موضوعات: "در محضر علما" یا "مقام معظم رهبری" یا "آیت الله مکارم شیرازی" یا "علامه حسن زاده آملی" یا "امام خمینی (ره)" یا "آيت‌الله محمدتقي مصباح يزدي" یا "آیت الله بهجت (ره)" یا "آیت الله جوادی آملی"

حج

نوشته شده توسطرحیمی 17ام مهر, 1391

    

     مسلمانان به منزله‏ ی یک خانواده هستند که در نقاط مختلف زمین زندگی می‏ کنند و شایسته است همه‏ ی آنان از هر نژاد و طبقه ای که هستند با یکدیگر مودت، برادری و اتحاد داشته باشند. خداوند با وضع احکام و قوانینی که ضامن سعادت مسلمانان است، برنامه ‏های خاصی برای تحکیم برادری و اتحاد آنان ترتیب داده است که به صورتهای گوناگون از جمله نماز جماعت، نماز جمعه، نمازهای عید و مانند آنها اجرا می‏شود و حج از همه ی این موارد عمومی‏ تر و سودمندتر است.

     حج در لغت به معنای قصد و آهنگ کردن است و در اصطلاح فقهی مسافرتی است که مسلمانان در صورت توانایی مالی و جسمی به آن اقدام می‏ کنند و درایام خاصی، درمکان مقدسی گرد هم می‏ آیند و اعمال و مناسک مخصوصی انجام می‏ دهند و ضمن عبادت پروردگار، روابط اجتماعی جهانی خود را تحکیم می‏بخشند.

     حج یک سفر عرفانی است و بنا بر نظر علمای اخلاق، سفری است که انسان به قصد نزدیک شدن به خداوند آن را انجام می‏دهد تا به مقام «لقاء الله» برسد. مطابق ادبیات عرفانی، مسلمان در راه سفر حج سه منزل را طی می‏کند، منزل نخست آن «سیر من الخلق الی الحق» نام دارد که در آن مسلمان خود را برای سفر حج و حضور در پیشگاه خداوند آماده و از دنیا و مردم قطع علاقه می ‏کند.

صفحات: 1· 2· 3· 4· 5· 6· 7· 8· 9· 10· 11

رذیلت : ریبه ( شک ، اوهام ، حسرت، وسوسه ، جهل )

نوشته شده توسطرحیمی 16ام مهر, 1391

      یکی از صفات رذیله، ریبه است که ضدّ یقین می‏باشد. ریبه، تزلزل نفس بر اثر گمان، وسوسه، شک و گمان نامعتبر، حسرت و تخیّل است.

     در مجمع البحرین آمده است:

     ماهیت ریبه، نا آرامی و تزلزل نفس است. [ از این‏رو به زنی که در موقعیّت حیض قرار دارد، ولی حایض نمی‏شود، مترابة گویند، زیرا در شک و تردید است و احتمال بارداری و جز آن را می‏دهد.]

     گاهی نفس، برخوردار از اطمینان است و نا آرامی و تزلزل در آن نیست که این حالت، «یقین» نامیده می‏شود. چنان که خداوند متعال می‏فرماید:

     «انّما المؤمنون الذین امنوا باللَّه و رسوله ثمّ لم یرتابوا…»[1].

     همانا مؤمنان راستین، فقط کسانی هستند که به خدا و پیامبرش ایمان آوردند و تردید روا نداشتند…

     و نیز می‏فرماید:

     «… اولئک کتب فی قلوبهم الایمان و ایّدهم بروحٍ منه…»[2].

     آنان کسانی هستند که بر قلبهایشان ایمان نگاشته شد و خداوند با روحی از جانب خویش آنان را تأیید فرمود…

      یقین در نتیجه یاد خداوند متعال حاصل می‏گردد. خدای متعال می‏فرماید:

     «… الا بذکر اللَّه تطمئن القلوب.»[3].

     … هان! دلها با یاد خدا آرام می‏گیرد.

     و گاهی نفس، مضطرب و متزلزل می‏گردد و به ناآرامی، اندوه، غم و ترس دچار می‏شود و پیوسته دستخوش توهّمات، خیال‏ پردازیها و وسوسه‏ ها می‏گردد و هیچ آرام و قراری نمی‏یابد.

     پس، آنچه تا کنون بیان کردیم نتیجه می‏دهد که یقین دارای اضداد بسیار است، و لفظ واحدی که همان ریبه است، همه آنها را در برمی‏گیرد. در واقع، «ریبه» یک مفهوم کلّی است که آن اضداد، مصادیق آن به شمار می‏روند.

     می‏ توان گفت که جهل و مصادیق آن - اعم از جهل بسیط، جهل تردیدی و جهل مرکب - نیز از اضداد یقین است، زیرا یقین، نوع خاصّی از علم و یکی از مراتب آن است.

     منظور از «جهل بسیط»، نداشتن علم است و نقیض علم - از باب عدم - و نقیض یقین شمرده می‏شود. منظور از «جهل تردیدی»، شک پایدار است که آن نیز از اضداد علم به شمار می‏رود. زیرا آن هم، ناآگاهی از واقعیّت و نفس‏الامر است. از این‏رو اگر نفس، حالت یکسانی نسبت به یک امر و نقیض آن داشته باشد، ناگزیر این حالت نیز ضدّ یقین است.

     و منظور از «جهل مرکب»، علم نداشتن به واقعیّت و نفس‏الامر است، در حالی که انسان می‏پندارد که عالم است. این حالت نیز ضد علم و قهراً ضدّ یقین می‏باشد.

     پس یقین دارای اضداد بسیار است که بیان و اثبات رذایل آنها و مفاسدی که بر آنها مترتّب می‏شود، لازم و ضروری است. بلکه می‏توان گفت که صفاتی همچون قساوت، کوردلی و غفلت از اضداد یقین یا نقیض آنند.

     بحث درباره این‏گونه ضدّ و نقیضها به زودی در جای خود خواهد آمد.

  1. قرآن، حجرات / 15.
  2. قرآن، مجادله / 24.
  3. قرآن، رعد / 28.

صفحات: 1· 2

دانلود کتاب احکام عزاداری

نوشته شده توسطرحیمی 15ام مهر, 1391

     مجموعه  فلسفه عزاداری و احكام مربوط به آن، مطابق با فتاواى مرجع عاليقدر حضرت آيت الله العظمى مكارم شيرازى (مدّظلّه العالى) می باشد.

 برای دانلود اینجا کلیک کنید.

در غذاى جسم سخت گيرند اما . . .

نوشته شده توسطرحیمی 15ام مهر, 1391

 

امام حسن(عليه السلام) مى فرمايد:

       عَجِبْتُ لِمَنْ يَتَفَكَّرُ فى مَأْكُولِه كَيْفَ لا يَتَفَكَّرُ فى مَعْقُولِهِ، فَيُجَنِّبُ بَطْنَهُ ما يُؤْذيهِ وَيُودِعُ صَدْرَهُ ما يُرْدِيهِ.

ترجمه:
       عجب دارم از آنها كه به غذاى جسم خود مى انديشند; امّا به غذاى روح خود نمى انديشند، خوراك ناراحت كننده از شكم دور مى دارند; امّا قلب خود را با مطالب هلاكت زا آكنده مى كنند.

شرح كوتاه:

      همان طور كه پيشواى بزرگ ما فرموده مردم معمولا در غذاى جسمانى خود سختگيرند جز در پرتو نور چراغ دست به سفره نمى برند، و جز با چشم باز لقمه بر نمى گيرند، از غذاهاى مشكوك مى پرهيزند، و بعضى هزار گونه نكات بهداشتى را در تغذيه جسم رعايت مى كنند. امّا در غذاى جان، با چشم بسته، در لابه لاى ظلمت هاى بى خبرى، هرگونه غذاى فكرى مشكوكى را در درون جان خود مى ريزند، گفتار دوستان نامناسب، مطبوعات بدآموز، تبليغات مشكوك يا مسموم همه را به آسانى مى پذيرند و اين جاى بسيار شگفتى است.

یکصدوپنجاه درس زندگی/آیة الله ناصرمکارم شیرازی

عوامل حقیقی کامیابی

نوشته شده توسطرحیمی 15ام مهر, 1391

     واقعيات را آنچنان كه هست بايد بشناسيم نه آنطورى كه به نفع ما تمام مى شود تفسير كنيم .
     هر كس بايد بكوشد تا به حقايق اشياء آنچنان كه هست پى ببرد، و درخور توانائى خود عينك واقع بينى بچشم بزند و حوادث و اوضاع را بى كم و كاست نظاره كند.
      تبهكاران اجتماع همواره براى ارضاء وجدان خود، وقايع را به نفع خويش تفسير مى كنند و آن چنان خود را فريب مى دهند كه واقعا باور مى نمايند كه آنچه را درك كرده اند عين حقيقت است . اين نوع درك ، يك نوع فريب دادن وجدان و كور ساختن دل است .
      روز ششم اوت 1945، نخستين بمب اتمى در جهان، روى شهر هيروشيما در ژاپن انداخته شد. اين واقعه باعث شد كه نام اين شهر كوچك ژاپن در تاريخ جاودان بماند. در آن روز بر اثر اين واقعه ، يكصد و پنجاه هزار نفر از ساكنين آن كشور كشته شدند، سپس به فاصله سه روز بمب ديگرى روى ناكازاكى انداخته شد. ژاپنيها پس از يك هفته سكوت ، تسليم شدند. كشتن هزاران كودك معصوم زنان و مردان بى گناه ، موجى از تنفر در سراسر جهان نسبت به اين عمل وحشيانه كه در تاريخ بشريت بى سابقه است ، به وجود آورد. دستور بمباران كردن اين دو شهر بى پناه به فرمان رئيس ‍ جمهور امريكا به نام «ترومن » بود.
      او پس از اين عمل در كشمكش وجدان و سرزنش عموم صلحدوستان و بشر خواهان قرار گرفت و تنفر عمومى موقعيت و حيثيت سياسى او را متزلزل ساخت و در ميان ملتها به عنوان يك فرد آدمكش معرفى شد.
      اكنون ببينيم آقاى«ترومن»چگونه اين حادثه را ارزيابى مى كند؟!
      چگونه وجدان خود را فريب مى دهد و وقايع تلخ را كه از زهر افعى در كام جهانيان تلخ تر است ، به سود خود و سود جهانيان تفسير مى كند؟ مى گويد:
      من اين فرمان تاريخى را براى نجات صدها هزار نفر سرباز و ملوان و خلبان امريكائى صادر نمودم . اگر اين بمبها به كار نمىرفت، نيروهاى امريكا كه بايست به سواحل ژاپن كه داراى استحكامات قوى بود و سرسختانه از آنها دفاع مى شد، حمله ببرند و مى بايست تلفات سنگينى تحمل مي کردند.
هر انسانى با ذكاوت و باهوش طبيعى خود درك مى كند كه آقاى ترومن با اين سفسطه جز اين كه خود را فريب دهد، كارى انجام نداده و نخواسته است واقعيات را آنچنان كه هست درك كند. او به دنبال اين اشتباه تصور كرده محبوبيت او همچنان در دل جامعه هاى زنده ، باقى است ، ولى چيزى نگذشت كه ضرر اين بى خبرى را ديد. عكس العمل مردم آزادى خواه جهان او را از صحنه سياست عقب زد و اين لكه به طور جاويدان بردامن او نشست .
      بازرگانان سياستمداران و اصناف ديگر موقعى مى توانند در صحنه هاى گوناگون زندگى پيروز شوند كه در اوضاع و حوادث مربوط به خود، نظر واقع بينانه داشته باشند.

     يك بازرگان بايد به اعتراضى كه مشترى به طرز كار و معامله ، و يا بدى و نامرغوبى جنس او دارد. گوش فرا دهد و با تدابير صحيح وضع خود را عوض كند. يک سياستمداربايد اعتراضات و جنب وجوشهاى مردم را پيش از بررسى دقيق ، تحريكات مغرضانه نخواند و به عناوين گوناگون مانند عناصر اخلالگر، آنها را سركوب نسازد و اذعان داشته باشد كه واقع بينى شرط پايدارى ملك و سياست است .
     دانشجوى ترقيخواه از سرزنش استاد استقبال مى كند و كمى نمره را گواه بر مغرض بودن او نمى گيرد؛ خود، و نحوه تحصيل خود را وارسى مى كند. چه بسا درك يك واقعيت و اين كه كوتاهى از ناحيه خود اوست ، پلكان پيروزى او در آينده شود.
     پيامبر بزرگ اسلام در نبردهاى خود با مشركان و بت پرستان ، قبلا نيروى دشمن را ارزيابى مى كرد و قدرت و توانائى او را دقيقا مورد بررسى قرار مى داد.پيش از جنگ ، اطلاعاتى از دشمن به دست مى آورد و قدرت و عظمت دشمن را هيچنمى شمرد. هرگز خود و يا افسران اسلام را فريب نمى داد و   نمى گفت كه با يك حمله ، دشمن را تار و مار مى نمائيم .
     در جنگ بدر، گروه اكتشافى اسلام بر سر چاه بدر يك نفر از سربازان قريش را دستگير كرده به خدمت پيامبر آوردند؛ از آنجا كه تعداد دشمن معلوم نبود، پيامبرازاو پرسيد:«قريش روزى چند شتر نحر ميكنند؟» او گفت : «گاهى 9، گاهى 10شتر.» پيامبر فرموند: «تعداد دشمن ميان نهصد و هزار است و يك شتر معمولا غذاى صد نفر است .»
     براستى شك پله يقين است. اگر انسان ترديد پيدا نكند و درباره موضوعى دو دل نشود، هرگز دنبال تحقيق نمى رود.
     اعتراض و انتقاد نيز مقدمه تكامل است ؛ مرد كامياب كسى است كه به انتقاد مردم گوش فرا دهد و انتقاد غير مغرضانه ناظران را مورد بررسى قرار دهد؛ زيرا در آئينه افكار آنان ، معايب و نواقص كار به طور دقيق منعكس مى گردد.


جمشيد ساخت جام جهان بين از آن سبب
 
آگه نبود از اين كه جهان ، جام خودنماست


     نبايد فراموش كنيم كه امام صادق (ع ) فرموده است :« احب اخوانى من اهدى الىّ عيوبى» يعنى ، ميان برادرانم آن كس را بيشتر دوست دارم كه عيب و نقص مرا به عنوان هديه به من بگويد. امروز در جهان آزاد انتقاد اساس ‍ زندگى است و در بعضى كشورها از افراد مطلع دعوت مى كنند و سازمانهاى دولتى و ملى را در اختيار آنان مى گذارند تا اوضاع را ببينند و از آنها انتقاد كنند.
       كسى كه از شنيدن انتقاد ناراحت مى شود و نمى خواهد واقعيات را آنچنان كه هست ببيند و از ديدن آئينه تمام نماى اوضاع خود كه افكار مردم است سخت ناراحت مى شود، بايد به او گفت :
خود شكن آئينه شكستن خطاست .

رمز پيروزى مردان بزرگ / آية اللّه جعفر سبحانى

یقین فضیلت اخلاقی

نوشته شده توسطرحیمی 14ام مهر, 1391

      یقین، ضدّ شکّ و تردید، و مرتبه ‏ای از مراتب علم است. توضیح آنکه، معلومات نظری و غیر محسوس، بر اثر دخالت نیروی وهم و خیال، در معرض شکّ و تردید قرار دارند، حتّی اگر عقل با دلایل مبرهن و استوار به آنها دست‏ یافته باشد. مثلاً ما به حکم عقل می‏دانیم که مُرده، جسم بی‏جانی است و سود و زیانی نمی ‏رساند، اما در اثر نیروی وهم و قدرت خیال، مُرده را متحرّک می‏ پنداریم و از او می ‏ترسیم. پس معلومات نظری، غالباً در معرض شکّ و تردید هستند و نفس به آنها اطمینان پیدا نمی‏ کند. معلومات عمومی نیز که مبنای آنها ظنّ نزدیک به علم است، چنین هستند.

     بدین ترتیب، بسیاری از مردم، دچار اوهامی هستند که مخالف باورهای آنهاست، هر چند از آن پندارها، آسیبی به باورهایشان نمی‏رسد.

     اما گاهی علم به مرتبه‏ای می‏رسد که نفس به آن اطمینان می‏ کند و در قلب رسوخ می‏یابد و همان‏طور که عقل بدان ایمان و یقین قطعی دارد، قلب نیز آن را تصدیق می‏کند. در این مرتبه است که راه ورود شک، وهم، خیال و سایر خطورات منافی یقین، به ذهن بسته می‏شود و این حالت، همان است که در لغت و اصطلاح، «یقین» نامیده می‏شود.

     راغب اصفهانی، «یقین» را چنین تعریف کرده است:

     «یقین… آرامش یافتن فهم همراه با ثبات حکم است.»[1].

     و خدای متعال می‏فرماید:

     «و اذا قال ابراهیم ربّ ارنی کیف تحی الموتی قال اولم تؤمن قال بلی و لکن لیطمئنّ قلبی…»[2].

     و آن هنگام که ابراهیم گفت: ای پروردگار من! به من نشان بده که چگونه مردگان را زنده می‏کنی؟ خداوند فرمود: آیا هنوز ایمان نیاورده‏ای؟ [ ابراهیم] گفت: آری [ ایمان دارم] ولی می‏خواهم دلم آرامش پیدا کند…

پی نوشت:

  1. ابوالقاسم الحسین بن محمد الراغب الاصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق و ضبط، محمد سید کیلانی، دارالمعرفة، بیروت، ذیل واژه «یقین».
  2. قرآن، بقره / 260

صفحات: 1· 2

توجه به حقيقت اعمال

نوشته شده توسطرحیمی 13ام مهر, 1391



من وصيّته «عليه السلام» لكميل بن زياد:


     يا كميل! ليس الشّأن أن تصلّي وتصوم وتتصدّق، الشّأن أن تكون الصلوة بقلبٍ نقىّ وعمل عنداللّه مرضيّ وخشوع سوىّ وانظر فيما تُصلّي وعلى ماتصلّي ان لم يكن من وجهه وحلّه فلا قبول.

(تحف العقول ص174)

     از اين جملات كه حضرت، شاگرد باوفاى خود را از قشر ظاهرى به ماوراى آن و به باطن و حقيقت اعمال، نفوذ مى‏ دهد، استفاده مى ‏شود كه هر عملى، جسمى دارد و روحى، و اگر روح نباشد، جسم مرده و بى‏ ارزش است. نبايد به پوست بدون مغز، دل خوش كنيم، لُبّ و مغز مهم است، همان طور كه امام سجاد«عليه السلام» مى‏ فرمايد: «اللهم ارزقني… لبّاً راجحاً»
     در نماز هم كيفيتِ آن مهم است، بايد نماز را با قلب پاك و خضوع و كردارى كه موجب خشنودى خدا است، انجام داد. اگر نماز در مكان و جامه غصبى و غير حلال انجام شود مورد قبول الهى نيست.
     البته گرچه اين روايت در مورد نماز وارد شده، ولى همه اعمال همين طور است حتى فعاليت‏هاى سياسى هم، بايد همراه با روح اصلاح امت اسلامى باشد و در غير اينصورت مطلوب ذات بارى نيست.

خطر دنيا دوستى‏

نوشته شده توسطرحیمی 6ام مهر, 1391

 

 اى برادر من!

براى خودت توشه‏ اى براى روز فقر و بيچارگى‏ ات برگير، بلكه براى حال گرفتارى و بلايت، و اگر حالت براى گريه مساعد نيست، پس لامحاله تباكى كن و اگر قساوت نگذاشت كه حتى تباكى كنى، پس بدان كه گناهان، تو را بيمار كرده و كدورت عيب‏ها، قلبت را فاسد نموده؛ مخصوصاً به زينت اين دنياى پست و زيور و ظاهر فريبنده‏اش مغرور شدن و با اين عادت‏هاى پست از قبيل: خوش گذرانى با لذت‏ها و حظهاى دنيا انس گرفتن، كه در اخبار آمده است كه:

دوستى دنيا سرآمد هر گناه خطرناكى است [كه‏] ديگر در قلب تو جايى براى ذكر خدا و فكر آخرت باقى نگذاشته است.

 

چشم دوختن به مال و امکانات ديگران

نوشته شده توسطرحیمی 6ام مهر, 1391

      ولمّا نزلت عليه «ولاتمدّن عينيك إلى ما متعنا به ازواجاً منهم… الى آخر الآية»، قال صلى الله عليه وآله وسلّم:
     مَنْ لَمْ يتعّز بعزاء اللّه انقطعت نفسه حسراتٍ على الدنيا ومن مدّ عينيه اَلى ما في أيدي الناس من دنياهم طال حزنه وسخِط ما قسّم اللّه له من رزقه وتنقصّ عليه عيشه.(تحف العقول صفحه51 )

     پيامبر صلى الله عليه وآله وسلّم بعد از نزول آيه شريفه فوق (به نعمتهاى مادى كه به بندگان خود داديم چشم مدوز و حسرت نعمتهائى كه در دست مردم است مخور)، فرمودند:
     مؤمن بايد خود را به تسلاى الهى تسلى دهد و به آنچه كه نزد پروردگار است از قبيل رحمت بى ‏پايانش و پاداشهايى كه در قيامت براى مؤمنين قرارداده، دل خوش دارد. وگرنه اگر به مال و مقام و امكانات ديگران چشم بدوزد يا هميشه در حسرت و اندوه و غصه بسر برده و به مقدّرات الهى راضى نمى ‏شود و زندگى پرملالى خواهدداشت و يا بايد وارد مبارزه تلخى شده و مزرهاى حلال و حرام الهى را بشكند و از هر طريقى ولو نامشروع، خود را به ديگران برساند.
     پس براى اين كه در آتش حسرت زندگى ديگران نسوزيد و يا در ميدان مبارزه‏اى بى ‏فرجام گرفتار نشويد، مايه ‏هاى تسلاى خدا را براى خود برجسته كنيد.

 

 

دوستى و دشمنى براى خدا

نوشته شده توسطرحیمی 2ام مهر, 1391

 من مواعظ النبي صلى الله عليه وآله وسلّم:
     ودّ المؤمن المؤمن في‏اللّه من أعظم شعب الإيمان ومن أحب في‏اللّه وأبغض في‏اللّه وأعطى في‏اللّه ومنع في‏اللّه فهو من الأصفياء.(تحف العقول صفحه 48)
     دوستى و دشمنى و بخشش و نبخشيدن (در مواردى كه عدم بخشش مطلوب است) اگر براى خدا باشد، انسان را جزء اصفياء (برگزيدگان) كه مقامى بالاتر از مؤمنين و اتقياء دارند، قرارمى ‏دهد.