موضوع: "سبک زندگی"
خطر! عده ای فکر کنند دیگر دشمنی وجود ندارد.!
نوشته شده توسطرحیمی 27ام مرداد, 1393
نگرانی رهبر انقلاب در جمع دانشپژوهان طرح ولایت مطرح شد
نماینده مجلس شورای اسلامی با اشاره به نگرانیهای رهبر انقلاب گفت:
در این سه چهار ماه اخیر چند باری که پای صحبت رهبری بودم دقت کردم که آقا متوجه خطری شدند و نکتهای را خطاب به مسئولان فرمودند.
دکتر غلامعلی حداد عادل نماینده مجلس شورای اسلامی یکشنبه شب در جمع دانشپژوهان نوزدهمین دوره طرح ولایت اردوگاه سیدالشهدا آبعلی تهران با اشاره به اینکه بسیج را ادامه انقلاب و تبلور سازمان یافته حرکت مردم در انقلاب سال 57 میداند، اظهار داشت: جوانان بسیجی که تا قبل از انقلاب مأمور سرنگونی رژیم قبل بودند بعد از انقلاب مأمور برپایی رژیم جدید شدند. یعنی هرچه تا دیروز در راه تخریب به کار میبردند از فردای پیروزی انقلاب در راه سازندگی به کار بردند.
وی در ادامه گفت: شما فکر نکنید این انقلاب به آسانی به دست آمده است. بخوانید تا ببینید در همان روزهای بیست، بیست و یک و بیست و دو بهمن چند نفر در همین تهران شهید شدند. همین جوانان بسیجی این انقلاب را به پیروزی رساندند و اداره کردند. آن روزها هیچ کس هم هیچ توقعی نداشت و انتظار نداشت با پیروزی انقلاب به پست و مقامی برسد.
وی دانشجویان را توصیه کرد که قدر این انقلاب را بدانند و بیان داشت: از بزرگانی شنیدهام و خودم هم عقیده دارم که از صدر اسلام تا به امروز فرصتی ارزشمندتر از فرصت انقلاب اسلامی برای اسلام در ایران به وجود نیامده است. قدر این فرصت را بدانید. امروز که جوان هستید با خدای خودتان عهد کنید و بگویید خدایا من با تو عهد میبندم که هرچه به من استعداد و موهبت دادی در راه خودت خرج کنم. خدا خودش بلد است که چگونه به عهد خود وفا کند. فکر نکنید که مبارزه و کار انقلاب تمام شده است.
حدادعادل با اشاره به نگرانیهای رهبر انقلاب گفت: در این سه چهار ماه اخیر چند باری که پای صحبت رهبری بودم دقت کردم که آقا متوجه خطری شدند و نکتهای را خطاب به مسئولان فرمودند. این خطر این است که عدهای میخواهند بگویند انقلاب حادثهای برای سی و شش سال پیش بود و هر کسی سرش به کار خودش گرم باشد. آقا تأکید دارند که این حرف غلط است و انقلاب یک جریان زنده مستمر است. ایشان نگران هستند که عده ای فکر کنند دیگر دشمنی وجود ندارد.
نماینده مجلس شورای اسلامی اظهار داشت: هر جای منطقه را که نگاه کنید میبینید دشمن بیداد میکند. در بین کشورهای عربی که با اسرائیل هم مرز هستند تنها رژیم سوریه مطیع آمریکا نبود و با ایران ارتباط داشت و مانع ارتباط ما از طریق کشورش با حزبالله لبنان نمیشد. آنها در شلوغی بیداری اسلامی تحت عنوان این که در سوریه دموکراسی نیست این کشور را مورد هجوم قرار دادند. در کدام کشور عربی دموکراسی بوده و هست که در سوریه نبوده؟ چطور شما بین این کشورهای عربی سراغ سوریه رفتید؟ از دل این قضایا داعش را ساختند که الان در عراق فتنه ایجاد کرده است.
حدادعادل با اشاره به دلیل استکبار برای تسلط بر جهان اسلام گفت: رهبری دو سال پیش در سخنرانی نوروزی خود فرمودند :
مهمترین انگیزه استکبار برای تسلط بر جهان اسلام موضوع نفت است یعنی آنها میخواهند نفت را که ذخیره عمده آن در خاورمیانه است در اختیار داشته باشند بنابراین هیچ حکومت مستقل مردمی در هیچ یک از این کشورها نباید حاکم باشد..
نفت خون تمدن جدید است و رابطه آن با جهان امروز مثل رابطه زندگی با بدن انسان است و هر قدرتی که به ذخایر نفتی مسلط باشد به همه جهان تسلط دارد.
وی افزود: اروپا نفت و منبع انرژی ندارد. اگر آمریکا به نفت خاورمیانه تسلط داشته باشد حتی اروپا را که نزدیکترین متحدش در سیاستهای خارجی است میتواند کنترل کند و کشور بزرگی مثل چین را که صنعت دارد اما فاقد انرژی است به زانو درآورد. ما الان با چین مبادلات نفتی داریم اما اگر زمان شاه بود و آمریکا بر ایران مسلط بود و تصمیم میگرفت که به چین نفت ندهد یک دستور به حکومت شاه میداد و ایران نفت خود را قطع میکرد.
منبع: «خبرگزاری دانشجو»
ویروس بدحجابی واگیر دار است نزدیک نشوید!
نوشته شده توسطرحیمی 25ام مرداد, 1393بهش گفتم از تو یکی انتظار این نوع لباس پوشیدن را نداشتم.
سرش را انداخت پایین و با خجالت جواب داد، امان از رفیق ناباب، دوستی با یکی از بچه های دانشگاه باعث شده تغییر کنم.
گفتم وقتی خودت علتش را می دونی چرا این دوستی ادامه پیدا کرده؟
سکوت کرد.
من هم ادامه دادم،
ببین تو یه دختر مذهبی هستی، چرا با شخصی رفت و آمد می کنی که حضور تو بهش آبرو می ده و حضور اون تو را بی آبرو می کنه؟
یکم حرفم براش نامفهوم بود به همین خاطر بیشتر توضیح دادم که: ببین تو یه دختر محجبه و مذهبی هستی، همین باعث می شه وقتی دیگران تو را در کنار دوستت ببینند برای خودشون قضاوت هایی بکنند، همین قضاوت ها باعث می شه جاهایی حرف هایی را درباره شما دو نفر بزنند، ببین؛ مثلاً وقتی شخصی خواست اطلاعاتی در مورد دوست تو بدست بیاره میره و از دیگران سوال می کنه، دیگران هم بر اساس دیده هاشون و قضاوت هاشون جواب می دهند، یکی از جواب هایی که ممکنه بدهند اینه که، ظاهر خودش که خوب نیست ولی دوست خوبی داره، نمی دونم چی شده که با فلانی که دختر با شخصیتیه دوست شده، احتمالاً خودش هم دختر خوبیه که فلانی دوستی باهاش را قبول کرده.
این حرف یعنی آبرو دادن تو به اون.
حالا عکس این قضیه را هم ببین، شخصی در مورد تو تحقیق می کنه، باز هم میره سراغ همون آدمها، و این بار جواب می شنوه، ظاهرش به نظر می رسه دختر خوبی باید باشه، ولی نمی دونم چرا با دخترای بد حجاب می گرده، نمی دونم شاید خودش هم…، الله اعلم.
و این یعنی حضور اون و دوستیش با تو، تو را بی آبرو کرده.
دختر خوب مگه نشنیدی که می گند آدم ها را از دوستانشون بشناسید، پس چرا خودت به دست خودت شرایط قضاوت بد دیگران را با دوستان بد فراهم می کنی؟
حضرت علی علیه السلام فرمودند: مومن باید خودش را از معرض حرف دیگران و قضاوت بد دیگران دور نگه دارد. آیا واقعاً تو این کار را می کنی؟
منبع: تلظی
به امام حسین(ع) گفتم تا دکتر نشوم روضه نمیخوانم!
نوشته شده توسطرحیمی 22ام مرداد, 1393دانشآموخته حوزه علمیه قم و فارغالتحصیل دانشگاه کیاف اوکراین است. از زمانی که در حوزه درس میخوانده این احساس را داشته که این میزان تحصیلات برایش کافی نیست و روحانی باید چیزهای دیگر هم بداند. برای تحصیل تصمیم گرفت خارج از کشور برود، بین مسکو یا کییف مردد بود و دو بار استخاره گرفت تا سرانجام اوکراین انتخاب شود.
به پزشکی عمومی یا جراحی علاقه داشت اما زمانی که پا را بر پله اول دانشکده گذاشت حسی به او نهیب زد که دندانپزشکی بخوان! همین کار را هم کرد و اکنون یک دندانپزشک موفق است و تاکنون بیش از 5000 بیمار را تیمار کرده است.
او میگوید: یکی از سختترین کارها هنگام تحصیل در اوکراین، یادگیری زبان روسی بود؛ برای همین آن زمان که به این کشور وارد شدم تصمیم به بازگشت داشتم با برادرم تماس گرفتم و گفتم میخواهم برگردم. ایشان توصیه کرد یک هفته ای بمانم؛ این یک هفته حالا 21 سال شده است!
با حضور در یک مجلسی که به ظاهر خوشایندش نبود و آشنایی با پیرمردی اوکراینی، نخستین جرقه روضهخوانی و فعالیت مذهبیاش زده میشود، او سپس در یک مجلس ختم شرکت کرده و با سیل علاقهمندان به روضه اهل بیت (ع) و مسلمانان مواجه میشود.
حجتالاسلام سید احمد صابونچی، مؤسس حسینیه اهل بیت(ع) کییف است، او بیان میکند که در این حسینیه هم به روضه آقا اباعبدالله(ع) میپردازد و هم مشکلات مردم را حل و فصل میکند، هم شهادتین را برای مستبصرین جاری میکند و هم خطبه عقد مسلمانان را میخواند.
او میگوید یکی از اتاقهای حسینیه را به اتاق عقد تبدیل کرده و خطبه دختر و پسرهایی که مسلمان میشوند در این اتاق قرائت میشود.
همسر حجتالاسلام صابونچی، اوکراینی و از خانوادههای مشهور است. حاجآقا اذعان میکند که برای ازدواج با این خانم، مادرش به اوکراین آمده و خواستگاری کرده و البته چهار سال از زمان آشنایی تا ازدواجشان به طول انجامیده تا همسرش به میل و رغبت خود مسلمان شده است. مهریه همسر حجتالاسلام صابونچی 5 سکه بهار آزادی و آینه و شمعدان است.
وی همه موفقیتش را از امام حسین (ع) دارد و میگوید که شبهای محرم هفتصد تا هشتصد نفر را در حسینیه نذری میدهند و شام غریبان نیز در خیابان نماز میخوانند. ضمن اینکه وقتی دسته عزاداری در خیابانهای کییف راه میافتد، تعداد عزاداران 10 برابر میشود و حدود هفت هزار نفر را در بر میگیرد!
حجتالاسلام صابونچی اوقات فراغت به همراه خانواده از شهر دور میشود و به ماهیگیری میپردازند.
وی میگوید که اوکراین سه میلیون مسلمان دارد که از میان آنها 250 هزار نفر شیعه هستند، این شیعهها اکثراً در کییف و اطراف آن زندگی میکنند و شامل آذریها، افغانها، تاتارها و … هستند.
حجتالاسلام صابونچی مهمترین آرزوی خود را احداث نخستین مسجد شیعیان در اوکراین میداند و دراین باره می گوید: زمین مسجد را خریدهایم، 30 هزار دلار هم پرداخت کردهایم تا نقشه آن تهیه شده است اما بنیه مالی ما کفاف ساخت بنا را نمیدهد، امیدوارم بتوانیم این طرح را پیش ببریم.
بخش دیگری از گپوگفت با حجتالاسلام سیداحمد صابونچی را که ناظر به زندگی شخصی اوست، در ادامه با هم میخوانیم. او میگوید: دو سال پیش در قم با آقای حجتالاسلام احمد احمدی، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی، حاج آقای مسجدجامعی و الویری در جایی بودیم، اینها مرا عضو هیئت رئیسه دانشگاه شیعهشناسی کردند، من هم گفتم که در این راستا سوادی ندارم اما اصرار کردند خلاصه درباره امام حسین (ع) و زیارت عاشورا هم برایشان گفتم که حاج آقای احمدی خیلی متأثر شدند، آخر هم گفتند که برای ما دعا کنید. خلاصه من عضو هیئت رئیسه هستم که هیچ وقت هم فرصت نمیکنم به اینجا بیایم الان هم برای همایش سبطالنبی(ع) توانستهام به ایران بیایم.
صفحات: 1· 2
از مفهوم "نرمش قهرمانانه" سوءتفسیر نشود
نوشته شده توسطرحیمی 12ام مرداد, 1393مرزبندی “نرمش قهرمانانه” و “سازش ذلیلانه“
نباید از مفهوم “نرمش قهرمانانه” سوءتفسیر شود
دکترحسن رحیمپور ازغدی در چهل و یکمین مقاله شفاهی خود که به مناسبت میلاد مبارک امام حسن مجتبی(ع) منتشر شده بود به مفهومشناسی “نرمش قهرمانانه” امام حسن(ع) و تفاوت آن با “سازش ذلیلانه” اختصاص دارد که مشروح سخنرانی وی به شرح زیر است:
من بحث را از یک نامهای شروع میکنم که نقش و درس از امام حسن (ع)، خطاب به معاویه است، این نامه در آغاز خلافت و حاکمیت امام حسن (ص) خطاب به معاویه نوشته شد که طرحهای براندازی را تعقیب میکرد.
طرحهایی که متاسفانه چند ماه بعد با کمک خائنین داخلی و ضعف جبهه خودی به نتیجه و هدف شوم خودش رسید. ولی این نامه در آغاز حاکمیت و بیعت وسیع مردم با امام حسن (ع) هست که در جواب نامهای یا شاید پیامی به معاویه است و پیامی به تاریخ است. برای رو کردن دست ژورنالیزم سیاسی و جنگ روانی بسیار فعال و روباه صفتانهای که حاکمیت شام علیه اهل بیت (ص) راه انداخته بود. در آنجا از جمله معاویه، جوسازی کرده بود که مسئله مربوط به دعوای من با علی و ما با حسن و اینها نیست. مسئله خیلی ریشهایتر است و از قبل این اختلافات بوده است. در واقع خود را با قبلیها گره بزند و یک طوری توجیه کند، مشروعیت یاغیگری و باقیگری خودش را. امام حسن (ع) در آن نامه به وی جواب میدهند که آن تحلیلی که از آن موقع برای افکار عمومی ارائه کردی و منتشر میکنی و خودت میدانی دروغ است، اول جواب او را بدهم.
بعد از آنکه رسول الله (ص) از دنیا رفتند، یک جنگ قدرتی بین اشخاص و قبائل شروع شد. بعد قریشیها آمدند، با استناد با خویشاوندی با پیامبر و اینکه ما فامیل پیغمبر هستیم، نزدیکترین شما به پیغمبر هستیم. ما از همان قبیله هستیم. ما عشیره و خویشاوند او هستیم، نسب ما نسب پیامبر است، کسی نباید با ما بر سر حکومت و قدرت؛ مخاصمه و بحث بکند و با همین حرف تمام مدعیان و رقبا را ساکت کردند. یعنی همه قبائل عرب استدلال و حجت را پذیرفتند که خب، بالاخره خویشان و نزدیکان پیامبر بر بقیه، مقدم هستند و باید مقدم باشند.
این حجت را همه قبائل از قریش پذیرفتند و تسلیم شدند و با عزت و احترام قدرت را تحویل یک عده از قریش دادند. بعد که این سؤال در برابر اینها مطرح شد، با همین استدلالهایی که علیه همه اعراب کردید که چون به پیامبر نزدیکتر هستید و قدرت باید در اختیار شما باشد. خب! عین این حرف، این استدلال اگر استدلال قانع کنندهای است که خود شما را هم باید وادار کند که قدرت را تسلیم ما بکنید، ما همان حرفی را با قریش زدیم که قریش به بقیه عرب گفت ولی انصافی که بقیه عرب با قریشیها کردند، اینها حتی حاضر نشدند همین معامله را با ما بکنند.
یعنی اگر استدلال همین این قبائل قریشی درست بود که چون به پیامبر نزدیکترند و قدرت باید در دست آن ها باشد، نه دیگران! خب با همین استدلال اینها نباید قدرت را تحویل میگرفتند، باید میآمدند در خود قریش به نزدیکترین افراد به قریش که ما هستیم و فرزندان اهل بیت و پیغمبر هستیم. باید به ما میگفتند ولی اینها یک بام و دو هوا کردند. حکومت را با استدلال از بقیه عرب تحویل گرفتند و بقیه را کنار گذاشتند و بقیه منصفانه تسلیم شدند. نوبت به همین استدلال و انصاف در رابطه ما با آنها که رسید، درست خلاف آن عمل کردند و نزدیکترین اشخاص و تربیت شدگان دامان پیامبر (ص) را از صحنه حذف کردند، دور کردند و همه با هم بر این ستم و جفا بستند.
هم ستم به ما و هم ستم به امت اسلامی و ستم به مسئله حاکمیت و کار خودشان را کردند و قدرت را گرفتند و یکجا با استدلال و یک جا با ضد همان استدلال. امام حسن (ع) فرمودند من نمیخواهم الان آن بحث را دوباره باز کنم، وعده ما با آنها در محضر خداوند که او ولی و یاور ماست و داوری حق آنجا خواهد شد.
صفحات: 1· 2
تربيت جوان از ديدگاه معصومين(ع)
نوشته شده توسطرحیمی 5ام مرداد, 1393
جوانان با ويژگيهاى خاص خود چون قدرت و توان بدنى، فعال و پرتحرك بودن، مقطع سنى مناسب، زمينه و امكان بر عهده گرفتن مسئوليتهاى بزرگ و جايگاه ويژه اى در هر جامعه دارند دوره جوانى بهترين و با نشاطترين دوره زندگى است، فرصت جوانى فرصتى استثنائى و زمينه اى مناسب براى برداشتن گامهاى بلند و حركت به سوى كمال مطلوب است، معصومين(ع) در سخنان درربار خود بر اهميت و لزوم بهره بردارى كامل از آن تاكيد بسيار نموده اند. على(ع) فرموده است:
«دو چيز است كه ارزش و قيمت آنها را نمى داند مگر كسى كه آنها را از دست داده باشد. يكى جوانى و ديگرى تندرستى. (1) نيز رسول گرامى اسلام در وصيت به ابوذر فرموده است:
پنج چيز را قبل از پنج چيز غنيمت بشمار، جوانيت را قبل از پيرى و…» (2) و در قيامت اولين سئوال از جوانى است «رسول خدا(ص) فرموده است:
«در قيامت هيچ بنده اى قدم بر نمى دارد مگر اينكه از او سئوال مى شود عمرش را در چه كارى فنا كرده و جوانيش را در چه راهى صرف نموده است » (3(
اهميت دوره جوانى و جايگاه ويژه جوانان ضرورت تربيت آنان را دو چندان كرده است. در اين راه بهره گرفتن از شيوه هاى تربيتى مربيان مطمئن و معصوم، خود ضرورت ديگرى است تكيه بر ديدگاهها و سيره انسانهاى معصوم در تربيت ترديد را از سر راه بر مى دارد و انسان را در مسير پرپيچ و خم تربيت سلامت به مقصد مى رساند.
براى پيدا كردن ديدگاههاى معصومين(ع) در روايات، واژه هاى «الشباب، الشبان و الفتاء» واژه هاى كليدى است كه با رجوع به آنهاء; در روايات مى توان مسائل مربوط به جوان را به دست آورد، قبل از پرداختن به مباحث اصلى تربيت جوان، لازم است معناى لغوى اين واژه ها بيان و از لابلاى آراء لغويين معتبر محدوده سن جوانى را مشخص نمائيم. براى اين منظور اقوال بعضى لغويين معتبر را نقل و سپس به جمع بندى و نتيجه گيرى آنها به پردازيم.
1 - زبيدى در تاج العروس «الشباب » را به معناى جوانى و نورس بودن مى داند و از محمد بن حبيب نقل مى كند كه: زمان غلوميت از تولد تا17 سالگى و شبابيت از17 تا 51 سالگى است و از 51 سالگى تا مرگ سن پيرى است و دو قول ديگر را نيز نقل مى كند كه «يكى جوانى را از بلوغ تا 30 سالگى و ديگرى از16 تا 32 سالگى و بعد از آن را سن كهولت » ذكر مى كند. (4)
2 - ابن منظور در «لسان العرب » ضمن ارائه معناى فوق به حديثى از «شريح » استشهاد مى كند كه معلوم مى شود جوانى در مقابل صباوت و كودكى است و بعد از بلوغ آغاز مى گردد. (5)
3 - طريحى در مجمع البحرين دوره جوانى را قبل از دوره كهولت مى داند و نقل مى كند كه در حديث، به انسان 30 ساله جوان (الشباب) اطلاق شده است. (6(
4 - فيومى نيز در «مصباح المنير» جوانى را قبل از سن كهولت به حساب آورده است. (7)
5 - سعيد الخورى در «اقرب الموارد» سن جوانى را از بلوغ تا 30 سالگى ذكر كرده است. (8)
6 - احمد بن فارس در مجمل اللغه «دوره جوانى را در مقابل پيرى » بيان مى كند. (9)
7 - و بالاخره از لغويين متاخر لويس معلوف در المنجد «الشباب » را مترادف «فقاء» مى گيرد و سن جوانى را از بلوغ تا حدود 30 سالگى بيان مى كند. (10 )
نتيجه گيرى نهائى
شباب به معناى جوانى و نورس بودن است و با «الفتاء» مترادف است و جمع آن «شباب، شبان، شبيبة » است و از جمع بندى آراء لغت شناسان فوق الذكر چنين بر مى آيد كه جوانى دوره ميان كودكى و پيرى است و اما اينكه مبدا و منتهاى آن چه وقت است؟ قدر متيقن اين كه بر فرد غير بالغ «شباب » (جوان) اطلاق نمى شود و جوانى از بلوغ آغاز مى شود و قدر مشترك آن سن 30 سالگى است و اما از 30 سالگى تا 51 سالگى محل بحث و نظر است و بر بيشتر از 51 سالگى نيز قطعا جوان اطلاق نمى گردد.
صفحات: 1· 2
راهکار جمعیتی برای کسانی که جهت ازدواج و فرزندآوری از بیپولی گلایه میکنند
نوشته شده توسطرحیمی 8ام تیر, 1393حجة السلام حاج علی اکبری با اشاره به اینکه طرح مسئله اقتصادی برای تاسیس خانواده و فرزندآوری، بدون تعارف یک نگاه کاملاً شرکآلود است، دو راهکار جمعیتی جهت کسانی که از بیپولی خود برای ازدواج و فرزندآوری گلایه میکنند، ارائه کرد.
به گزارش خبرنگار سلامت خبرگزاری تسنیم، مدتهاست که دغدغه رهبر فرزانه انقلاب در بحث سیاستهای جمعیتی مورد توجه آحاد جامعه، علی الخصوص کارشناسان و اصحاب علم و فرهنگ قرار گرفته است، براین اساس برای واکاوی مباحث جمعیتی گفتوگوی با حجة السلام و المسلمین محمد جواد حاج علی اکبری صورت پذیرفت که خود پدر 4 فرزند است و تاکنون 6 کتاب در موضوعات نوجوانان و جوانان از جمله کتاب «مطلع عشق» حاوی توصیههای رهبر معظم انقلاب به زوجهای جوان به نگارش درآورده است.
س: با توجه به توصیههای رهبر انقلاب درباره مباحث جمعیتی، نظر حضرتعالی به عنوان کارشناس مذهبی در حوزه جوانان در بحث سیاستهای جمعیتی چیست؟
ج: مسئله بسیار کلیدی و حیاتی را مطرح کردید، ببینید یک انحراف فرهنگی وقتی به زمان میخورد و تبدیل به نگاه غلط میشود و بعد این نگاه غلط در زندگیها جاری میشود، اصلاح آن بسیار کار دشواری است.
ما در مسئله جمعیت در نگاه کلان و در موضوع فرزندآوری در نگاه خانواده و در موضوع ازدواج از نگاه تاسیس خانواده دچار یک چنین معضلی هستیم، یعنی یک خطای دید و انحراف فرهنگی رخ داده است و متاسفانه در سبک زندگی نیز جاری و نهادینه شده است و فعلاً هم دنبال مقصر نمیگردیم. یک جملهای رهبر عالیقدر فرمودند که دیگر واضح است و باید عنوان کنیم که همه کوتاهی کردهاند.
س: یکی از سئوالهای که مردم در بحث جمعیتی مطرح میکنند این است که نسبت به سیاستهای جمعیتی با توجه به شرایط کنونی کشور اقناع نمیشوند.
ج: مسلماً بازگشت از این مسیر غلط به نظر من، زمانبر هست، چون اتفاقی که باید رخ دهد این است که مردم باید به زیبایی در بحث افزایش جمعیت اقناع شوند و در نسل جوانمان نیز که الان در شرف ازدواج هستند و در مقام فرزند آوری قرار دارند باید یک تغییر نگرشی در سبک زندگی اتفاق بیفتد.
س: پیشنهاد حضرتعالی در این زمینه چیست؟
ج: ما در بحث سیاستهای جمعیتی دو راه میانبر داریم، یک راه که نزدیکتر است، عبارتند از مجموعههای مسئول و نهادهای دولتی کشور که در این قسمت واقعاً وارد میدان شوند و اشکالی که متوجه آنها است در نگاه ساختاری و فعالیتی چه در حوزه قانونی و چه در بخشهای اجرایی باید کلاً تغییر کند، این بخش زود بازده است و در این بخش به هیچ وجه تاخیر را نباید بپذیریم.
س: ولی برخی مشاهدات و نظرات حاکی از آن است که برخی سازمانها و وزراتخانهها آنطور که باید و شاید به مباحث جمعیتی براساس دغدغههای رهبری نمیپردازند.
ج: ببنید، در بخشها و سازمانهای دولتی تاخیر به هیچ وجه توجیه ندارد و باید مجریان براساس سیاستهای جمعیتی که رهبر عظیمالشان تایید و ابلاغ کردند با سرعت تمام موانع را برطرف کنند و نگاه خود را تغییر دهند و رسانهها نیز به هیچ وجه نباید در این بخش تاخیر مسئولانی که در این حوزه فعالیت میکنند را بپذیرند.
نکته دوم عبارت از آن است که ما با نسلی جوانمان باید با ادبیات دینی در این موضوع صحبت کنیم، اشکالی که اتفاق افتاده است به دلیل آن است که نگرش مادی در این حوزه غلبه کرده است. وقتی ما با جوانانمان درباره تاسیس خانواده و بُعد فرزندآوری صحبت میکنیم عمدتاً میبینیم که مسئله اقتصادی را مطرح میکنند.
بنابراین طرح مسئله اقتصادی بدون تعارف یک نگاه کاملاً شرکآلود است، هم در تاسیس خانواده و هم در مقوله فرزندآوری، چون در ارتباط با تاسیس خانواده، خدای متعال تضمین کرده است که اگر کسانی مشکل اقتصادی داشته باشند خداوند از فضل خود آنها را بینیاز میکند و همچنین، خداوند میفرماید زمینه ازدواج جوانهایتان را فراهم کنید.
س: گلایه مردم درباره مشکلات اقتصادی را چگونه پاسخ باید داد؟
ج: خُب، این سئوال فوراً در ذهنها پیش میآید مبنی بر اینکه وقتی یک خانواده جدید میخواهد تاسیس شود زندگی و مسائل اقتصادی آن را مطرح میکنند، در حالی که خداوند در قرآن فرموده است کسانی که در این زمینه مشکل اقتصادی داشته باشند خداوند از فضل خود مشکل آنان را برطرف میکند. بنابراین، این یک نکته مهم است که اعتماد به فضل خداوند بسیار اهمیت دارد.
البته این مطلب بنده متفاوت از مطلب نخستم درباره تلاش و اقدامات فوری نهادهای ذیربط در زمینه سیاستهای جمعیتی است. بنابراین سازمانهای مرتبط در این مقوله باید هر چه سریعتر تسهیلات لازم را فراهم کنند. وام بدهند و ایجاد شغل کنند.
بنابراین اهمیت بحث فرهنگسازی در مقوله افزایش جمعیت کشور باید بیشتر مورد توجه قرار گیرد، باید مخاطبان در این مبحث از جمله خانوادهها و والدین که مباحث غلط جمعیتی با نگاه اقتصادی به فرزندان منتقل میشود اصلاح شود. براین اساس در گام نخست باید خانوادهها و بعد فرزندان با نگاه توحیدی جمعیتی آشنا و ذهن آنها تقویت شود.
براین اساس نگرش توحیدی در این مبحث این است که خدا ازدواج را میپسندد، تاسیس خانواده را دوست میدارد، بنابراین ما باید به میدان برویم زیرا خداوند نیز وعده کرده است و خودش نیز پشتیبانی میکند.
امروز هم اگر مشاهده کنید هر خانوادهای که مشکلات اقتصادی را برای ازدواج و فرزندآوری فرزندانشان مطرح میکنند، از خود آنها بپرسیم که خودشان زندگی مشترکشان را چگونه آغاز کردهاند، میگویند که با توکل آغاز کردهاند و خودشان نیز به شما گزارش میدهند که وقتی زندگی مشترک را آغاز کردند، چیزی نداشتند. ولی الحمدالله الان به اندازه توانشان دارایی کسب کرده اند و کفاف اداره خانواده را دارند. بنابراین وظیفه مجموعههای فرهنگی، دینی و رسانههای ما در این مقوله بسیار سنگین میشود.
حجة السلام حاج علی اکبری در ادامه با اشاره به مقوله فرزندآوری نیز عنوان میکند: ببنید، خداوند در قرآن همین حمایتها را اشاره کرده است و میفرماید «یادتان رفته است که رزاق چه کسی است». زیرا زمانهایی ما مشاهده میکنیم که افراد به سمت سقط پیش میروند. بنابراین وقتی خداوند چنین هدیهای به افراد میدهد متاسفانه برخیها این فرزندان که هدیه خداوند است را میکشند. حال قبل از 4 ماهگی و یا حتی بعد از آن؛ که نمونههایی از این موارد وجود دارد.
بنابر این این فرمایشات خداوند نه تنها به جاهلیت قدیم، بلکه به جاهلیت مدرن نیز اشاره میکند و بار دیگر خداوند میفرماید «آیا از فقر میترسید، از اینکه میخواهید فرداها چگونه زندگی کنید، اصلاً این موارد ارتباطی به شما ندارد. زیرا رزق شماها به دست من است و دست خودتان نیست. شما مگر رزاق هستید که تصمیمگیری میکنید» این تعبیرات قرآن است.
براین اساس باید این احساس در خانوادههای جوان به وجود آید که باید به خداوند اعتماد کرد و این نگرش مادی شرکآلود منحط کنار گذاشته شود و در کنار آن شیرینی داشتن فرزند، گوارایی آن، نشاطی که میدهد و زندگی را با طراوت میکند و عواطف را میپوشاند، در برابر آن شعار کذایی فرزند کمتر، زندگی بهتر تشریح شود.
منبع: تسنیم
ناگفته هایی از حضرت روح الله از زبان «آقا علی اکبر معلم دامغانی»
نوشته شده توسطرحیمی 10ام خرداد, 1393«مراد از ذکر یادآوری است. یادآوری این نکته که خدا هست و حساب و کتاب هست.
اشتغال به ذکر یعنی توجه به خدا، نه اشتغال به خود ذکر و غفلت از خدا. باید توجه به خدا باشد نه ذکر.
حتی در نماز هم اگر توجه به خدا نباشد، نماز، نماز نیست.»
گویا رفاقت این بزرگواران به روزگار جوانی و ایام طلبگی در حوزه علمیه قم بازمیگردد. اما پس از همان دورانِ قم، مسیر علمی و طریقت معنوی این دو از یکدیگر جدا میشود.
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری فارس، یکی از شگفتیهای روزگار ما رفاقت عارف خلوت گزیده و زبان در کام کشیده روزگار «آقا علی اکبر معلم دامغانی» با پیر جماران و پیشوای انقلاب ایران «حضرت آیتالله العظمی آقا سیدروحالله خمینی» است.
میرزا علی اکبر معلم دامغانی (یا آیتالله معلم دامغانی) متولد سال 1282 هجری شمسی بود. یعنی یک سال از امام خمینی(ره) کوچکتر. گویا رفاقت این بزرگواران به روزگار جوانی و ایام طلبگی در حوزه علمیه قم باز میگردد. اما پس ازهمان دورانِ قم، مسیر علمی و طریقت معنوی این دو از یکدیگر جدا میشود.
قدر مشترکشان در مبدا، شاگردیِ آیتالله آقا شیخ عبدالکریم حائری یزدی است و چشیدنِ طعمِ انتقالِ پایتختِ علمیِ شیعه از نجف اشرف به قم مقدس.
مقصد هم یکی است. ولی راه دوتاست: میرزا علی اکبر معلم دامغانی سرانجام به سوی مکتب مشهد و مکتب قزوین (یا به عبارتی «مکتب تفکیک») رفت و امام خمینی(ره) به جانب فلسفه و عرفان (مخصوصاً در مکتب تهران).
عمری دل به بحث و جدل سپرده روزگار داند که از «زرآباد» تا «شاهآباد» هزارهزار آبادی راه است، حال آنکه مسافر لحظه توحید بر این است که نزد اهل دل این راهها به قدر یک آه کوتاه.
امروز اگر به دعاوی و دعواهای اهل جدل نگاه کنید میبینید در میان عالمانِ شیعی 2 جریان اصلیاند که پیروانِ تندرویشان یکدیگر را -مودبانه- تکفیر و تحقیر میکنند.
این به آن میگوید «بی دین» آن به این میگوید «بی سواد». امام خمینی(ره) و آقامیرزا علیاکبر از چهرههای شاخص این 2 جریاناند ولی هیچگاه همدیگر را تکفیر نکردند.
باری امام که نزد همه تا حدود زیادی معروف و شناخته شده است، بگذارید چند سطر دیگر از میرزا علی اکبر بنویسم:
اگر مرحوم آقا علیاکبر معلم دامغانی در قم با امام هم حجره بود، در مشهد هم با آقا شیخ مجتبیقزوینی هم حجره بود.
اگر در قم در درس اجتهاد آیتالله حائری موسس حاضر میشد، در مشهد خود آیتالله غروی اصفهانی به حجرهاش سرمیزد.
مرحوم معلم در همان دوران شاگردی خدمت آیتالله آقا سیدموسی زرآبادی با اینکه سالها ملبس بوده است، لباس روحانیت را کنار میگذارد و پس از درگذشتِ استادش به خلوت میرود و سالهای سال در گمنامی زندگی میکند. اینکه ما امروز تا حدودی ایشان را میشناسیم صرفا به خاطر همین رفاقت عجیب است.
صفحات: 1· 2
پیام حضور پرشور طلاب حوزه علمیه در همایش ما نگرانیم
نوشته شده توسطرحیمی 8ام خرداد, 1393
همزمان با فرارسیدن سوم خرداد سالروز آزاد سازی خرمشهر و همچنین آغاز هفته مقاومت و پیروزی، طلاب و فضلاء حوزه های علمیه در اجتماعی عظیم و با شکوه با عنوان “مانگرانیم” اعتراض خود را از رویکردهای فرهنگی اخیر نشان دادند.
حضور پرشور و حماسی طلاب و فضلای حوزه علمیه قم در این همایش که زیر باران رحمت الهی برگزار گردید تجدید بیعتی دیگر از مردم ولایتمدار قم با آرمان ها و ارزش های انقلاب اسلامی و رهبر انقلاب بود که چهره ها و شخصیت های مختلف حوزوی و سیاسی در این برنامه حضور پیدا کردند.
در همایش “ما نگرانیم” حجت الاسلام ملکا رئیس دفتر مقام معظم رهبری در قم، حجت الاسلام و المسلمین سعیدی امام جمعه قم، آیت الله حسن ممدوحی و آیت الله عبدالهی از اعضای جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، حجت الاسلام آشتیانی نماینده مردم قم، آیت الله کعبی عضو مجلس خبرگان رهبری، حجت الاسلام نبویان نماینده مردم تهران در مجلس، علی اصغر زارعی نماینده مردم تهران در مجلس و مهدی امیرآبادی نماینده مردم قم در مجلس و عبدالرحیم بیرانوند نماینده مردم بروجرد، حجت الاسلام سالک رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس، مهندس بذرپاش، الیاس نادران و حسین طلا نمایندگان مردم تهران در مجلس و جمع کثیری از اساتید حوزه های علمیه قم حضور داشتند.
در بیانیه پایانی همایش بزرگ “ما نگرانیم “ که به امضاء طلاب و فضلاء حاضر در این برنامه رسید تذکراتی در خصوص رویکرد های فرهنگی دولت یازدهم بیان شده است که متن کامل این بیانیه به این شرح می باشد:
بسم الله الرحمن الرحيم
وصليالله علي محمد و آله الطاهرين
انقلاب اسلامي ايران در امتداد بعثت انبياي الهي، به رهبري مردي از سلالة پيامبر خاتم (ص) و بر امواجي از خونهاي مطهر شهيدان به وقوع پيوست و به پيروزي رسيد. همانگونه که امام راحل فرمود: «مبدء اسلام است و مقصد هم اسلام،» و هدف انقلاب اسلامي تحقق بخشيدن به فرهنگ و ارزشهاي اسلام ناب محمديصلياللهعليهوآله در جامعه بهمنظور تأمين سعادت دنيا و آخرت انسان بود. فرمايشات امام راحل رضوانالله تعاليعليه و رهبر معظم انقلابادامالله ظلهالعالي دربارة وظيفة دولتها در ترويج گفتمان اعتقادي و آرمانهاي انقلاب، اهميت و جايگاه راهبردي فرهنگ را در مجموعة سياستها و برنامههاي نظام آشکار ميسازد. تأکيد قانون اساسي و سوگند رئيس جمهور بر پاسداري از مذهب رسمي و ترويج دين و اخلاق مؤيد اين حقيقت است. متأسفانه کارگزاران جمهوري اسلامي چنان که بايد به اين وظيفة خطير توجه نکرده، و بعضاً به دليل خودباختگي و ازخودبيگانگي فرهنگي، راهي را انتخاب کردهاند که با اهداف مقدس نظام اسلامی سازگار نیست، و بدين جهت موجبات نگراني رهبري معظم و مراجع عظام و دلسوزان نظام را فراهم کردهاند. ما براي لبيک به فراخوان رهبري و پيگيري دغدغههاي مراجع عظام در همايشي به نام «ما نگرانيم» گردهمآمدهايم تا بدين وسيله صداي خود را به گوش مسئولان رسانده، مطالبات فرهنگی را پيگيري نماييم.
1. از دولت يازدهم که در رأس آن فردي در کسوت روحانيت قرار دارد و خود از سابقین انقلاب و از چهره های فرهنگی می باشد، انتظار ميرفت بيش از ديگران به اين امر توجه کند و در جهت تحکيم مباني اعتقادي و احياي ارزشهاي اسلام و انقلاب تلاشي چشمگير به عمل آورد. عليرغم اين انتظارِ بهجاي نيروهاي مؤمن و انقلابي، عملکرد دولت يازدهم خلاف اين روند را نشان ميدهد، بهگونهاي که با ربودن گوي سبقت از پيشنيان در تحريف باورها و تخريب ارزشهاي اسلامي، نگراني رهبري معظم انقلاب، مراجع عظام تقليد، دلسوزان نظام، و امت حزب الله را به دنبال داشته است. ما به پيروي از امر ولي فقيه مبني بر اينکه رخنههاي فرهنگي را رصد کرده، به رخ مسئولان بکشانيد، بدينوسيله برائت و مخالفت خود را با چنين سياستها و برنامههايي اعلام ميداريم، و با جديت مطالبات رهبري معظم و مراجع عظام را در زمينههاي فرهنگي پيگيري خواهيم کرد.
2. اساس نظام جمهوري اسلامي بر عقايد و ارزشهاي ناب اسلامي استوار است، و هرگونه بيتوجهي يا خدشه در آنها موجب خروج از دايرة نظام و سلب مشروعيت از متصديان است. کساني که در مطبوعات، کتابها، سايتها و ساير رسانهها به احکام نوراني اسلام طعنه ميزنند يا صريحاً آنها را ضدانساني مينامند، به مراجع عظام تقليد توهين ميکنند، و اصول ثابت دين را پايمال ميکنند، بايد حکم تعيينشده در اسلام دربارة آنان جاري شود. ما ضمن پيگيري اين امر، خواستار رسيدگي جدي به وضعيت مسئولاني هستيم که با درپيشگرفتن سياست تساهل و تسامح دربرابر دشمنان اسلام، عملاً از اينگونه فعاليتهاي ضدفرهنگي حمايت ميکنند و زمينة فتنهاي به مراتب مخرّبتر از فتنة سال 88 را فراهم ميآورند.
3. اصل ولايت فقيه شاخصة نظام جمهوري اسلامي، و التزام نظري و عملي به آن شرط مشروعيت کارگزاران نظام است. پديدة شومي که اين روزها با آن مواجهيم، تفسير به رأي فرمايشات روشن و خدشهناپذير امام راحل و مقام معظم رهبري در جهتي کاملا مخالف منويات آن بزرگواران، و حتي بعضاً مقابلة صريح يا ضمني با دستورات ولي فقيه است، که به اين شکل کمسابقه يا بيسابقه ميباشد. ما اين رويّه را محکوم کرده، خواستار مقابلة جدي مسئولان قضايي با اين انحراف بزرگ هستيم.
4. از آغاز تشکيل نظام جمهوري اسلامي، يکي از دغدغههاي اصلي حضرت امامرضواناللهعليه و مقام معظم رهبرياداماللهظلهالعالي، ريشه دواندن علوم انساني سکولار در دانشگاهها و دستگاههاي تصميمگيرنده و اجرايي نظام بودهاست. متأسفانه دستور مؤکد حضرت امام راحل به ستاد انقلاب فرهنگي و تأکيدات مکرر مقام معظم رهبري به دستگاههاي مختلف نظام در اين زمينه تاکنون به طور جدی پی گیری نشده است. آنچه بر نگرانيها ميافزايد، مخالفت صريح برخی مسئولان ردة اول دولت يازدهم با اين مسأله است. يکي از مظاهر عملي اين بياعتقادي، بازگرداندن عناصر سکولار و فتنهگر به دانشگاهها و گماردن آن ها در رأس بعضي مسئوليتهاي فرهنگي و علمي است. اين روند بايد متوقف و اصلاح گردد.
5. ديگر از نگرانيهاي فرهنگي، اظهارات و عملکردهاي مخالف قانون مسئولان در زمينههاي فرهنگي است که قوانين رسمي کشور را صريحاً زير پا ميگذارند و خود را محور و مرجع قانون و ارزشها تلقي ميکنند. تخطئة صريح قانون منع ماهواره، فيلترينگ سايتهاي غيرمجاز، مميزي کتاب، و اسلاميسازي علوم انساني و دانشگاهها تنها چند نمونه از اين خطاهاي فاحش است که فقط طي چند ماه اول دولت به وقوع پيوسته است. ما خواستار گردننهادن مسئولان به قوانين رسمي جمهوري اسلامي، و پيگيري تخلفات از سوي مراجع ذيصلاح هستيم.
6. با کمال تاسف، فرهنگ عمومي کشور امروز درساية سياست تساهل و تسامح دولت، صحنة تاخت و تاز عناصر بيتعهد، بيهويت، ضدانقلاب، فتنهگر و معاند واقع شده است. عناصر طاغوتي توسط دستگاههاي رسمي مورد تشويق و تکريم قرار ميگيرند، شعارها وسمبلهاي طاغوت (مانند شيروخورشيد) توسط برخی مسئولان دولتي احيا ميشوند، گفتمان انقلاب در تريبونهاي رسمي مورد تمسخر قرار ميگيرد، فتنهگران برانداز از سوي مقامات رسمي دولت مورد حمايت واقع ميشوند، ائمة محترم جمعه در سفرهاي رسمي دولت تحقير ميشوند، فرهنگ اشرافيت توسط مسئولان دولتي ترويج ميشود، شارلاتانيزم مطبوعاتي توسط متوليان امر فرهنگ دامن زده ميشود، و اين فهرست بلندبالا ادامه دارد. با اين نگاه غلط و اين عملکرد سراسر اشتباه فرهنگي، ما به جدّ نگران انقلاب و نظام جمهوري اسلامي، آرمانهاي امام راحل، و فرهنگ اسلامي هستيم.
7. در پایان ما طلاب و فضلای حوزه های علمیه از باب وظیفه امر به معروف و نهی از منکر ، مسوولان امر را نسبت به پیامدهای خطاها و لغزش هایی که در مجموعه آن ها صورت می گیرد هشدار می دهیم و به عنوان افسران جنگ نرم، ضمن رصد عملکرد آن ها، روشنگری و انتقاد سالم را وظیفه خود می دانیم و البته در اینجا صریحا اعلام می کنیم چنان چه این روند ادامه یابد وظیفه شرعی و دینی خود عمل خواهیم کرد.
پلیس مواد مخدر هم لازم نیست!
نوشته شده توسطرحیمی 8ام خرداد, 1393از آنجا که ریاست محترم جمهوری اسلامی در تایخ 29/2/93 در جلسه افتتاحیه نمایشگاه کتاب فرموده اند« نقد حق مردم و همه گروه ها است» مقاله یکی از طلاب محترم حوزه را که در نقد یکی از فرمایشات و دیدگاه های ایشان نوشته شده بعد از تعدیل و تلخیص تقدیم ایشان و همه طلاب و فضلاء حوزه می نمائیم.
دکتر حسن روحانی در مراسم افتتاح نمایشگاه کتاب به مسئله ممیّزی پیش از انتشار کُتب گفته اند: «هیچکس در ممیزی، بالاتر از وجدان افکار عمومی نیست؛ آن ها میدانند به استقبال چه کتابی بروند و چه کتابی را در انزوا قرار دهند. صاحبان فرهنگ ما، نیاز به ارشاد و گشت ارشاد ندارند»! متأسفانه به نظر می رسد این جملات در تضاد با احکام اسلام و دیدگاه فقهی امام خمینی(ره) است.
از نظر امام خمینی(ره) :« جلوگیری از گمراهی مردم، از اموری است که شارع مقدّس نسبت به آن بسیار اهتمام دارد. بنابر این چگونه میتوان فروش کاغذ را به کسی که میخواهد در آن کاغذها مطالبی ضد اسلام بنویسد جایز دانست؟! » (المکاسب المحرّمة، ج1، ص201)
مرحوم آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی شاگرد برجسته مکتب فقهی و اخلاقی امام خمینی«ره» در توضیح این فتوای امام فرمودند: «یک وقت خیال نکنید فقط مسئله فروش کاغذ است؛ نه، اینجا امام کاغذ را به عنوان مثال مطرح کرده است. بلکه هر نوع زمینه سازی برای نشر کتب ضد اسلام حرام است؛ چه کاغذ بفروشی، چه جواز نشر بدهی، چه چاپ کنی، چه توزیع کنی، چه خرید و فروش کنی، همه و همه حرام است.» (سلوک عاشورایی، ج1، فصل هشتم)
بر اساس همین دیدگاه فقهی است که امام خمینی، ممیّزی پیش از نشر را یک ضرورت غیرقابل انکار دانسته و میفرمایند: «نوشته هایى که میخواهد طبع بشود، یک چند نفرى که میدانید، یقین دارید که آن ها آدم هایى هستند که مستقیم هستند، و در راه مسیر ملت و کشور هستند و وابستگى به هیچجا ندارند، آنها نوشتهها را مطالعه کنند، درست دقت کنند در آن، و بعد از اینکه دقت کردند در روزنامه یا در مجله نوشته بشود. این طور نباشد که یک وقت بنویسند و منتشر بشود، بعد بفهمند که این نوشته بر خلاف بوده است؛ این یک چیزى است که لازم است. باید کتاب هایى که نوشته میشود، و همین طور چیزهایى که منتشر میشود، این ها باید درست توجه بشود. و افراد مطّلع، مدبِّر و کسانى که از مکتب ها اطلاع دارند و مسیر آن ها را میدانند، این ها توجه بکنند، و کتاب ها را مطالعه کنند قبل از انتشار. این، هم صلاح خود شماست و هم صلاح ملت است.» (صحیفه امام، ج13، ص474)
فرمایش رئیس جمهور محترم مثل آن است که بگوییم: هیچ چیز در جلوگیری از آلودگی جامعه به مواد مخدّر و مواد غذایی فاسد، بالاتر از وجدان افکار عمومی نیست؛ مردم خودشان میدانند به استقبال مواد مخدّر و مواد غذایی فاسد بروند یا آن را در انزوا قرار دهند. جامعه ما نیاز به پلیس مبارزه با مواد مخدّر و مامور بهداشت ندارد!! در حالی که مقام معظم رهبری می فرمایند : « همانطور که اماکن و سازمان-های ویژه اگر ببینند غذای فاسد به مردم فروخته می شود با تولید کننده مقابل می¬کنند اگر کتاب فاسد هم به مردم داده می¬شود باید با آن مقابله شود. (21/2/1372 - ششمین نمایشگاه کتاب)
جناب آقای رئیس جمهور فراموش نفرمائید که شما «روحانی» هستید.
بازنوشت مقاله آقای سید کمال باقر زاده
اهمیت ازدواج و پیمان زناشویی
نوشته شده توسطرحیمی 31ام اردیبهشت, 1393قال رَسولُ اللهِ صلی الله علیه و آله:
مَا مِن شَیءٍ أحَبّ إلی الله عزّ و جلّ مِن بیتٍ یُعمَرُ (فِی الإسلام) بالنکاح …
اهمیت ازدواج و پیمان زناشویی
روایت اول
قال رَسولُ اللهِ صلی الله علیه و آله:
مَا مِن شَیءٍ أحَبّ إلی الله عزّ و جلّ مِن بیتٍ یُعمَرُ (فِی الإسلام) بالنکاح …؛
هیچ چیزی در نزد خدای متعال محبوب تر از خانه ای نیست که در آن پیمان زناشویی انجام گیرد. (1)
روایت دوم
عَن أبی جَعفَر علیه السلام : قال رَسولُ اللهِ صلی الله علیه و آله: إنّ مِنَ القِسمِ المُصلِحِ لِلمَرءِ المُسلِمِ أن یَکُونَ لَهُ المَرأةُ إذا نَظَرَ إلیها سَرّتهُ و إذا غابَ عنها حَفِظَتهُ و إذا أمَرَها أطاعَتهُ؛ امام باقرعلیه السلام فرمود:
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: از جمله نصیب ها و قسمت های نیک برای یک مرد مسلمان آن است که همسری داشته باشد که: در وقت نگاه کردن به او خوشحال می گردد و در وقت نبود و غیبت او خود را حفظ می کند و اگر او را فرمان دهد از او اطاعت نماید. (2)
روایت سوم
قال الإمام الباقرعلیه السلام : الرّکعَتانِ یُصَلّیهِما مُتَزَوَّجٌ أفضَلُ مِن رَجُلٍ أعزَبَ یَقُومُ لَیلَهُ و یصُومُ نَهارَهُ؛
دو رکعت نمازی را که شخص متأهلی می خواند بهتر است از شخص مجرد و غیر متأهلی که شب را به شب زنده داری مشغول و روز را روزه دار باشد. (3)
(1). الکافی، ج 5، ص 328.
(2). الکافی، ج 5، ص 327.
(3). تهذیب الأحکام، ج 7، ص 286.