ای قدس!ای مظلومیت خاموش!

نوشته شده توسطرحیمی 17ام تیر, 1394

ای قدس!

همه آزاداندیشان جهان، مظلومیت خاموش تو را فریاد می کشند.

آنان، کودکان شیرخوار تو را دیده اند که به جای آغوش گرم مادر در آغوش سرد خاک خفته اند

و نیز جوانانت را که به جای حجله گاه عروسی، در حجله گاه مرگ آرمیده اند.

آنان، درماندگی پدرانی را دیده اند که در کنار خویش بهترین گل های وجودشان، با گلوله قساوت دشمن پرپر شده است

و مردمانی که در بند اسارت دشمن، قربانی توحش گرگ صفتان تاریخ می شوند.

آنان، ستم پیشه گانی را دیده اند که با گام های پلیدشان، کانون وحی خدا را آلوده اند و جوانانی را می شناسند که در تقابل گلوله های گرم تفنگ، تنها، سنگ سرد دارند.

ای قدس، اردوگاه هایی که به آوارگانت پناه داده، چفیه های عربی که رنگ خون گرفته و آرامشی که سال هاست به سفر رفته است، همه و همه، مظلومیت تو را فریاد می کنند.

http://www.dadgostary-ag.ir/DesktopModules/DnnForge%20-%20NewsArticles/ImageHandler.ashx?Width=300&Height=200&HomeDirectory=%2fPortals%2fdadgostary-ag.ir%2f&FileName=3_url.jpg&PortalID=68&q=1


فرم در حال بارگذاری ...

بیدار بودن یا بیدار شدن؟؟؟

نوشته شده توسطرحیمی 16ام تیر, 1394

هر از گاهی در فضای مجازی یا از طریق پیامک ها شاهد هدف قرار دادن موذیانه و پنهان ارزشها به شکلی کاملا حساب شده هستیم .اگر در متن بعضی از این جملات و عبارات به اندازه کافی تعقل نشود و دست به نشر و ترویج بیشتر آنها بزنیم ناخواسته و ناخودآگاه خدشه ای بزرگ به بعضی از معرف و دستورات دینی وارد کرده و باعث شبهه افکنی شده ایم.

برای مثال این عبارت ها:

آگاه باشید که حسین تشنه اشک نیست که تشنه لبیک است.”

محرم،زمان بالیدن است نه فقط نالیدن,
عبرتهایش آموزه است نه موزه
تمرین خوب نگریستن است نه خوب گریستن
نماد شعور مذهب است ,نه فقط شور
ای منتظران مهدي(عج) به هوش باشیم, که حسین (ع) را منتظرانش کشتند
تقدیم به آنها که پیرو اندیشه حسین هستند نه وامانده لب تشنه او!”

 این عبارت در ایام محرم منتشر شده و بازخورد خوبی برای ضدارزشی ها هم داشت چون هدف آنها زیرسوال بردن و ناچیز جلوه دادن گریه بر مصایب سیدالشهدا بود.بسیاری با شنیدن این مطلب بر آن صحه می گذاشتند بدون آنکه پی به هدف شومی که در پس آن بود ببرند.هر چند تاکید عرفا و بزرگان ما هم همواره بر اشک همراه با معرفت به درگاه سیدالشهدا بوده است اما قداست و معرفت بخشی اشک در مجلس عزای امام حسین علیه السلام نکته ای است که در متون دینی ما به آن اشاره و تاکید شده است یعنی اشک و گریه همچون نردبانی است برای دست یابی به پله های والای معرفت و اگر این پله ها را طی نکنیم به پله بعد نخواهیم رسید.علاوه بر آن چه کسی است که منتظر حقیقی باشد و محبوبی را که در انتظارش به سر می برد به قتل برساند؟؟یعنی ما هم منتظر نباشیم چون ممکن است زمانی دستمان به خون حجت خدا آلوده شود!!

این روزها وشبهای عزیز هم پیامی با این مضمون منتشر می شود:

شب قدر شب بیدار شدن است نه بیدار ماندن

در اینکه بسیاری از بزرگان بر بیدار شدن و تحول روحی در این شبها به وسیله تعقل و تفکر تاکید می کنند شکی نیست اما دستورات آنها هرگز به معنای رد کردن بیدار ماندن در این شبها نیست.چرا که بیداری جسم یقینا مقدمه بیداری روح است و هیچگاه بیداری حقیقی و تحول روحی بدون تحمل مشقت و صبر و تسلیم در مقابل سختیها و عبادات به دست نمی آید.

پس به نظرم لازم است به بهای بازی با کلمات و عبارت ،دستورات ظاهری و ابتدایی دین را بی ارزش جلوه ندهیم چرا که محال است مقدمه را طی نکنیم و به ذی المقدمه دست یابیم.

آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(0)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(1)
1 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
1.0 stars
(1.0)
نظر از: سید رضا ملکی اصفهانی (سرما) [بازدید کننده]
سید رضا ملکی اصفهانی (سرما)
1 stars

سلام
ب نظرم این یک نوع ارایه ی ادبیه.بهش میگن اغراق و مبالغه در معنا بخاطر برجسته کردن اون معنی.
مثلا:
عبادت بجز خدمت خلق نیست
به تسبیح و سجاده و دلق نیست
این بیت شعر در معنای خدمت به خلق اغراق و مبالغه کرده و عبادت را منحصر در اون نشون داده و نفی نماز و ذکر …اینها را کرده تا خدمت به خلق را برجسته نشون بده.در حالیکه خدمت به خلق یکی از مصادیقه عبادته و نه همه ی عبادت.

دوستان لطفا نظر بدند

1396/03/26 @ 16:36
نظر از: معتکف [عضو] 

البته درست تر جمله این است که گویا از آن حذف شده و بعد نشر پیدا کرده:
شب قدر شب بیدار شدن است , نه فقط بیدار ماندن.
ممنون از دقت نظرتون
موفق باشید.

1394/04/19 @ 17:19
نظر از: پوررحمتي [عضو] 
پوررحمتي

سلام علیکم استفاده بردم خیلی .حق نگهدار تان

1394/04/18 @ 13:57
نظر از: صداقت...! [عضو] 

سلام و احترام
موافقم.
گاهی یک جمله با ظاهری جذاب و فریبنده اعتقاد انسان را می شکند و انسان را در انجام عمل مستحب یا واجب با پیشینه اجرای چندین ساله سست می نماید.
موفق باشید

1394/04/18 @ 01:43
نظر از: حسيني [بازدید کننده]
حسيني

بسيار عالي بود.التماس دعا

1394/04/17 @ 21:43
نظر از: خادمین حضرت قاسم بن الحسن علیهماالسلام [عضو] 

سلام
ممنون، عالی بود

دانی چرا جبین علی را شکافتند؟

زیرا به چشم کوفه عدالت گناه بود

1394/04/17 @ 16:59
نظر از: لیزا [عضو] 

عالی بود. موفق باشید. التماس دعا

1394/04/17 @ 15:33
نظر از: سبحاني [عضو] 

با سلام و تشکر از اینکه به وبلاگ محمد رسول الله (ص) سر می زنید و نظر می دهید .مطلب شما قابل تأمل می باشد شاید کم کاری از ماست که میدان را به این گروه ها و افراد وا گذارده ایم هدف خود من انتشار سخنان پیامبر به هر مناسبت و رخدادی می باشد امید وارم بتوانم قدمی در راه وظیفه تبلیغی به عنوان یک طلبه در فضای مجازی بردارم از شما التماس دعا و ابراز نظر در رابطه با مطالب دارم موفق باشید در پناه حق.

1394/04/17 @ 15:26
نظر از: ام ابیها [عضو] 

ای دل بـــســـوز تـــا شــب احیاء نیامده

تـــقـــدیـــر مـــا هــنـــوز بــه دنیا نیامده

فـــرقــی نـكرده ایم ز احیای سـال پیش

گـــویـــی بــه مــا قــبـالــه تـقـوا نیامده

با حـال انتظار به سوی توبه شتاب كنیم

شــتــاب كـــن تا كه یوسف زهرا نیامده…

«اللهم صلّ علی محمّد و آل محمّد»

«و عجّل فرجهم»

1394/04/17 @ 12:27
نظر از: ربیع الانام [عضو] 

سلام طاعات و عباداتتون قبول
نکنه قابل تاملی بود
حتی در اخبار سراسری هم جمله اخیر استفاده شده …
ممنون از یاد اوری

1394/04/17 @ 12:09
نظر از: مدرسه علمیه امام خمینی ره رباط کریم [عضو] 

با سلام
مطلب خوب و جالبی بود.
موفق باشید.

1394/04/17 @ 11:49
نظر از: حمزه نژاد [عضو] 
حمزه نژاد

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام ؛اتفاقا این پیامک دیروز به بنده هم اومده بود ،وواقعا ناراحت بودم ؛ با خودم میگفت نویسنده این مطلب عجب افکاری داره ؛ اگه قرار باشه بیدار شدنی باشه برا اونایی که بیدار موندن ؛ نه برا اونایی که تو خواب غفلت خسبیدن . اماخوب شد در مورد مطالب محرم هم یاد آوری کردین که گاهی با این ادبیات می نوسن .
متشکرم
—————————————————–
خواهش می کنم عزیز
چقدر خوبه که مسایل اطراف مارو به تفکر وادار کنه…
ممنونم بابت نظر ارزشمندتون

1394/04/17 @ 11:35
نظر از: پشتیبانی کوثر بلاگ [عضو] 

با سلام و قبولي طاعات و عبادات شما
با تشکر فراوان از شما بابت به روز بودن وبلاگتان
مطلب قابل تامل و به جایی بود.از طرفی اولویت های انتخاب مطلب منتخب را دارا بود.
پیشنهاد: اگر از تصویر متناسب با آن استفاده میکردید مطلبتان برای مخاطب جذاب تر می شد.
مطلب پیشنهادی شما در منتخب ها درج شد.
التماس دعا
——————————————–
پاسخ:سپاس از بذل توجه و عنایت شما

1394/04/16 @ 18:29
نظر از: مژگان فتحعلي پور [عضو] 

سلام بسيارمفيدبودوعالي مثل هميشه ياعلي طلبه ولايي

1394/04/16 @ 18:00


فرم در حال بارگذاری ...

بیدار نگاه داشتن بچّه‌ها در شب قدر

نوشته شده توسطرحیمی 16ام تیر, 1394

وجود مقدّس امام حسن مجتبی(علیه السلام) فرمودند: ما طفل که بودیم، مادرمان، حضرت صدیقه کبری، عصمت الله الکبری، حجه علی حجج الله، فاطمه زهرا(سلام الله علیها) ما را بعداز ظهر می‌خواباندند. می‌فرمودند: بخوابید که شب بتوانید بیدار باشید. و شب حتّی کنار دست مبارک خودشان یک آبی قرار می‌دادند که اگر ما خواستیم به خواب برویم، آبی بریزند و ما به خواب نرویم. بعد فرمودند:

خدای متعال دوست دارد دستان کودکان هم با دستان بزرگ‌ترها به آسمان بلند شود.

لذا شب قدر،شب بسیار مهمّی است. باید اطفال را بیاوریم. اگر مریضی می‌تواند، حتّی آن‌ها را هم بیاوریم، همه دست‌ها بالا برود. ملائکه ببینند همه آمدیم، کوچک و بزرگ، پیر و جوان و کودک، مریض و صحیح، همه آمدند، همه دست‌ها بالا می‌رود.

همچنین بیان فرمودند یکی از مطالب این است که از غروب آفتاب تا طلوع فجر «حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْر»، انسان چشم به هم نگذارد. یک چشم بر هم زدن شاید همان لحظه‌ای باشد که ملکی برای ما می‌آید. لذا اینکه بعضی تصوّر کردند فقط باید قرآن به سر بگیریم، اشتباه است.

لذا شب قدر هم، شب احیاء است. قرآن به سر نگیریم و بخوابیم. از غروب دیگر نباید بخوابی تا «مطلع الفجر». این خیلی نکته مهمّی است. من یادم نمی‌رود مرحوم ابوی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) تازه بعد از نماز صبح قرآن می‌آورد که قرآن بخوانیم. می‌گفت: قرآن‌هایمان را الان باید بخوانیم. می‌گفت: جمعی بخوانیم که کسی تا طلوع نخوابد. پس عزیزان! از دست ندهیم

خدایا! به حقّ این لیالی قدر، توفیق درک لیالی قدر به ما مرحمت بفرما.

خدایا! آنچه خوبان عالمت در شب خیزی‌ها و عبادات شبانه شان موفقیت به دست آوردند، تفضّلاً به ما مرحمت بفرما.

خدایا! توفیق عبادت خالصانه، عاشقانه در دل شب به ما مرحمت بفرما.

شرح دعای ابوحمزه ثمالی توسط آیت‌الله قرهی

خبرگزاری فارس

 


فرم در حال بارگذاری ...

رمزگشایی پیامبر عظیم‌­الشّأن از اجابت یا ردّ دعا

نوشته شده توسطرحیمی 16ام تیر, 1394

 

پیغمبر اکرم(صلی الله علیه و آله) به مولی‌الموالی، امیرالمؤمنین، اسدالله الغالب، علی بن ابی طالب(علیه السلام)، بیان می­‌فرمایند:

«یا علی من اکل الحلال صفا دینه و رقّ قلبه و دمعت عیناه من خشیه الله تبارک و تعالی و لم یکن لدعوته حجاب»

ای علی! آن کسی که حلال بخورد، دینش صفا پیدا می­‌کند، قلبش رقیق می­‌شود و رقّت قلب می­‌گیرد.

اگر یک موقعی دیگر صفای در دین نداریم، اگر یک موقعی دیگر قلبمان رقیق نیست، ببینیم که اشکالمان کجاست. این روایت را می­‌توانیم به عنوان رمزگشایی پیامبر عظیم­الشّأن از اجابت یا ردّ دعا عرض کنیم. کسی که صفای دینی دارد، حالش در دین عوض می‌­شود، مصفّا و با صفا می­‌شود.

لذا یک مواقعی لقمه‌­هایمان، ولو یک لقمه کم هم باشد، اثر دارد. این که گاهی در نماز، در دعا بی­حالیم، در خواندن قرآن، در رفتن به مجلس بی­حالیم؛ چون یک جای لقمه خراب است. «من اکل الحلال صفا دینه و رقّ قلبه و دمعت عیناه من خشیه الله» کسی که حلال بخورد، تا یا «اللهی العفو» می­‌گویند، شروع می­کند به اشک ریختن. تا یک «استغفرالله ربّی و اتوب الیه» می­‌گویند، شروع به گریه می­‌کند. این­ها نکات مهمّی است. یعنی اگر دیدم از اینجا به بعد حال قرآن خواندن ندارم، حال دعا ندارم، در مجلس دعا هستم دیگران صفا می­‌کنند امّا من اصلاً صفا ندارم، دیگران گریه می‌­کنند، من یک قطره اشک هم ندارم باید ببینیم کجای لقمه‌­مان خرابش کردیم. این فرمایش خود پیامبر عظیم‌الشّأن است، حتّی فرمایش عرفا و بزرگان نیست البته بارها عرض کردم فرمایش آن بزرگواران هم درحقیقت عین خود فرمایش معصومین است، چون آن­ها متّصل هستند امّا علی ای حال این فرمایش مستقیم از پیامبر است.

«و دمعت عیناه من خشیه الله تبارک و تعالی و لم یکن لدعوته حجاب» و برای دعایش حجابی نیست و دعایش مستحاب می‌­شود. حجابی نمی‌­افتد که اجازه ندهند دعایش بالا برود و یا به تعبیری خدا این صدا را نشنود. گاهی هزار بار الهی العفو می‌­گوییم امّا ای بسا حجاب افتاده باشد. پس یک دلیل لقمه است که باید در این تأمّل کرد.

لذا وقتی انسان لقمه را درست کرد، وضعش هم درست می‌­شود. همیشه شب­خیز هم می‌­شود، نه فقط شب­‌خیز ماه مبارک رمضان. چون ماه مبارک رمضان الحمدلله اکثر مردم بیدارند و در این مجلس یا آن مجلس بالاخره بیدارند و با ماه مبارک رمضان دارند به حقیقت به همه ما یاد می­‌دهند که تمرین کنیم امّا لقمه حلال عامل می‌شود برای شب‌خیزی شب­‌های دیگر و قیام در لیل، به خصوص توفیق پیدا می­‌کنند نماز شب هم بخوانند و این عامل اجابت دعاست.

اصلاً می‌د­انید اگر یک موقعی خواستید، دعایتان مستجاب شود، مثلاً یک دعایی که دیگر خیلی در آن گیر کردید و هر چه جلو می‌روید می­بینید نمی­‌شود، مدام دعاهای مختلف را می­‌خوانید، سریع الاجابه می­‌گیرید و … امّا اثر ندارد، یکی از جایگاه­‌هایی که می‌تواند اثر داشته باشد، شب است.


شرح دعای ابوحمزه ثمالی توسط آیت‌الله قرهی
 خبرگزاری فارس

 


فرم در حال بارگذاری ...

چه کسانی به شب قدر وارد نمی‌شوند

نوشته شده توسطرحیمی 16ام تیر, 1394

شرح دعای ابوحمزه ثمالی توسط آیت‌الله قرهی:

پیغمبراکرم (صلی الله علیه و آله) به امیرالمؤمنین(علیه السلام)، فرمود:

ای علی!

آن کسی که حلال بخورد،

دینش صفا پیدا می­‌کند،

قلبش رقیق می­‌شود و رقّت قلب می‌گیرد.

این روایت را می­‌توان به عنوان رمزگشایی پیامبر از اجابت یا ردّ دعا مطرح کرد.

«أَدْعُوکَ یَا سَیِّدِی بِلِسَانٍ قَدْ أَخْرَسَهُ ذَنْبُهُ رَبِّ أُنَاجِیکَ بِقَلْبٍ قَدْ أَوْبَقَهُ جُرْمُهُ»

*خدا دوست دارد که حتّی لسان مذنب هم او را بخواند

اعتراف به گناه و اعتراف به این که انسان به لسان مذنب، ذوالجلال و الاکرام را می­خواند، لطف و کرامت کریم را بر انسان بیشتر می­کند. وقتی انسان می­آید در محضر ذوالجلال و الاکرام دعا می­کند، ذوالجلال و الاکرام را خطاب می­کند و عرض حال می­کند گاهی تصوّر می­کند که به زبان معمول است، امّا اگر اقرار کند که خدایا! می‌­دانم من لایق نیستم و با این لسان مذنب، با این زبانی که گناه او را لال کرده، دیگر نه می­‌تواند تو را صدا بزند، نه حال دعا دارد، نه وضع دعا دارد، نه روح دعا دارد، محضر مبارکت آمدم که تو را بخوانم، آن وقت این‌جا که لطف پروردگار عالم به بشر بیشتر هست.

...

>

گرچه اگر خاطر شریفتان باشد عرض کردیم که خود این ادعیّه از لسان معصوم علیه السلامو در حقیقت مِن لسان الله است. گفتیم قران نازله است و دعا قرآن صاعد است ولی این دعاهای باعظمت و قرآن صاعد هم، باز از ناحیه خداست والّا بشر بالجد بلد نبود که چگونه دعا کند و گاهی نعوذٌبالله و نستجیربالله در دعا احساس طلبکار بودن هم می­‌کرد.

لذا این دعا به من و شما یاد می­­‌دهد که با پررودگار عالم چگونه صحبت کنیم. عرضه بداریم: خدا! دارم به لسانی تو را صدا می­‌زنم که این لسان لال به گناه شده است. دیگر قدرت دعا خواندن ندارم و حال دعا ندارم. عرض کردم گاهی انسان از دعا متنفّر هم شود که خدا برای کسی نیاورد. هر چه گناه مضاعف شود، حال گناه این است. همان‌طور که حال با اولیاء بودن آن‌طور است، حال گناه هم این است که انسان مذنب را از دعا و خوبی‌ها دور می‌کند. اوّل کم می‌­شود و بعد دیگر خیلی خوشش نمی­‌آید، تا جایی که دیگر حتّی دوست ندارد بشنود.

منتها پروردگار عالم می­‌خواهد که اتّفاقاً بندگانش با همین زبان مذنب هم او بخوانند و ذوالجلال و الاکرام را یادشان نرود و فراموش نکنند.

*علل اخرس شدن زبان در دعا

لذا یک نکته بسیار مهم در باب دعا این است که اگر این زبان، زبان اخرس می­‌شود باید دید دلیل و برهانش چیست و کدام گناهان عامل آن شده است؟ یکی این که با خود این زبان دروغ بگوید، تهمت بزند، غیبت کند، نعوذبالله نستجیربالله با این زبان فّحاشی کند و حرف‌های رکیک بزند، زخم زبان بزند، امّا یک علّت دیگر هم فضای دهان است که خود او عامل می­شود برای اکل. و لذا چون بناست دعا از نای و حلقوم بیرون بیاید و از این فضای دهان خروج پیدا بکند، گاهی وقتی انسان این فضای دهان را به لقمه حرام مبتلا کرد، این نای و حلقوم و این فضای دهان دیگر حال دعا ندارد و لال است.

گاهی شاید خدا خدا هم بگوید ولی واقعاً نمی­‌گوید. این خیلی درد است! انسان پروردگار عالم را صدا بزند و خدا خدا بگوید امّا به حقیقیت یک خدا هم نگوید. یک اسم جلاله الله را هم به حقیقت به زبان نیاورد. این خیلی سخت است و همه این‌ها دلالتش همین لقمه است. لذا این دعا بالا نمی­‌رود. زبان اخرس است و کسی هم صدایش را نمی­‌شود.

*تحویل سال اولیاء خدا

لذا شروع سال اولیاء خدا شب قدر است. این را عرض کردم و الان هم می‌گویم برای مقدّمات فردا شب آماده بشوید. اولیاء خدا بیان می‌فرمایند که شب قدر این دعای «یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ یَا مُدَبِّرَ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ یَا مُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَ الْأَحْوَالِ حَوِّلْ حَالَنَا إِلَى أَحْسَنِ الْحَالِ» را که در مفاتیح هم هست، بخوانیم. چرا «حَوِّلْ حَالَنَا إِلَى أَحْسَنِ الْحَالِ» چون شب قدر که همه چیز را برای ما می‌خواهند مقدّر کنند، حال ما را بهترین حال و احسن حال بشود. حال ما، بشود حال الهی، حال خدایی. حال ما بشود، حال ولایت.

اتّفاقاً بی‌جهت نیست که شب قدر اوّل، شب ضربت خوردن امیرالؤمنین است. شب قدر دوم، شب شهادت امیرالؤمنین است و و سومی، شب سوم امیرالمؤمنین است؛ یعنی قدر با ولایت الله پیوند خورده، با ولایت الله او، رزق او، اجل او. برای همین شب اندازه‌گیری نامیده می‌شود «وَ لِذَلِکَ سُمِّیَتْ لَیْلَةَ الْقَدْرِ».

لذا عزیزان! مراقب باشید. سعی کنید فردا از هم حلالیت بطلبید. دیدید مکّه یا زیارت می‌روند حلالیّت می‌طلبند، شما هم حلالیّت بطلبید تا وارد بشوید.

*چه کسانی به شب قدر وارد نمی‌شوند؟

چند گروه را هم فرمودند وارد نمی‌شوند و این را من سال‌های قبل بیان کردم منتها باز گذرا رد عرض کنم. یکی نعوذبالله و نستجیربالله شارب الخمر است – که اگر می‌شناسید بگویید تا دیر نشده توبه کنند - که در روایت ام‌ّالخبائث، مادر همه خبائث و پلیدی‌ها و زشتی‌ها نامیده شده. نعوذبالله و نستجیربالله اگر کسی مبتلا به شرب خمر شده باشد، راهش نمی‌دهند.

مورد دیگر آن کسی است که عاقّ والدین است. عاقّ والدین را هم راه نمی‌دهند. عاق والدین چه کسانی هستند؟ آن‌ها که پدر و مادر از ایشان راضی نیستند.

حتّی گاهی کسی که در دنیا هم معروف بود که فلانی خیلی به پدر و مادرش می‌رسد امّا وقتی پدر و مادرش از دنیا رفتند، اگر فکر کند که دیگر از دنیا رفتند و سر قبرشان نرود، عاق می‌شود. خیلی عجیب است! قبلاً پدر و مادر از او راضی بوده امّا عاق می‌شود. امّا برعکس هم داریم؛ یعنی کسی که پدر و مادرش در زمان حیات از او راضی نبودند و فوت کردند امّا حالا که او سر قبورشان می‌رود، از او راضی می‌شوند. دیگر عاق والدین نیست.

لذا اولیاء خدا به ما می‌گویند که اصلاً پدر و مادر نباید نزد ما مرده باشند. یک مثال بزنم. اگر کسی فرض پدر و مادرش در شهرستان باشند. سؤال این است: آیا حدّاقل ماهی یک بار نمی‌رود به ایشان سر بزند؟ اگر نرود که این دیگر خیلی بی‌ادبی و کمال بی‌معرفتی است. اگر هم در تهران باشند، که اقل باید هفته‌ای یک بار سر بزند، البته باید هرشب باشد ولی اقل را عرض کردم.

لذا بعضی از اولیاء خدا برای این که نمی‌توانستند شب‌های قدر در ماه مبارک رمضان بروند و هم به پدر و مادر حی‌شان سر بزنند و هم به پدر و مادری که از دنیا رفتند، یکی دو روز قبل از ماه مبارک رمضان سر قبور پدر و مادرشان می‌رفتند یا اگر زنده بودند، دو سه روزی محضرشان بودند و اجازه می‌گرفتند و وارد ماه مبارک رمضان می‌شدند.

پس شب قدرت، اگر پدر و مادر راضی نباشند، شب قدر نیست. چیزی نمی‌فهمی. حتّی انسان می‌آید و در جمعیّت هم می‌نشیند امّا حال ندارد، دعا نمی‌خواند. این‌ها را باید رعایت کنیم.

مسأله دیگر هم بحث رزق است. با رزق حرام نمی‌شود وارد شد. اینکه بعضی مقیّد هستند سال خمسی‌شان را شب قدر قرار می‌دهند، همین است. اموالشان را طاهر می‌کنند، مراقب و مواظب هستند، چون می‌خواهند ورود پیدا کنند.

لذا اگر خدای ناکرده لقمه، لقمه حرامی باشد، معلوم است حال مناجات و حال شب قدر نیست. همان که اوّل بحث روایتش را خواندم که چقدر زیبا بود و گفتیم که لقمه حرام عامل می‌شود رقّت قلب از بین برود و اگر لقمه حلال بخورد، رقّت قلب هم می‌آید، وضعش هم درست می‌شود، همه چیز درست می‌شود. امّا جایی که بی حال هستیم، بگردیم ببینیم چه لقمه‌ای خوردیم، اثر منفی داشته. این همه نکات مهمّی است.

فارس نیوز


فرم در حال بارگذاری ...

مقدرات شب قدر با دعا قابل تغییر است

نوشته شده توسطرحیمی 16ام تیر, 1394

هر چند که اقتضای تقدیرات در شب قدر محکم و غیر قابل تغییر بودن است اما اگر انسان دعای جدی داشته باشد می تواند این تقدیر را تغییر دهد؛ فرصت شب قدر را باید غنیمت دانست.

آیت الله محمدتقی مصباح یزدی رییس مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) دوشنبه شب در ادامه سلسله دروس اخلاق ماه مبارک رمضان با موضوع شرح دعای 45 صحیفه سجادیه با عنوان دعای وداع رمضان که در دفتر رهبر معظم انقلاب در قم برگزارشد، گفت: در شب قدر مقدرات سالانه تعیین شده به وسیله ملائکه به امام عصر عرضه می شود.

وی افزود: یکی از ویژگی های شب قدر این است که ملائکه مقدرات را نازل می کنند، قدر و تقدیر به یک معنا بوده و از آن جایی که مقدرات عالم در شبی خاص تعیین می شود به عنوان شب قدر نامیده شده است. عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم با طرح این سؤال که عرضه مقدرات یک ساله چند میلیارد انسان به امام زمان(عج) چه اندازه به طول می انجامد، اظهار داشت: این سؤال برای بسیاری پدید می آید اما به دلیل این که جوابی برای آن نمی یابند دچار تردید می شوند که آیا این مسائل حقیقت دارد با محال است. وی ادامه داد: همانگونه که با یک لوح فشرده می توان میلیون ها مطلب را به دیگران ارائه کرد فرشتگان نیز می توانند چنین کاری را انجام دهند و مقدرات انسان ها را به امام ارائه کنند البته این جواب، جواب اقناعی است؛ باید دانست که این گونه درک ها متعلق به روح نفسانی بدن نیست.

...

نماینده مردم تهران در مجلس خبرگان رهبری با بیان این که انسان های وارسته روحی دارند که به عالم احاطه داشته و تحت قوانین و شرایط مادیات نیست، ابراز داشت:

برای برخی این سؤال پیش می آید که به عنوان مثال امام رضا(علیه السلام) در آن واحد چگونه سخن هزاران زائر را با زبان های گوناگون می شنود، تمییز می دهد و حاجات را بر آورده می کند.

وی عنوان کرد: قدر متیقن است که امام همه سخنان را می شنود و پاسخ می دهد و راه قضای حاجت را می داند، تمام حوائج عالم بر اساس نظم برآورده می شود؛ البته راوی حاجت از سوی امام به اذن الهی بوده و به عنوان واسطه انجام می شود. 

آیت الله مصباح یزدی خاطرنشان کرد:

متأسفانه امروزه شرایط زندگی و اشتغالات مادی اجازه نمی دهد که انسان درباره موضوعات فکر کند، اگر در ادعیه و زیارات توجه شود اشاراتی به این مسائل شده است؛ انسان باید به مسائل توجه داشته باشد. وی اضافه کرد: خداوند علم مجاری امور که در ملکوت تدبیر شده را به ائمه طاهرین(علیه السلام) داده است، انسان نباید تصور کند که عالم هستی فقط همین عالم مادی بوده وقوانین مادی در سراسر آن برقرار است؛ عالم هستی فقط عالم ماده نیست. رییس مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) با بیان این که ائمه طاهرین(ععلیه السلام) مقامی به نام مقام نورانیت دارند، گفت:

انسان باید بداند یک عالم از خلقت وجود دارد که بهترین چیزی که می توان برای فهمیدن آن اشاره کرد نور است، البته حقیقت چنین مسائلی را نمی توان درک کرد. وی افزود: از آیات و روایات فهمیده می شود که بسیاری از مسائل وجود دارد اما حقیقت آن قابل درک نیست، متأسفانه پرداختن به برخی مسائل مجال تأمل در قرآن و روایات را نمی دهد، انسان باید در آیات و روایات تأمل داشته باشد. عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم با بیان این که در شب قدر نوری از سوی خداوند بر قلب امام زمان(عج) تابیده می شود که حضرت را از سرنوشت و مقدرات انسان ها خبر دار می کند، اظهار داشت:

تعلیم دادن از سوی ملائکه در شب قدر مربوط به وجود مادی امام می شود وگرنه وجود نوری ایشان نیازی به ملائکه ندارد. وی با تأکید بر ضرورت دعا کردن انسان ها ادامه داد: هر چند که اقتضای تقدیرات در شب قدر محکم و غیر قابل تغییر بودن است اما اگر انسان دعای جدی داشته باشد می تواند این تقدیر را تغییر دهد؛ فرصت شب قدر را باید غنیمت دانست.

منبع : خبرگزاری رسا

نظر از:  

شب قدر، شبی که باید به یاد روی محبوب عزیز، آن یار پنهان رخسار، با دردمندی‌های عاشقانه نالید و دیدار او را از خدای طلبید.

سلام علیکم
در زمان استجابت دعا به یادم باشید به یادتان هستم

1394/04/16 @ 17:44


فرم در حال بارگذاری ...

حقيقت دنيا

نوشته شده توسطرحیمی 16ام تیر, 1394

 

درس اخلاق علامه حسيني طهراني(ره):

عامه و خاصه از رسول‌خدا(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) روايت كرده‌‌اند كه آن‌حضرت فرمودند:

الجنة محفوفة بالمكاره و‌الصبر، فمن صبر على‌المكاره فى‌الدنيا دخل‌الجنة؛ و جهنم محفوفة باللذات و‌الشهوات، فمن‏ أعطى نفسه لذتها و شهوتها دخل‌النار.

راه بهشت مشحون و مملو است از ناگواري‌ها و شكيبايى در برابر آن‌ها، كسى كه در دنيا بر مشكلات راه خدا صبر كند و با نفس خود مجاهده كند و در مقابل ناملايمات شكيبايى ورزد، داخل بهشت مى‌شود؛ ولى راه جهنم پر است از شهوات و لذات، كسى كه در مقابل خواسته‏‌هاى نفس أماره سر تسليم فرود آورد و آنچه نفسش از شهوات از او بخواهد به او بدهد، عاقبتش آتش دوزخ خواهد بود.» از اين حديث شريف مي‌توان استفاده كرد كه تمام اعمالى كه انسان انجام مي‌دهد، بايد بر اساس حق باشد، و عمل نمودن طبق حق قدرى مشكل است.

مثلاً انسان مى‌‏خواهد به فقرا اطعام كند، از يتيم دستگيرى بنمايد؛ اين محتاج به فعاليت است، زحمت است، محتاج صرف مال و آسايش است. مي‌خواهد از مريضى عيادت كند، بايد راهى را بپيمايد و براى او هديه‏‌اى ببرد، لحظاتى در مقابل او بنشيند، مريض را در حال ناراحتى و مرض ببيند و ناله او را بشنود، شكايت او را گوش كند، با بيانى نرم و ملايم او را دلدارى دهد و دعوت به صبر و تحمل كند. اگر در اثر شدت يا طولانى‌شدن دوران مرض، تحمل مريض كم شده و جمله ناهنجارى بگويد، با كمال آرامش و بزرگوارى‏ اغماض كند. و اصولاً عيادت مريض كند گرچه با او سال‌هاست كه جدايى و تنافر دارد. البته اين‌ها مشكل است و انسان بايد به نيروى عقل و تقوى بر خواسته‏‌هاى نفس مسلط شود تا بتواند كارى بكند.

انسان مى‌‏خواهد نماز شب بخواند؛ شب است، در خواب خوش فرو رفته، نسيم ملايم مى‌‏وزد؛ از خواب برخاستن و بستر آرام و راحت را ترك‌كردن مشكل! در ماه رمضان، در روزهاى گرم و طولانى، روزه گرفتن مشكل است. جهاد‌كردن در راه خدا و از وطن دور شدن و جان خود را هدف تير و شمشير قرار دادن مشكل است. حج‌كردن و ترك خانمان نمودن و سر و پا برهنه دنبال كعبه واقعى در زمين مكه حركت‌كردن مشكل است. طواف‌كردن، سعى نمودن، به عرفات كوچ‌كردن و در شب به مشعر آمدن، و مناسك منى همه مشكل است.

با اخلاق نيكو با مردم سر و كار داشتن و عفو و إغماض‌نمودن و از تعدى و تجاوز آدم جاهل گذشتن مشكل است. رحمت بر زير دست‌آوردن، و با مهربانى با فقرا و ضعفا رفتار‌كردن، و با آن‌ها درآميختن و نشستن و برخاستن و بر سر يك سفره حاضرشدن مشكل است. در مقابل شتم و سب و لعن و هرزه‌گويى مردم، شكيبا بودن و جام تحمل و صبر را لبريز نكردن و با جاهلان به مسالمت رفتار نمودن مشكل است‏.

اداره تربیت اخلاقی معاونت تهذیب

 


فرم در حال بارگذاری ...

آیا دنیا مذموم است؟

نوشته شده توسطرحیمی 16ام تیر, 1394

 

درس اخلاق علامه حسيني طهراني(ره):

در أخبار وارد شده است كه دنيا ملعون خداست.

حضرت رسول‌اکرم(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) در ضمن وصايايى كه به أبوذر غفارى مى‌‏كنند، مى‌فرمايند:

يا أباذر! إن‌الدنيا ملعونة، ملعون ما فيها.1

«اى أبوذر! دنيا ملعون است و ملعون است هر چه در دنياست.»

در بسيارى از روايات مذمت دنيا شده است؛ و دورى از دنيا را موجب سعادت و روى‌آوردن به آن‌را علت شقاوت دانسته است. معناى دنيا همين زندگى‌كردن بر اساس تخيلات و شهوات و لذايذ فانيه، و غفلت از برنامه حقيقى انسانى و جهالت و غفلت از خداست. معناى دنيا پيروى از مكتب احساس و عواطف حيوانى و غرايز بهيمى و دور بودن از منطق عقل است.

اين معناى دنياست، يعنى زندگى پست و دنى، در مقابل زندگى عليا يعنى حيات بلندپايه در سطح فضايل انسانى. و لذا در قرآن مجيد حيات دنيا را مقابل با آخرت شمرده است:

يعْلَمُونَ ظَاهِرًا مِنَ الْحَياةِ الدُّنْيا وَهُمْ عَنِ الْآخِرَةِ هُمْ غَافِلُونَ(الروم/7)

از زندگي دنيا ظاهري را مي ‏شناسند و حال آنکه از آخرت غافلند

حيات آخرت كه باطن دنياست، حيات عليا است، حيات انسان عقلانى است؛ ولى حيات دنيا كه حيات منطق احساسات است، حيات نفسانى است.

منظور از دنياى مذموم، زندگى‌كردن روى زمين و از نعمت‌هاى پروردگار منان بهره‌بردارى‌كردن نيست. روى زمين زندگى‌كردن و با عمر طولانى با صحت و سلامت زيست نمودن و در امان و فراغت بال و آرامش دل و اطمينان خاطر در روى زمين به سر بردن، گناه نيست.

...

ما به اختيار خود روى زمين نيامده‌ايم و زندگى نمي‌كنيم و به اختيار خود نمى‌‏رويم؛ پس اين آمدن و رفتن، دنياى مذموم نيست. زمين كه گناه نكرده است. كوه‌ها، آب‌ها، آبشارها، سبزه‌ها، مناظر عجيب و غريب روى زمين، باد و باران، و پيدايش فصول أربعه، و مناظر عجيب طلوع و غروب خورشيد، و ماه و ستارگان و كهكشان، گناه نكرده‌‏اند. در روى زمين انبياء و ائمه و اولياى خدا زندگى كرده و مى‌‏كنند؛ و زندگى آن‌ها روى زمين موجب منقصت و پستى آن‌ها نخواهد بود. آن‌ها دور از رحمت خدا نبوده و نيستند.

منظور از دنيا زندگى حيوانى است. يعنى انسانى كه بايد با دارا بودن قواى عقلانى به آخرين درجه قوس صعود رسيده و از آخرين‏ ذروه مدارج و معارج انسانيت بالا آيد، زندگى خود را پايين آورده و بر اساس منطق حيوان زندگى كند؛ و از انديشه‌مند‌شدن در اين عالم عجيب خلقت، و تفكر و تأمل در برنامه و هدف انسانى غفلت ورزيده، همّ و غم خود را خوردن و آشاميدن و به روى هم جستن قرار دهد! ايده و آرمان خود را كشتن و غارت‌كردن و تعدى به ضعفاء نمودن قرار دهد. بر اساس تخيلات واهيه و آرزوهاى پوچ كه محال‌ است صورت واقعيت به‌خود بگيرد، زندگى خود را ترتيب دهد.

اداره تربیت معاونت تهذیب


فرم در حال بارگذاری ...

وحشی دشت معاصی را دو روزی سر دهید / تاکجا خواهد رمید آخر شکار رحمت است

نوشته شده توسطرحیمی 16ام تیر, 1394

از چمن تا انجمن جوش بهار رحمت است

دیده هرجا باز می‌ گردد دچار رحمت است

خواه ظلمت‌کن تصور خواه نور آگاه باش

هرچه اندیشی نهان و آشکار رحمت است

ذره‌ها در آتش وهم عقوبت پر زنند

باد عفوم این‌قدر تفسیر عار رحمت است

دربساط آفرینش جزهجوم فضل نیست

چشم نابینا سپید از انتظار رحمت است

ننگ خشکی خندد ازکشت امیدکس چرا

شرم آن روی عرقناک آبیاررحمت است

قدردان غفلت خودگر نباشی جرم کیست

آنچه عصیان‌خوانده‌ای‌آیینه‌دار رحمت است

کو دماغ آنکه ما از ناخدا منت‌کشیم

کشتی بی‌دست و پاییها کنار رحمت است

نیست باک از حادثاتم در پناه بیخودی

گردش‌رنگی‌که من دارم حصار رحمت است

سبحهٔ دیگر به ذکر مغفرت درکار نیست

تا نفس باقی‌ست هستی در شمار رحمت است

وحشی دشت معاصی را دو روزی سر دهید

تاکجا خواهد رمید آخر شکار رحمت است

نه فلک تا خاک آسوده‌ست در آغوش عرش

صورت رحمان همان بی‌اختیار رحمت است

شام اگرگل‌کرد بیدل پرده‌دار عیب ماست

صبح اگر خندید در تجدیدکار رحمت است

بیدل دهلوی


فرم در حال بارگذاری ...

پنج اصل دربارۀ رزق و روزی

نوشته شده توسطرحیمی 16ام تیر, 1394

نگرانی از روزی بی خود و بی مبناست. این اضطراب، اضطراب موهوم است چون رزق و روزی مقدر است. اما این پنج نکته چیست؟

قرآن کریم می فرماید: روزی همۀ شما مقدر است:

«وَمَا مِن دَآبَّةٍ فِي الأَرْضِ إِلاَّ عَلَى اللّهِ رِزْقُهَا»[12]

همۀ موجودات عالم، همۀ جنبندگان روزیشان مقدر است.

نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله) می فرماید:

«وَ لَوْ أَنَّ جَمِیعَ الْخَلاَئِقِ اجْتَمَعُوا عَلَی أَنْ یَصْرِفُوا عَنْکَ شَیْئاً، قَدْ قُدِّر َلَکَ لَمْ یَسْتَطِیعُوا، وَ لَوْ أَنَّ جَمِیعَ الْخَلاَئِقِ اجْتَمَعُوا عَلَی أَنْ یَصْرِفُوا إِلَیْکَ شَیْئاً، لَمْ یُقَدَّرْ لَکَ لَمْ یَسْتَطِعُوا»:

اگر همه جمع شوند و بخواهند روزی مقدر کسی را از او بگیرند نمی توانند، و اگر همه جمع شوند و بخواهند روزی ای که برای کسی مقدر نشده به او بدهند نمی توانند.[13]

این یک اصل کلی است که روزی همگان مقدر است.

خداوند رحمت کند مرحوم بافقی را که قبرش بالا سر حرم است. ایشان کسی بود که در صحن همین حرم شریف، با همسر رضاشاه درگیر شد. وقتی همسر و دختر رضاشاه بی حجاب وارد حرم شدند، این پیرمرد یک تنه قد علم کرد، عصایش را بالا برد و گفت: از حرم بیرون بروید، اجازه نمی دهم در حرم حضرت معصومه علیه السلام بی حجاب و بدحجاب وارد شوید! در نتیجۀ این اقدام کتک خورد و به شهر ری تبعید شد و مدت ها در تبعید به سر برد.

...

ایشان آنجا هم صاحب نفوذ بودند و بسیاری از مردم گردشان جمع شده بودند. روزی رئیس شهربانی نزد ایشان آمد و گفت: رضاشاه مرا فرستاده است (می خواست تفقدی کند) گفته به آقای بافقی بگو حالا که در تبعید به سر می بری هر چه لازم داری بگو تا برایت مهیا کنم. دستی به سر و وضع زندگی شما بکشیم و از نظر مالی به شما کمک کنیم. ایشان نگاهی کرد و گفت: هر چه که بخواهم؟ گفت: بله، هر چه شما بخواهید. گفت: امروز آفتاب بسیار شدید است، برو تلگرافی بزن و بگو ابری بیاورد در شهر ری باران خوبی ببارد.

رئیس شهربانی گفت: آقا، مسخره می کنید. باران و ابر مگر دست ماست؟! چیزی که دست ماست پول، طلا و نقره و مسایل دنیوی است، اینکه شما فرمودید دست ما نیست. فرمود: برو به اربابت بگو آن کسی که رزق ما را می دهد می فرماید: «وَفِي السَّمَاء رِزْقُكُمْ وَمَا تُوعَدُونَ»[14]؛ رزق ما مقدر است او باید برساند. شما که قدرت یک ابر آوردن را ندارید، قدرت یک امر و نهی به سحاب را ندارید، شما می خواهید رزق و روزی مرا بدهید؟! و بدین ترتیب فرستاده را برگرداند.

ایشان گاهی قم می آمد و به محضر آیة الله بروجردی می رسید. هر وقت مشکل برای شهریۀ طلاب پیش می آمد، ایشان می رفت جمکران نماز می خواند و بر می گشت، مشکل حل بود. تمام شب های چهارشنبه در سرما و گرما می رفت مسجد جمکران نماز می خواند و به این کار مقید بود. می رفت نماز می خواند و شهریه و مسایل دیگر را با خود آقا مطرح می کرد و آقا واسطه می شد و برمی گشت.پس اول اینکه روزی مقدر است.

دوم اینکه روزی با حرص افزایش پیدا نمی کند. امام صادق علیه السلام فرمود:

«اِنْ کانَ الرِّزقُ مَقسُوماً فَالحِرصُ لِمَاذَا!؟»[15]؛

وقتی روزی تقسیم شده پس حرص برای چیست؟

آقای بازاری، آقای راننده، حرص برای چه؟ اجحاف برای چه؟ لجام گسیختگی قیمت ها برای چه؟! بی انصافی در بازار برای چه؟! خود مسئولین می گویند: عمده فروش سه درصد و خرده فروش ده درصد حق دارد سود بگیرد. پنجاه درصد سود می کشی و دست مشتری می دهی، فکر کردی این حرص، روزی مقدر تو را افزایش می دهد؟! در بیماری هزینه می شود و در جای دیگر از دست می رود.

امام صادق علیه السلام می فرماید: حریص از دو چیز محروم است: «الراحه والیقین». یکی آرامش و دیگری یقین.[16]

آرامش که ندارد راضی هم نیست. همیشه می دود، تلاش می کند و می خواهد با حرص به روزی افزایش کاذب بدهد.

عبدالله بن ابی یعفور از کسانی بود که امام صادق علیه السلام او را بسیار دوست داشت و ایشان هم به امام صادق علیه السلام ارادت داشت. امام صادق علیه السلام به او وعده داده بود که قسم به ولایتم تو اهل بهشتی. روزی عبدالله با ناراحتی به محضر امام صادق علیه السلام رسید و عرضه داشت: یا ابن رسول الله! انا طالب الدنیا، من دنیا پرست شدم، طالب دنیا شدم، نجاتم بده! آقا فرمود: طالب دنیا هستم یعنی چه؟ گفت: از کار خوشم می آید هر چه بیشتر کار می کنم بیشتر لذت می برم. (مثلاً اگر پنج ساعت می خواهم در مغازه باشم دوست دارم هفت ساعت باشم، دوست دارم شب هم بایستم، دوست دارم چند کار داشته باشم) تعبیر این بود: دوست دارم مالم افزایش پیدا کند. آقا این یک میل غیر طبیعی نیست؟

امام صادق علیه السلام فرمود:

به چه منظور می خواهی مالت افزایش پیدا کند؟ گفت:

1- می خواهم از زن و بچه ام خجالت نکشم.

2- می خواهم یک فرش را دو تا کنم، خانه را بهتر کنم، زندگی راحت تری داشته باشم، حج بروم، عمره بروم، زیارت قبر پیامبر بروم، به مردم کمک کنم، صدقه بدهم و سفره بیاندازم.

امام صادق علیه السلام فرمود:

«هَذَا طَلَبُ الآخِرَة»، اینها که گفتی طلب آخرت است. دوست داشتن شغل، دوست داشتن دارایی و تلاش زیاد به منظور اینکه انسان این کارها را انجام بدهد حرص نیست.

سُدیر صیرَفی آمد خدمت امام صادق علیه السلام و عرضه داشت: شما به ما می فرمایید کار کنید ولی حرص نداشته باشید، چه کنم؟

حضرت فرمودند: «إِذَا فَتَحْتَ بَابَکَ»، وقتی در مغازه را بالا کشیدی «وَ بَسَطْتَ بِسَاطَکَ» و بساطت را پهن کردی، (پارچه فروشی، خرما فروشی، مغازه داری، کاسبی)، «فَقَدْ قَضَیْتَ مَا عَلَیْک»، وظیفه ات را انجام داده ای[17] و این حرص نیست. حرص آن است که کلک بزنی، نیرنگ بزنی، کلاه سر مردم بگذاری، دروغ بگویی.

امیرالمؤمنین علیه السلام هر روز به بازار کوفه وارد می شد و فریاد می زد: «یَا مَعْشَرَ التُّجَّارِ»، ای بازاری ها، «تَبَرَّکُوا بِالسُّهُولَةِ»[18]

به مردم آسان بگیرید تا برکت مالتان زیاد شود.

در کشورهای اسلامی غالباً در ماه رمضان یک تخفیف ویژه به مردم می دهند. خود دولت به مردم، شهرداری ها و کسانی که مسئولند از جمله وزارت بازرگانی تخفیف می دهد و بازار سهولت و تبرک پیدا می کند. نباید لجام گسیخته باشد. مردم ما، به ویژه خانواده های تهیدست از گرانی ها و گاهی از نبود نظارت و سرکشی رنج می برند.

امیرالمؤمنین علیه السلام در بازار فریاد می زد: به مردم آسان بگیرند، خدا برکت می دهد. ای مردم دروغ نگویید و قسم نخورید. بدین گونه بازاری ها را نصیحت می کرد. این کلمات را باید در بازارها، تعاونی ها، مغازه ها، بنگاه ها و مراکز عمومی و اداری نصب کنند. اجحاف به مردم حرص است و حرص روزی را زیاد نمی کند.

کاهش روزی با سوء تدبیر

نکتۀ سوم که نکته کارشناسی و مهمی می باشد سوء تدبیر است. رسول خدا (ص) فرمود: «ما أخافُ عَلی امَّتِی الفَقرَ»، من بر امتم از فقر نمی ترسم «و لکِن أخافُ عَلَیهِم سوءَ التَّدبیرِ».[19] از بد تدبیری و سوء تدبیر می ترسم. الان بخشی از گرفتاری های ما در جامعه از بی نظمی است.

دختر جوان، پسر جوان ازدواج کرده، و خانۀ مادرش اتاق خالی دارد ولی می گوید خانۀ مستقل می خواهم. تو با این درآمد نمی توانی اجاره بدهی. می خواهم حتماً مهریه ام مثل بقیه باشد، می خواهم سرویس جهیزیه ام از فلان کشور باشد. این بی تدبیری است.

مثلاً اگر تختخواب یک میلیونی نباشد، سیصد هزار تومانی باشد نمی شود روی آن خوابید؟! اگر کمد صد هزار تومانی باشد نمی شود در آن چینی گذاشت. اگر بشقاب ایرانی باشد نمی شود در آن برنج خورد حتماً باید آرکوپال فرانسه باشد. این بی تدبیری است.

این حدیث قابل تأمل است «الْقَلِیلُ مَعَ التَّدْبِیرِ أَبْقَی مِنَ الْکَثِیرِ مَعَ التَّبْذِیرِ».[20] خدا می داند که این روایت را باید با طلا نوشت؛ مال کمِ با تدبیر، پایدارتر از مال فراوانِ با ریخت و پاش است. یک گاری دارد پنج کیلو میوه می گذارد می فروشد. شب مسجد می آید، خانه می رود، خواب آرام دارد، بچه هایش مؤمن هستند، در دانشگاه قبول می شوند خلاصه همه چیز دارند.

سعدی حکایت جالبی دارد. پارسازاده ای دو عموی پولدار داشت. پس از فوتشان ارث فراوانی به او رسید – این را در گلستان می گوید – در حال بی پولی، یک مرتبه به پول رسید، سعدی می گوید: شروع به تبذیر و اسراف، فسق و فجور و ریخت و پاش کرد. گفتم: بروم او را نصیحتی کنم بالاخره دو پیراهن بیشتر از او پاره کرده ام، تجربه دارم. رفتم او را نصیحتی کردم، خوشا به حال آن جوانی که نصیحت این پیرمردها را گوش کند. حرف پدر و مادر را قبول کند و همه را دشمن نپندارد.

این آقا یا خانم زندگی کرده، اولاد و نوه دارد. امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: گرانِ دیگران را ارزان بخرید. منظور از گران دیگران چیست؟ تجربه است. این کاسب در این شغل چند سال تجربه دارد. مقداری از تجربۀ دیگران استفاده کردن خوب است. با مادر شوهر زندگی کردن چه اشکالی دارد؟ گاهی هم ممکن است یک نیشی باشد ولی باز هم آخرش نوش است. کنارش زندگی کن این قدر بر خودت مشکل مسکن را تحمیل نکن، مشکل زندگی را بیشتر سخت نکن. زندگی را سخت نگیر.

سعدی می گوید: رفتم نزد آن جوان و گفتم: ای جوان، حالا که به ثروت رسیده ای این زندگی همچون آسیاب است و درآمد هم مثل آبی است که سنگ آسیاب را می چرخاند، اگر این آب کم شود سنگ نمی چرخد و اگر این آب خشک شود سنگ می ایستد. نگذار این درآمد خشک شود؛ ولی جوان گوش نداد. سعدی می گوید: مدتی گذشت، دیدم جوان با لباس های مندرس به فقر و گدایی افتاده است. این سوء تدبیر است. این غیر از حرص و مسألۀ فقر است.

ما در جامعه امروزی لطمه ها از سوء تدبیر می خوریم. مثلا با این شغل اشنایی ندارد ولی می خواهد این شغل را راه بیندازد؛ می خواهد با این شغل فخر فروشی کند. لذا کم می آورد، بدهی هم افزایش پیدا می کند، ربا هم در کار می آید و زندگی را متلاشی می کند. می گوید ده میلیون ورشکست شدم. می گوید پنجاه میلیون زیر بار قرض ماندم. این آقا دو سال است که وارد بازار شده، تازه ازدواج کرده است، برای اینکه مشکل اول را حل کند مشکل دیگری به وجود آورد، همین طور مشکل دوم، سوم، چهارم؛ مثل موریانه زندگی را از هم می پاشد. پس نکته سوم این است که در زندگی تدبیر لازم است.

روزی مقدر از راه حرام به دست نمی آید

نکته چهارم: روزی را بر خودمان حرام نکنیم. یک سؤال: شما که می گویید روزی مقدر است اینها هم که ربا می خورند مقدر است؟ اینها هم که رشوه می گیرند، روزی مقدر است؟ اینها هم که مال مردم را می خورند روزی مقدر است؟ اینها هم که از دیوار مردم بالا می روند و سرقت می کنند، روزی مقدر است؟

در پاسخ مثالی بزنم: زبانی که خداوند داده اگر کسی فحش بدهد خدا به او گفته فحش بدهد؟ این انگوری که خدا آفریده اگر کسی با آن شراب درست کند، خدا گفته شراب درست کن؟! عزیز من! همۀ وسایل این عالم دو حکم دارند: حلال و حرام. با انگور هم می شود شراب درست کرد و هم سرکه درست کرد. با زبان هم می شود قرآن خواند و هم دروغ گفت. با چشم هم می شود قرآن دید و هم به نامحرم نگاه کرد. روزی حرام جزء روزی مقدر نیست. روزی مقدر روزی حلال است و لذا نکته چهارمی که عرض می کنم روزی نباید حرام بشود. در آیات و روایات هم تأکید شده «کُلُوا مِمّا فِی الْأَرضِ حَلالاً طَیِّباً»[21] پاکیزه و حلال بخورید.

روزی قابل افزایش و کاهش است

آخرین نکته و آن این است که روزی قابلافزایش و کاهش است، خداوند می فرماید:

«یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن يَشَاء».[22]

حدیث داریم کسی دائم الوضو باشد روزی اش زیاد می شود.[23]

کسی سوره واقعه بخواند روزی اش زیاد می شود.[24]

کسی توکلش بر خدا باشد روزی اش زیاد می شود.

«یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن يَشَاء»، همان روزي ای که گفتیم مقدر است، قابل افزایش و کاهش هم است.

این پنج مطلب را اگر کنار هم بگذاریم:

1- روزی مقدر است؛

2- حرص در افزایش اثر ندارد؛

3- تدبیر در خرج کردن لازم است؛

4- روزی حرام نشود؛

5- توجه در این نکته باشد که روزی قابل افزایش و کاهش است. با رعایت این اسرار طلایی دیگر جای نگرانی و اضطراب نیست. کسی که نگران آینده است باید تدبیر داشته باشد، باید تلاش کند.

روزی معاذ بن کثیر به محضر امام صادق علیه السلام رسید و عرضه داشت: می خواهم کار را کنار بگذارم – پارچه فروش بود- [25] حضرت فرمود: در این صورت نظرت از اعتبار می افتد. بعد از مدتی حضرت از اصحاب جویای احوال او شدند. گفتند: او دست از کار کشیده است. حضرت فرمودند:

«عَمَلُ الشَّیْطَانِ مَنْ تَرَکَ التِّجَارَةَ»[26]؛ کسب را کنار گذاشتن کار شیطان است. شیطان این را از تو می خواهد. فرمود: کسی که کار را تعطیل کند دو سوم عقلش از بین رفته است. کار را تعطیل نکن، تلاش بکن. آن بخشی که از تو بر می آید انجام بده، خداوند هم می فرماید: ما افزایش می دهیم.

حجه الاسلام دکتر رفیعی

[12]. هود، 6.

[13]. بحارالانوار، ج 74، ص 137.

[14]. ذاریات، 22.

[15]. امالی صدوق، ص 7.

[16]. امام صادق علیه السلام می فرماید: حُرِمَ الْحَرِیصُ خَصْلَتَیْنِ وَ لَزِمَتْهُ خَصْلَتَانِ حُرِمَ الْقَنَاعَةَ فَافْتَقَدَ الرَّاحةَ وَ حُرِمَ الرِّضَا فَافْتَقَدَ الْیَقِین (وسائل الشیعه، ج 16، ص 20؛ خصال، ج 1، ص 69).

[17]. کافی، ج5، ص 79.

[18]. بحارالانوار، ج100، ص 94؛ وسائل الشیعه، ج 17، ص 382.

[19]. عوالی اللئالی، احسائی، ج 4، ص 39.

[20]. غرر الحکم، ح 8079.

[21]. بقره، 168.

[22]. أَوَلَمْ یَعْلَمُوا أَنَّ اللهَ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن يَشَاء وَ یَقْدِرُ، آیا آنها ندانستند که خداوند روزی را برای هر کس بخواهد گسترده یا تنگ می سازد؟! (زمر، 52).

[23]. لَمَّا قِیلَ لَهُ: اُحِبُّ اَن یُوَسَّعَ عَلَیَّ فِی الرِّزقِ؟ - دُم عَلَی الطهارَةِ یُوَسَّع عَلَیکَ فِی الرِّزقِ، به رسول خدا (ص) عرض شد: دوست دارم روزیم زیاد شود، فرمودند: پیوسته با وضو باش. (کنز العمال، ح 44154).

[24]. مجمع البیان، طبرسی، ج 9، ص 211.

[25]. عَن مَعَاذِ بنِ کَثِیرٍ بَیّاعِ الاکسِیَةِ قَال: قُلتُ: لِأبِی عَبدِاللهِ (ص): إنّی قَد هَمَتُ أن اَدَعَ السُّوقَ وَ فِی یَدی شَیءٌ؟ فَقَالَ: اِذا یَسقُطَ رَأیُکَ وَلا یَستَعَانَ بِکَ عَلَی شَیءٍ.

امام صادق علیه السلام – در پاسخ به معاذ بن کثیر جامه فروش، که پرسید: من برای خود ثروتی دارم و تصمیم دارم بازار را رها کنم – فرمود: در این صورت نظرت از اعتبار می افتد و در هیچ چیز از تو کمک گرفته نمی شود (کافی، ج 5، ص 149).

[26]. وسائل الشیعه، ج 17، ص 16.

[27]. سوگنامه آل محمد، ص 23.

[28]. مناقب، ج 1، ص 242؛ بحارالانوار، ج 79، ص 106.

پژوهه تبلیغ

 


فرم در حال بارگذاری ...


 
مداحی های محرم