موضوع: "عمومی"

سبک زندگی با طعم موبایل

نوشته شده توسطرحیمی 17ام فروردین, 1395
شبکه های اجتماعی تلفن همراه که از راه آنها به راحتی و بدون هزینه می توان با دیگران ارتباط برقرار نمود و پیام های گوناگون متنی، صوتی و تصویری رد و بدل کرد و به یکی از صدها میلیون کابر آنها در سرتاسر دنیا پیوست. اما این همه ماجرا نیست. چه بسیار خانواده ها که با استفاده نابجا و گاه ساده لوحانه از این برنامه ها، با به تاراج رفتن اطلاعات خصوصی و شخصی شان، به قول خودشان به خاک سیاه نشسته اند و اکنون انگشت حسرت به دندان می گزند و راه برگشت و جبران هم ندارند.

شبکه های اجتماعی تلفن همراه

 انسان از آن دست موجوداتی است که به طور طبیعی دوستدار زندگی جمعی و در کنار دیگر هم نوعان است و به تنهایی نمی تواند روزگار بگذراند. اما شکل این ارتباط میان مردمان هر از چند گاه دستخوش تغییر و تحول می شود و امروزه با بهره گیری از فناوری های مختلف که به مدد آدمی آمده، به شیوه های گوناگون می توان با دیگران ارتباط برقرار کرد و از منزوی شدن رهید.

یکی از این فناوری های سودمند، تلفن همراه است. این وسیله کوچک، ابتدا فقط ابزاری ساده برای ارتباط با مخاطب بود؛ اندک اندک قابلیت های مهمی چون عکس و فیلم گرفتن و بعد اتصال به شبکه اینترنت، آن را خیلی مهم جلوه داد؛ به طوری که امروزه بسیاری از مردم، نمی توانند بدون تلفن همراهشان، صبح را به شب برسانند و اگر تلفن همراه دمِ دستشان نباشد، گویا چیزی کم دارند و سرگردان می شوند.

خداوند متعال در آیه نوزدهم سوره مبارکه بقره، آنجا که درباره شراب و قمار مورد پرسش قرار می گیرد، می فرماید:

از تو درباره شراب و قمار می پرسند. بگو در این دو، گناهی بزرگ و سودهایی برای مردم (نهفته) است؛ اما گناه آنها از سودشان بزرگ تر است.

و به صراحت، ضمن تصریح به سودهای اندکی برای این دو عمل، زیان های آن را بسیار بیشتر دانسته، مؤمنان را به پرهیز از آن فرامی خواند.

حکایت ما و فناوری های نوظهورِ تلفن های همراه نیز چنین است. وی چت ((wechat، تانگو (tango)، واتس آپ (WhatsApp ) و. … احتمالاً این نام‎ ها به گوش شما، خواننده محترم این نوشته رسیده است؛ شبکه های اجتماعی تلفن همراه که از راه آنها به راحتی و بدون هزینه می توان با دیگران ارتباط برقرار نمود و پیام های گوناگون متنی، صوتی و تصویری رد و بدل کرد و به یکی از صدها میلیون کابر آنها در سرتاسر دنیا پیوست. اما این همه ماجرا نیست. چه بسیار خانواده ها که با استفاده نابجا و گاه ساده لوحانه از این برنامه ها، با به تاراج رفتن اطلاعات خصوصی و شخصی شان، به قول خودشان به خاک سیاه نشسته اند و اکنون انگشت حسرت به دندان می گزند و راه برگشت و جبران هم ندارند.

ادامه »

الگوی پیشرفت و توسعه

نوشته شده توسطرحیمی 17ام فروردین, 1395

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع بحث: « پیشرفت و توسعه » چیست؟ چرا؟ و چگونه؟ (دریافت مقاله + اسلاید بحث)

مساله بحث: چگونه می‌توان جامعه را طوری به‌پیش برد (ساختارسازی و فرآیندسازی کرد) که به پاسخ‌گویی بهینه به کلیه سطوح نیازهای بشر برسد؟ 

راهبردمرکزی برای این حرکت چیست؟ نقطه شروع آن کدام است؟ مراحل حرکت کدامند؟ اصلی‌ترین عامل بهینه‌سازی چیست؟ نقاط بحران کدامند؟ محورهای این حرکت و نقشه آن چگونه است؟ راهبردهای حاکم بر هر محور کدامند؟

فرضیه بحث:

 1. توسعه و پیشرفت = فرآیند تغییر مثبت در نگرش، احساس و مهارت‌های جمعی افراد جامعه برای ایجاد کیفیت برتر پایدار در زندگی. 

در تعبیر دیگری توسعه = ساختارسازی برای توليد رفتارهاي شبکه‌اي منجر به ارتقاء کيفيت زندگي.  

2. ساختار برنامه توسعه در چهار محور کلان تنظیم شود:

 

  •  ارتباط با خود (بدن _ فكر _ روح و احساس_ رفتار و عمل)
  •  ارتباط با همنوع (خانواده _ محيط كار _ جامعه_ بين الملل)
  • ارتباط با محيط زيست 
  • ارتباط با خدا (لمس و احساس ماوراء و شبکه هستي)

 3. مدل توسعه و پیشرفت = مدل مهارت‌محور (مدل توسعه انساني، با خصوصيت شبکه‌اي آينده‌نگار، با چتر استراتژيك توليد مهارت)

 4. نقطه شروع فرآیند توسعه = سيستم آموزشي (در توسعه از پايين به بالا) و سيستم تصميم‌گيري (در توسعه از بالا به پايين) که همزمان بايد فعال شوند و مرکز تلاقی آنها عبارتست از: تربیت مدیران دارای مهارت تصمیم‌گیری شبکه‌ای و کنترل سیستم‌های هوشمند اجتماعی. 

 تبیین بحث:

مقصود از کلمات به‌کار رفته در تعریف توسعه و پیشرفت:

«ساختارسازی» = تعیین فرآیند ناوابسته به مصادیق و اشخاص، و وابسته به شاخص‌های کمّی و کیفی.

«شبکه‌اي» = معادله مطلوبيتي که برآيند پنج مولفه زيراست:

 

  1. مطلوبيت جسمي
  2. مطلوبيت فكري و رواني
  3. مطلوبيت محيطي
  4. مطلوبيت جمعي (امنيت پنج‌بُعديِ ‌‌خانواده، سازمان، شهر، كشور، بين‌الملل)
  5. مطلوبيت پايدار(با ميل به سوي بي‌نهايت= ابديت)

«ارتقاء» = افزايش رضايتمندي .

«کیفیت زندگی» = قرار گرفتن در موقعیتی که دارای شاخص‌هاي زير باشد: (هم در سطح خُرد و هم در سطح کلان)

1.آگاهي2.امنيت3.سلامتي 4. درآمد مناسب 5. ارتباطات موثر 6. آرامش روحي


مهم‌ترين مفهوم در اين قسمت مفهوم «شبکه» است و درمفهوم«شبکه»، مرکز ثقل بر مفهوم «ابديت» است.

تمايز اصلي تفکر اسلام باتفکرات ديگر در مباحث توسعه،مدرنيته، تغيير و تحول، پايداري،بهينه‌سازي، رشد، معناي زندگي، آرامش، کيفيت زندگي،اسلوب زندگي، منفعت، خوب و بد،بايد و نبايدهاي حقوقي و اخلاقي، بر مفهوم شبکه‌اي بودن زندگي با شاخصه «ابديت»متمرکز است. 

اين مفهوم، خود را در مدل توسعه پيشنهادي در شاخص«احساس حضور خدا»،نشان خواهد داد. يعني سيستم‌ها به‌گونه‌اي طراحي شده‌اند كه علاوه بر اثر خاصِ مورد انتظار از آنها (مانند ايجاد سلامت در سيستم بهداشتي، ايجاد درآمدكافي درسيستم اقتصادي)، احساس حضور خداوند در هستي و زندگي را براي افرادي كه با اين سيستم‌ها مواجه مي‌شوند تقويت كند.

ادامه »

موشک و مذاکره در برابر چماق و هویج امریکا

نوشته شده توسطرحیمی 16ام فروردین, 1395

در جهانی که امریکا بر اساس چماق و هویج ترسیم کرده ، روزگار هم روزگار موشک، هم روزگار مذاکره است.

رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با جمعی از مداحان و چهره های فرهنگی در روز میلاد حضرت زهرا(سلام الله علیها)،موشک و مذاکره در برابر چماق و هویج امریکا تاکید کردند دنیای آینده هم دنیای موشک و هم دنیای مذاکره است.

در چرایی این نکته باید گفت خود استراتژیست های غربی مدعی دنیای مذاکره، از بن دندان قبول دارند که به زبان علم استراتژی و آنگونه که کلاوزویتس استراتزیست پروسی الاصل قرن ها پیش تصریح کرده است: سیاست/دیپلماسی ادامه جنگ با ابزاری دیگر است. به دیگر سخن هر انسان عاقلی میداند که سیاست و جنگ؛ دیپلماسی و مذاکره دو روی سکه هستند که صرفا همزیستی هوشمندانه آنها میتواند تامین کننده منافع ملی هر کشور باشد.

جالب آن است که استراتژیست های آمریکایی امروز پس از عبور از دو فاز قدرت یعنی قدرت سخت و قدرت نرم، در دنیای جهانی شده، وارد فاز سوم قدرت، یعنی قدرت هوشمند(Smart Power) شده اند. به طور خلاصه قدرت هوشمند، اشاره به استفاده همزمان و البته بجا از هر دو قدرت سخت و نرم (قدرت دیپلماسی)در موارد و مواقع متعدد به صورت مقتضی دارد. بنابراین باید به این تفکرکه دنیای آینده را دنیای منهای موشک می داند با قدرت بگوییم که دنیای آینده نه صرفا دنیای مذاکره (گفتمان ها) و نه صرفا دنیای موشک بل، همراهی و همزیستی هر دوی اینهاست. یعنی به اصطلاح قلدرمآبانه خود غربی ها خصوصا آمریکاییها، همزیستی شیرینی و شلاق؛ هویج و چماق. در واقع در مقابل این ادبیات تهدید آمیز کدام عاقلی یا وطن پرستی میپذیرد که چماق را کنار بگذارد، سلاحش را زمین بگذارد.

ادامه »

زن و مرجعیت

نوشته شده توسطرحیمی 16ام فروردین, 1395

زن و جامعه در نگرش استاد مطهری:
مقدمه:

آنچه تحت عنوان زن و جامعه در نگرش استاد مطهري(قده) ارائه مي‏شود حاصل آن بخش از نظرات و آثار انتشار نيافته استاد است كه اينك دهمين قسمت آن را تقديم خوانندگان گرامي مي‏نماييم. اين مقالات به استناد مطالبي است كه از نوارهاي استاد در اين باره برجاي مانده و عينا استخراج شده است.

شيوه پسنديده آن حكيم فرزانه اين بود كه تأليفات خويش را قبل از تكميل و انتشار، به صورت سخنراني و درس در مجامع عمومي يا محدود و گاهي بيش از يك بار مطرح مي‏نمود تا از جامعيت بيشتري برخوردار باشد. چنان كه در پيش نيز توضيح داديم ايشان براي كتاب «نظام حقوق زن در اسلام» مباحث ديگري را منظور نموده بود تا پس از تكميل به عنوان جلد دوم كتاب انتشار دهد و حتي فهرست مباحث و بسياري از فيشهاي مقدماتي و تحقيقي آن را فراهم آورده بود ولي با شهادت ايشان اين دفتر بسته شد. مباحثي كه تاكنون تحت عنوان «زن و سياست»، «زن و شهادت» و «زن و قضاوت» ارائه نموده‏ايم در همين چارچوب بوده است.

موضوع «زن و مرجعيت» نيز در همين توضيح مي‏گنجد.

اينك و پس از گذشت سالها از پيروزي انقلاب اسلامي و آن همه روشنگري توسط اسلام‏شناسان و بويژه در رأس آنان حضرت امام خميني(ره)، پذيرش بسياري از ديدگاهها و افكار، در ميان محافل مذهبي امري آسان بشمار مي‏رود، البته اين واقعيت را نمي‏توان ناديده گرفت كه هنوز هستند اذهان و محافلي كه حتي از طرح اين گونه مباحث نيز احساس و اظهار نگراني مي‏كنند. اينان نه به خود اجازه طرح اين گونه مباحث را مي‏دهند و نه تحمل شنيدن آن را از ديگران دارند. اين همه نشان دهنده عظمت افكاري است كه آن حكيم شهيد داشت و بالاتر از آن شجاعتي بود كه در طرح ديدگاههاي خويش به خرج مي‏داد. او چوب اين افكار و اين شجاعت را مي‏خورد و عاقبت نيز خون سرخ خويش را شاهد گويايي بر حقانيت خود ساخت.

ما معتقديم همان گونه كه خود استاد شهيد در مقدمه ناتمامي كه بر كتاب مسأله حجاب در آخرين ماهها و روزهاي عمر پربركت خويش نگاشته، نشان داده است اگر امروز حضور داشت و اينك به طرح چنين مباحثي مي‏پرداخت مباحثي جامعتر عرضه مي‏نمود. او كه فقيهي حكيم و حكيمي ملتزم به حدود شرعي و ملاكهاي ديني بود با جامعيت كم‏نظير خويش به گونه‏اي به طرح و ارزيابي مسايل مورد نظر پرداخته است كه هنوز پس از سالها، طراوت و راهگشايي خويش را داراست و در بسياري موارد حتي بيش از گذشته مي‏تواند منشأ اثر باشد. 4ـ آنچه اينك در پيش روي داريد طرح ديدگاه استاد فرزانه در باره اجتهاد و مرجعيت زن در احكام اسلامي مي‏باشد. اين مطالب نيز همانند مباحث قبلي عينا از نوار استخراج شده و به صورت مقاله تدوين يافته است و آنچه در بين گيومه مي‏آيد عين مطالب استاد است. در قسمت قبل كه اختصاص به موضوع قضاوت بانوان داشت پس از بررسي ادله مخالفينِ جواز قضاوت زن، وعده كرديم كه بخشي از بحث كه مي‏تواند به عنوان تكمله بحث قضاوت زن به شمارآيد، همراه به بحث «مرجعيت زن» خواهد آمد. در اينجا شما را به پي‏گيري اين بحث دعوت مي‏كنيم.

* * *

متن مقاله:

«آيا زن مي‏تواند مفتي و مرجع تقليد باشد؟» اين سؤالي است كه استاد شهيد، بحث در باره مرجعيت زن را با آن آغاز مي‏كند؛ با اين پيش‏ فرض كه زن نيز داراي شرايط لازم باشد، يعني حداقل از نظر علمي در شرايطي مساوي با مردي كه او نيز مجتهد است، قرار داشته باشد. بنابراين سؤال مذكور در شرايطي است كه هم زن مجتهد وجود دارد و هم مرد مجتهد و زن از نظر مقام اجتهاد نسبت به مرد مذكور در مرتبه‏اي برتر قرار دارد و يا لااقل مساوي اوست.

ادامه »

بانو امین که بود؟

نوشته شده توسطرحیمی 16ام فروردین, 1395

یکی از افتخارات شهر دانشمند پرور اصفهان، بانوی مجتهده، سیده نصرت امین است که نام او همواره در تاریخ و فرهنگ ایران و جامعه مسلمانان تابناک خواهد ماند.

به گزارش سرویس علمی فرهنگی خبرگزاری «حوزه»آنچه این بانو را از بیشتر بانوان دوران خود و پیش از آن جلوه گرتر می کند، فروغ معنوی ایشان، به ویژه از نظر اخلاق، تربیتی و معنوی است. وی در رشته های تفسیر قرآن، حدیث، حکمت، فقه، اصول و اخلاق تألیفاتی گرانقدر از خود به یادگار گذاشت. وی با تأسیس حوزه علمیه خواهران و آموزشگاهی دخترانه، پایه گذار مسیر پیشرفت علمی و معنوی زنان در عصر خود بود.

* ولادت و نسب

بانوی بزرگوار، سیده نصرت امین، معروف به بانوی ایرانی، سال 1309 قمری در خانواده ای متدین، اصیل و نجیب در اصفهان دیده به جهان گشود و از همان کودکی عنایات خاص حق تعالی بر او و گرایش وی به حقیقت توحید، در فطرتش آشکار بود. نسب این بانو به امام سجاد علیه السلام می رسد و از سادات معروف به سادات خاتون آبادی بود. پدر وی حاج سید محمد علی امین التجار، فردی شریف، بزرگوار، مؤمن و از بازرگانان سرشناس و متدین بود. مادر وی بانو سیده زهرا ولدیزی دختر حاج سید مهدی، ملقب به «جناب» نیز بانویی متدین و اهل ذکر و خیر خواه محرومان بود.

* کودکی

آغاز زندگی بانو امین، همزمان با حکومت ستم شاهی قاجار و نفوذ و تهاجم وسیع فرهنگ غرب و غرب زدگی و تجمل گرایی به جامعه اسلامی و دور شدن برخی ایرانیان از هویت اصلی و حقیقت دینی بود. در این شرایط حساس، پدر و مادر وی با جدیت تمام به تربیت این کودک پرداخته، او را از چهار سالگی برای فراگیری قرآن، خواندن و نوشتن به مکتب می فرستند تا او را به مدد الهی از تهاجمات زمانه و انحراف ها و خودباختگی ها حفظ کند.

* اساتید

بانو امین از دوران کودکی علاقه زیادی به آموختن داشت و در این مسیر از محضر اساتیدی چون سید ابولقاسم دهکردی، میرزا علی اصغر شریف، میرزا علی شیرازی، شیخ ابوالقاسم زفره ای، شیخ حسین نظام الدین کچویی، میر سید علی نجف آبادی، شیخ محمد رضا اصفهانی، سید محمد نجف آبادی و شیخ مرتضی مظاهری بهره مند شد و توانست شاگردان زیادی را نیز تربیت نماید.

* صاحب مقام اجتهاد و اجازات روایی

وی همواره بر طریق تحصیل علم، تهذیب و خودسازی و عرفان و مراقبت از خود بود تا این که در چهل سالگی به مقام اجتهاد رسید. انتشار اولین کتاب وی به نام «اربعین الهاشمیه» به زبان عربی که در آن چهل حدیث را در زمینه های مختلف کلامی، فلسفی، فقهی، اصولی و اخلاقی به طور عمیق و زیبا تجزیه و تحلیل و نظریه های بدیعی را مطرح کرده بود که از سوی اساتید و فضلای حوزه علمیه نجف مورد استقبال قرار گرفت. این بانو در سال 1354ه.ق نخستین اجازه اجتهاد و روایت را از آیات عظام آقا شیخ محمد کاظم شیرازی و حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی (مؤسس حوزه علمیه قم دریافت کرد. پس از آن اجازه اجتهاد و روایت دیگری از آیت الله ابراهیم حسینی اصطهباناتی و آیت الله آقا شیخ محمد رضا نجفی به دست این بانو می رسد.

* ارتباط اندیشمندان عصر با بانو امین

با گذشت زمان، آوازه دانش و بینش بانوی ایرانی، نه تنها در شهر اصفهان، بلکه در دیگر شهر ها نیز پیچید و مردم، به ویژه اهل علم و زنان، نزد او می آمدند تا حقیقت این امر که یک زن می تواند به درجات بالای علم و حکمت و عرفان برسد، برای آنان روشن شود. علامه امینی، حاج آقا رحیم ارباب، آیت الله العظمی سید شهاب الدین مرعشی نجفی، علامه سید محمد حسین طباطبایی، علامه محمد تقی جعفری، عارف وارسته، هاشم حداد و شهید مرتضی مطهری از جمله بزرگانی هستند که با این بانوی فقیه و حکیم و اسوه اخلاق و فضیلت دیدار داشتند.

مقام معظم رهبری نیز در تجلیل از بانو امین فرموده اند: «تجلیل از بانوی بزرگوار اصفهانی (خانم امین) و ارائه شخصیت عرفانی و فقهی و فلسفی برجسته یک زن در کشور ما، کاری سودمند و در جهت احیای ارزش های اسلامی در زنان به نظر می رسد.

ادامه »

دو گروه، کمر مرا شکستند؛ «دانای خائن و نادان ساده‌لوح»/ افراد ساده در عرصۀ سیاست به امت خیانت می‌کنند.

نوشته شده توسطرحیمی 15ام فروردین, 1395

حجت الاسلام پناهیان در سخنرانی پیش از خطبه‌های نماز جمعۀ مشهد مقدس در سیزدهم فرودین، به تبیین دوگانۀ «نادان-خائن» در روایات و تاریخ اسلام پرداخت.

در ادامه گزیده‌ای از مباحث مطرح شده در این جلسه را می‌خوانید:

 الف) دوگانۀ نادان و خائن، در معارف دینی و وتاریخ اسلام

 

دوگانۀ نادان و خائن، در معارف دینی ما دوگانۀ پرسابقه‌ای است /علی علیه السلام : دو گروه، کمر مرا شکستند؛ دانای خائن و نادان ساده‌لوح

  •  اخیراً مقام معظم رهبری، دوگانه‌ای را مطرح فرمودند، تحت عنوانِ «نادان و خائن». دوگانۀ نادان و خائن، در معارف دینی ما دوگانۀ پرسابقه‌ای است. برخی از اشتباهات و خطاها از سرِ نادانی سر می‌زند و برخی از اشتباهات و خطاها، عالمانه و از سرِ خیانت رخ می‌دهد. در روایات ما جایگاه بسیار برجسته‌ای به این موضوع داده شده و دوگانۀ نادان-خائن به زبان‌های مختلف در روایات ما ذکر شده است.
  • پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و امیرالمؤمنین علیه السلام دو گروه یا جریان را معرفی می‌کنند که امت اسلامی همیشه از اینها ضربه می‌خورند. و در جایی فرموده‌اند که اینها کمر مرا شکستند و اینها می‌توانند موجب نابودی امت شوند. این دو جریان، چه کسانی هستند؟ یکی دانای خائن و دیگری نادان ساده‌لوحی که فریب می‌خورَد. این مسأله در روایات به تعابیر دیگری هم بیان شده است. مثلاً فرموده‌اند: یکی منافق علیم‌اللسان یا فاسقِ علیم‌اللسان یا عالم خائن است(یعنی کسی که خائن است ولی بلد است چگونه خیانت خودش را توجیه کند و حرف اشتباه خودش را به زیبایی به کرسی بنشاند) و دیگری، جاهل متعبد است یعنی کسی که نادان و ساده‌لوح است و فریب می‌خورد. یعنی آدم متعبّدی که اهل رعایت امور دینی هست ولی می‌شود او را فریب داد(علی علیه السلام : قَطَعَ ظَهْرِی رَجُلَانِ مِنَ الدُّنْیَا رَجُلٌ عَلِیمُ اللِّسَانِ فَاسِقٌ وَ رَجُلٌ جَاهِلُ الْقَلْبِ نَاسِکٌ هَذَا یَصُدُّ بِلِسَانِهِ عَنْ فِسْقِهِ وَ هَذَا بِنُسُکِهِ عَنْ جَهْلِهِ فَاتَّقُوا الْفَاسِقَ مِنَ الْعُلَمَاءِ وَ الْجَاهِلَ مِنَ الْمُتَعَبِّدِینَ أُولَئِکَ فِتْنَةُ کُلِّ مَفْتُونٍ فَإِنِّی سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص یَقُولُ: یَا عَلِیُّ هَلَاکُ أُمَّتِی عَلَى یَدَیْ کُلِّ مُنَافِقٍ عَلِیمِ اللِّسَان‏؛ خصال صدوق/1/69)
  • در جای دیگری امیرالمؤمنین علیه السلام می‌فرماید: «قَصَمَ ظَهْرِی عَالِمٌ مُتَهَتِّکٌ وَ جَاهِلٌ مُتَنَسِّکٌ فَالْجَاهِلُ یَغُشُّ النَّاسَ بِتَنَسُّکِهِ وَ الْعَالِمُ یُنَفِّرُهُمْ بِتَهَتُّکِه‏»(منیه‌المرید/181) دو گروه پشت مرا شکست، یکی عالم و دانشمندی که با تباه‌کاریِ خودش خیانت می‌کند و دیگری جاهلِ ساده‌لوحی که ظاهرش آدم خوبی است.

ادامه »

رفتار هاشمی؛ غفلت یا خیانت؟

نوشته شده توسطرحیمی 15ام فروردین, 1395
اینکه بگویند فردای دنیا، فردای مذاکره است، دنیای موشک نیست
این اگر از روی ناآگاهی گفته شود که ناآگاهی است؛
اما اگر از روی آگاهی باشد، خیانت است.

  *حجت‌الاسلام حمید رسایی

حداقل در سال گذشته، ۴ مورد مواضع قابل تامل و دشمن شادکن از سوی هاشمی رفسنجانی اظهار شده که رهبری انقلاب با هدف صیانت از انقلاب اسلامی از تریبون عمومی به آن پاسخ داده‌اند.

به گزارش رجانیوز، حجت‌الاسلام حمید رسایی نماینده مردم تهران و نائب رئیس کمیسیون اصل نود مجلس شورای اسلامی یادداشتی با عنوان «رفتار هاشمی؛ غفلت یا خیانت، مساله این است» منتشر کرد.
متن کامل این مطلب به شرح زیر است:

شاید به دلیل گذر زمان، برخی فراموش کرده باشند که مواضع دشمن شاد کن هاشمی رفسنجانی و پاسخ‌های روشنگرانه و صریح امام خامنه‌ای، تنها به موضع اخیر هاشمی درباره موضوع موشکی باز نمی‌گردد بلکه حداقل در سال گذشته، چهار مورد مواضع قابل تامل و دشمن شاد کن از سوی هاشمی رفسنجانی اظهار شده که رهبری انقلاب با هدف صیانت از انقلاب اسلامی از تریبون عمومی به آن پاسخ داده و خط انحرافی هاشمی را برای افکار عمومی تبیین و نتایج سوء آن را به هاشمی تذکر داده اند.
همه به یاد دارند که هاشمی با ذکر خاطره‌ای عجیب از امام راحل(ره) مدعی شد که رهبر ضد استکباری انقلاب اسلامی و دشمن همیشگی آمریکا، مخالف شعار مرگ بر آمریکا بود! این خاطره جعلی که در راستای خط سازش و با طراحی تحریف امام صورت گرفته بود، سبب شد تا رهبر معظم انقلاب، موضوع سخنرانی مراسم سالگرد امام خمینی (ره) در سال 94 را به «تحریف امام» اختصاص دهند و در بخشی از آن خطاب به مردم بگویند:

«آنچه امروز به شما عرض میکنم تحت عنوان “تحریف شخصیّت امام” است… [برخی در خارج و] در داخل هم بعضی ندانسته، بعضی هم دانسته [شخصیّت  امام را] تحریف می‌کردند؛ حتّی زمان حیات خود امام. هر حرفی را که به‌نظرشان پسندیده بود، به امام نسبت می‌دادند؛ درحالی‌که ارتباطی به امام نداشت. بعد از رحلت امام هم همین جریان ادامه داشته است؛ حتّی تا آنجایی که بعضی حرف‌ها و بعضی اظهارات، امام را به‌صورت یک آدم لیبرال که هیچ قید و شرطی در رفتار او در زمینه‌های سیاسی، حتّی در زمینه‌های فکری و فرهنگی وجود ندارد، معرّفی می‌کنند؛ این هم بشدّت غلط و خلاف واقع است… امام این عقبه را از روز اوّل دید، با آن مقابله کرد؛ لذا تا آخر، امام علیه آمریکا و دستگاه سیاسی و امنیّتی آمریکا موضع داشت..» (94/3/14)

ادامه »

اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمد

نوشته شده توسطرحیمی 15ام فروردین, 1395

 


صلوات: تنها دعایی هست كه حتما مستجاب می شود.

صلوات : بهترین هدیه از طرف خداوند برای انسان است.

صلوات : تحفه‌ای از بهشت است.

صلوات : روح را جلا می‌دهد.

صلوات : عطری است كه دهان انسان را خوشبو می‌كند.

صلوات : نوری در بهشت است.

صلوات : نور پل صراط است.

صلوات : شفیع انسان است.

صلوات : ذكر الهی است.

صلوات : موجب كمال نماز می‌شود.

صلوات : موجب كمال دعا و استجابت آن می‌شود.

صلوات : موجب تقرب انسان است.

صلوات : رمز دیدن پیامبر در خواب است.

صلوات : سپری در مقابل آتش جهنم است.

صلوات : انیس انسان در عالم برزخ و قیامت است.

صلوات : جواز عبور انسان به بهشت است.

صلوات : انسان را در سه عالم بیمه می‌كند.

صلوات : از جانب خداوند رحمت است و از سو فرشتگان پاك كردن گناهان و از طرف مردم دعا است.

صلوات : برترین عمل در روز قیامت است.

صلوات : سنگین‌ترین چیزی است كه در قیامت بر میزان عرضه می‌شود.

صلوات : محبوب‌ترین عمل است.

صلوات : آتش جهنم را خاموش می‌كند.

صلوات : فقر و نفاق را از بین می‌برد.

صلوات : زینت نماز است.

صلوات : بهترین داروی معنوی است.

صلوات : گناهان را از بین می‌برد.

اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمد

​جرجیس کیست؟

نوشته شده توسطرحیمی 15ام فروردین, 1395

جِرجیس‌، از پیامبران‌ دوره فترت‌ بنا بر برخی‌ قصص‌ اسلامی‌ است.

جِرجیس‌ در متون تاریخی و تفسیری

قصه جرجیس‌، که‌ در برخی‌ متون‌ تاریخی‌ و تفسیری‌ و حدیثی‌ مسلمانان‌ با شاخ‌ و برگهای‌ بسیار وارد شده‌، در واقع‌ مبتنی‌ بر افسانه جورج‌ قدیس‌، از شهدای‌ مسیحی‌، است‌ که‌ دیر زمانی‌ پیش‌ از ظهور اسلام‌ پدید آمده‌ بود در باره جورج‌ قدیس‌، به‌ جز واقعه شهادتش‌، اطلاع‌ تاریخی‌ دیگری‌ در دست‌ نیست‌؛ اما، در جهان‌ مسیحی‌ افسانه‌هایی‌ چون‌ کشتن‌ اژدها به‌ او نسبت‌ داده‌ شده‌ است‌.
همچنین‌ او را حامی‌ بعضی‌ شهرها و کشورهای‌ مسیحی‌ دانسته‌اند.

محل تولد و شهادت

مطابق‌ روایتی‌ متعلق‌ به‌ قرن‌ ششم‌ میلادی‌، اصل‌ وی‌ از لُد در لسطین‌ بوده‌ و پس‌ از شهادت‌ نیز در آن‌جا فن‌ شده‌ است‌ [۱]


جِرجیس‌ در منابع‌ لغوی‌

در باره واژه جرجیس‌ در منابع‌ لغوی‌ عربی‌ مطلبی‌ نیامده‌ و لغت‌نویسان‌ به‌ همین‌ توضیح‌ اکتفا کرده‌اند که‌ نام‌ پیامبری‌ بوده‌ است‌ [۲] [۳] [۴] اما، با توجه‌ به‌ منشأ قصه‌ و نوع‌ ترکیب‌ واژه‌، به‌ نظر می‌رسد مُعرَّبِ جورج‌ باشد.

جِرجیس‌ در قرآن‌ کریم‌

در قرآن‌ کریم‌ نیز ذکری‌ از جرجیس‌ به‌ میان‌ نیامده‌؛ اما، در تفاسیر و تواریخ‌ ، از پیامبران‌ دوره فترت‌ پس‌ از عیسی‌ علیه‌السلام‌ شمرده‌ شده‌ است‌. [۵] [۶]

منبع قصه جِرجیس‌

منبع‌ اصلی‌ قصه جرجیس‌ در متون‌ تاریخی‌ و حدیثی‌ مسلمانان‌، وهْب‌بن‌ مُنَبِّه‌ است‌. [۷] [۸] [۹]

 در تاریخ طبری

طبری‌ [۱۰] گسترده‌ترین‌ روایت‌ این‌ قصه‌ را از طریق‌ ابن‌اسحاق‌ نقل‌ کرده‌ است‌.
برطبق‌ روایت‌ طبری‌، جرجیس‌ از بندگان‌ صالح‌ خداوند و اهل‌ فلسطین‌ بود.
وی‌ از جمله‌ کسانی‌ بود که‌ بازماندگان‌ حواریون‌ مسیح‌ را دیده‌ و از آنان‌ اخذ علم‌ کرده‌ و ایمان‌ خود را پنهان‌ داشته‌ بودند.
جرجیس‌ شغل‌ بازرگانی‌ داشت‌ و از این‌ طریق‌ به‌ مستمندان‌ کمک‌ می‌کرد.
وی‌ در بذل‌ مال‌ بی‌دریغ‌ بود، چندانکه‌ گاهی‌ خود تهیدست‌ می‌شد و سپس‌ به‌ کسب‌ و کار می‌پرداخت‌ و مال‌ به‌ دست‌ می‌آورد.
در واقع‌، او برای‌ صدقه‌ دادن‌ کار می‌کرد وگرنه‌ فقر را دوست‌تر می‌داشت‌.

ادامه »

خانه تکانی دل! چگونه؟؟

نوشته شده توسطرحیمی 15ام فروردین, 1395

http://img1.tebyan.net/big/1394/12/149885245255133532409821375872541863675.jpg

همانطور که بدن انسان گاهی سالم است و گاهی مریض، دل انسان هم گاهی سالم و گاهی مریض می شود. گاهی آنقدر دل نورانی می شود که تعبیر “حرم الله” در وصف آن بکار برده می شود و گاهی آن چنان سخت و قسی می شود که با تعبیر “سخت و سنگین” توصیف می شود. انسان با توجه به آیات قرآن می تواند به این حقیقت دست یابد.

کهنگی دل

برای هر عاقلی روشن است که آدمی دارای دو ساحت است: درون و برون: ساحت برون مربوط به ظاهر و اعضاست و ساحت درون، مربوط به قلب. بعضی از کارهای خوب و بد را ما با اعضا و جوارح انجام می دهیم مانند نماز و روزه، یا دروغ و غیبت و… و بعضی را از طریق قلب مانند محبت و ایمان یا کبر و حسد و نفاق و…

جایگاه قلب در آیات

از آنجایی که به تعبیر روایات قلب انسان به منزله ی پادشاه و حکمران بدن است و هر آنچه را که قلب دستور دهد اعضا و جوارح انجام می دهند، قرآن به قلب توجه خاصی داشته و این دروازه ورود اعمال را در آیات زیادی مورد بررسی قرار داده است. گاهی می فرماید: «آنچه در دلهایتان است (مانند کفر، نفاق و ریا و..) چه آنها را آشکار سازید و چه پوشیده دارید، خداوند شما را به آنها محاسبه می فرماید» (بقره، 284).

گاهی می فرماید: «خدا از آنچه دلهایتان کسب کرده شما را بازخواست خواهد فرمود». در آیه ای می فرماید: «در آن روز كه مال و فرزندان سودى نمى بخشد، مگر كسى كه با قلب سلیم به پیشگاه خدا آید!» (شعراء، 88 - 89).

یعنی تنها دل سالم است که در قیامت دستگیر انسان است: «خدا بر دلها و گوشهاى آنان مهر نهاده و بر چشم هایشان پرده اى افكنده شده » (بقره، 7) و در جایی دیگر می فرماید: «اعمالشان چون زنگارى بر دلهایشان نشسته است» (مطففین، 14).
این ها گوشه ای از تعبیراتی است که قرآن در مورد قلب و دل انسان بکار می برد.

ارتباط مداوم با دانشمندان و علماى صالح، خودسازى و تهذیب نفس، پرهیز از گناه و مخصوصا غذاى حرام، و یاد خدا كردن به انسان شرح صدر داده و قلب او را مانند آینه زلال و شفاف می کند

ادامه »


 
مداحی های محرم