موضوعات: "گلستان قرآن" یا "قرآن" یا "تفسیر" یا "آموزش روخواني و روانخواني قرآن كريم" یا "تدبر در کلام وحی"

آیه‌ای که هرکس به آن عمل نکند روحش با حسرت از دنيا جدا مى‌شود.

نوشته شده توسطرحیمی 5ام مرداد, 1395
 
وَلَا تَمُدَّنَّ عَينَيكَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَياةِ الدُّنْيا لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ وَرِزْقُ رَبِّكَ خَيرٌ وَأَبْقَى(طه/131)
 
هرگز به آنچه اصنافى از ايشان را از آن برخوردار كرده‌ايم، چشم مدوز، كه زيور زندگى دنياست تا ايشان را بيازماييم.
و بدان كه روزىِ پروردگار تو بهتر و پايدارتر است.
 امام رضا عليه‌السلام:
روايت مى‌كنم كه جبرئيل عليه‌السلام به نزد پيامبر خدا (صلی الله علیه و آله) فرود آمد و گفت:
اى پيامبر خدا! خداوند تو را سلام مى‌رساند و به تو مى‌فرمايد:
بخوان به نام خداى مهر گسترِ مهربان، هرگز به آنچه اصنافى از ايشان را از آن برخوردار كرده‌ايم، چشم مدوز، كه زيور زندگى دنياست تا ايشان را بيازماييم. و بدان كه روزىِ پروردگار تو بهتر و پايدارتر است.
پس پيامبر خدا صلي الله عليه و آله به كسى فرمود تا جار بزند:

هر كس [با عمل به اين آيه] به ادب خدا آراسته نگردد، روحش با حسرت از دنيا جدا مى‌شود.
متن حدیث: 

اَروى اَنَّ جَبْرَئيلَ عليه‌السلام اُهْبِطَ اِلى رَسولِ اللّه ِ صلي الله عليه و آله فَقالَ: يا رَسولَ اللّه ِ، اِنَّ اللّه َ عَزَّوَجَلَّ يَقْرَاُ عَلَيْكَ السَّلامَ وَ يَقولُ لَكَ: اِقْرَأ: بِسمِ اللّه ِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ «لاَ تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ اَزْواجا مِنْهُمْ» الآيَةَ. فَاَمَرَ النَّبىُّ صلي الله عليه و آله مُناديا يُنادى: مَنْ لَمْ يَتَاَدَّبْ بِاَدَبِ اللّه ِ تَقَطَّعَتْ نَفْسُهُ عَلَى الدُّنْيا حَسَراتٍ.

«فقه الرضا،صفحه364»

حتما جهنم را از جن و انس پُر می‌کنم !

نوشته شده توسطرحیمی 5ام مرداد, 1395

مردم همواره در اختلاف‌‌اند] مگر کسانی که پروردگارت [بر آنها] رحم کرد؛ و [فقط] برای همان آفریدشان؛ و کلام [= وعده] پروردگارت به پایان رسید [= حتمیت یافت] که:البته حتما جهنم را از جن و انس، جملگی، پُر می‌کنم.

حجت الاسلام دکتر سوزنچی از اساتید دانشگاه، هر روز یک آیه قرآن را با ترجمه و چند حدیث تفسیری و چند نکته در تدبر آن آیه منتشر می کند.

به گزارش خبرنگار بولتن نیوز، در مطلب روز 3 مرداد به آیه 119 سوره هود پرداخته شده و در آن آمده است:

 إِلَّا مَنْ رَحِمَ رَبُّكَ وَلِذَلِكَ خَلَقَهُمْ وَتَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ(هود/119)

[مردم همواره در اختلاف‌‌اند] مگر کسانی که پروردگارت [بر آنها] رحم کرد؛ و [فقط] برای همان آفریدشان؛ و کلام [= وعده] پروردگارت به پایان رسید [= حتمیت یافت] که: البته حتما  جهنم را از جن و انس، جملگی، پُر می‌کنم.

نکات ترجمه‌ای و نحوی

«لِذلِكَ خَلَقَهُمْ» چون «لِذلِك» متعلق به «خَلَقَهُمْ» است و به جای اینکه بعد از آن بیاید قبلش آمده، دلالت بر «حصر» [= فقط] ویا دست کم «تاکید» می‌کند. مرجع «ذلک» را هم «رحمت» برگرفته از عبارت «إِلاَّ مَنْ رَحِمَ رَبُّكَ» دانسته‌اند؛ و در قبال این اشکال که «رحمت، مونث لفظی است و در این صورت باید به صورت «تلک» می‌آمد» پاسخ داده‌ شده  که مصدر را هم می‌توان مذکر لفظی قلمداد کرد و هم مونث، و شاهدش هم این آیه است که : «إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِيبٌ مِنَ الْمُحْسِنِينَ» (أعراف/56) و با توجه به معنای آیه، اصلا نمی‌توان مرجع آن را «اختلاف»ی که در آیه قبل آمده بوده، دانست (المیزان11/ 65) پس معنای عبارت این می‌شود که «مگر کسانی که پروردگارت بر آنها رحم کرد و اصلاً برای اینکه بر آنها رحم کند، آنها را آفرید.

ادامه »

پنج چیزی که محتضر هنگام مرگ می بیند

نوشته شده توسطرحیمی 4ام مرداد, 1395
در آینه آیات و روایات بررسی شد؛
فرشته مرگ به او مي ‌گويد: اينجا منزل تو است و نعمت پايدار، اموال،‌ خانواده و خويشاوندانت در اينجايند. هر كدام از خويشاوندان و خانواده ‌ات صالح باشند، در اينجا با تو خواهند بود.

پنج چیزی که محتضر هنگام مرگ می بیندبرخی از واقعیت ها در زمان حیات، بر انسان پوشيده است و لحظه مرگ، بر او آشکار می ‏شود؛ زيرا در آن زمان كه آدمي از مرز دنيا مي ‌گذرد، فرشته مرگ را مي ‌بيند و در آستانه جهان غيب قرار مي ‌گيرد. در چنين حالتي است كه رابطه او با اطرافيان و اطرافيانش با وي قطع مي ‌شود؛ نه محتضر مي ‌تواند مشاهدات خود را براي آنان بگويد و آنچه بر وي مي ‌گذرد، توضيح دهد و نه اطرافيان قادرند به اطلاعات و مشاهدات محتضر پي ببرند و از چگونگي حالش آگاهي يابند. سيّد جواد موسوي در مقاله ای به اموری که محتضر هنگام مرگ مشاهده می کند در آئینه آیات و روایات پرداخته که در ذیل می آید.

شخص محتضر ظرف چند لحظه که انتقال روح او انجام می ‏شود، پرده از جلوي ديدگانش كنار رفته، از عالم ديگر شاهد مناظر مطبوع و يا رنج ‌آور اين دنيا مي ‌شود.

ادامه »

حُسن عاقبت پرهیزکاران

نوشته شده توسطرحیمی 3ام مرداد, 1395


اِنَّ العاقِبَةَ لِلمُتَّقینَ

براستی که عاقبت (نیک) برای پرهیزکاران است.

هود/۴۹

حضرت مریم، الگوی زن قرآنی

نوشته شده توسطرحیمی 2ام مرداد, 1395
 


وَإِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يا مَرْيمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفَاكِ عَلَى نِسَاءِ الْعَالَمِينَ(آل عمران/42)

يا مَرْيمُ اقْنُتِي لِرَبِّكِ وَاسْجُدِي وَارْكَعِي مَعَ الرَّاكِعِينَ(آل عمران/43)

و(بیاد آور) هنگامی را که فرشتگان گفتند:

ای مریم! همانا خداوند تو را برگزیده و پاک ساخته وبر زنان جهانیان برتری داده است*

ای مریم!(به شکرانه این همه نعمت،) برای پروردگارت خضوع کن و سجده بجای آور و با رکوع کنندگان رکوع نما.

نکته ها

در برخی از تفاسیر از جمله تفسیر المنار، قرطبی، مراغی، روح البیان و تفسیر کبیر آمده است که که سرآمد زنان جهان چهار نفرند: مریم، آسیه، خدیجه و فاطمه. در روایات اهل بیت علیهم السلام نیز آمده است که مریم سرآمد زنانِ زمان خود بود، ولی فاطمه علیها السلام سرآمد زنان در طول تاریخ است.[2] البتّه خداوند حکیم هرگاه شخصی را بر می گزیند، به جهت لیاقت ها و قابلیت های ویژه اوست.

در آیه قبل، خداوند سه کمالی که به مریم علیها السلام داده را یاد کرد: گزینش الهی؛ «اصْطَفَاكِ» تطهیر الهی؛ «طَهَّرَک» و سرآمد دیگران شدن؛ «اصْطَفَاكِ عَلی نِساءِ الْعالَمِینَ» در این آیه سه مسئولیت از او می خواهد: خضوع و فروتنی؛ «اقْنُتِی» سجده؛ «اسْجُدِی» و رکوع؛ «ارْکعِی» پس هر نعمتی مسئولیتی را به دنبال دارد.

1-افراد برجسته باید تواضع و عبادتشان بیشتر باشد. «یا مَرْیمُ اقْنُتِی…» (برای اولیای خدا، عبادات ویژه ای سفارش شده است، همانگونه که برای پیامبر صلی الله علیه و آله نماز شب واجب بود.)

ادامه »

همسر حضرت عمران، از صادقین و مخلصین

نوشته شده توسطرحیمی 30ام تیر, 1395
 

إِذْ قالَتِ امْرَأَتُ عِمْرانَ رَبِّ إِنِّی نَذَرْتُ لَک ما فِی بَطْنِی مُحَرَّراً فَتَقَبَّلْ مِنِّی إِنَّک أَنْتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ [1]

(بیاد آور)هنگامی که همسر عمران گفت: پروردگارا! همانا من نذر کرده ام آنچه را در رحم دارم، برای تو آزاد باشد(و هیچ گونه مسئولیتی به او نسپارم تا تمام وقت خود را صرف خدمت در بیت المقدّس کند،) پس از من قبول فرما، که براستی تو شنوای دانایی.

معنای سخن مادر مریم:” نَذَرْتُ لَک ما فِی بَطْنِی مُحَرَّراً

کلمه” نذر” به معنای این است که انسان چیزی بر خود واجب کند که واجب نباشد، و کلمه” تحریر"، به معنای آزاد کردن از قید و زنجیر است، و به همین جهت آزاد کردن برده را هم تحریر می گویند، و نیز نوشتن کتاب را هم تحریر می گویند، چون با این عمل مفاهیم و آن معانی که در محفظه ذهن و فکر زندانی است آزاد می شود، و کلمه” تقبل” به معنای قبول کردن چیزی است از روی رغبت و رضا، مانند تقبل هدیه و تقبل دعا و امثال آن. و اینکه فرمود: قالَتِ امْرَأَتُ عِمْرانَ رَبِّ إِنِّی نَذَرْتُ لَک ما فِی بَطْنِی دلالت دارد بر اینکه این مناجات را وقتی کرده که به فرزندش حامله بوده است، و حملش از عمران بوده، و این مناجات خالی از اشاره به این نکته نیست که همسر وی عمران در آن روزها زنده نبوده، و گرنه او حق نداشت فرزند در شکم خود را مستقلا تحریر کند.

ادامه »

نگاهی به اصل تسخیر در جهان هستی

نوشته شده توسطرحیمی 29ام تیر, 1395
 
 
خداوند، جهان را مسخّر انسان قرار داد تا آدمی «شکر» کند. شکر، درجات و مراتبی دارد که یکی از آن ها شکر عملی است؛ بدین معنا که انسان از تک تک اجزای عالم با توجه به مصالح واقعی و رضایت خالق بهره ببرد. اگر آدمی از ابرها، بادها، گیاهان، دریاها و خشکی­ها استفاده می کند و امکان این استفاده را خداوند به وی داده است، این بهره­ بردن، علتی دارد و آن اینکه انسان تمام بهره­ها و نفع­بری­های خویش را در قالب قوانین الهی و قواعد کائنات محقق سازد


 

یکی از مضامین جالبی که در قرآن مطرح شده، اصل تسخیر زمین و آسمان ها و عناصر آن دو برای بشر است. طرح این مسأله در میان آیات به دو صورت است: گاهی به صورت جزئی و موردی و گاهی به صورت کلی و عمومی.

گونة اول) موارد جزئی

نمونه هایی از موارد جزئی به شرح ذیل است؛

تسخیر کشتی:

وَسَخَّرَ لَکمُ الْفُلْک لِتَجْرِی فِی الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ [1] و کشتی را برای شما رام گردانید تا به فرمان او در دریا روان شود.

تسخیر آب­ها:

وَسَخَّرَ لَکمُ الأَنْهَارَ؛ [2] و رودها را برای شما مسخر کرد.

تسخیر خورشید و ماه:

وَسَخَّر لَکمُ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ [3] و خورشید و ماه را که پیوسته روانند، برای شما رام گردانید.

تسخیر شب و روز:

وَسَخَّرَ لَکمُ اللَّیلَ وَالنَّهَارَ؛ [4] و شب و روز را [نیز] مسخر شما ساخت.

تسخیر دریاها و ماهی­ها:

وَهُوَ الَّذِی سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْکلُواْ مِنْهُ لَحْمًا طَرِیا؛ [5] و اوست کسی که دریا را مسخر گردانید تا از آن گوشت تازه بخورید.

تسخیر باد برای سلیمان:

فَسَخَّرْنَا لَهُ الرِّیحَ تَجْرِی بِأَمْرِهِ؛ [6] پس باد را در اختیار او قرار دادیم.

گونة دوم) موارد کلی

در میان آیات به مواردی بر می خوریم که به صورت کلی و عمومی زمین و آسمان ها را مسخّر بشر معرفی می کنند:

أَلَمْ تَرَوْا أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَکم مَّا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ وَأَسْبَغَ عَلَیکمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَةً وَبَاطِنَةً؛ [7] آیا ندانسته­اید که خدا آنچه را که در آسمان ها و زمین است مسخر شما ساخته و نعمت های ظاهر و باطن خود را بر شما تمام کرده است.

اول) معناشناسی

تفاسیر در ارتباط با معنای تسخیر، مواردی را مطرح کرده­اند؛ [8] جهانِ پیرامون به گونه­ای است که انسان می تواند در آن دخل و تصرف کند، ستارگان به انسان ها یاری می رسانند، آدمی از نور خورشید و حرارتش بهره می برد، ابر و باران سبب احیای زمین و رویش گیاهان می شوند، زمین رام بشر است، خاک منافع بی­شماری برای آدمی دارد، سنگ ها در اختیار انسان است و آدمی از منافع بی­شمار کائنات بهره می برد.

تسخیر در اصطلاح بدین معنا است؛ [9] فاعل، فعل خویش را به گونه­ای قرار دهد که اوامر او را انجام دهد؛ مثلاً هرگاه قلم، مسخّر نویسنده باشد، بدین معنا است که نویسنده می تواند قلم را به ارادة خویش به حرکت درآورد یا هرگاه فردی خدمت گذاری را تسخیر می کند، بدین معنا است که طبق اراده و خواست او خدمت­رسانی می کند. بر این اساس تسخیر کائنات بدین معنا خواهد بود که خالق، کائنات را به گونه­ای آفرید که طبق فرمانش عمل کنند.

خداوند، جهان را آفرید. جهانی که مخلوق اوست، مملوک و فرمانبر او نیز است. عالم هستی به گونه­ای آفریده شده که از مشیت و ارادة خداوند تبعیت می کند. خداوند به کائنات فرمان داد تا در «خدمت» بشر باشند و اجازه دهند آدمیان در آن دخل و تصرف کنند و از «منافع» زمین و آسمان بهره برند.

از این مطالب به دست می آید که اولاً) کائنات پیش از آنکه مسخّر انسان باشد، مسخّر خالقند. این خداست که به مخلوقاتش فرمان می دهد تا در اختیار بشر باشند.

ثانیاً) نکته مهم اینکه مسخّر بودن زمین و آسمان برای بشر، معنایی جز خدمت گذاری و امکان بهره­برداری ندارد. هرگز تسخیر، بدین معنا نیست که انسان، مالک زمین و آسمان باشد و در آن هر گونه بخواهد تصرف کند. ارتباط کائنات با انسان فقط در قالب «خدمت و نفع» قرار می گیرد؛ ازاین رو تمام اجزای سیارة منجمد از خالق خویش، فرمانی بدین شرح دریافت کرده­اند:

دوم) اهداف

خداوند، جهانی با عظمت آفرید و آن را در اختیار بشر قرار داد تا از آن نفع ببرد و از منافعش استفاده کند. تسخیر جهان برای انسان، اهداف و غایاتی دارد. خداوند به آن ها در خلال آیاتش اشاره کرده است:

خداوند، جهان را مسخّر انسان قرار داد تا آدمی «شکر» کند. شکر، درجات و مراتبی دارد که یکی از آن ها شکر عملی است؛ بدین معنا که انسان از تک تک اجزای عالم با توجه به مصالح واقعی و رضایت خالق بهره ببرد. اگر آدمی از ابرها، بادها، گیاهان، دریاها و خشکی­ها استفاده می کند و امکان این استفاده را خداوند به وی داده است، این بهره­ بردن، علتی دارد و آن اینکه انسان تمام بهره­ها و نفع­بری­های خویش را در قالب قوانین الهی و قواعد کائنات محقق سازد:

کذَلِک سَخَّرْنَاهَا لَکمْ لَعَلَّکمْ تَشْکرُونَ؛ [10] این­گونه آن ها را برای شما رام کردیم؛ امید که شکرگزار باشید.

از دیگر غایات تسخیر جهان، «تسبیح» است. خداوند، جهان را برای بشر مسخّر فرمود تا آدمی، همراه تمام هستی، تنزیه و تسبیح خدا را انجام دهد:

إِنَّا سَخَّرْنَا الْجِبَالَ مَعَهُ یسَبِّحْنَ بِالْعَشِی وَالْإِشْرَاقِ؛ [11] ما کوه­ها را با او مسخر ساختیم [که] شامگاهان و بامدادان، خداوند را نیایش می کردند.

خداوند از رام کردن جهان برای انسان، مقصود دیگری هم دارد. اگر جهان، رام انسان شده است، بدین دلیل است که وی راه یابد، هدایت شود و به بزرگی، جلالت و عزّت الهی نائل شود:

کذَلِک سَخَّرَهَا لَکمْ لِتُکبِّرُوا اللَّهَ عَلَی مَا هَدَاکمْ؛ [12] این­گونه [خداوند] آن ها را برای شما رام کرد تا خدا را به پاس آنکه شما را هدایت کرده، به بزرگی یاد کنید.

حاصل آنکه زمین برای انسان، آسایش و آرامش فراهم می کند. زمین و عناصرش رام بشر شده­ و این سیاره منجمد و بزرگ برای بشر خاضع شده است. گیاهان و درختان برای انسان، شادی می آفرینند. جهان به گونه­ای خلق شده که بشر از آن شادمان می شود و لذت می برد. عناصر زیستی از آدمی حفاظت کرده، زیبایی را به چشم او می نشانند، باغ ها میوه می دهند، آب ها به روح بشر لطافت می بخشند، میوه ها و سبزه ها با رنگ های مختلف، بوم نقاشی بزرگی برای افراد ساخته­اند، تماشای گیاهان و نگریستن به گلبرگ ها و غنچه ها زیر نور زرّین خورشید، آدمی را غرق در شادی و آرامش می کنند، باران زمین را زنده می کند، تفریح با آب روحیه‎بخش است، تنفس در هوای پاک، سبب تندرستی و آرامش روحی می شود، دست خلقت، روز و شب را به نفع انسان قرار داده است و کوه ها و آسمان ها دست به دست هم داده­اند تا استمرار حیات بشر را ممکن سازند. در یک جمله، خداوند، کائنات را در خدمت بشر قرار داد و مسخّر او ساخت. جهان هستی به انسان ها خدمت می کند و در این خدمت، هیچ چیزی از آن ها نمی ستاند.

پی نوشت ها

[1]. ابراهيم/ 32.

[2]. همان.

[3]. ابراهيم/ 33.

[4]. همان.

[5]. نمل/ 14.

[6]. ص/ 36.

[7]. لقمان/ 20.

[8]. طوسي، التبيان، ج8، ص281؛ مغنيه، المبين، ج1، ص542؛ رازي، روض الجنان، ج15، ص296؛ فيضي دکني، سواطع الالهام، ج4، ص296؛ بيضاوي، انوار التنزيل، ج4، ص215؛ ابن‌عاشور، التحرير و التنوير، ج21، ص116؛ نخجواني، الفواتح الالهيه، ج2، ص134؛ آلوسي، روح المعاني، ج11، ص92؛ فخر رازي، مفاتيح الغيب، ج25، ص124.

[9]. طباطبايي، الميزان، ج16، ص230.

[10]. حج/ 26

[11]. ص /18.

[12]. حج/ 37.


 

سه طلبه ای که در فقر و تنگدستی مرجع تقلید شدند

نوشته شده توسطرحیمی 28ام تیر, 1395
آنچه مسلم است، مشکلات و سختی در زندگی همه وجود دارد که باید با تدبیر و صبر از کنار آن‌ها عبور کرد و هرکس بتواند بر این مشکلات صبر کند و به سمت اهداف والای خود حرکت کند حتماً به آسانی در زندگی خواهد رسید.

خداوند متعال در قرآن می‌فرماید:

إِنَّ مَعَ ٱلْعُسْرِ يُسْرًا. شرح/6

(آرى‌) مسلما با (هر) دشوارى آسانى است

مرحوم شیخ علی کنی می‌گوید: من بیست سال تمام با شیخ مرتضی انصاری معاصر و معاشر بودم و از وضع زندگی او کاملاً مطلع بودم. شیخ از مال دنیا چیزی نداشت، جز یک عمامه که در منزل زیراندازش بود و در بیرون از منزل بر سر می‌گذاشت.

عده‌ای نقل کرده‌اند: شیخ علی کنی، شیخ ملاعلی خلیلی و شیخ عبدالحسین تهرانی (صاحب طبقات و الذریعه) در نجف یک جا باهم درس می‌خواندند، هر سه نفر درشدت فقر و تهیدستی بودند و باکمال عسرت و سختی تحصیل علم می‌کردند، یک روز هوس کردند یک وعده غذای پخته طبخ کنند. مقداری برنج تهیه کرده و پختند ولی نتوانستند روغن فراهم کنند، به ناچار از چربی چراغ استفاده کردند، به همین سبب این یک وعده غذا هم بسیار بدطعم شد، بعضی اصلاً نتوانستند بخورند و بعضی از شدت گرسنگی خوردند، با این سختی‌ها چندین سال صبر کردند، درس خواندند که در آخر هر کدام از این سه بزرگوار به مقامی عالی و به کمال غنی و بی‌نیازی نایل شدند و هر کدام در محلی مرجعی شدند و همچنان که معروف است مرحوم کنی و مرحوم حاج شیخ عبدالحسین تهرانی به تهران مراجعت کرده و در میان مردم معزز و محترم بودند.(با اقتباس و ویراست از کتاب مردان علم در میدان عمل)

منبع:حوزه

نسخه ای برای عزیز شدن

نوشته شده توسطرحیمی 27ام تیر, 1395

 

“قرآن در دنیای امروز می تواند فعّال  ما یشاء باشد؛ می تواند کار بکند، می تواند پیش برود …
برکات قرآن برکات بی  انتهایی است …
در قرآن و با قرآن عزّت هست، قدرت هست، پیشرفت هست…”

عزت و عزیز بودن

این توصیفی است که در طلیعه ی ماه مبارک رمضان، در محفل انس با قرآن، رهبر عزیز انقلاب (مدظله العالی) از قرآن دارند؛ این برگرفته از نگاهی عمیق و جهانی به قرآن است و یادآورمان می شود که قرآن، زنده است؛ حیات دارد و کارهای عظیمی می کند.

چرا با قرآن و در قرآن عزت و قدرت موج می زند؟
چگونه است که “قدرت ها و ابر قدرت   ها و بمب اتم و رژیم صهیونیستی و امثال اینها، هیچ غلطی نمی توانند بکنند؛ مهم این است که ما پایه  های ایمانیِ قرآنی خودمان را روزبه روز مستحکم تر کنیم”( بیانات مقام معظم رهبری در محفل انس با قرآن کریم در اولین روز ماه مبارک رمضان 1437- 18/3/95)
پاسخ قرآن به این گونه سوالات می تواند در چهار دسته جای می گیرد:
1-  قرآن کتابی است از سوی خدای قدرتمند 
“تَنْزِیلُ الْكِتابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِیزِ الْحَكِیمِ “ (جاثیه، 2) (زمر،1) “این كتابى است كه از سوى خداوند عزیز و حكیم نازل شده است. “

“آنچه را خداوند از رحمت براى مردم بگشاید كسى نمى  تواند جلو آن را بگیرد ” و “آنچه را باز دارد و امساك كند كسى بعد از او قادر به فرستادن آن نیست”

ادامه »

قلب، آينه خدانما و پيغمبرنماست.

نوشته شده توسطرحیمی 26ام تیر, 1395

 

قرآن می فرمايد:

هرجا مصيبتی به شما رسيد، جلوی شما را گرفت، شب تاريك بود، غصّه‌ای آمد، حوادثی پيشامد كرد، بگو «اِنّالِلّهِ وَ اِنّااِلَيهِ راجِعُونَ». از خدا آمده‌ايم و رو به خدا می رويم.

اين را مربی شما می گويد؛ آن مربی كه هميشه همراه شماست.

خود او می گويد:«اُولئِكَ عَلَيهِم صَلَواتٌ مِن رَبِّهِم»؛ جماعتی كه منطقشان اين‌چنين است، صلوات و رحمت خدا بر آنها باد.
به اين آيه نگاه كنيد تا در قلب شما جا باز كند؛ اصلا در قلب خودتان آن را بنويسيد.

بعضی آيه‌ها را كه دوست داريد، در قلب خود بنويسيد و مرتب بخوانيد تا قلب شما شفاف شود.

قلب، آينه خدانما و پيغمبرنماست. با قرآن و ذكر خدا، آينه قلب شما جلا داده می شود و عكس خوبان بيشتر پيدا می شود. اين، خاصيت آينه است؛ «انَّ اللهَ سُبحانَهُ وَ تَعالي جَعَلَ الذِّكرَ جَلاءً لِلقُلوُبِ»؛ خدا ذكر را براي جلای قلب آفريد.

منبع:طوبای محبّت (مجالس حاج محمد اسماعیل دولابی)
کتاب یک - مجلس ششم - صفحه ٦٩