موضوع: "مقالات"
مقاله : تسبیح همگانی موجودات و عدم درک آن توسط ما + فیلم
نوشته شده توسطرحیمی 16ام آبان, 1391نویسنده: طلبه رقیه رحیمی
در آیات مختلف قرآن، سخن از تسبیح و حمد موجودات عالم هستی در برابر خداوند بزرگ، به میان آمده که شاید از همه صریح تر، آیه 44 سوره مبارکه اسراء باشد که می فرماید: « تُسَبِّحُ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَالْأَرْضُ وَمَنْ فِيهِنَّ وَإِنْ مِنْ شَيءٍ إِلَّا يسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَكِنْ لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ إِنَّهُ كَانَ حَلِيمًا غَفُورًا»(الإسراء/44)
آسمانهای هفت گانه و زمین وآنچه در آن دو است برای او(پروردگار) تسبیح می کنند و هیچ چیز وجود ندارد مگر اینکه به حمد و تسبیح او بپردازد ولی شما تسبیح آنها را نمی فهمید. همانا خداوند حلیم و غفور است.
این آیه بدون هیچ استثنایی همه موجودات عالم هستی ، زمین و آسمان، ستارگان و کهکشانها، انسانها و حیوانات و برگهای درختان و حتی ذرات کوچک اتم را در این تسبیح و حمد عمومی شریک می داند.
تعریف تسبیح
حقیقت تسبیح عبارت است از نفی هرگونه عیب و نقص و گواهی همه موجودات جهان به پاکی ذات مقدس او از هر گونه عیب و نقص، خداوند در سوره حدید آیه1 می فرمایند:« سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ»(الحديد/1)
تسبیح در این آیه معنی وسیع و گسترده ای دارد که همه موجودات جهان را اعم از صاحبان عقل و ذی روح و بی روح را شامل می شود!
قرآن می گوید عالم هستی یکپارچه زمزمه و غوغا است، هر موجودی به نوعی به حمد و ثنای حق مشغول است و غلغله ای در پهنه عالم هستی طنین افکنده است که بی خبران توانایی شنیدن آن را ندارند. اما اندیشمندانی که قلب و جانشان به نور ایمان، زنده و روشن است، این صدا را از هر سو به خوبی به گوش جان می شنوند ؛ ولی در تفسیر حقیقت این حمد و تسبیح در میان دانشمندان و فلاسفه و مفسران بسیار گفتکو است، بعضی آن را حمد و تسبیح “حالی” دانسته اند و بعضی “قالی” که خلاصه نظرات آنها به شرح زیر است:
صفحات: 1· 2
آشنایی با عرفان در محضر امام (ره)
نوشته شده توسطرحیمی 9ام آبان, 1391اشاره:
امام خمینی (ره) خود مردی بودند که در وادی عرفان بسیار فرهیخته بودند.حضرت امام (ره) بیشتر مباحث خود را در زمینه عرفان به چهارچوب تزکیه و سلوک برده و در سخنان بسیار آموزنده وجود عرفان را نمایان می گرداند. در این مقاله سعی در این است که همین مسائل پربار را البته با اندکی خلاصه تقدیم کنیم.
الف) ذکر
برای زنده نمودن دل، ذکر خدا و بخصوص اسم مبارک «یا حی و یا قیوم» با حضور قلب مناسب است 1 از بعضی اهل ذکر و معرفت منقول است که در هر شب و روزی یک مرتبه در سجده رفتن و بسیار گفتن لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین برای ترقیات روحی خوب است. 2 یک لحظه از خدا غافل نباشید، غفلت از مبداء قدرت، انسان را به هلاکت می رساند. 3
پس ای عزیز، در دام ذکر و یاد محبوب تحمل مشاق هر چه بکنی کم کردی، دل را عادت ده به یاد محبوب، بلکه به خواست خدا صورت قلب صورت ذکر حق شود. 4
آری، با ذکر واقعی، حجاب های بین عبد و حق خرق شود، و موانع حضور مرتفع گردد، و قسوت و غلفت قلب برداشته شود و درهای ملکوت اعلی به روی سالک باز شود و ابواب لطف و رحمت حق به روی او گشوده گردد.
صفحات: 1· 2
مقاله: علم مطلوب در اسلام کدام است؟
نوشته شده توسطرحیمی 27ام مهر, 1391يکي از تحريفات معنوي که از واژه علم و علماء در فرهنگ ما به وجود آمده، به طوريکه باعث تغيير ديدگاه مردم نسبت به علم و علم آموزي شده اين است که در فرهنگ ما واژه علم به علوم ديني و شاخه هاي آن چون فقه، علم اصول، ادبيات عرب، تاريخ اسلام، منطق و فلسفه و غيره اطلاق مي شود و همين امر باعث شده است که مردم فقط در مورد عالمان ديني لفظ «علماء» را به کار گيرند. در حاليکه وقتي در معارف و آموزه هاي ديني، فحص و جستجو مي کنيم و در مورد علم و مشتقات آن تحقيق مي کنيم درمي يابيم که در قرآن و روايات واژه علم به صورت مطلق و بدون هيچ قيدي به کار رفته است. از اين نکته چنين برداشت مي شود که آموختن علم في نفسه و بدون تقييد آن به نوع خاصي، «فريضه» محسوب شده است و چنين نيست که در حديث شريف «أطلبوا العلم و لو بالصين»(1) [علم را بياموزيد اگرچه در چين باشد] منظور پيامبر فقط علم دين بوده است چرا که اگر منظور پيامبر از آموختن علم فقط دين بود بايد مي گفتند:
أطلبوا العلم من عندي [علم را نزد من بياموزيد] چرا که اين از مسلمات است که هيچ کس به اندازه پيامبر نمي توانسته است منبع موثق و مطمئني براي کسب علوم ديني باشد. هم چنين پيامبر در حديث ديگري مي فرمايند:
«خذ الحکمه ولو من اهل النفاق» [علم را بگيريد اگرچه از منافق باشد] اگر منظور پيامبر از علم فقط علم دين باشد آيا علم دين را مي توان از منافق فراگرفت؟
اين دو حديث از باب مثال مطرح شدند و اگر در ساير احاديث و در آيات قرآن بنگريم مي بينيم به استثناي احاديثي که صراحتاً بر ناکارآمدي برخي علوم و يا ممنوعيت آموختن علومي ديگر در آنها تأکيد شده است، واژه علم به طور مطلق و بدون مقيد کردن آن به نوعي خاص و رشته اي خاص آورده شده است.
صفحات: 1· 2
حماسه ی عاشورا (مقاله )
نوشته شده توسطرحیمی 5ام مهر, 1391مقدمه:
سخن گفتن از واقعه عظيمي چون حادثه عاشوراء، كار سادهاي نيست، قلم را در اين راه ياراي همدلي نيست بلكه سنگيني كار آنچنان احساس ميشود كه گويا اين كار در حيطه تواناييهاي بشري ما نيست بلكه بايد امدادي غيبي فيوضات خود را از دريچه ذوق و قريحه سرشار انساني حساس جاري كند تا اندكي حق مطلب ادا شود. به نظر ميرسد اولين ويژگي غير عادي بودن حادثه عاشوراء همين نكته باشد. شايد مهمترين دليل قاصر بودن زبان در بيان عاشوراء و وقايع آن، اين است كه عاشوراء فقط يك روز نيست بلكه تمام تاريخ است، از ابتداي خلقت آدم تا قيامت كبري و كربلا فقط يك مكان خاص نيست بلكه تمام جهان است به وسعت تمام خلقت:
كلٌّ يوم عاشوراء و كّلّ ارض كربلا.
عاشوراء واقعهاي عادي و معمولي نيست كه بتوان با يك نگاه بشري و مادي از كنار آن گذشت و به راحتي وقايع آن را تجزيه و تحليل و مورد حساب و كتاب مادي قرار داد. عاشوراء فقط محروميت عزيزترين بندگان خدا از نعمتي كه آن را بر هر جاندار روا داشته است، نيست، عاشوراء فقط تشنگي و عطش و سياه ديدن آسمان از فرط تشنگي نيست، عاشوراء فقط اسارت خاندان و فرزندان رسول خدا نيست، عاشوراء فقط كشته شدن خون خدا به دست لئيمترين افراد بشريت نيست عاشوراء فقط عظيمترين مصيبت آسمانها و زمين نيست، بلكه عاشوراء بسيار عظيمتر از اينهاست.
شايد حماسه كوچكترين واژهاي باشد كه بتوانيم به وسیله آن واقعه عاشوراء را به نوعي از ديگر حوادث معمول دنيوي جدا كنيم هر چند اين حماسه عظيم با حماسههاي معمولي نيز قابل قياس نيست. اين مقوله در پي آن است كه با بيان قاصر به بررسي برخي از ابعاد حماسي حادثه عاشوراء بپرازد.
عاشورا و ولایت پذیری(مقاله)
نوشته شده توسطرحیمی 4ام مهر, 1391
مقدمه:
عاشورا مکتب عظیمی است که تمام طول تاریخ و انسان های تمام ادوار و امم، شاگردان آنند و الحق که آموزه های این مکتب قابل ذکر نیست. یکی از درسهای بزرگ این مکتب انسان ساز، درس ولایت پذیری آن است .ولایت پذیری و ولایتمداری اصحاب امام حسین علیه السلام که هیچ دوره ای نظیر آنها را ندیده است و در مقابل آن ولایت گریزی اکثریت مردم عصر امام علیه السلام که خیانت پیشگی آنان لکه ننگی بر دامان امت رسول الله است،درس بزرگی برای ماست تا اولاً صحنه های ولایتمداری عاشورا را بشناسیم و با این شناخت و بصیرت، در مقابل ولی زمان خود آنگونه که شایسته و مطابق فرمایش مولای متقیان است،عمل نموده و ادای حق نماییم و ثانیاً با مداقه درصحنه های ولایت گریزی و شناخت ولایت گریزان و ولایت ستیزان عاشورا و علل سرکشی آنان،درس عبرت بگیریم تا مبادا در آزمون ولایتمداری عصرخود،سرافکنده شده و در مقابل ولی و امام زمان خویش خدای ناکرده همچون کوفیان عمل کنیم. این مقوله هرچند بسیار قاصر است ولیکن به عنوان نمی از یمی به طرح مسأله ولایت پذیری در واقعه عاشوراء می پردازد.امید است که همواره از آزمون ولایت پذیری همچون اصحاب ابا عبدا… الحسین علیه السلام، سرافراز بیرون آئیم.