دلنوشته: سلام بر تو زیباترین احساس مادرانه!
نوشته شده توسطرحیمی 17ام فروردین, 1392
سلام بر تو ای محدثه طاهره!
سلام بر تو ای فریاد مظلوم تاریخ که گوهر وجود خویش را از جور زمانه برای همیشه مخفی کردی و قلب داغدار شیعه را با شهادت سرخت تا ابد محزون …
سلام بر تو که تنها وتنها وجود دریا گو نه ات اثبات حق ولایت علی علیه السلام است؛ چگونه می توانند با وجود تو ، غصب بزرگترین حق تاریخ را انکار کنند؟
سلام بر تو ای جلوه گاه مظلومیت شیعه، که با شهادتت کمر ولایت خم شد وزان پس ، شنونده در دل های علی، چاه های تیر و تار مدینه بود.
راستی که مدینه هم چه عجیب بوی مظلومیت تو را به مشام می رساند وچه غریبانه ، دل گرفته و ماتم زده است و این مدینه فقط یک مکان نیست که یک زمانه است؛ زمانه ای که حکایت غم انگیز دارد از ستم هايی که به گل های سر سبد آفرینش رفته است.
خیال نمی کنم که اگر کوچه ی بنی هاشم را از بین بردند مظلومیت تو را از یاد ها خواهند برد. تو پر رنگ ترین نقش حک شده بر پیشانی تاریخ هستی که وجودت هویت زمان است و بی تو زندگی معنایی نخواهد یافت .
زیباترین احساس مادرانه !
این روزها ناخودآگاه غم سنگینی در سینه های ما آرمیده است و روز و شب مان را به یاد لحظه لحظه های غم بار فراق تو از پدر و اندوه جانکاهت برای شوهر، سپری می کنیم.
خوب می دانیم که اگر خون تو در رگ های شیعه ات جاری نبود، این روزها جوانان و دسته گل ها ی شیعه به دست وهابیت خبیث اینگونه پرپر نمی شدند وشیعه چنین مظلومانه تازیانه حقانیت خود را نمی خورد.
خوب می دانیم که این خون مطهر توست که جاریست و قلب شیعه با جریان این خون، تپنده است.
از خدای خود به حق مقام رفیع تو می خواهیم که به ما توفیق درک حق و حقیقت و سعادت شهادت در مسیر حب اهل بیت را عطا نماید و تو را ای وجیهة عندالله واسطه قرار می دهیم تا از خدای خود پیروزی هر چه زود تر امت اسلامی و تعجیل در فرج مولایمان صاحب الزمان را بخواهیم.
دانلود نرم افزار جامع زندگانی حضرت زهرا(س) مخصوص موبایل ( اندروید + جاوا )
نوشته شده توسطرحیمی 17ام فروردین, 1392
ترجمهی جلد ۴۳ بحارالأنوار
دریافت فایل حجم: ۸۹۱ kB |
دریافت فایل حجم: ۹۵۳ kB |
دریافت فایل حجم: ۵۰۷۰ kB |
دریافت فایل حجم: ۹۰۰ kB |
عناوین اصلی کتاب شامل:
مقدّمه؛ بخش یکم؛ دربارهی ولادت حضرت فاطمهی زهراء سلام الله علیها (باب ۱: ولادتِها و حلیتها و شمائلها سلام الله علیها و جمل تواریخها)؛ بخش دوّم؛ دربارهی معنی نامها و خلقت حضرت زهراء سلام الله علیها (باب ۲: أسمائها و بعض فضائلها سلام الله علیها)؛ بخش سوّم؛ دربارهی فضائل و مناقب و معجزات حضرت زهراء سلام الله علیها (باب ۳: مَناقبها و فضائلها وَ بعض أحوالِها و مُعجزاتِها سلام الله علیها)؛ بخش چهارم؛ دربارهی اخلاق و رفتار حضرت فاطمه زهراء سلام الله علیها (باب ۴؛ سیرها و مکارم أخلاقها سلام الله علیها و سیر بعض خدمها)؛ بخش پنجم؛ ازدواج حضرت فاطمه زهراء سلام الله علیها (باب ۵؛ تزویجها سلام الله علیها)؛ بخش ششم؛ معاشرت حضرت فاطمه زهراء سلام الله علیها با حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام (باب ۶؛ کیفیه معاشرتها سلام الله علیها مع علیّ علیه السلام )؛ بخش هفتم؛ مظلومیت و گریه و شهادت حضرت فاطمه زهراء سلام الله علیها (باب ۷؛ ما وقع علیها من الظلم و بکائها و حزنها و شکایتها فی مرضها إلی شهادتها سلام الله علیها و غسلها و دفنها و بیان العلة فی إخفاء دفنها صلوات الله علیها و لعنة الله عَلی مَن ظلمها)؛ بخش هشتم؛ ورود حضرت فاطمه زهراء سلام الله علیها به صحرای محشر و دادخواهی آن حضرت (باب ۸؛ تظلمها سلام الله علیها فی القیامة و کیفیة مجیئها إلی المحشر)؛ بخش نهم؛ فضائل و مناقب فرزندان و ذریّهی حضرت فاطمه زهراء سلام الله علیها و اینکه آنها فرزندان پیغمبرند (باب ۹؛ أولادها و ذریتها سلام الله علیها و أحوالهم و فضلهم و أنَّهم مِن أولاد الرسول صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم حقیقة)؛ بخش دهم؛ راجع به موقوفات و صدقات حضرت فاطمه زهراء سلام الله علیها (باب ۱۰؛ أوقافها و صدقاتها سلام الله علیها)؛ پینوشت
منبع : روح الامین
برتری سخن بر سکوت
نوشته شده توسطرحیمی 16ام فروردین, 1392از امام زين العابدين (ع ) پرسيده شد: سخن گفتن و سكوت كدام برتر خواهد بود؟
حضرت فرمود: براى هر كدام از آنها آفت هائى است، پس اگر از آفت ها سالم بمانند سخن گفتن بالاتر است . از سبب آن پرسيده شد؟
فرمود: براى اين كه خداوند بزرگ و با عظمت پيمبران و جانشينان آنان را به سكوت مبعوث نفرموده ، بلكه به سخن گفتن برانگيخته است و بهشت با سكوت به كسى داده نمى شود و ولايت خدا به سكوت واجب نگشته و از آتش بسبب سكوت نگهداشته نشده است .(1)
بنابراين بايد گفت : بطور كلى در بسيارى از روايات فضيلت زبان بيان شده است چنان كه امام صادق (ع ) در مجلس درس خود اهميت آنرا به شاگرد ارزنده خود مفضل معرفى كرده و فرمود: اى مفضل در آن چه خداوند پاك و منزه بر انسان از سخن گفتن مرحمت كرده تامل نما! سخنى كه بسبب آن از آن چه در نهاد خود است و آن چه در دل خويش مى گذراند و انديشه او به نتيجه مى رسد خبر مى دهد و بوسيله آن آنچه در دل ديگرن است مى فهمند (چون تاكسى سخن نگويد ديگرى ما فى الضمير او را نمى داند، با مكالمه است كه نيت و ماهيت ديگرى هم به دست مى آيد) و اگر سخن نبود انسان بمنزله چهار پايان بى فائده اى بود كه نه از نفس خود به چيزى خبر مى داد و نه چيزى را از ديگرى مى فهميد (2) و يا آن كه از امیر مؤمنان حضرت على علیه السلام نقل شده كه فرموند: تمام نيكى در سه خصلت جمع گرديده است : نظر كردن ، سكوت نمودن ، حرف زدن (3)
ولكن بايد روايات ديگرى را هم ديد، مثلاً در همين روايت چنين دارد: پس هر نظرى كه در آن اعتبار و پند گرفتنى نباشد، آن غفلت است و هر سكوتى كه در آن انديشه و فكر نباشد بي خبرى است و هر سخنى كه در آن يادى از خدا نباشد لغو و بيهوده است . و نيز از آن حضرت روايت شده : خيرى در خاموشى از حكم نيست ، چنان كه خيرى در سخن گفتن با نادانى نيست . (4)
و يا در روايات ديگرى تعبيرهاى عجيبى از زبان شده است : زمانى كه على (ع ) براى فرزند خود محمد حنفيه نقش زبان را در اجتماع بيان مى كند چنين مى فرمايد: بدان كه زبان سگى است گزنده ، اگر آن را واگذارى ، مى گزد و چه بسا كلمه اى كه نعمتى را بگيرد، پس زبان خود را نگهدار چنان كه طلا و اسكناس خود را نگه مى دارى . (5)
در قرآن هم بسيار ديده شده كه از افراد پست و رذل و كسانى كه عمل به علمشان نمى كنند و يا به خدا معتقد نيستند، تعبيرهاى جالب كه ظاهرا زشت به نظر مى آيد گرديده است .
مثلًا در حالات بلعم باعورا كه از دانشمندان و از كسانى بود كه اسم اعظم را مى دانست و بر اثر گناه مرتد شد، خداوند در حق او چنين تعبيرى دارد: صفت او در دنائت مثل سگى است كه اگر بر آن حمله كنى زبان از دهان بيرون مى افكند، و اگر آن را واگذارى ، باز هم زبان از دهان بيرون مى افكند. (6)
و يا مى فرمايد: مثل آنها مثل الاغ است كه كتابها را بر پشت مى كشد: بد است مثال كسانى كه آيات خدا را تكذيب مى كنند (7)
پاورقي:
1) بحار ج 71، (ص ) 274، سيل على بن الحسين عليهماالسام عن الكلام و السكوت ايهما الضل ؟ فقان (ع ): لكل واحد منهما آفات فاذا سلما من الافات فالكلام افضل من السكوت ، قيل كسف ذلك يابن رسلو الله (ص ) قال : لان الله عز و جل ما بعث الانباء و الاوصياء بالسكوت ، انما بعثهم بالكلام ، و لا استحقت الجنة بالسكوت و لا استوجبت و لاية الله بالسكوت ، و لا توقت النار بالسكوت انما ذلك كله بالكالم ، ما كنت لاعدل القمر بالشمس انك تصف فضل السكوت بالكلام ولست تصف فضل الكلام بالسكوت .
2) تامل يا مفضل ما انعم الله تقدست اسمائه به على الانسان من هذا المنطق الذى يعبر به عما فى ضميره و ما يخطر بقلبه ونتيجة فكره ، و به يفهم عن غيره ما فى نفسه و لولاذلك كان يمنزلد البهائم المهملة التى لاتخبر عن نفسها بشى ء و لا تفهم عن مخبر شيئا. بحارج 1، ط قديم . ط جديدص 82، ج 3.
3) جميع الخير فى ثلاث خصال : النظر، والسكوت ، و الكلام ، فكل نظر ليس فيه اعتبار فهو سهو، و كل سكوت ليس فيه فكر فهو غفله ، و كل كلام ليس فيه ذكر فهو لغو بحلار، ج 71،ص 275، امالى صدوق ،ص 18
4) لا خير فى الصمت عن الحكم كما انه لا خير فى القول بالجهل نهج البلاغه .
5) واعلم ان اللسان كلب عقور ان خليته عقر و رب كلمة سلبت نعمة فاخزن لسانك كما تخزن ذهبك و ورقك اختصاص ،ص 229، بحار،ج 71،ص 287
6) فمثله كمثل الكلب ان تحمل عليه يلهث او تتركه يلهث سوره اعراف ، آيه 176
7) مثل الذين حملوا التورية ثم لم يحملوها كمثل الحمار يحمل اسفارا بس مثل القوم الذين كذبوا بايات الله سوره جمعه ، آيه 5.
منبع:
مناظره زبان و اندامها/ سيد حسين شيخ الاسلامى
ببین دستم خالیه !
نوشته شده توسطرحیمی 15ام فروردین, 1392این اشک نعمتی است که آسان نمی دهند
این فیض را همیشه فراوان نمی دهند
پس ببار ای اشک،ببار
تو بر گناهانم ببار
که اسیرم
اسیرنفس
و
محتاج عطاء
و به یاد می آورم
که گفتی:
… وَاعْتَصِمُوا بِاللَّهِ هُوَ مَوْلَاكُمْ فَنِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ(الحج/78)
…و به خدا تمسک جوييد، که او مولا و سرپرست شماست!
چه سرپرست خوبي!
و چه ياور شايستهاي!
پس
…يا أَيهَا الْعَزِيزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُزْجَاةٍ
فَأَوْفِ لَنَا الْكَيلَ وَتَصَدَّقْ عَلَينَا …(يوسف/88)
…«اي عزيز! ما و خاندان ما را ناراحتي فرا گرفته،
و متاع کمي با خود آوردهايم؛
پيمانه را براي ما کامل کن؛
و بر ما تصدق و بخشش نما!»
و چه خوب اجابت نمودی یا اله العاصین!!!
فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّينَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَكَذَلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ(الأنبياء/88)
ما دعاي او را به اجابت رسانديم؛ و از آن اندوه نجاتش بخشيديم؛
و اين گونه مؤمنان را نجات ميدهيم!
الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ
الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ
الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ
دشمنان زندگی زناشویی
نوشته شده توسطرحیمی 14ام فروردین, 1392برای آنکه زندگی زناشوییتان به خوبی پیش رود، بیخود بهدنبال شگردهای معجزهآسا نباشید.
در عوض، میتوانید از برخی از تلههایی که احتمال دارد در درازمدت رشتههای پیونددهنده بین شما را سست و ضعیف کند، دوری کنید. در اینجا راهنمایی کوچکی در مورد عادات بدی که کاملا باید کنار بگذارید ارائه میدهیم!
1- تلویزیون
تلویزیون قاتل عشق است. در این مورد هیچ شکی نداشته باشید! شام خوردن جلوی تلویزیون را قدغن کنید. هر شب غذا خوردن جلوی تلویزیون به همراه گویندگان نمیگذارد حواستان به یکدیگر باشد، از آن گذشته آنقدر جلوی تلویزیون به تماشای فیلم مشغول بودهاید که وقتی به رختخواب میروید، حتی دیگر وقت ندارید با هم حرف بزنید و از حال یکدیگر باخبر شوید. تنها چاره کار این است که این دشمن را از زندگی عاشقانه بیرون بیندازید! برای آنکه در این کار زیاد سختگیری نکرده باشید، میتوانید موافقت کنید که در هفته، 4 شب تلویزیون خاموش باشد.
2- خانهنشینی
به خاطر تلویزیون و یا بنا به دلایلی، دیگر بیرون نمیروید! مگر درهای آن رستوران دنج و کوچکی که آنقدر عاشقاش بودید، بسته شده؟ پس آن شبهایی که با هم به سینما میرفتید و به بگومگوهای پرشور و حرارت میپرداختید چی شد؟ و حالا فقط ماهی یکبار آنهم فقط برای دیدن دوستان بیرون میروید و احتمالا آنها هم برای بازدید پیش شما میآیند. دیگر از گردشهای دونفره و شبنشینیهای رمانتیک خبری نیست! باید دوباره آن حال و هوا را بهدستآورید و به اتفاق یکدیگر از خانه بیرون بزنید! حالا که به تازگی از شر تلویزیون خلاص شدهاید، از پولی که برای مالیات آن کنار میگذاشتید، برای گردش و بیرون رفتن استفاده کنید!
صفحات: 1· 2
شخصیت و کرامت زن
نوشته شده توسطرحیمی 14ام فروردین, 1392همان طور كه رسول اكرم (ص) در دوران جاهليت به زنان حيات دوباره ای بخشید حضرت امام (ره) در جهل قرن بيستم و در وانفساي مظلوميت، محدوديت، محروميت، و ستمي كه به زنان مي رفت، حيات دوباره اي به آنان بخشيدند، و شايد بتوان گفت كه حضرت امام احياگر شخصيت زن در عصر حاضر هستند.
زنان در جوامع اوليه انساني هيچ قدر منزلتي نداشتند، و با آنان مانند بردگان، حيوانات و يا اشياء رفتار مي شد، زن مانند بردگان خريد و فروش و مانند حيوانات با انجام كارهاي سخت وادار مي شد، و به هنگام مرگ همسر او را زنده زنده مي سوزاندند، و همراه شوهر در گور مي گذاشتند، زنان در بعضي از جوامع متمدن آن زمان مثل ايران، روم، و يونان نيز نيز تحت ظلم و ستم مردان بوده، و از كمترين حقوق انساني نيز محروم بودند و تنها وسيله اي براي لهو و لعب و محفل گرم كن بزرگان و گردانندگان حكومتي بودند، زنان در جامعه ي عرب جاهلي نيز بي ارزش و بي قدر محسوب مي شدند، از بيم قحط و ترس از آوارگی و يا اسير شدن در جنگها دختران را زنده به گور مي كردند. مردان عرب ، زن را در ردیف حيوانات و اشياء محسوب مي کردند و نظام ازدواج بدون هيچ اساسي دستخوش ميل و اراده ي مردان بود، حد و مرزي براي تعدد همسران قايل نبودند، اسلام كه آخرين دين آسماني است، مقام و موقعيت انساني زن را به او برگردانيد، و زمينه ي رشد و تعالي او را فراهم كرد، قرآن زن و مرد را به طور يكسان مورد خطاب قرار داد:
« ما شما را از يك زن و مرد بيافريديم» و قرآن تصريح كرد، كه مرد و زن از نظر كرامت و حرمت يكسانند، و تنها برتري آنان بر يكديگر به واسطه ي تقوا و پرهيزگاري آنان است.
و يا در آيه ي ديگر مي فرمايند:هر كس چه مرد و چه زن، از اعمال صالح انجام دهد، و ايمان داشته باشد، به بهشت داخل مي شود. (نساء، ايه ي 126)
امام خميني (ره) در اين باره مي فرمايند:
«اسلام مي خواهد زن و مرد رشد داشته باشند، اسلام زن ها را از آن چيزه هايي كه در جاهليت بوده، نجات داده است، آن قدر كه اسلام به زن خدمت كرده، خدا ميداند، به مرد نكرده»
صفحات: 1· 2
خشم حضرت زهرا(س)
نوشته شده توسطرحیمی 14ام فروردین, 1392
(خشم فاطمه عليهاالسلام خشم رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم است ، اذيت و آزار فاطمه عليهاالسلام نيز اذيت و آزار رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم است ).
اين مطلبى است كه همه علماى اهل سنت ، و در نتيجه همه علماى اسلام به آن اعتقاد دارند و كتب حديث همگى اين گونه روايت و مضمون آن را از پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم نقل نموده اند، و ما نمونه اى از آنها را در اينجا ذكر مى نمائيم ، پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمود:
«فاطمه پاره تن من است ، دلجوئى از او، دلجوئى از من است ، و آزار به او آزار به من است»
«فاطمه پاره تن من است ، مى آزارد مرا، آنكه او را آزار مى دهد، و خسته و وامانده مى كند مرا، آنچه او را خسته و وامانده مى كند»
«فاطمه پاره تن من است؛ هر كس او را به خشم آورد، مرا به خشم آورده است .»
«دخترم فاطمه پاره تن من است؛ دلجوئى از او دلجوئى از من است ، و آزار او آزار من است .»
اصحاب پيامبربه اين احاديث كه نمونه اى از آن را مشاهده نموديم ،آگاهى كامل داشتند چرا كه آنها را بازگو نموده اند، ببينيم پس از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم با فاطمه عليهاالسلام چگونه عمل نمودند.
بلاذرى در تاريخ خود گويد:
پس از وفات رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم لبخندى در چهره فاطمه عليهاالسلام ديده نشد، و ابوبكر و عمر از مرگ فاطمه عليهاالسلام خبردار نشدند.
ابوبكر و عمر، در بيمارى فاطمه عليهاالسلام از او خواستند به آنان اجازه دهد، تا او را عيادت كنند، و او از دادن اجازه خوددارى كرد، و چون اين خوددارى به درازا كشيده شد، نزد اميرالمؤ منين عليه السلام آمده از او خواستند،واسطه شود، اميرالمؤمنين عليه السلام در اين مورد با فاطمه عليهاالسلام مذاكره كرد و اصرار نمود، فاطمه عليهاالسلام به آنان اجازه ورود داد، پس از ورود آنان ، حضرت فاطمه عليهاالسلام از آنان روى گرداند، و با آنان سخن نگفت ، و چون از منزل بيرون رفتند، فاطمه عليهاالسلام به اميرالمؤ منين عليه السلام گفت :
صفحات: 1· 2
مرگ شکننده لذت ها
نوشته شده توسطرحیمی 13ام فروردین, 1392به ياد مرگ و سراى بعد از آن (عالم برزخ و قيامت ) بودن ، بهترين موعظه و سازنده ترين اندرز براى هر انسان است و توجه داشتن به آن ، اثر عميقى در شكستن شهوات و پايان دادن به آرزوهاى دور و زدودن زنگار از آئينه دل دارد.
غفلت نمودن از مرگ ، انسان را به پستى ، بى باكى ، بى دينى و بى غيرتى مى كشاند، قلب را مى ميراند و او را از هر حيوانى گمراه تر و فرومايه تر مى كند.
در روايات از معصوم عليه السلام وارد شده :
انسان زيرك و مؤ من كسى است كه دائما به ياد مرگ باشد و هيچ وقت از آن غفلت نكند. به چند روايت توجه كنيم .
1 - از حضرت رسول صلى الله عليه و آله سئوال كردند:
زيرك ترين مؤ منان چه كسانى هستند؟
فرمود: كسى كه بيشتر به ياد مرگ بوده و خود را براى آن آماده كند.
2 - نيز از آن حضرت سئوال كردند:
زاهدترين مردم كيست ؟
فرمود: كسى كه قبر و عذاب هاى آن را از ياد نبرد، فريب زينت هاى دنيا را نخورد، سراى جاودان را بر اين دنياى زودگذر برگزيند، فردا را از عمر خود حساب نكند و خود را آماده مرگ نمايد.
3 - هم چنين فرمود: زياد به فكر نابودكننده لذت ها باشيد. عرض شد: يا رسول الله ! آن چيست ؟ در پاسخ فرمود: مرگ است . آن كسى كه به حقيقت ، از مرگ ياد مى كند در وسعت و گشايش زندگى باشد، غرورش برطرف شود، دنيا بروى تنگ گردد، اگر در مضيقه و سختى باشد با ياد مرگ ، از فشار فكرى رهايى يابد و دنيا در نظرش وسيع و گسترده شود.
4 - از امام صادق عليه السلام در اين باره نقل شده : به ياد مرگ بودن ، خواهش ها و هوس هاى نفسانى و شهوتهاى سركش را در درون آدمى مى ميراند و ريشه هاى غفلت را از دل مى كند، قلب و دل را به وعده هاى الهى نيرو مى بخشد، طبع و خوى بندگى را در نهاد انسان نرمى مى دهد و لطافت مى آفريند، نشانه هاى هواپرستى و رنگ و زنگارهاى دل باختگى به دنيا را در هم مى شكند، شعله هاى حرص و طمع را خاموش مى كند، دنيا را در نظر انسان پست و كوچك مى گرداند.
اين است معنى سخن پيامبراسلام صلى الله عليه و آله که فرمود:
«يك ساعت فكر كردن از هفتاد سال عبادت بهتر است .»
به فكر مرگ بودن ، انسان را از گناه باز مى دارد، او را به سوى كارهاى نيك فرا مى خواند، ايمان را در دل مى آفريند، به زندگى و حيات انسان معنى و جهت مى دهد.
خير و خوشبختى براى آن كسى است كه ملائكه هنگام آمدن مرگ او را تكريم و احترام كنند و به شايستگى بدرقه نمايند.
خداوند متعال ، «مرگ » و حيات را در چند جاى قرآن فقط به خود نسبت مى دهد. در يك جاى آن فرموده :
« له ملك السموات و الارض لا الله الا هو يحيى و يميت»
«خداوندى كه حكومت آسمان ها و زمين از آن او است ، خداوندى كه معبودى شايسته پرستش جز او وجود ندارد، خداوند، زنده مى كند و مى ميراند و نظام حيات و مرگ به در آيه ديگر مى فرمايد:
« و الله يحيى و يميت»
خداوند، زنده مى كند و مى ميراند (و بهر حال مرگ و حيات به دست او است) .
فقط در يكى از آيات به علت مرگ و حيات انسان اشاره كوتاهى مى كند. آن جا كه مى فرمايد:
« الذى خلق الموت والحياة ليبلوكم ايكم احسن عملا و هو العزيز الغفور»
« (خداوند) آن كسى است كه مرگ و حيات راآفريد تا شما را بيازمايد كه كدام يك بهتر عمل مىكندواوعزيز و غفور است» .
در آيه ، نخست آفرينش مرگ و حيات را به عنوان نشانه قدرت بى پايانش معرفى مى كند. سپس مى فرمايد:
هدف از اين آفرينش ، حسن عمل است . آزمايشى كه به عنوان هدايت انسان ها به سوى قرب پروردگار خواهد بود.
ثانيا، دنيا را به عنوان يك ميدان آزمايش معرفى كرده است ، ميدانى براى آزمايش«بهترين افراد از نظر عمل »و طبعا عمل بهتر و خالص تر، زهد فزون تر، عقل و خرد كامل تر، خداترسى قوى تر، عمل كرد بيشتر به اوامر و نواهى خدا، بيشتر به ياد و آماده مرگ بودن و تهيه زاد و توشه براى مسافرت به سوى آخرت ، همه از مصاديق حسن عمل است .
انسان از مرگ تا برزخ/نعمت اله صالحى حاجى آبادى
نقش حوزه در برپایی درس خارج فقه زندگی
نوشته شده توسطرحیمی 5ام فروردین, 1392من نمیدانم چهطور در مورد یک جزء کوچکی از یک عبادت که تقریباً قطعی است و اختلافی در مورد آن، بین علما نیست، چند سال در درس خارج، بحث میکنیم. البته ارزش خودش را دارد، ولی سؤال من این است که آیا دهها هزار آیه و حدیث که راجع به همه ابعاد زندگی است، ارزش این را ندارد که ۵ تا درس خارج فقه دقیق، داشته باشد؟ آیا ارزش ندارد که ما ده تا کرسی داشته باشیم و این آیات و روایات را بررسی کنند؟ در این کرسیها بنشینند و این روایات و آیات را دستهبندی و بحث کنند. با همان دقّتی که در فقه و اصول انجام میشود. در حوزه علمیه، این ظرفیت وجود دارد. اینها اجتهاد میخواهد، همانطور که مباحث عبادی، اجتهاد میخواهد. اگر حوزه علمیه در باب فقه و اخلاق، سبک زندگی اسلامی مطابق با امروز را درست تبیین اجتهادی نکند، علوم اجتماعی و علوم انسانی غرب و مکاتب آنها، این کار را براساس مبانی خودشان انجام دادهاند و حاضر و آماده، به خورد جامعه ما میدهند. باید از کلّیات عبور کرد و وارد جزئیات شد. و إلا بهجای ما، رسانههای غرب و سینماهای غرب و علوم اجتماعیشان، برای جامعه ما و حتّی برای بچّههای من و شما، عملاً سبک زندگی ساختهاند و میسازند. الان ادبیات حرفزدن بچّهها با پدرها و مادرها دارد تغییر میکند. یکزمانی ما به خواب هم نمیدیدیم که یک بچّه، پدر یا مادرش را با اسم کوچک صدا بزند. اما الان تحث تأثیر همین فیلمها، این کار دارد انجام میشود.
قسمتی از سخنرانی استاد رحیم پور ازغدی/ادیان نیوز
دلنوشته : مادر
نوشته شده توسطرحیمی 3ام فروردین, 1392سلام
شما خوبيد ، راستشو بخواهید من خوب نيستم ، از لحاظ جسمي نه ، يه جورايي اصلاً خنده به دلم نميآد ، نميدونم چي شده دلم اختيارش دست خودش نيست ، انگار آرامش خودش رو از دست داده ،
مثه ……مثه كسي كه يه چيز باارزش رو گم ميكنه يا از دست ميده ، چه جوري بگم يه چيز مثه ….. مثه مادر .
دلم زير و رو شد ،
مادر ،
عجب شاهكاري درست كرده خدابراي دلاي ما بيچاره ها ،
يعني اونقدر عجيبه خلقت مادر كه دل تمام كائنات براي موجودي به نام مادر مي تپه ، حتي با شنيدن اسمش هم آروم ميشيم.
خدانكنه يه مو از سر مادرت كم بشه.
آخ ، يادم نبود اين همه نگراني بابت اينه كه داريم به فاطميه نزديك مي شيم ، يه دوست برام نوشته بود:
فاطميه قفل غم را شد كليد چونكه داردهم شهيده هم شهيد
وقتي فكر مي كنم مي بينم كه دل همة ما با نام مادرمون فاطمه عجين شده ويه جورايي ميشه گفت بدون مادرحتي نفس هم نمي تونيم بكشيم .
چه غمي داره فاطميه ، چه غمي داره حيدر ،
چه غمي دارن بچه هاي حيدر ……
ولي با خودم ميگم درست ميشه بي بي جان ، مطمئن باش نميذاريم فاطميه بدون قصاص باشه ، البته ما به فرمان سيد علي خودمون رو آروم نگه داشتيم ،
ولي آرامش قبل از طوفان ، طوفاني كه فقط يه ناخدا مي تونه به مقصد برسونش…..
«يارَبَّ الْحُجَه ، بِحَقِ الْحُجَه ، اِشْفِعْ صَدْرِ الْحُجَه ، بِظُهُورِالْحُجَه»