

این آیه هشدارى است به همه مؤ منان که نفوذ افکار و اعمال شيطانى گاه به صورت تدريجى و کم رنگ است و اگر در همان گامهاى نخست کنترل نشود وقتى انسان متوجه مى گردد که کار از کار گذشته است ، بنابراين هنگامى که نخستين وسوسه هاى اشاعه فحشا يا هر گناه ديگر آشکار مى شود، بايد همانجا در مقابل آن ايستاد تا آلودگى گسترش پيدا نکند.

در نخستين آيه روى سخن را به مؤ منان کرده ، مى گويد: (اى کسانى که ايمان آورده ايد از گامهاى شيطان پيروى نکنيد، و هر کس از گامهاى شيطان پيروى کند به انحراف و گمراهى و فحشاء و منکر کشيده مى شود چرا که شيطان دعوت به فحشاء و منکر مى کند) (يا ايها الذين آمنوا لا تتبعوا خطوات الشيطان و من يتبع خطوات الشيطان فانه يامر بالفحشاء و المنکر).

اگر (شيطان ) را به معنى وسيع کلمه ، يعنى (هر موجود موذى و تبهکار و ويرانگر) تفسير کنيم گستردگى اين هشدار در تمام ابعاد زندگى روشن مى شود. هرگز يک انسان پاکدامن و با ايمان را نمى شود يک مرتبه در آغوش فساد پرتاب کرد، بلکه گام به گام اين راه را مى سپرد:

گام اول معاشرت و دوستى با آلودگان است .
گام دوم شرکت در مجلس آنها.
گام سوم فکر گناه .
گام چهارم ارتکاب مصاديق مشکوک و شبهات .
گام پنجم انجام گناهان صغيره .
و بالاخره در گامهاى بعد گرفتار بدترين کبائر مى شود، درست به کسى مى ماند که زمان خويش به دست جنايتکارى سپرده او را گام به گام به سوى پرتگاه مى برد، تا سقوط کند و نابود گردد، آرى اين است (خطوات شيطان ).

تفسیر نمونه

 


فرم در حال بارگذاری ...

داروى های آرام‏بخش در قرآن

نوشته شده توسطرحیمی 11ام تیر, 1394

قرآن مجید نسخه شفابخش جان‏هاى دردمند، از جانب خداوند سبحان است 

و ننزل من القرآن ما هو شفاء و رحمه للمؤمنین و لا یزید الظالمین الاّ خساراً (1)

که توسط پیامبرى مهربان و فداکار، بر جان‏هاى حقیقت ‏طلب و عاشق، رسانده شد.
در بحران روحى فراروى انسان که باعث خستگى، سرگشتگى، افسردگى و دل‏تنگى او مى ‏شود، انگیزه ادامه حیات را از او مى‏ستاند و او را تا مرز پوچى و پوچ‏گرایى پیش مى ‏برد، داروهاى روان گردان، به نوعى آرام‏بخش اویند و او را تسکین مى ‏دهند و فضایى ایجاد مى ‏کنند که انسان در آن فضا، از دغدغه ‏ها، خستگى ‏ها و…، براى مدتى رهایى مى‏یابد؛ در حالى که این درمان، دائمى نیست و شاید در درازمدت، به تغییر نوع داروى آرام‏بخش و نیز استفاده از مقدار بیشترى مواد آرام‏بخش بینجامد و این آرامش ساختگى، پس از مدتى به طوفانى سهمگین بدل شود و تمام زندگى این بیمار را هدف قرار دهد.
در کتاب مقدس مسلمانان – قرآن مجید – دو داروى آرام‏بخش تجویز شده است که در نوع خود، بى‏نظیرند؛ هم آرام بخشند و هم درمان‏گر. هر یک از این دو دارو، ویژگى خاص خود را دارند که به توصیف آنها مى‏پردازیم.

...

>

یاد خدا

«الا بذکر الله تطمئن القلوب؛

با یاد خدا، قلب‏ها آرام مى ‏گیرند».2

در نگاه یک مسلمان، خداوند سبحان، قدرت مطلق و صاحب همه ملک و ملکوت است و تمامى نظام هستى، سربازان اویند؛ هیچ قدرتى، جز قدرت او نیست؛ هیچ کس، نمى‏تواند بدون اذن الهى، ضررى برساند و همه هستى، فرمانبردار اویند. صاحب و مؤثر در هستى، فقط خداست؛ «لا اله الا هو»3، «لا مؤثر فى الوجود الا الله»، «لله جنود السموات و الارض»4 و «و ان من شى‏ء الا یسبح بحمده».5 پس، تنها اوست که قدرت و مالکیت دارد و به هر کس که بخواهد، مى‏بخشد و از هر کس که بخواهد، مى‏ستاند؛ «قل اللهم مالک الملک تؤتى الملک من تشاء و تنزع الملک ممن تشاء و تعزّ من تشاء و تذل من تشاء».6
نکته دیگر این که تمامى گرفتارى‏ها، دلتنگى‏ها، تردیدها، بیم‏ها و امیدهاى بشر، در دو چیز نهفته است:
الف) از دست دادن چیزى یا کسى.
ب) به دست نیاوردن چیزى یا کسى.
اگر به طور دقیق به تمامى دغدغه ‏ها و نگرانى ‏هایمان – از کودک، نوجوان، جوان و… – بنگریم، از این دو حال بیرون نیست؛ یا نگران آنیم که آن چه داریم، از مال و جان و فرزند و موقعیت اجتماعى و…، از دستمان برود و یا اندوهناک آنیم که آن چه در آرزوى آن بودیم و برایش روز و شب تلاش کردیم، به دست نیاوریم و یا مانعى پدید آید و ما از رسیدن به مطلوب و مقصود، باز مانیم.
چه بسیارند افرادى که با این دو نگرش، شب و روز در ترس، دلهره، خستگى و افسردگى به سر مى‏برند و ساعت‏ها، عمر شریف را به بیهودگى و بطالت مى‏گذرانند که شاید… .
پسر جوانى که در آرزوى دختر دلخواه خویش است و دخترى که منتظر خواستگار عاشق خویش است، هر دو نگران حوادث آینده هستند.
اسلام با کلام وحى، بشارت مى‏دهد که نگران نباشید و ترسى نداشته باشید. اگر رابطه درست با صاحب نظام هستى برقرار کرده‏اید، بر او توکل کنید و نگران نباشید؛ چون همه هستى در ید قدرت اوست و «حتى برگ درختى، بى‏اذن او نمى‏افتد»7 و او «هر آن چه را در آسمان‏ها و زمین است، مى‏داند» و حتى «آن چه را در دل‏ها پنهان و نهان است، مى‏ داند»8 و «نگاه خیانت‏کار را مى ‏شناسد و به خیانت نگاه هم داناست».9
قطره‏اى از جویبارى مى ‏رود
از پى انجام کارى مى ‏رود
پس انسان با یاد این همه عظمت، قدرت و رحمت بیکران، بخشندگى بى ‏انتها، غفران، آمرزندگى و پوشاندن عیب‏ها و خطاها، توبه‏پذیرى و فرصت‏سازى، پاک‏کنندگى و تبدیل سیئات به حسنات، امیددهى و جبران‏سازى، آرام مى ‏گیرد و امید را از دست نمى ‏دهد؛ توان دوباره مى ‏یابد؛ دل به او مى‏سپارد و آرام آرام به ساحل نجات دست پیدا مى ‏کند.

همسر

دومین آرام‏بخش که در قرآن مجید به آن اشاره شده و از نشانه‏هاى خداوند به شمار مى‏آید، چیزى جز همسر آدمى نیست.
در قرآن چنین آمده است:

«و من آیاته اَن خلق لکم من انفسکم ازواجاً لتسکنوا الیها و جعل بینکم موده و رحمه».10

دوره جوانى، دوره‏اى است که انسان، حس استقلال ‏طلبى و شخصیت پیدا مى ‏کند و مى‏ خواهد دوست‏ داشتنى باشد و دیگران را دوست بدارد؛ حس عجیبى در خود احساس مى‏کند و نمى‏داند چه خواهد شد.

از یک طرف، میل او به غیرهمجنس، فزونى مى‏یابد و از جانبى دیگر، احساس شخصیت و استقلال، باعث اندکى جدایى از بافت دوره کودکى و نوجوانى، در خانه و خانواده مى‏شود؛ هم گرایش او به سمت و سویى دیگر است و هم علاقه‏اش به کسب اعتبار و جایگاه تازه.
از دیگر سو، غریزه سرکش جنسى، قوى مى‏شود و ارضاى صحیح آن، باعث بهبودى روحى و روانى مى‏شود. اگر قربانیان بیمارى‏ها در جهان، بررسى شوند، شاید بیشترین قربانى، مخصوص بیمارى ‏هاى جنسى باشد. آثار زیان‏بار و وحشتناک این بیمارى‏ها، در تمامى عرصه‏هاى زندگى، قابل مشاهده است.

اسلام عزیز، در جهت آرامش بخشى، ازدواج را راهکار مناسبى در نظام آفرینش مى‏داند. انسان در دوران جوانى، نیازمند رسیدن به همدم و مونسى است تا با عشق‏ورزى و مهربانى، ادامه مسیر را با او رهسپار گردد. دوستى‏ها، هیچ گاه و براى هیچ کس، آرام‏بخش نیستند؛ بلکه خود عرصه‏اى تازه در ایجاد دغدغه‏ها، نگرانى‏ها، خستگى‏ها و… مى‏باشند؛ اگر چه به ظاهر، هیچ کدام از دو طرف، بدان اعتراف نکنند.

بنابراین، آرام‏بخش دوم در قرآن، همسر نام دارد که در کنار وى، انسان از خستگى ‏ها رهایى مى ‏یابد و احساس مى ‏کند که جهانى جدید شکل گرفته است. دو شخصى که با هم هیچ حس خاصى نداشته‏اند، چنان شیفته و دوستدار هم مى ‏شوند که حتى ساعتى بدون هم را نمى‏ توانند تحمل کنند؛ بدون هم، احساس خستگى مى ‏کنند؛ براى هم بى ‏تابى مى ‏کنند؛ به هم هدیه مى ‏دهند و خالصانه‏ترین محبت‏ها را نثار هم مى ‏کنند.

پس باید با یاد خدا، براى جهانى پر از امید و آرزوهایى زیبا و زندگى و سرزندگى و بندگى، اندیشید و همسرى برگزید که تا بهشت برین، همدم و مونس و همراه انسان باشد.

۱٫ اسراء، آیه ۸۲٫
۲٫ رعد، آیه ۲۸٫
۳٫ بقره، آیه ۲۵۵٫
۴٫ فتح، آیه ۷٫
۵٫ اسراء، آیه ۴۴٫
۶٫ آل‏عمران، آیه ۲۶٫
۷٫ انعام، آیه ۵۹٫
۸٫ غافر، آیه ۱۹٫
۹٫ همان.
۱۰٫ روم، آیه ۲۱

منبع:مجله پرسمان- بهروز یدالله ‏پور


فرم در حال بارگذاری ...

اطاعت و بندگى

نوشته شده توسطرحیمی 11ام تیر, 1394

حکایت اطاعت و بندگى به نقل از آیت الله سيد رضا فيروزآبادى

وى از سنين كودكى به عبادت و راز نياز عشق مى ورزيد. هنوز چند بهار از زندگى پربارش نمى گذشت كه اعمال عبادى خويش را انجام مى داد. وى در ضمن وصايايى كه در 14 آبان 1337، در 90 سالگى، در جمع اعضاى خانواده اش ايراد كرد، به عبادات دوران كودكى اش اشاره كرده، مى گويد:

«از چهار سالگى، شروع كردم به نماز خواندن چيزى بلد نبودم گريه مى كردم پدرم كلمه به كلمه مى آموخت و من در تعقيب او كلمه ها را ادا مى كردم و افعال را به جا مى آوردم».

در 6 سالگى ديدم پدر و مادرم روزه مى گيرند

پرسيدم: چرا شما چيزى نمى خوريد؟

مى گفتند: خدا فرموده.

گفتم: پس اگر خدا فرموده، من هم مى گيرم.

گفتند: خدا به تو واجب نكرده.

گفتم: واجب هم نكرده باشد، باز روزه مى گيرم على رغم ميل پدر و مادرم روزه مى گرفتم.

گاهى در تابستان ها ضعف و سستى بر من عارض مى شد. من را نزد زنى فرستادند تا با ايجاد ترس مانع روزه گرفتنم شود. آن زن تا غروب از من مواظبت مى كرد. هر روز غروب ها مرخص مى كرد تا به خانه برگردم البته هميشه اين طور نبود. يك روز بعد از غروب آفتاب هم مرا نگه داشت. با تاريك شدن هوا، چوب و فلكى آورد. پاهايم را در فلك گذاشت و شروع كرد به زدن.

گفتم: من كارى نكرده ام. گفت: چرا روزه مى گيرى؟ گفتم: پدر و مادرم روزه مى گيرند، من هم مى گيرم. پدر و مادرم گفته اند: هركس روزه نگيرد، به جهنم مى رود به اين جهت، من هم روزه مى گيرم ولى آن زن از بنده التزام گرفت تا ديگر روزه نگيرم. آنگاه مرا مرخص كرد. از آن روز تاكنون كه 90 سال از عمرم مى گذرد، روزه ام را گرفته ام».

پژوهشکده باقرالعلوم(علیه السلام)


فرم در حال بارگذاری ...

تعقل و تفکر در قرآن و سنت

نوشته شده توسطرحیمی 11ام تیر, 1394

تعقّل وتفکّر از جنبه های گوناگون قابل تأمّل وبررسی می باشد؛ امّا آن چه دراین تحقیق مورد توجّه قرار گرفته است ، تعقّل و تفکّر از دیدگاه قرآن و سنّت است که سعی شده اکثر آیاتی که در قرآن با واژه ی تعقّل وتفکّر آمده است، ذکر شود ، ولی از آن جایی که احادیث وروایات در این زمینه فراوان است؛ به پاره ای از آن ها با توجّه به عنوان بخش ها پرداخته ایم. این نوشته ؛ از کلیات و شش بخش تشکیل یافته است؛ که در قسمت کلیات، مقدمه، تعریف و تبیین موضوع، ضرورت واهمیت موضوع، فوائد و اهداف تحقیق، پیشینه موضوع، سؤالات اصلی و فرعی، فرضیه، روش تحقیق، ساختار تحقیق و محدوده، کلیدواژه ها ومحدودیت ها و مشکلات تحقیق ذکر شده است.


صفحات: 1· 2


فرم در حال بارگذاری ...

دانلود نرم افزار ادعیه و زیارت طریق نسخه۱٫۰

نوشته شده توسطرحیمی 11ام تیر, 1394

در این نرم افزار شما می تونید دعا یا زیارت مورد نظر خودتون را انتخاب کنید متن اون دعا با ترجمه جلوی شما قرار می گیرد بعد صدای مداح مورد نظر را انتخاب می کنید تا اون دعا یا زیارت رو برای شما بخواند
این نرم افزار بصورت اینترنتی و غیر اینترنتی قابل استفاده است
بصورت پخش زنده
یا اینکه شما صدای مورد نظر را از طریق خود نرم افزار دانلود کنید. از خصوصیات دیگه این نرم افزار پخش زنده از مکان های مذهبی است
حرم امام علی علیه السلام
حرم امام حسین علیه السلام
حرم حضرت عباس علیه السلام
کاظمین
و حرم امام رضا علیه السلام

ادعیه
دعای کمیل -دعای ندبه -دعای سمات-دعای توسل -دعای عهد-دعای الهی عظم البلا -دعای نور- دعای علقمه – دعای امام زمان عجل الله تعالی فرجه

زیارات
زیارت امین الله -زیارت حضرت زهرا سلام الله علیه- زیارت عاشورا -زیارت حضرت عباس علیه السلام- زیارت امام رضا علیه السلام-زیارت آل یاسین

صدا های موجود بصورت کلی

آقای کافی-آقای ارضی-آقای سماواتی-آقای هلالی_آقای طاهری-آقای فرهمند-آقای موسوی_آقای منصوری-ملاباسم-آقای سزاوار-آقای سلحشور-آقای کریمی-آقای حدادیان-آقای آهنگران

توجه: این نرم افزار را قبل از به روز رسانی از اینترنت یه بکاپ از اون داشته باشید تا در موقع اشکال ازش استفاده کنید، چونکه گاها درست بروز نمی شه.

دانلود با لینک مستقیم    حجم فایل : ۵٫۱۰ MB

منبع:شفق


فرم در حال بارگذاری ...


 
مداحی های محرم