پاسخ مراجع به استفتائی درباره انتشار پیامکهای زنجیرهای
نوشته شده توسطرحیمی 14ام اسفند, 1391تعدادی از مراجع عظام تقلید نظر خود را درباره پیامکهایی که از سوی برخی افراد با اتکاء به عقاید مذهبی مردم منتشر میشود که میتواند نحوه انتشار آن محل تامل باشد، اعلام کردند.
در برخی مواقع پیامکهایی از سوی برخی افراد با اتکاء به عقاید مذهبی مردم منتشر میشود که نحوه انتشار آن میتواند محل تامل باشد، در این راستا نظرات فقهی تعدادی از مراجع عظام را در قالب استفتاء جویا شدیم.
متن کامل سوالات و پاسخ آیات عظام صافی گلپایگانی، مکارم شیرازی، نوری همدانی، علوی گرگانی، موسویاردبیلی، حسینیزنجانی و شبیری زنجانی به این شرح است:
با احترام، بدینوسیله به استحضار میرساند اخیرا پیامکهایی از سوی برخی افراد با اتکاء به عقاید مذهبی مردم منتشر میشود که میتواند نحوه انتشار آن محل تامل باشد، لذا از حضرتعالی درخواست میشود تا پس از مطالعه متونی که به عنوان مثال و مصداق در ادامه میآید، نظرات فقهی خود را درباره آنها بیان کنید.
* تا پیام دیدی هشت بار بگو (یا ابوالفضل) و برای هشت نفر بفرست، همین الان خبر خوشی میشنوی به (ابوالفضل) قسمات میدم بفرست فقط امتحان کن خیلی عجیبه.
* ختم شش میلیون صلوات تقدیم به شیرخوار امام حسین(ع) سهم شما شش صلوات و ارسال به شش عاشق حسینی، لطفا قطعکننده زنجیر نباشید.
* من یک شفا گرفته از حضرت زینب(س) هستم، برای اینکه آن حضرت هم از شما و جامعهمون بلاها را دفع کند هزار دفعه اسم اون حضرت رو بگو و صد مرتبه آیةالکرسی را قرائت کن. اگر این کار را نکنی از این به بعد بدی میبینی. یک نفر این کار را انجام نداد، بچهاش را توی تصادف از دست داد.
سوالات
1- اقدام به نگارش و نشر چنین مطالبی به روشهای گوناگون (پیامک، ایمیل و …) در سطح جامعه چه حکمی دارد؟
2- ابداع خودآگاه اذکار و دعاهایی از سوی افراد که متون آن در میان آیات و روایات دین مبین اسلام موجود نیستند چه حکمی دارد؟
3- حکم ملزم کردن افراد به ذکر تعداد خاصی از اذکار دینی و غیردینی و ارسال آن برای چند نفر دیگر چیست؟
4- وظیفه افراد در برابر الزام به ذکر تعداد خاصی از اذکار دینی و غیردینی چیست؟
5- در صورت اینکه انتشار اینگونه مطالب به واسطه شرکت یا موسسهای انجام گیرد، سود احتمالی که از این بابت نصیب این موسسات میشود چه حکمی دارد؟
پاسخ مراجع
پاسخ آیتالله صافیگلپایگانی
بسمه تعالی
به طور کلی این پیامها باید مدرک صحیح شرعی داشته باشد و در غیراین صورت ارسال آنها برای دیگران جایز نیست و باید از آنها جلوگیری شود.
والله العالم
پاسخ آیتالله نوری همدانی
بسمه تعالی
سلام علیکم
مطالبی را که به صورت فوق نوشتهاید صحت ندارد، ولی ذکر خداوند متعال در هر حال خوب است.
پاسخ آیتالله مکارم شیرازی
بسمه تعالی
هیچ کدام از این امور اعتباری ندارد و سزاوار است مردم به این کارها دامن نزنند ولی هرگونه دعا و ذکر خدا و توسلات کار خوبی است.
پاسخ آیتالله علویگرگانی
بسمه تعالی
1- اینگونه پیامکها به دو صورت است.
الف: گاهی به صورت تشویق به انجام عمل خیر است بدون آنکه جنبه دستوری داشته باشد و یا وعده و وعیدی در کنار آن باشد مثل ختم صلوات به نیت اولیا و ائمه(ع) که در این صورت نگارش و نشر آن مانعی ندارد.
ب: گاهی به صورت دستوری و بدون سند و مدرک معتبر است و به دنبال آن وعده و یا وعید خاصی بیان شده است که در این صورت نگارش و نشر آن صحیح نیست و اگر موجب ایجاد وحشت و ترس در عموم مردم و یا انتساب به ائمه (ع) و یا بزرگان باشد و یا موجب ترویج مطالب خرافی شود حرام است و نباید انتشار پیدا کند.
2- این عمل شرعا حرام است انتساب آن افترا به پروردگار و اهل بیتعلیهمالسلام است.
3- این عمل شرعا صحیح نیست و اگر مستلزم انتساب خلاف واقع به اهل بیت(ع) و یا موجب ترویج خرافات شود حرام است.
4- باید نسبت به آن بیتوجهی کرده و آن را انتشار ندهند و نسبت به تذکر به افرادی که قصد انتشار آن را دارند کوشا باشند.
5- در صورتی که عمل غیردینی را انتشار دهند و موجب ترویج یک امر غیرحقیقی و غیرشرعی شوند، درآمد آنها از این راه حرام است.
پاسخ آیتالله موسوی اردبیلی
بسمه تعالی
این گونه نوشتهها اعتبار ندارد.
پاسخ آیتالله شبیری زنجانی
بسمه تعالی
1- در صورتی که مشتمل بر کذب و مفسده باشد، جایز نیست.
2- در صورتی که منتسب به متون دینی شود، جایز نیست. همچنین اگر عرف برداشت انتساب، نماید.
3 و -4 این گونه امور الزامی برای افراد نمیآورد.
5- در صورتی که در مقابل کار حرام باشد، اکل مال به باطل است.
پاسخ آیتالله سیدعزالدین حسینی زنجانی
بسمه تعالی
قبل از انقلاب و اوائل انقلاب نیز این گونه مطالب به صورت کاغذهای دست نویس و احیانا چاپی پخش میشد و انتشار بعضی از این پیامها موجب وهن شریعت و دین میشود و لذا جایز نیست و هیچ گونه الزام شرعی هم در تکثیر متوجه دریافت کنندگان نیست.
والله العالم
منبع:http://www.2noor.com
سيستم عامل كامپيوتر جهان ويروس گرفته است ،سيستم عامل اسلام برترين و ماندگار است.
نوشته شده توسطرحیمی 13ام اسفند, 1391نشست دانشجويی با عنوان «منتظر و رسالت نظام سازي و الگوسازي» در دانشگاه شهيدبهشتي و دیدگاه آقاي حسن عباسي در اين زمينه.
وظيفه دانشجوي منتظر در عصر غيبت و تكليفي كه بر دوش اوست، از جمله سوال هايي است كه از ابتداي ورود به دانشگاه در ذهن دانشجويان به عنوان افراد تأثيرگذار حتي در محيط كوچك پيراموني خود، نقش مي بندد. در شرايط كنوني و با توجه به موج بيداري اسلامي كه سراسر منطقه و حتي دنيا را دربرگرفته است، اين سوال در اذهان پررنگ تر مي شود. در اين راستا نشستي با عنوان «دانشجوي منتظر و رسالت نظام سازي و الگوسازي» در دانشگاه شهيدبهشتي برگزار شد كه در آن آقاي حسن عباسي به بيان ديدگاه هاي خود در اين زمينه پرداخت.
آنچه در پي مي آيد گزارش اين نشست به نقل از خبرگزاري دانشجو است :
عباسي با طرح اين سوال كه اگر حضرت بين ماست، پس چگونه و از كدام سمت به سوي ايشان برويم؟ گفت: رفتن به سوي حضرت حجت از جهت «شدن و صيرورت» است و مبناي صيرورت، اين آيه قرآن است كه مي فرمايد: «ان الله لايغير ما به قوم حتي يغيروا ما بأنفسهم»؛ در هيچ قومي تغيير ايجاد نمي كنيم، مگر اينكه در نفس خودشان تغيير ايجاد كنند.
عباسي با بيان اينكه در چنين فضا و چارچوبي كه اولا حضرت جايي نرفته است كه بخواهد بيايد و ما منتظر ظهور ايشان هستيم نه منتظر آمدنش و ثانيا حضرت منتظر ماست، البته نه منتظر جسم ما، بلكه نفس ما در آن صيرورت و شدن بايد به مرحله اي برسد كه آماده تغييري باشد كه خدا وعده داده است، امروز در بخش هاي مختلف جهان اسلام اين حركات رقم خورده است؛ مردم ايران، لبنان و فلسطين تلاش هاي گسترده اي در اين زمينه كرده اند و بخشي از آنچه را كه حضرت مد نظر داشتند، محقق كرده ايم و نتيجه اش اين است كه اكنون به نقطه اي رسيده ايم كه اگر هر گروه از ما يك گام ديگر از نظر تحول انفسي به سمت حضرت برود، اتفاقات عجيبي رخ مي دهد.
تاريخ انقضاي نظام هاي غرب فرا رسيده است
وي در ادامه با اشاره به بحث هايي كه رهبر انقلاب در مورد نظام سازي ايراد فرموده اند، گفت: يك نكته كليدي كه دغدغه رهبر است و امروز زمان آن است كه انجام شود، اين است كه سيستم عامل كامپيوتر جهان ويروس گرفته است و آنچه تحت عنوان ليبراليسم مطرح بود، ويروسي شده است و بايد كامپيوترهاي اداره جهان برداشته شود.
رئيس مركز بررسي هاي دكترينال امنيت بدون مرز با بيان اين مطلب كه دو نظام شناخته شده در 150 سال گذشته يعني ماركسيسم و ليبراليسم، اقتصاد، سياست، فرهنگ، بهداشت و درمان و همه چيز جهان را اداره مي كردند، گفت: ويندوز موسوم به ليبراليسم ويروسي شده كه قبل از آن نيز ماركسيسم ويروسي شده و كنار گذاشته شده بود؛ امروز بشر با يك خلا نرم افزاري يا همان خلا سيستم عامل روبه روست.
عباسي ادامه داد: همان گونه كه اگر سيستم عامل كامپيوتر دچار مشكل بشود، نمي توان از آن استفاده كرد، امروز نظام عمومي جامعه بشري هم با چنين مشكلي روبه روست. ايران 75 ميليون جمعيت دارد و جهان هفت ميليارد نفر؛ اين 75 ميليون و اين هفت ميليارد سيستم عامل مي خواهند كه چگونگي اقتصاد، سياست، فرهنگ، بهداشت و درمان را تعيين كند.
صفحات: 1· 2
ان حدیثنا یحی القلوب
نوشته شده توسطرحیمی 13ام اسفند, 1391
بسم الله ولله الحمد
حدیث ما اهل بیت قلوب را زنده می کند.
حدیث و اعتقادات
اعتقادات كه توحيدوعدل ومعادونبوت وامامت است،درهمه اديان يكى است وتنها اختلاف درشخص نبى و وصى است در عصر و زمانهای مختلف .
دراینجا چند سوال مطرح است :
1- آیا بشر با این همه خطا میتواند بدون یاری انسان کامل ، به توحید دست پیداکند ؟
2- آیا بدون فرمایش معصوم (سلام الله علیه) میتوان به چیستی خداوند پی برد وگمراه نشد ؟
3- با توجه به مبهم بودن دنیای پس از مرگ ، چه کسی میتواند مارا از مرگ وقبر وقیامت و… آگاه کند ؟
وبسیاری سوال دیگر که فقط وفقط معصوم(سلام الله علیه) جواب آنها را میداند و از آنها اطلاع دارد.
مسلما بدون احادیث معصومین (سلام الله علیهم) نمیتوان به هیچ کدام از اعتقادات شیعه، معتقد شد.
حدیث وفقه
بسیاری از احکام شریعت ،تعبدی است وبرای پرورش روح تسلیم در برابر خدای تعالی است.
بخشی از این احکام را در قرآن بیان فرموده است وبیان بخش اعظم آن رابه عهده نبی اکرم(صل الله علیه وآله) ومعصومین (سلام الله علیهم) نهاده است .
مثلا اینکه نمازهای یومیه چند رکعت هستند، شکل نمازخواندن ، نحوه نماز مسافر وشرایط آن ویا شرایط و اعمال حج وبسیاری از احکام که تفصیل آنها در قرآن نیامده وبه عهده نبی اکرم(صل الله علیه وآله) و معصومین (سلام الله علیهم) نهاده است .
مافقط به وسیله روایت میتوانیم بفهمیم که مثلا پیامبر چگونه وضو گرفته و نماز خوانده ویا چگونه حج رفته است.
اگر حدیث نبود ، فقیهان ناگزیر بودند که به رأی وحدس خود عمل کنند که در این صورت تقلید از آنان جایز نبود .
پس این حدیث است که احکام را به تفصیل برای ما بیان میکند.
حدیث و اخلاق
واقعا عرض می کنم و متعصبانه نمی گویم،خدا می داند که اخلاق نزد نبی اکرم(صل الله علیه وآله) و معصومین (سلام الله علیهم) است وبس.تا جایی که خدای تعالی در مورد نبی اکرم(صل الله علیه وآله) می فرماید :
ويقيناً تو برملكات وسجاياى اخلاقى عظيمى قراردارى(1)
یعنی کسی که دنبال اخلاق است باید پشت سر حضرت حرکت کند ، زیرا خدای تعالی در جای دیگری میفرماید :
يقيناًبراىشمادر [روشورفتار] پيامبر خدا الگوى نيكويى است براى كسى كه همواره به خدا وروز قيامت اميد دارد وخدا رابسيارياد مى كند. (2)
تا جایی که خود خداوند دستور پیروی از ایشان را صادر میکند و می فرماید :
آنچه راپيامبربه شماعطا كردبگيريدوازآنچه شمارا نهى كرد،باز ايستيد(3)
وباید دانست که بین رسول الله (صل الله علیه وآله) و آل رسول (سلام الله علیهم) در پیروی فرقی نیست .
شیخ مفید( اعلی الله مقامه) در مطالبشان این ادعا را تایید می کند و می فرماید :
وقدفوّض اللّه تعالى الی نبيّه صلّى اللّه عليه وآله وسلّم أمردينه،فقال: (وَماآتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا ) وقدفوّض ذلك إلى الأئمّة (سلام الله علیهم) (4)
پس در کسب محاسن اخلاقی ودوری از رذائل اخلاقی هم مستقیما محتاج احادیث محمد وآل محمد (سلام الله علیهم اجمعین) هستیم .
در نتیجه با قاطعیت تمام میتوان گفت که حدیث مادر تمام علوم اسلامی است .
بِأَبِي أَنْتُمْ وَ أُمِّي وَ نَفْسِي بِمُوَالاتِكُمْ عَلَّمَنَا اللَّهُ مَعَالِمَ دِينِنَا وَ أَصْلَحَ مَا كَانَ فَسَدَ مِنْ دُنْيَانَا (5)
- وَإِنَّكَ لَعَلىخُلُقٍ عَظيمٍ (القلم / 4)
- لَقَدْكانَ َكُمْ فيرَسُولِ اللَّهِ أُسْوَة ٌحَسَنَةٌ لِمَنْ كان َيَرْجُوا اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَوَذَكَرَا للَّهَ كَثيراً ( احزاب / 21)
- وَماآتاكُمُ الرَّسُول ُفَخُذُوهُ وَمانَهاكُم ْعَنْهُ فَانْتَهُوا (حشر / 7)
- اعتقادات الإمامية وتصحيح الاعتقاد ، ج1 ، ص: 101
- من لا يحضره الفقيه ، ج2 ، ص: 616
حجه الاسلام حاج علی جنانی
اوصاف همسر شايسته
نوشته شده توسطرحیمی 13ام اسفند, 1391بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
آيات ابتدايی سوره مباركه تحريم شش وصف براى همسران خوب شمرده است كه مى تواند الگويى براى همه مسلمانان به هنگام انتخاب همسر باشد.
نخست “اسلام” و سپس “ايمان” يعنى اعتقادى كه در اعماق قلب انسان نفوذ كند،و سپس حالت “قنوت” يعنى تواضع و اطاعت از همسر و بعد از آن “توبه” يعنى اگر كار خلافى از او سر زند در اشتباه خود اصرار نورزد، و از در عذرخواهى درآيد. و بعد از آن “عبادت” خداوند، عبادتى كه روح و جان او را بسازد، و پاك و پاكيزه كند، و سپس “اطاعت فرمان خدا” و پرهيز از هر گونه گناه. قابل توجه اين كه “سائحات” جمع (سائح) را بسيارى از مفسران به معنى “صائم” و روزه دار تفسير كرده اند، ولى به طورى كه “راغب” در “مفردات” مى گويد روزه بر دو گونه است” روزه حقيقى “كه به معنى ترك غذا و آميزش است، و “روزه حكمى” كه به معنى نگهدارى اعضاى بدن از گناهان است، و منظور از روزه در اينجا معنى دوم است (اين گفته راغب با توجه به مناسبت مقام جالب به نظر مى رسد، ولى بايد دانست كه سائح را به معنى كسى كه در طريق اطاعت خدا سير مى كند نيز تفسير كرده اند) .
توجه به نعمت
نوشته شده توسطرحیمی 13ام اسفند, 1391يَا أَيُّهَا النَّاسُ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ هَلْ مِنْ خَالِق غَيْرُ اللَّهِ يَرْزُقُكُم مِنَ السَّماءِ وَالاَْرْضِ لاَ إِلهَ إِلاَّ هُوَ فَأَنَّى تُؤْفَكُونَ . فاطر : 3
اى مردم ! نعمت هاى خدا را بر خود توجه كنيد ، آيا آفريننده اى جز خدا هست ؟ خدايى كه از آسمان و زمين به شما روزى مى دهد ، جز او معبودى نيست پس به كجا روى مى آوريد ؟آرى تمام نعمت ها با فوايدى كه دارند دليل بر يگانگى حق ، و برهان بر توحيد ذات و راهى آسان براى شناخت حضرت حق است .
خوردن و آشاميدن ، پوشيدن و سود بردن ، و بهره گيرى از هر نعمتى بدون توجه به اينكه نعمت به اراده چه كسى به وجود آمده ؟ چگونه پديد آمده ؟ براى چه بر سر سفره حيات قرار داده شده ؟ چه عواملى در رنگ و مزه و بو و انرژى آن در عرصه گاه هستى دخيل بوده و خلاصه بدون انديشه در يك لقمه نان ، يا يك قطعه پارچه ، يا زمينى آماده براى كشاورزى ، يا چشمه اى جوشان ، يا رودى جارى ، يا جنگلى انبوه از درختان مفيد ، و اينكه با كمك چند ميليون يا ميليارد عامل به وجود آمده تا ساختمان حيات انسان برپا شود ؟ كار حيوانات و غافلان و بى خردان است . انديشمندان به تمام نعمت هايى كه در اختيار دارند با چشم عقل و بينايى قلب مى نگرند تا وجود نعمت دهنده را در كنار نعمت لمس كنند و فوايد نعمت را بيابند و از نعمت به همان صورت كه پديد آورنده نعمت خواسته استفاده نمايند .
زایمان در زندان زنان!!
نوشته شده توسطرحیمی 13ام اسفند, 1391
“فاطمه الزق” اسیر آزاده فلسطینی که به همت و دعوت اتحادیه بینالمللی امت واحده، به همراه چند آزاده دیگر فلسطینی چند روزی مهمان کشور اسلامیمان بودند. فاطمه به دلیل تلاش برای انجام عملیات استشهادی توسط رژیم صهیونیستی دستگیر، و پس از مدتها شکنجه آزاد میشود. او که در هنگام انجام عملیات استشهادی متوجه بارداری خود نبوده است، در زندان فرزند خود را به دنیا آورده و تا ۲۱ ماه، کودکش را در زندان بزرگ میکند.
آنچه می خوانید مصاحبه ای است که سایت “چارقد” با این بانوی دلیر انجام داده و من ترجیح دادم اون رو توی وبمون قرار بدم.این مصاحبه بسیار تاثیر گذاره..
پای صحبتهای فاطمه نشستم، و از زمان شروع فعالیتهایش و تا زمان آزادیاش پرسیدم و حرف زدیم.
فعالیتهایتان را از کی شروع کردید؟ و اصلا چه موقع فکر این عملیات استشهادی به ذهنتان رسید؟
من از همان کودکی با چشم خودم ترورها و ویرانیهای رژیم اشغالگر را میدیدم و نمیتوانستم ساکت بنشینم و در تظاهراتهای مختلف شرکت میکردم. ۱۴ سال بیشتر نداشتم که در یکی از روزنامهها خبر شهادت یک خانم را خواندم که با عملیات استشهادی، اتوبوس حامل صهیونیستها را منفجر کرده بود. از آن به بعد با این خانم شهید پیمان بستم که مسیرش را ادامه بدهم و خودم را در یک عملیات استشهادی در راه خدا و در راه وطنم به شهادت برسانم.
پدرتان و خانوادهتان مانع فعالیتهایتان نمیشدند؟ چون بالاخره آن زمان دختر جوانی بودید که دستگیری شما توسط صهیونیستها برایشان خیلی گران تمام میشد.
به خاطر فعالیتهایم و تهدید و تعقیبهایی که از سمت نیروهای اسرائیلی میشدم، پدرم از ترس اینکه به دست صهیونیستها زندانی شوم، سریعا زمینه ازدواج من را فراهم کرد تا در کنار همسر و فرزندانم زندگی بیدغدغهای داشته باشم. اما من به پدرم گفتم شما من را از ادامه تحصیل بازداشتید، اما این بار من مسیرم را ادامه خواهم داد تا در راه خدا به شهادت برسم. برای همین هیچ وقت از مبارزات و کارهای فکری و فرهنگیام دست برنداشتم. من استاد حفظ قرآن بودم و خواهران زیادی را در چند دوره حافظ قرآن کردم و مسئول فعالیتهای اجتماعی ۳۰ مسجد در غزه بود. من ۳۷ ساله بودم و هشت فرزند داشتم ولی تصمیم خودم را گرفته بودم تا در مناطق اشغالی فلسطین عملیات استشهادی انجام دهم.
از نحوه انجام این عملیات استشهادی برایمان بگویید، این برنامهریزی چطور انجام شد؟
قصد داشتم با عبور از گذرگاه ایرز این عملیات را انجام بدهم. کارت عبور را هم تهیه کرده بودم تا مشکوک نشوند ولی سربازان اسرائیلی متوجه شده بودند و بعد از عبور از گذرگاه، دستگیرم کردند.
باردار بودنتان را کی متوجه شدید؟
در همان ابتدا شکنجههای روحی و جسمی را آغاز کردند ولی وقتی دیدند هیچ حرفی نمیزنم، مرا به منطقهی عسقلان بردند و در آنجا بود که معاینات پزشکی آغاز شد و قصدشان از معاینات این بود که نقطه ضعفی پیدا کنند تا به وسیله آن شکنجهام بدهند که بعد از انجام آزمایشات متوجه شدند حامله هستم، در حالی که خودم زمانی که دست به این عملیات زدم، از حامله بودن خودم خبر نداشتم.
وقتی متوجه شدید باردارید، چه حسی داشتید؟
ابتدا گریه کردم ولی همان زمان خنده به صورتم برگشت. گریه کردم به خاطر اینکه این کودکی که میخواهد به دنیا بیاید باید در زندانهای تاریک اسرائیل بزرگ شود. ولی خندیدم چون احساس کردم خداوند این فرزند را به من کرامت کرده تا انیس من در تاریکی زندان باشد. دشمن روی این کودک تمرکز کرد و میخواستند کاری کنند که بچه سقط شود و از شیوههای مختلفی هم استفاده کردند.
دوست داریم از زندانهای اسرائیل بشنویم، از نوع شکنجههایشان.
من را انتقال دادند به زندانی که مثل قبر بود و زیر زمین سرد و تاریک قرار داشت، نه زمان را میفهمیدیم و نه وقت روز و شب را. از طریق زندان، یک حالت یخچال مانندی را به سمت من باز کرده بودند که سرمای زیادی به سمت من وارد میشد و من به خاطر همین به بیماریهای متفاوتی مبتلا شدم. علاوه بر این حشراتی در زندان بود و زیر انداز من بسیار کثیف بود و آبهای فاضلاب در آنجا وجود داشت. یکی از شکنجهها این بود که من را با غل و زنجیر روی صندلی مینشاندند و گاهی به حالت خمیده و گاهی به حالت نشسته باید به مدت یک هفته روی صندلی میبودم. با بیخوابی من را شکنجه میدادند. مرا یک هفته روی صندلی مینشاندند بدون اینکه مزه خواب را بفهمم. آنان از من خواستند اعتراف کنم با چه کسانی ارتباط دارم و برای این علملیات از چه کسانی ارتباط و دستور گرفتم.
این شکنجهها برای اعتراف گرفتن از شما به نتیجهای هم رسید؟
من هیچ اعترافی نکردم چون نمیخواستم برادران دینیام را لو بدهم. ولی برای رهایی از این شکنجهها و فریب دشمن اعلام کردم میخواهم اعتراف کنم، و موقع اعتراف خودم را لو دادم و پیامی به آنها دادم که از زهر هم برای آنان کشندهتر بود.
مگر در اعترافتان به آنها چه گفتید؟
به آنها گفتم از غزه آمدم تا اتوبوس صهیونیستها را منفجر بکنم تا لبخند را به مادران غزه برگردانم. به آنها گفته بودم من آمدم خودم را فدای وطنم کنم تا شما بفهمید که کودکان، زنان، جوانان، و پیران فلسطینی را رها نکردهام.
بعد از اعتراف از شکنجهها دست برداشتند؟ اصلا تغییری در رفتارشان ایجاد شد؟
آنها مرا در زندان مرگ قرار دادند. در این زندان نه اکسیژن بود و نه عناصر ادامه زندگی. در ان لحظات واقعا میخواستم جان بدهم. احساس خفگی میکردم و احساس میکردم روحم از انگشتانم بیرون میزند. و حتی از دیدار با صلیب سرخ و وکیل ویژه خودم هم محروم شده بودم و در همین زندان که خونریزی شدیدی داشتم، نزدیک بود فرزندم را از دست بدهم. ولی کمک پزشکی آنها را نپذیرفتم چون میدانستم میخواهند در قالب کمک پزشکی، کودکم را بکشند. واقعا وضعیت جسمی و سلامتم خیلی اسفناک شده بود که در نهایت بعد از ۲۱ روز مرا به زندان زنان عسقلان منتقل کردند.
وضعیت زندان زنان عسقلان چه تفاوتی با مکان قبلیای که شکنجه میشدید داشت؟
در آنجا زندگی دیگری بود. در زندانهای قبلی که بودیم، مدام شکنجه شدم و از دنیای بیرون قطع بودم ولی در زندان زنان، خواهران اسیر خود را میدیدم. پنجرههای زندان با میلهها پوشانده شده بود و هر زندان برای ۲ نفر و بعضی هم برای ۱۰ نفر ساخته شده بود و خیلی تنگ بود. نه نور کافی داشتیم و نه هوای کافی. در تابستان مرطوب بود و در زمستان سرد بود و بخاری نبود. همه زنان زندانی از دردها در بدنشان رنج میبردند و در زندان با حشرات زندگی میکردیم. به شکل ملموسی از لحاظ پژشکی رها شده بودیم. وقتی نیاز به درمان داشتیم، فقط یک قرص مسکن به ما میدادند. اگر کسی مشکل دندان داشت، فقط دندان او را میکشیدند. من دو تا از دندانهای خودم را از دست دادم.
در زندان عسقلان با توجه به اینکه باردار بودید، رسیدگی بهتری نسبت به شما میشد؟ مثلا غذای بیشتری میدادند؟
به هیچکدام از زنها یک وعده غذای کامل نمیدادند؛ چه برسد به من که یک فرزند در شکم داشتم. کودک من ماه به ماه بزرگتر میشد و من به عنوان یک مادر باردار، نیاز به غذای مناسب داشتم.
از یوسف برایمان بگو؛ از نحوه تولدش…
به ماههای آخر حاملگیام نزدیک شده بودم، موقع تولد یوسف، یک خانم دکتر آمد که در واقع دکتر هم نبود. مرا ۴ ساعت رها کرد در حالی که درد زایمان را تحمل میکردم و هیچ مراقبت پزشکی از من نمیشد و موقع زایمان مدام بر سر من فریاد زد و در طول مدت با ناسزا و فریاد به من میگفت خودت بچه را به دنیا بیاور. در این لحظات بر سر او فریاد زدم و نفرینش کردم و انتقام الهی نازل شد. زن به سرعت از اتاق بیرون میرفت ولی گویا خداوند او را نابینا کرده بود که محکم به دیوار میخورد و درحالی که فریاد میزد به طرف من برگشت و من هم شروع کردم به تکیبر گفتن و الله اکبر گفتن. و گفتم خدا را شکر میکنم که خدا از تو انتقام گرفت. او هم سریع به من آمپول زد . و این کمک به خاطر انتقام الهی بود. و در این زمان خدا کمکم کرد و یوسف به دنیا آمد.
وقتی یوسف را در آغوش گرفتی چه احساسی داشتی؟ چرا اسم پسرتان را یوسف گذاشتید؟
یوسف نور الهی و هدیه بزرگ خداوند بود و وقتی یوسف را در کنار خودم دیدم، همه دردهایم را فراموش کردم و اسم او را برای تبرک و تیمن، همنام حضرت یوسف (ع) گذاشتم. چون حضرت یوسف رنج زندان را تحمل کرد و این کودک هم در زندان به دنیا آمده بود و همراه من زندانی بود.
بعد از زایمان باز هم به آزار و اذیت کردنت ادامه دادند؟
بعد از به دنیا آمدن یوسف، آنها سریع کودک را از من گرفتند و من را با زنجیر بستند و سه روز در آن مکان غل و زنجیر بودم. آنها دستگاه تهویه را به سوی من تنظیم کردند و هوای سرد را به سمت من فرستادند در حالی که من تازه زایمان کرده بودم. بعد از گذشت سه روز مرا به زندان برگرداندند و در زندان زندگی جدیدی را آغاز کردم چون یک کودک همراه من بود. کودکی که نیاز به هوا، غذا و همه چیز برای زندگی داشت.
رفتارشان با یوسف چگونه بود؟ آیا مراقبتهای پزشکی و یا شیر خشک در اختیارت میگذاشتند؟
کودک من، از کمترین حقوق انسانی خودش محروم بود؛ حتی از شیر مادر هم محروم بود، چون من شیری نداشتم و بعد از ۲ ماه هم شیر خشک او قطع شد. غذای او کم بود و برای همین خیلی گریه میکرد. من در همان ۲ ماهگی سعی میکردم که با نان خشک ریز و آب، او را تغذیه کنم. حتی یک بار تب شدیدی گرفت و تشنج کرد و کف از دهان او بیرون میآمد، ولی مدیریت زندان هیچ توجهی برای درمان این کودک بیگناه نکرد. گریه میکردم و از خداوند میخواستم این درد را از او دور کند. و خدا همیشه همراه من در این لحظات بود و همیشه با دعا کردن و صدقه گذاشتن برای کودکم سعی میکردم او را درمان کنم.
من نمیدانم این رفتارشان نسبت به یوسف برای چه بود. آیا گناه او این بود که فلسطینی است؟ همه کودکان در دنیا بازی و شادی میکردند ولی یوسف طعم بازی و شادی را نچشید و پیرامون خودش فقط زنان بزرگسال را دیده بود. حتی در طول زندان، یوسف از دیدن پدر و خانوادهاش محروم شده بود.
خبری از صلیب سرخ نبود؟ اصلا صلیب سرخ در این زمینه کاری برای شما میکرد؟
صلیب سرخ در حق ما کوتاهی زیادی کرد. در میان سکوتی عجیب زندگی میکردیم. نیازمند کمترین حقوق انسانی خودمان بودیم. حتی یک دست لباس برای پوشیدن نداشتیم. از لباسهای پوسیده خودم که بارها و بارها آنها را دوخته بودم استفاده میکردم. ما زندانیان غزه حتی از دیدار با خانوادههایمان محروم بودیم. حتی تا الان هم ۵ سال است که زندانیان غزه نتوانستهاند خانوادههایشان را ببینند.
کمی جو سنگین شد. موافقید برویم سر قضیه شیرین آزادیتان از زندان؟ خبر آزادیتان را چگونه فهمیدید؟
من در زندان خیلی خوابهای خوبی میدیدم. در یکی از شبها از خدا میخواستم آزادی را نصیب من و کودکم بکند. به یوسف میگفتم من دعا میکنم و تو آمین بگو. او هم با همان زبان کودکیاش آمین میگفت و من هم اشک میریختم و از خدا میخواستم پاسخ من را با خوابی بدهد. در آن شب حضرت پیامبر (ص) را دیدم که روی دوش یوسف دست نوازش میکشید. وقتی از خواب بیدار شدم، گفتم که از طرف خدا برای ما گشایشی ایجاد شده و خدا را شکر گفتم و آرامش در قلب من قابل وصف نبود. دشمن اشغالگر دائما تلاش میکرد زندگی را بر من تنگ کند. به من میگفت که ۴ ماه دیگر یوسف را از تو میگیریم و تو تنها خواهی ماند. من هم به آنها گفتم که به اذن خدا من و کودکم به زودی از اینجا آزاد خواهیم شد. آنها هم به من میگفتند تو دیوانهای و ۲۲ سال دیگر باید در زندان باشی، چطور میتوانی این حرف را بزنی؟ ولی من در مقابل چشمانم آن خواب صادق را میدیدم و معتقد بودم که خداوندی که به من یوسف را عطا کرده، یوسف را از مادرش محروم نخواهد کرد.
و این رویای صادقه چگونه به واقعیت پیوست؟
شالیط یک سرباز اسرائیلی بود که پنج سال پیش توسط حماس به اسارت گرفته شد. و دولت حماس او را در قبال آزادی بیش از هزار نفر از اسرای فلسطینی آزاد کرد که این تبادل اسرا در سه مرحله انجام گرفت. در آن روز تاریخی، فیلم شالیط از شبکه بیبیسی پخش شد و خبر این بود که در مقابل دریافت یک نوار ویدیویی از شالیط، ۲۰ نفر از اسرای فلسطینی در مرحله اول آزاد خواهند شد و وقتی خبر به ما رسید که یک خانم به همراه فرزند خودش آزاد میشود، کسی جز من با این خصوصیات در زندان نبود. وقتی این خبر خوشحال کننده را شنیدم، خدا را شکر میکردم و تکبیر میگفتم و سجده شکر بجا آوردم و شروع کردم برای یوسف دست زدن و گفتم خواب ما تعبیر شد. و من دوم سپتامبر ۲۰۱۰ آزاد شدم. روز جمعه بود. روز بزرگ و پربرکتی بود.
پس از آزادی چه احساسی داشتید؟ در دلتان چه میگذشت؟
با کمال صداقت و راستی میگویم که آزادی من کامل نشده، با اینکه هزار نفر از زندانیها آزاد شدهاند ولی من احساس آزادی نمیکنم، چون هنوز ۵۵۰۰ اسیر فلسطینی در زندانهای رژیم اشغالگر هستند که در بین این تعداد، هنوز خواهران دیگر من در زندان باقی ماندهاند.
توافقی که طرف مصری و اسرائیلی داشتند، این بود که همه زنان آزاد شوند ولی با این حال دیدیم که همه زنان آزاد نشدند. چرا این توافق انجام نشد؟ خانم اسیری در زندانهای اسرائیل است که ۱۰ سال است زندانی است. اسم او لیناست و بر اساس محکومیتش، باید هفت سال دیگر در زندان بماند. او ۳۷ سال دارد و آرزویش این بود که مادر شود و خانوادهای داشته باشد، ولی آنها شکوفههای جوانی و امید او را در زندان از بین بردهاند.
دوست داریم حرف آخرتان را خطاب به مردم و جوانان ایران بگویید و احساستان را از این سفر برایمان بگویید.
درود من بر رهبر ایران و جوانان ایران که همیشه همیار و پشتیان ما و فلسطین بودید! درود و سلام من به شما مبارزان علیه آمریکا و اسرائیل. بسیار احساس خوشبختی و سعادت میکنم، چون احساس میکنم در بین خانواده خود و در کشور دوم خودم یعنی ایران هستم. خدا را شکر میکنم که من را در کنار شما در ایران دوستداشتنی و محبوب قرار داد. از خدا میخواهم که ما را در کنار مسجد اقصی جمع کند و نماز را با هم در مسجد اقصی بخوانیم.
انشاءالله!
ان حدیثنا یحی القلوب
نوشته شده توسطرحیمی 12ام اسفند, 1391بسم الله ولله الحمد
حدیث ما اهل بیت قلوب را زنده می کند.
شناخت جایگاه حدیث به مراتب از پرداختن به تعریف حدیث مهمتر است و با شناخت جایگاه حدیث میتوان به کاربرد اساسی و ریشه ای آن در علوم اسلامی پی برد.
با تأمل وتدبر در علوم اسلامی، به خوبی مینوان به این مطلب رسید که اگر احادیث اهل بیت (سلام الله علیهم) نبود،بسیاری از آن علوم مبهم و نامعلوم می ماند وفلج می شد وکسی به فهم حقیقی آنها دست پیدا نمیکرد.
برای اثبات این مدعی به بیان چند مطلب می پردازیم :
حدیث و تبیین قرآن
قرآن کتابی است که از طرف خداوند تعالی برای بشر فرستاده شد ، تا انسان به وسیله آن به مقام قرب الهی برسد وکامل شود.
لازمه این کتاب آسمانی ، که برای چنین منظوری فرستاده شده است این است که همه، بتوانند آن را بفهمندویالااقل امکان فهم آن را داشته باشند.
در این میان عقل وفهم بشر به تنهایی نمیتواند تمام قرآن را درک کند وبه کار بگیرد. پس اختیاج به کسانی دارد که آن را قابل فهم کنند .
برای روشن شدن این مطلب دو روایت را تقدیم میکنم :
إِبْرَاهِيمُ بْنُ إِسْحَاقَ عَنْ عَبْدِاللَّهِ بْنِ حَمَّادٍعَن ْبُرَيْدٍالْعِجْلِي ِّعَنْ أَحَدِهِمَا
(سلام الله علیهما) فِي قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى وَمايَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّااللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ
فِي الْعِلْمِفَرَسُولُ اللَّهِ(صل الله علیه وآله) أَفْضَلُ الرَّاسِخِينَ فِي الْعِلْمِ
قَدْعَلَّمَهُ اللَّهُ جَمِيعَ مَاأَنْزَلَه ُعَلَيْهِ مِنَ التَّنْزِيلِ وَالتَّأْوِيل ِوَمَاكَانَ اللَّهُ لِيُنْزِلَ
عَلَيْهِ شَيْئاً لَمْ يُعَلِّمْهُ تَأْوِيلَهُ وَأَوْصِيَاؤُهُ (سلام الله علیهم) مِنْ بَعْدِهِ يَعْلَمُونَهُ
كُلَّهُ وَالَّذِينَ لَايَعْلَمُونَ تَأْوِيلَهُ إِذَا قَالَ الْعَالِمُ فِيهِ بِعِلْمٍ فَأَجَابَهُمُ اللَّهُ بِقَوْلِهِ
يَقُولُونَ آمَنَّابِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا وَالْقُرْآنُ لَهُ خَاصٌّ وَعَامٌّ وَمُحْكَمٌ وَمُتَشَابِهٌ
وَنَاسِخٌ وَمَنْسُوخٌ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَعْلَمُونَه(1)
الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍعَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍعَنْ مُحَمَّدِبْنِ أُورَمَةَعَنْ عَلِيِّ بْنِ
حَسَّانَ عَنْ عَبْدِالرَّحْمَنِ بْنِ كَثِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِاللَّهِ(سلام الله علیه) قَالَ
الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ أَمِيرُالْمُؤْمِنِينَ وَالْأَئِمَّةُمِنْ بَعْدِهِ(سلام الله علیهم) (2)
این احادیث به این معنا است که:
اولا : کتاب مهم و پر رمز و رازی مثل قرآن، احتیاج به مفسر و مأول
ومبینی دارد تا بشر بتواند به راحتی از آن برای تکامل استفاده کند .
دوما : مهمتر از آن این است که چه کسی میتواند چنین وظیفه مهمی
را به عهده بگیرد واین کلام نورانی ودقیق والبته در بعضی از موارد مجمل
را تبیین وتفسیر کند؟
با استفاده از کلمات معصومین(سلام الله علیهم) میتوان پی برد که غیراز نبی مکرم اسلام (صل الله علیه وآله) واهل بیت ایشان کسی توانایی به عهده گرفتن این بار سنگین را ندارد.
باید اضافه کنم که اگر امامان معصوم (سلام الله علیهم) نبودند ، معنای بعضی از آیات ، ارتباط آیات متعدد با یکدیگر وهمچنین مفهموم آیات متشابه قرآن روشن نمی شد.
(1) بصائرالدرجات: 56
(2) الكافي،ج1،ص: 213
حجه الاسلام حاج علی جنانی
سرچشمه تكبّر
نوشته شده توسطرحیمی 12ام اسفند, 1391از امام صادق(عليه السلام) نقل شده:
ما مِنْ رَجُل تَجَبَّرَ أَؤ تَكَبَّرَ إلاّ لِذِلَّة يَجِدُها فِى نَفْسِهِ(1)
ترجمه:
هيچ كس بر ديگران بزرگى نمى فروشد
مگر به خاطر حقارتى كه در درون وجود خود احساس مى كند!
شرح كوتاه:
اين نكته امروز در پرتو تحقيقات روانشناسى و روانكاوى مسلّم شده است كه سرچشمه تكبّر و بزرگى فروختن بر ديگران چيزى جز عقده حقارت نيست; آنها كه مبتلا به اين عقده هستند و از آن رنج مى برند براى جبران كمبودهاى خود متوسل به اين وسيله غلط يعنى خود را به طور مصنوعى بزرگ نشان دادن مى شوند و از اين راه بر حقارت اجتماعى خود مى افزايند و بيش از پيش خود را منفور مى سازند.
اين مسأله روانى به روشنى در گفتار معجزه آسايى كه در بالا از امام صادق(عليه السلام)نقل شده ديده مى شود.
ولى افراد با ايمان بر اثر شخصيت درونى همواره در برابر ديگران متواضعند.
——————————————————————————–
1. بحار الانوار، جلد 73، صفحه 225.
یکصد و پنجاه درس زندگی/آيت الله ناصر مکارم شيرازي